تربیت امروزه نه تنها در جوامع و خانوادههاى مسلمان مورد توجه قرار گرفته و هر پدر و مادرى آرزو مىکند که فرزندان خود را طبق رهنمودهاى صحیح و اصول و ارزشهاى والاى انسانى و الهى تربیت نموده و در آینده فرزندى رشد یافته و کارآمد داشته باشد بلکه اهداف عالى و اخلاقى تعلیم و تربیت از مهمترین دغدغههاى جهانى است. سازمان ملل متحد در بند۲ از ماده ۲۶ اطلاعیه جهانى حقوق بشر مقرر داشته است که: تعلیم و تربیت باید به توسعه شخصیت انسان و تقویت و احترام به حقوق بشر و آزادىهاى اساسى متوجه گردد و تفاهم و اغماض و مودت را بین کلّیه ملل و دستههاى نژادى و مذهبى به وجود آورد و موجب پیشرفت فعالیتهاى ملل متحد در راه حفظ صلح شود.(۱)
موضوع این نوشتار افزون بر اهمّیتى که در خودمسئله تربیت وجود دارد به نقطه نظرات شخصیتى برمىگردد که خود نمونه بارزى از یک انسان کامل و تربیت یافته در مکتب نبوى، علوى و فاطمى است و هم چنین پرورش دهنده فرزندانى است که هر کدام به نوبه خود به عنوان اسوههاى عالى و تجلى ارزشهاى والاى انسانى در تاریخ بشر مىدرخشند. امام حسن مجتبى(ع) همان شخصیت تربیت یافته در دامان رسالت است که پیامبر اکرم(ص) در مورد وى فرمود: حسن پسر من است ،او از من است. او نور چشم من و روشنائى قلب من مىباشد، او میوه جان من است، او سید و آقاى جوانان اهل بهشت است. او حجت خدا بر امت من مىباشد. دستورات او دستورات من و سخن او سخن من است، کسى که از او پیروى کند او از من است و کسى که با دستورات او مخالفت کند از من نیست.(۲) خصلتهاى زیبا و کمالات عالى انسانى آنچنان در وجود مقدس وى مىدرخشد که حتى دشمنانش را نیز به اعجاب و تحسین واداشته است. ابن حجر عسقلانى از دانشمندان اهل تسنن مىنویسد: هنگامى که حسن بن على(ع) از دنیا رفت یکى از دشمنان سرسخت آن حضرت در تشییع جنازه او گریه مىکرد. حسین بن على(ع) به او گفت: تو با آن همه اذیت و آزار و مخالفت که در مورد برادرم روا مىداشتى باز هم گریه مىکنى؟ او گفت: انّى کنت افعل ذلک الى احلم من هذا و اشار بیده الى الجبل؛(۳) من به کسى بدى مىکردم و آزارش مىدادم که صبورتر و حلیمتر از این کوهها بود. در مورد مقام ارجمند آن حجت الهى همین بس که حضرت سیدالشهدا(ع) با آن عظمت و جلالت خویش در مقابل دستورات و اوامر امام حسن(ع) تسلیم محض بود. امام باقر(ع) فرمود: ماکلّم الحسین بین یدى الحسن اعظاماً له؛(۴) امام حسین (ع) به خاطر رعایت عظمت امام حسن(ع) هیچ گاه در مقابل سخن او حرفى نمىزد.
سیره تربیتى امام حسن(ع) در سیره تربیتى امام حسن(ع) مسائل تربیتى و نکات باریک روان شناختى قابل توجهى دیده مىشود که مىتواند به عنوان الگو و روش صحیح تعلیم و تربیت کودکان مطرح شود و بهترین فنون پرورش کودکان براى والدین و مربیان است. بر اساس روش تربیتى امام مجتبى(ع) بعد از این که به زمینهها و بسترهاى مناسب در تعلیم و تربیت پرداخته شد، با ایجاد ارتباط عاطفى و بکارگیرى شیوههاى صحیح تربیتى به رشد و پروش فرزندان اقدام مىشود. در این شیوه مسائل اساسى و ریشه دار تربیت، عوامل و نقش آفرینان در این صحنه، شیوههاى اصلاح رفتار و جلوگیرى از لغزشها، صفات و شرائط مربیان برتر، راههاى مقابله با مشکلات و حل آنان، تربیت دینى، اهمیت الگو و سرمشق، موانع و آفات تربیت، اهمیت خانواده و نقش بنیادى والدین از جمله مواردى است که مورد توجه قرار گرفته است که برخى از آنان در این مقاله مورد بررسى قرار مىگیرد.
