آمنه دختر وهب بنعبدمناف است و مادربزرگوارش «بره» دختر عبدالعزی (۱) به شمار میآمد. این دو بزرگوار در نسبشریف به کلاب بنمره بنکعب بنلوی میرسند و در واقع پدر و مادر آمنه دخترعمو وپسرعمو بوده، از خصلتهای مشابه بهره میبردند. خاندان «بنوزهره» همواره در افتخارهای بزرگ قریش و حوادث پر شکوه مکه شریکبوده و برگهای زرینی از تاریخ مکه به نام افتخارآفرین آنها مزین شده است. عبدمناف، نیای سوم پیامبر اسلام، مغیره نام داشت و «قمر البطحاء» (۲) خواندهمیشد. او در قلب مردم موقعیتی ویژه داشت. تاریخنگاران در بارهاش چنینمینویسند: «شعار او پرهیزگاری، دعوت به تقوا، خوشرفتاری با مردم و صلهرحمبود. سقایت و میهمانداری حجاج بیتالله الحرام با فرزندان عبدمناف بود، و اینمنصب با شکوه تا زمان پیامبر به قوت خود باقی بود.» آمنه دختر «قمرالبطحاء» (ماه مکه) نه تنها زیبایی چهره بلکه ویژگیهایی چون پرهیزکاری،مردمداری و … را نیز از پدر به ارث برده بود. «بره»، مادر آمنه، نیز از خاندان شریف و بزرگوار «بنیکلاب» بوده. در نسببا وهب بنعبدمناف اشتراک دارد. مادر بره، ام حبیبه نیز از همین نسب است. و از زیباترین جلوه «ارحاممطهره» به شمار میآید. ویژگیهای والای آمنه(س) آنچه بیش از هر چیز آدمی را جاودانه میسازد، صفات نیکو اخلاق شایسته اوست. ویژگیهای اخلاقی افراد نشاندهنده عظمتشخصیت آنان است. برجستهترین این صفات از زبان عبدالمطلب، پیر بطحاء بیان میشود. عبدالمطلب، قبل از خواستگاری آمنه، نزد عبدالله، جوان برومند و زیبایبنیهاشم، آمد و چنین گفت: «پسرم آمنه دختری است از خویشان تو و در مکه مانند او دختری نیست.» و سپسفرمود: «فوالله ما فی بنات اهل مکه مثلها لانها محتشمه فی نفسها طاهره مطهره عاقلهدینه; (۳) سوگند به عزت و جلال خداوند، که در مکه دختری مثل او (آمنه) نیست. زیرا او با حیا و ادب است و نفسی پاکیزه دارد و عاقل و فهیم و دینباوراست.» بینش عمیق و عفت و پاکی این بانو چنان بود که تاریخ چنین مینویسد: «او (آمنه) در آن روز، از نظر نسب و ازدواج، با فضیلتترین دختران قریش بود.» (۴) از صفات برجسته دیگر این بانو سادهزیستی و دوری از جلوههای مادی است. به گونهای که پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «انما انا ابن امراءه من قریش تاکل القدید» (۵) همانا من فرزند زنی ازقریشم که گوشتخشکیده میخورد. بخشی از صفات برجسته این جاودانه مادر چنین است: الف) دینباوری (دینه) پیامبر گرامی اسلام را «سید الناس ودیان العرب»میخواندند. علی ابنابیطالب(ع) را نیز با این وصف ستودهاند: «کان برخی دین را به معنای طاعت و گروهی به معنای هر آنچه باآن بندگی خدا میشود (۷) ، میدانند. برخی از کوتاهنظران که با نگرش مادی بهمسایل پیرامون خود مینگرند، معتقدند که: «چون آمنه قبل از ظهور اسلام میزیسته نمیتواند مؤمن باشد و از زنان مشرک بهشمار میآید.» اما مورخان و پژوهشگران شیعه بر این باورند که پدران و مادرانپیامبر ایمان داشتند. آنها برای اثبات این مطلب به سخن پیامبر(ص) استنادکردهاند که میفرماید: «لم یزل ینقلنی الله من اصلاب الشامخه الی الارحامالمطهرات حتی اخرجنی الی عالمکم هذا و لم یدسننی دنس الجاهلیه; (۸) خداوندهمواره مرا از پشتهای پاک به رحمهای پاک منتقل میساخت تا اینکه به این دنیایشما آمدم و هرگز به افکار و ناپاکیهای جاهلیت آلوده نشدم.» از این حدیثشریف، که با عبارات مختلف بیان شده است، پاکی وجود آمنه و طهارت فکری اوثابت میشود. بسیاری از دانشمندان اهل سنت ایمان آمنه را بیان کرده، برایاثبات این امر از روایت زیر استفاده کردهاند: «کعب الاحبار به معاویه گفت: من در هفتاد و دو کتاب خواندهام که فرشتگان، جزبرای