ابلاغ سوره برائت
یک سال پس از فتح مکه در ذى حجه سال نهم هجرى آیات نخست سوره ى برائت نازل شد و مشرکین را بین دو امر مخیّر کرد: یا اسلام بیاورند و یا این که از مکه و مراسم حج خارج شوند!
امّا این پیام توحیدى و بیانیّه تطهیر شدن مکه از لوث وجود کفّار و مشرکین را چه کسى ابلاغ کند؟
برخى پیشنهاد دادند ابوبکر براى رساندن این آیات به مکه مناسب است؛ چون در جنگ ها هیچ مشرکى از دستِ او زخمى برنداشته و مشرکان مکه از او کینه اى ندارند!
رسول اکرم صلی الله علیه واله ابوبکر را فراخواند و آیات اول سوره برائت را به او سپرد و فرمان داد تا به مکه برود و این آیات را براى شرکت کنندگان در مراسم حج قرائت کند.
امّا چیزی نگذشت که جبرئیل علیه السلام خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رسید و عرض کرد:
یا محمّد! إنّه لا یُؤَدّی عَنکَ إلاّ أنتَ أو رجل مِنک؛ اى محمد! کار تو را یا خودت باید انجام بدهی و یا کسی که از تو باشد! ( یعنی مانند خودت باشد). و پیامبراکرم صلی الله علیه وآله فرمودند : «لا یَنبَغی لِأحَد أن یُبَلِّغَ هذا اِلّا رَجُلٌ مِن اَهلِی» احدی سزاوار نیست که این آیات را ابلاغ کند مگر مردی از اهل خودم !
بلا فاصله رسول خدا صلی الله علیه وآله على علیه السلام را براى اعلام آیات برائت به سوى مکّه اعزام فرمودند. حضرت على علیه السلام به امر پیامبر صلی الله علیه وآله در بین راه مکه آن آیات را از ابوبکر گرفت و در موسم حج شرکت کرد و با شجاعت و صلابت در میان مشرکین ایستاد و چندین بار و در روزهاى متوالى آن آیات را با صدای بلند قرائت کرد . و ابوبکر از میان راه به مدینه بازگشت.
این جریان در روز دهم ماه ذى الحجه اتفاق افتاده است و امیرالمؤمنین علیه السلام در روزهاى ۱۱ و ۱۲ و ۱۳ ذى الحجه نیز همان آیات سوره برائت که معنایش برائت و بیزاری خدا و رسول خدا صلی الله علیه وآله از مشرکین بود را در جمع مشرکین و کفار و همه ی شرکت کنندگان در مراسم حج قرائت نمودند.
حضرت على علیه السلام جریان ابلاغ آیات سوره برائت را چنین نقل فرمودند: هنگامى که به مکه آمدم تا آیات سوره برائت را بر مشرکین بخوانم، هیچ کس در مکه نبود، مگر آن که دوست داشت مرا تکه تکه کند و هر تکه اى از بدن مرا بر سر کوهى بگذارد! حتی اگر در این راه جان و مال و خاندانش را نابود سازد!(در چنین شرایط خطرناکی آیات را ابلاغ کردم) پس از آن که رسالتم را انجام دادم، همگى با تهدید پاسخ مرا دادند و زن و مرد آنان به من اظهار دشمنى و کینه توزى می کردند، اما من با پایدارى پاسخ آنان را دادم …
نکته ها
۱) حضرت علی علیه السلام در تمام عمرش یک لحظه هم بت پرستی نکرده و مشرک نبوده بلکه موحد متولد شده است و با تمام مشرکین مخالفت و مبارزه کرده و اینک خدا و رسول خدا صلی الله علیه وآله او را به حق انتخاب نمودند تا فریاد برائت از مشرکین را در مکه بلند کند. اما کسانی که سال های زیادی خود مشرک و بت پرست بودند قهراً شایسته ی این کار نبودند!
۲) وانگهی علی علیه السلام به حکم آیه مباهله نفس و جان پیامبر است که می تواند کار او را به عهده گرفته به انجام برساند. چنانکه برای هجرت از مکّه نیز پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله او را به جای خود قرار داد تا به همه ی وعده هایش وفا کند، امانت ها را برساند و اهل و عیال حضرت را به مدینه ببرد!
۳) حضرت علی علیه السلام به حکم آیه ی«فَمَن تَبِعَنی فَإنَّهُ مِنّی»( هرکس از من پیروی کند از من است) چون پیرو واقعی پیامبر صلی الله علیه وآله است از اوست و می تواند کار آن حضرت را انجام دهد!
۴) احمد بن حنبل نقل کرده که پیامبراکرم صلی الله علیه وآله فرمودند :«عَلیٌ مِنی و أنَا مِنهُ وَلایُؤَدّی عَنّی اِلّا أنَا اَو عَلیٌ» علی از من است و من از علی هستم و کسی از جانب من نمی تواند حق را اداء کند جز خودم،یا علی علیه السلام.