اهمیت تربیت انسان موجودى ترقى خواه و داراى استعداد کمال است و براى سیر تکاملى خویش لازم است با پیروى از یک روش تربیتى قوى و کامل تلاش نماید و در کنار پرورش جسم در تعالى روح خود و فرزندانش نیز کوشا باشد و گرنه ماهیت انسانىاش را از دست خواهد داد. امام حسن مجتبى(ع) در مورد اهمیت تربیت معنوى و روحى مىفرماید: «عجبت لمن یتفکّر فى مأکوله کیف لایتفکّر فى معقوله فیجنّب بطنه مایؤذیه و یودع صدره ما یردیه؛ تعجب مىکنم از فردى که در غذاى جسمانى خود فکر مىکند (که سالم و بهداشتى و پاکیزه باشد) اما در غذاى روح و جان خویش نمىاندیشد»، در نتیجه شکم خود را از غذاهاى زیانبخش حفظ مىکند ولى برایش اهمیتى ندارد که افکار پلید و ناپسند در روان او وارد شده و وجودش را در معرض افکار پست و انحرافى قرار دهند.
نقش آفرینان در تربیت والدین: از منظر امام حسن مجتبى(ع) پدر و مادر در شکلگیرى شخصیت فرزندان اساسىترین نقش را دارند به این جهت آن حضرت به مردى که در مورد خواستگاران دخترش از آن حضرت نظرخواهى مىکرد، به نقش پدر آینده و مدیر خانواده اشاره کرده و فرمود: «زوّجها من رجلٍ تقّىٍ فانّه ان احبّها اکرمها و ان ابغضها لم یظلمها؛(۵) براى همسرى دخترت مردى با تقوا و مؤمن برگزین، زیرا اگر او دختر ترا دوست بدارد وى را احترام خواهد کرد و اگر خوشایند او نباشد به وى ظلم نمىکند.» همچنین آن گرامى به اهمّیت نقش مادر پرداخته و هنگامى که بامعاویه مناظره مىکرد در مورد یکى از علل انحراف معاویه از محور حق و انحطاط اخلاقى وى از نقش مادرش هند یاد کرده و گفت: معاویه! چون مادر تو «هند» است و مادر بزرگت «نثیله» مىباشد و تو در دامن چنین زنان فرومایه و پست پرورش یافتهاى این گونه اعمال زشت از تو سر مىزند و سعادت ما اهل بیت پیامبر(ص) در اثر تربیت در دامن مادرانى پاک و پارسا همچون خدیجه و فاطمه مىباشد.(۶)
نقش رفیق بدون تردید بعد از خانواده مهمترین عاملى که در خلق و خوى فرزندان تأثیر مىگذارد رفقا و دوستان وى هستند. حضرت امام مجتبى (ع) در تربیت فرزندان خویش به نقش مهم رفیق توجه داشته و به داشتن دوستانى سالم عنایت ویژه مبذول کرده است. آن حضرت به فرزندش سفارش مىکند که: فرزندم! با هیچ کس دوستى مکن مگر اینکه از رفت و آمد (ویژگىهاى روحى، اخلاقى و رفتارى) وى آگاه گردى، هنگامى که دقیقاً بررسى و تحقیق نمودى و معاشرت و دوستى با او را برگزیدى، آن گاه با او بر اساس گذشت و چشم پوشى از لغزشها و یارى کردن در سختىها همراه باش!(۷)
مربى و معلم حساسترین دوران رشد کودک در مراکز آموزشى و مدرسه سپرى مىشود و مربیان و معلمان با گفتار و رفتار و منش خود صفات و اخلاق روحى و روانى شان را به فرزندان منتقل مىکنند و دانشآموزان بیشترین تأثیر را از اساتید و مربیان خود مىگیرند بنابراین بخش مهمى از شخصیت فرزندان بستگى به معلمان و اساتید وى دارد. در این راستا امام حسن (ع) تأثیر چشمگیر معلمان و نقش ارزنده آنان در عرصه تربیت را یاد آور شده و آنانرا به تربیت صحیح دانش آموختهگان سفارش کرده و فرمود: کسى که یتیم آل محمد(ص) (دانشجو و دانشآموز دینى) را سرپرستى نماید و به جاى پدر و اولیاء دلسوزش وى را تحت مراقبت خویش قرار دهد، یتیمى که در ورطه جهل و ناآگاهى فرورفته است. چنانچه او را از جهل برهاند و امور مشتبه و به هم آمیخته را براى او توضیح دهد و به تأمین نیازهاى مادى او نیز اقدام نماید فضیلت و بلندى مقام وى (در مقایسه با دیگران ) همچون درخشش خورشید به (سها) و ستاره کم نور است.(۸)