مریم و آمنه بنت وهب برای ولادت هیچ پیامبری به زمین نیامدند و جز برایمریم و آمنه، برای هیچ زنی حجابهای بهشتی را برپا نساختند.» (۹) «واقدی» وگروهی از دانشمندان اهل سنت، پس از ذکر حدیث فوق، میگویند: خداوند متعالهرگز زن کافره را در برابر زن با ایمانی مانند مریم(ع) قرار نمیدهد. اگرآمنه ایمان نداشت، هرگز مقامات مریم(ع) برای او به وجود نمیآمد. زیرا بینایمان و کفر فاصله بسیار است و هرگز این دو جمع نمیشوند. (۱۰) شیخ صدوق نیزدر «اعتقادات» خود میفرماید: «اعتقادنا فی آباء النبی انهم مسلمون من آدمالی ابیه و اباطالب و کذا آمنه بنت وهب ام رسول الله(ص) (۱۱) اعتقاد ما ایناست که پدران پیامبر(ص) از آدم تا عبدالله و ابوطالب و همچنین آمنه، مادرپیامبر، مسلم بودهاند. امام صادق(ع) نیز میفرماید: جبرئیل بر پیامبر نازل شد و گفت: «یا محمد ان الله جل جلاله یقرئک السلام و یقول انی قد حرمت النار علی صلبانزلک و بطن حملک و حجر کفلک …» (۱۲) ای محمد(ص)، خداوند تعالی بر تو سلامفرستاد و گفت: من آتش را بر صلب و پشتی که تو را فرود آورد و بطنی که حاملتو بود و دامنی که تو را تربیت کرد، حرام کردم. مرحوم مجلسی(ره) مینویسد: این خبر دلالتبر ایمان عبدالله و آمنه و ابوطالبدارد; زیرا خداوند آتش را بر جمیع مشرکان و کفار واجب کرده است و اگر اینانمؤمن نبودند، آتش بر آنان حرام نمیشد. ب) محجوب و با حیا (محتشمه) ویژگی دیگر این بانوی بزرگوار حیا و ادب اوست کهبا واژه «محتشمه» در میان عرب شناخته شده بود. در کتب لغت این واژه را اینگونه تعریف کردهاند: «احتشام و هو افتعال من الحشمه بمعنی الانقباض و الاستحیاء و الحشمه الحیاء والادب» (۱۳) احتشام از حشمت گرفته شده است و به معنای گرفته بودن و حیا داشتناست. حشمتبه معنای ادب و حیا است و زیباترین صفتی است که بانوان کریمهمیتوانند داشته باشند و در سایه آن آسودگی جسمی و روانی یابند. جریان خواستگاری «فاطمه»، همسر عبدالمطلب، از آمنه و آنچه در این مجلس بهوقوع پیوستحیا و ادب این دختر برگزیده عرب را نشان میدهد: زمانی که همسر عبدالمطلب به منزل وهب بنعبد مناف آمد، آمنه در مقابل اوایستاد. خوشآمد گفت و مقدمش را گرامی داشت. وقتی فاطمه نیکیهای آمنه را دید،به مادرش گفت: «من پیشتر آمنه را دیده بودم، فکر نمیکردم چنین با حسن و کمال باشد.» (۱۴) سپس با آمنه گفتگو کرد و او را فصیحترین زن مکه یافت. آنگاه از جای برخاست،نزد عبدالله شتافت و گفت: فرزندم، در میان دختران عرب مانند او ندیدم. من او را میپسندم … . ج) فرزانگی و فرهیختگی (عاقله) فهیم بودن از صفات و ویژگیهای اولیای الهیاست. عبدالمطلب آمنه را با کلمه عاقله ستوده است. آمنه عقیله عرب، در فهم و کمال بینظیر بود. سخن این بانوی بزرگ در هنگاممرگ، نشاندهنده میزان خرد و درک اوست. او به فرزندش حضرت محمد(ص) میگوید: هر زندهای میمیرد، هر تازهای کهنه میشود، هر گروهی فانی میشود و من میمیرم;اما یاد من همیشه هست. من خیر به جای گذاشتم و مولود مطهری [چون تو]زادم. (۱۵) د) فصاحت و بلاغت (ادیبه) از دیگر صفات دختر شایسته مکه شیرینیبیان و گویایی کلام اوست. اشعار زیبایی که از او به جای مانده، گواه درستی این سخن است. او خطاب بهفرزندش حضرت محمد(ص) چنین سرود: ان صح ما ابصرت فی المنام فانت مبعوث علی الانام من عند ذی الجلال و الاکرام تبعث فی الحل و فی الحرام تبعثبالتحقیق و الاسلام دین ابیک البر ابراهام فالله انهاک عن الاصنام ان لا تو الیها مع الاقوام (۱۶) معنای شعر به اختصار چنین است: اگر خوابی که دیدم درستباشد، تو بر مردم مبعوث خواهی شد. از طرف خداوندی کهدارای جلال و اکرام است. برای بیان حلال و حرام مبعوث میشوی. برای