محافل عمومى و مذهبى محافل عمومى و مذهبى از دیگر عوامل تربیت در منظر امام حسن مجتبى(ع) است. آن حضرت در گفتارى حکیمانه افزون بر نقش مجالس و کانونهاى اجتماعى در اخلاق افراد به شرکت در محافل مفید و سازنده توصیه نموده و مىفرماید: کسى که پیوسته به مساجد رفت و آمد داشته باشد یکى از هشت بهره را نصیب خود خواهد کرد: آشنائى با دوستان جدید، استفاده از دانشهاى نو و اطلاعات تازه و نایاب، یافتن دلیل محکم و قاطع در راه هدف، رسیدن به رحمتى مورد انتظار از طرف خداوند، آموختن سخنانى که او را از لغزش و خطاها باز مىدارد، یاد گرفتن راههاى صحیح و هدایت بخش، ترک گناه از ترس خداوند، خوددارى از معصیت به خاطر شرم از مردم و ترس از رسوائى.(۹) در اینجا به برخى از روشهاى تربیت در سیره آن حضرت مىپردازیم:
الف. تحریک حسّ کمالخواهى انسان ذاتاً شخصیت خود را دوست دارد و سعى مىکند که با کسب کمالات محبوبیت و عزّت خود را تقویت کرده و بالا ببرد. مربیان مىتوانند با استفاده از این خصلت و تحریک حس برترىطلبى فرزندان آنان را به سوى اهداف صحیح تربیتى هدایت کنند. امام حسن(ع) از این شیوه در تربیت فرزندان استفاده مىکرد. آن حضرت روزى فرزندان خود و فرزندان برادرش را دعوت کرده و در ضمن یک گفتگوى صمیمى به آنان فرمود: انّکم صغار قومٍ و یوشک ان تکونوا کبار قومٍ آخرین فتعلّموا العلم فمن لم یستطع منکم ان یحفظه فلیکتبه ولیضعه فى بیته؛(۱۰) همه شما کودکان اجتماع امروز هستید و امید است که بزرگان جامعه فردا باشید پس دانش تحصیل کنید و علم بیاموزید. هر کس از شماها توانائى حفظ دانش را ندارد آن را بنویسد و در منزلش نگهدارى نماید.
ب. شناساندن الگوهاى غرب انسان در دوران نوجوانى شدیداً به دنبال الگو مىگردد و حس تقلید او را وادار مىکند تا از الگوهاى دلبخواهش تقلید نماید. این خواسته درونى وسیله مناسبى است که مربیان و والدین در امر تربیت از آن بهره گیرند و الگوهاى خوب را در معرض دید فرزندان قرار دهند و به او معرفى نمایند. امام مجتبى(ع) در سیره و سخن خویش به الگوى نیکو اشاره کرده و آنان را به پیروانش مىشناساند. آن حضرت بعد از شهادت پدر بزرگوارش به معرفى شخصیت ممتاز تاریخ، حضرت امیرالمؤمنین(ع) پرداخته و آن گرامى را به عنوان سرمشق خوبان عالم معرفى کرده و فرمود: اى مردم! در این شب مردى از دنیا رفت که در هیچ کار نیکى پیشینیان بر او سبقت نگرفتند و بندگان خدا در هیچ سعادتى به او نمىتوانند رسید او به همراه پیامبر(ص) جهاد مىکرد و جان خود را فداى او مىنمود.(۱۱) آن حضرت در سخن دیگرى حضرت فاطمه زهرا(س) را مقتداى نیایشگران به شمار آورده و در مورد آن بانوى وارسته فرمود: ما کان اعبد من فاطمه کانت تقوم حتّى تتورّم قدماه؛(۱۲) در دنیا شخصى عابدتر از فاطمه(س) نبود، آن بزرگوار در حالت مناجات و عبادت آنقدر روى پاهاى خود مىایستاد تا آن که پاهاى مبارکش ورم کرد.
ج. شیوه حلم و خویشتن دارى حلم و بردبارى مربیان در ارتباط با متربیان حساسیت خاصى دارد. زیرا نوجوانان و کودکان در اثر بازیگوشى و شیطنت ممکن است دچار خطاها و لغزشهائى شوند و موجبات ناراحتى بزرگترها را فراهم آورند امّا استفاده از این شیوه مربیان را بیشتر یارى خواهد کرد. و طعم شیرین مدارا و گذشت را در آینده نزدیک خواهند چشید. این شیوه را در رفتار امام حسن(ع) به نظاره مىنشینیم: روزى امام حسن مجتبى(ع) سوار بر مرکب خویش، در یکى از معابر مدینه عبور مىکرد. با مردى از اهل شام مواجه شد. آن مرد شامى تا حضرت را شناخت بىدرنگ به لعن و نفرین امام پرداخته و سخنان ناشایستى را نثار امام کرد. حضرت امام مجتبى(ع) در همان حال با کمال خونسردى و بردبارى تمام سخنان زشت و دشنامهاى نارواى او را با سکوت و صبر تحمّل کرد و خشم خود را فرو مىبرد. تا این که مرد شامى عقده دل را خالى کرده و خاموش شد. در آن لحظه پیشواى دوم شیعیان با سلام بر آن مرد، سکوت آن چند لحظه خاموشى را شکسته و با لبخندى ملیح که حاکى از صفاى دل آن جناب بود و در حالى که مهر و عاطفه و محبت در چشمان نافذ و سیماى نورانى اش موج مىزد لب به سخن گشوده و به آرامى فرمود: اى مرد! گمان مىکنم که در این شهر غریب باشى و شاید هم مرا به اشتباه گرفتهاى؟ حالا اگر از ما رضایت بطلبى از تو راضى مىشویم و اگر چیزى از ما بخواهى، به تو مىبخشیم، اگر راه گم کردهاى راهنماییت مىکنیم، اگر گرسنهاى تو را سیر مىنمائیم، اگر لباس ندارى تو را مىپوشانیم، اگر نیازمندى تو را غنى مىکنیم، اگر از جائى رانده شده یا فرارى هستى تو را پناه مىدهیم اگر خواستهاى دارى بر مىآوریم، اگر توشه سفرت را پیش ما آورى و مهمان ما باشى براى تو بهتر است و تا هنگام رفتن از تو پذیرائى مىکنیم. چون که خانه ما وسیع و امکانات مهمان نوازىمان فراهم است. آن مرد وقتى با این برخورد کریمانه حضرت مواجه شد و سخنان شیوا و دلنشین آن بزرگوار را شنید، آرام آرام احساس کرد که ناراحتى خاصى در درون وجدانش او را مىآزارد. آثار شرم و حیا بر صورتش ظاهر شده و پیش از آن که سخنى بگوید، اشک ندامت بر گونههایش لغزید و بالحنى خاضعانه و مؤدبانه عرضه داشت: شهادت مىدهم که تو خلیفه خداوند بر روى زمین هستى، خداوند داناتر است که رسالتش را در کدام خانواده قرار دهد: اللّه اعلم حیث یجعل رسالته؛ تا این لحظه شما و پدرتان منفورترین خلق خدا نزد من بودید و اکنون شمارا محبوبترین فرد روى زمین مىدانم. آن گاه به همراه امام حسن(ع) راهى خانه آن حضرت شد و تا روزى که در مدینه بود در مهمانسراى حضرت پذیرائى مىشد. بعد از آن واقعه در ردیف دوستان و ارادتمندان خاص اهل بیت (ع) قرار گرفت.(۱۳)