حقگویی و اسلام که دین پدرت ابراهیماست، برانگیخته میشوی. پس خداوند تو را از پرستش بتها و پیروی خویشان بازداشت. ذ) پاک و طهارت (طاهره، مطهره، عفیفه) پاکی و طهارت آمنه بر اهل مکهپوشید نبود. این طهارت به مناسبتهای مختلف در سخنان و اشعار عرب مطرح شدهاست. در توصیف این بانوی کریمه چنین نوشتهاند: انها کان وجهها کفلقه القمر المضیئه و کانت من احسن النساء جمالا و کمالا وافضلهن حسبا و نسبا (۱۷) به درستی که چهرهاش (آمنه) مثل ماه نورانی بود، درزیبایی و کمال از بهترین زنان به شمار میآمد; و از نظر صفات و دودمان نیز ازبهترینها بود. او هم پاکیزگی ظاهری داشت و هم پاکی معنوی.(عفت) ازدواج آمنه در این ازدواج آسمانی چند مساله مهم باید مورد توجه قرار گیرد: ۱٫ انتخاب و معیارهای انتخاب از سوی خانواده «عبدالله» به نظر میرسدمعیارهای عبدالمطلب و همسرش در انتخاب همسری شایسته برای «ماه» مکهعبدالله در دو بعد خلاصه میشد: اصالتخاندان و ویژگیهای فردیمعیارهای خانواده آمنه نیز بر اساس مادیات نبود، بلکه به کمال وعظمت روحی ومعنوی خانواده عبدالله توجه داشتند. ۲٫ میزان مهریه به گواهی تاریخ پدر آمنه، پس از مراسم خواستگاری، بهعبدالمطلب گفت: «دخترم هدیهای استبه فرزند شما; هیچ مهری نمیخواهیم.» عبدالمطلب گفت: «خداوند تو را جزای خیر دهد، دختر باید مهر داشته باشد وکسانی از بستگان ما نیز باید میان ما گواه باشند.» (۱۸) «مهریه» یک ارزشمعنوی نیست و بسیاری آن نمیتواند نشاندهنده جایگاه معنوی و اجتماعی فردباشد. در فرهنگ اهل بیت(ع) کمی مهریه نشاندهنده برتری دختر است. به هر حالاین ازدواج، بیآنکه با مشکلاتی چون مهریه و جهیزیه روبهرو شود، تحقق یافت. ومقدمات میلاد محمد(ص) فراهم شد. آمنه در آینه مادری هنوز نخستین فرزند آمنه پای به گیتی ننهاده بود که خبرفوت همسر مهربانش او را در اندوه فرو برد. لطف الهی، بردباری، اشعاری که درسوگ همسر میسراید و رویاهای دوران بارداری و فرزندی که پیش از تولد با اوسخن میگوید، تنها سرمایههای این زن پاکدامن به شمار میآید; سرمایههایی که درسایه آن فرزندش را به دنیا میآورد. شاید از این جهت است که پیامبر(ص) را نیز مانند حضرت مسیح(ع) به نام مادربزرگوارش میخواندند. «جارود» هنگامی که از نزد رسول خدا برمیگردد، خطاب به قبیلهاش چنینمیسراید: اتیتک یابن آمنه الرسولا لکی بک اهتدی النهج السبیلا (۱۹) ای پسر آمنه، ای رسول، آمدم سوی تو تا به وسیله تو به راه راست هدایتشوم. و اینک پس از گذشت قرنها، مسلمانان با نام این بشر آسمانی در کره زمین به پاخاسته، نماز عشق میخوانند. بر ماذنههای جاودانه تاریخ بانگ «اشهد ان محمدا رسول الله» گوش زمان رانوازش میدهد و یاد و خاطره جاودانه مادر خورشید را در سینای دلها زندهمیسازد. آری، تا پایان آفرینش، هر مسلمانی در هر کجای تاریخ و هر سرزمینیبشکفد، رویش او وامدار بارش لطف الهی از دامان این مادر مهربان است. پینوشتها: ۱ ریاحین الشریعه، ذبیحالله محلاتی، ج ۲، ص۳۸۶٫ ۲ فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، جعفر سبحانی، ص ۳۸٫ ۳ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۵، ص۹۹٫ ۴ مادر پیامبر، دکتر بنت الشاطی، ترجمه دکتر احمد بهشتی، ص۹۹٫ ۵ همان، ص ۱۸٫ ۶ مجمع البحرین، شیخ فخرالدین طریحی، ترجمه محمود عادل، ص۷۹ و ۷۸٫ ۷ منجد الطلاب، ص ۲۳۱٫ ۸ ریاحین الشریعه، ج ۲، ص ۳۸۸٫ ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲،۱۳ بحارالانوار، ج ۱۵، ص۱۱۷٫ ۱۴ همان، ص ۱۰۰ و۹۹٫ ۱۵ ریاحین الشریعه، ج ۲، ص۳۸۷٫ ۱۶ همان. ۱۷ خصایص فاطمیه، ملاباقر واعظ کجوری، ص ۲۹۲٫ ۱۸ زنان نامدار، دکتر احمد بهشتی، ص۱۹٫ ۱۹ بحارالانوار، ج ۱۵، ص۲۴۷٫