د. شیوههاى رفتارى والدین و مربیان مهمترین آموزههاى تربیتى را مىتوانند با اعمال شایسته خویش در وجود فرزندان پدید آورند. زیرا آموزههاى رفتارى بطور غیر مستقیم و ناخود آگاه در نهاد نونهالان تأثیر مىگذارد. اگر آنان فقط به گفتارها و توصیههاى خالى از عمل بسنده کنند ممکن است کودکان در دل خود این ابیات را زمزمه کنند که: پندم چه دهى نخست خود را محکم کمرى زپند بربند چون خود نکنى چنان که گویى پند تو بود دروغ و ترفند
با مرورى کوتاه به سیره عملى امام مجتبى(ع) بهرهگیرى از این شیوه را بالعیان مشاهده خواهیم کرد که تمام کمالات اخلاقى و معنوى و انسانى در سراسر زندگى آن حضرت به چشم مىخورد. عفو و گذشت، حلم و بردبارى، تواضع و فروتنى، عبادت و راز و نیاز کرامت و بخشش و سایر خصلتهاى ویژه انسانى در زندگى آن حضرت مشهود است. نمونهاى از سیره عملى آن حضرت را با هم بخوانیم: یکى از غلامان خدمتگزار حضرت امام حسن(ع) مرتکب جنایتى شد که سزاوار کیفر بود. حضرت دستور داد تا وى را تنبیه نمایند. غلام خطاکار در آن لحظه پیشدستى کرد و خطاب به امام (ع) این آیه را قرائت نمود: و العافین عن النّاس؛انسانهاى وارسته از خطاى گنهکاران عفو مىکنند. حضرت فرمود: بخشیدم. غلام ادامه داد و اللّه یحبّ المحسنین؛ خداوند نیکوکاران را دوست دارد. امام فرمود: ترا در راه خدا آزاد کردم.(۱۴)
ه. تشویق از موفقترین شیوههاى تربیتى تشویق و ترغیب افراد است. این شیوه علاوه بر اینکه محرکى بسیار قوى در تغییر رفتار به سوى اهداف مطلوب تربیتى است در شکوفا سازى و استعدادهاى درخشان و نهفته انسانى نقش فوق العادهاى دارد. تجربه نشان داده است که تشویق مناسب و بجا مىتواند نهفتهترین استعدادهاى درونى کودکان و نوجوانان را زنده کرده و در مرحله پیشرفت و سازندگى قرار دهد و آنان را در رسیدن به اهداف مهم و حیاتى و کمالات قوى دل و استوار سازد. نقل دو روایت از امام حسن(ع) اهمیت به نقش تشویق را در سیره آن بزرگوار روشن مىکند: ۱- انس بن مالک مىگوید: یکى از کنیزان امام حسن(ع) شاخه گلى را به حضور آن حضرت هدیه نمود، امام حسن(ع) آن شاخه گل را با کمال میل پذیرفته و به او فرمود: ترا در راه خدا آزاد کردم. من به عنوان اعتراض گفتم: در مقابل اهداء یک شاخه گل او را آزاد کردى؟ امام فرمود: خداوند در قرآن به ما چنین یاد داده و فرموده است: «اذا حیّیتم بتحیّهٍ فحیّوا باحسن منها؛ هرگاه کسى به شما تحیت گوید پاسخ آنرا بهتر از آن بدهید» سپس فرمود: پاسخ بهتر همان آزاد کردن اوست.»(15) 2- روزى آن حضرت غلام جوانى را دید که ظرف غذائى در پیش دارد او لقمهاى از آن مىخورد و لقمه دیگر را به سگى که نزدیک او نشسته بود مىداد. امام حسن(ع) پرسید:چرا چنین مىکنى؟ پسر نوجوان پاسخ داد: من خجالت مىکشم که خودم غذا بخورم و این سگ گرسنه بماند. حضرت مجتبى(ع) خواست که به این غلام مهربان پاداشى نیکو عنایت کند به این جهت او را به خاطر این عمل نیک، از مولایش خرید و آزاد کرد و باغى را که در آن کار مىکرد خریده و به او بخشید.(۱۶)
و. ورزش و تفریح در امر تربیت توجه به شادى سالم و روحیه بخش و حرکات نشاط آفرین جایگاه ویژه دارد. چرا که تفریح و ورزش کودکان و نوجوانان را پرتوان، فعال و نیرومند مىسازد و افرادى که با نشاط باشند آموزههاى اخلاقى و کمالات را بهتر مىپذیرند. اساساً تربیت یافتگان مکتب حیات بخش اسلام باید شاداب و روحیههاى قوى داشته باشند. امام مجتبى(ع) یکى از ویژگىهاى مؤمنین را پرنشاط بودن آنان مىداند و مىفرماید: از ویژگىهاى انسانهاى با ایمان، شادى و نشاط داشتن در مسیر هدایت و خوددارى از شهوات است.(۱۷) این روحیه در والدین و کسانى که امر تربیت را به عهده دارند به مراتب باید بیشتر رعایت شود، زیرا کودکان دوست دارند شاد و خندان باشند و از والدین و معلمان عبوس و گرفته در رنج و عذابند. چون وانمىکنى گرهى خود گره نباش ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست
براى تربیت فرزندانى پرنشاط و داراى روح و جسمى سالم شایسته است که مربیان و والدین خود از چنین صفاتى برخوردار باشند. در این زمینه نباید از نقش ورزش غافل بود. در سیره امام حسن(ع) ورزش از روشهاى تفریح، سرگرمى و تقویت جسم و روح و بالاخره از عوامل رشد و تربیت محسوب مىشود آن حضرت ضمن شرکت در ورزشهاى تربیتى و تفریحى از پرورش روحى و معنوى نیز غافل نبود. عاصم بن ضمره مىگوید: روزى به همراه حسن بن على(ع) براى گردش و تفریح به ساحل فرات رفته بودیم، عصر آن روز در حالى که روزه بودیم آب صاف و زلال فرات، روى سنگها و شنها موج مىزد و تمام اشیاء داخل آب در مقابل چشمان ما خودنمایى مىکردند. حسن بن على(ع) گفت: اگر لباس شنا داشتم داخل آب مىشدم و آب تنى مىکردم. گفتم: من دارم و آن را در اختیار شما مىگذارم. فرمود: پس خودت چه مىپوشى؟ گفتم: من همین طورى به داخل آب مىروم. فرمود: این همان کارى است که من اصلاً دوست ندارم و خوشم نمىآید. از رسول خدا(ص) شنیدم که مىفرمود: در داخل آب موجودات زندهاى است که باید از آنها شرم کنید و به احترام آنان بدون پوشش مناسب به داخل آب نروید.(۱۸)
مجله پاسدار اسلام شماره ۲۷۹، ۲۸۰
پىنوشتها: – ۱. تربیت اسلامى، کتاب دوم، ص ۲۰۴. ۲. و اماالحسن (ع) فانه ابنى و ولدى، و منى و قره عینى و ضیاء قلبى و ثمره فؤادى و هو سید شباب اهل الجنه و حجه اللّه على الامه، امره امرى و قوله قولى، من تبعه فانه منى و من عصاه فلیس منى. بحار الانوار، ج ۲۸، ص ۳۹. ۳. تهذیب التهذیب، ج ۲، ص ۲۵۹. ۴. المناقب، ج ۳، ص ۴۰۱. ۵. مکارم الاخلاق، ص ۲۳۳. ۶. احتجاج طبرسى، ج ۱، ص ۲۸۲. ۷. تحف العقول، ص ۲۳۳. ۸. منیه المرید، ص ۳۳. ۹. تحف العقول، ص ۲۳۵. ۱۰. ترجمه الامام الحسن (ع)، ص ۱۶۷. ۱۱. مسند احمد، ج ۱، ص ۲۰۰. ۱۲. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۷۵. ۱۳. مناقب، ج ۳، ص ۱۹. ۱۴. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۴۲. ۱۵. جلوه هائى از نور قرآن، ص ۲۷. ۱۶. البدایه و النهایه، ج ۸، ص ۳۸. ۱۷. اعلام الدین، ص ۱۳۷. ۱۸. مسند امام مجتبى(ع)، ص ۷۹۷.