پس از اعدام باب، باقی مانده ی طرفداران باب با کمک انگلیسی ها و روس ها از زندان فرار کرده و به عراق رفتند. در آن زمان عراق در دست حکومت عثمانی بود.پس از فرار بابی ها، آن ها توسط انگلیسی ها حمایت شدند و برای خودشان تشکیلات ساختند. از آن به بعد به «بهائیت» تغییر نام داد؛ چرا که «میرزا حسین علی بهاء الله» تاروپود این فرقه را با کمک استعمار پیر بافت.میرزا حسین علی در سال ۱۲۳۳ در تهران به دنیا آمد و همان جا درس های معمول را در مکتب خواند. او چون به صوفی گری علاقه داشت، وارد گروه درویش ها شد. بیست و هشت ساله بود که محمد علی باب ادعای امامت و بعد نبوت و بعد هم خدایی کرد. میرزا حسین به او ایمان آورد و از شاگردان فعال او شد. وقتی میرزا حسین علی به بغداد فراری شد، نماینده ی دولت انگلیس و فرانسه با او دیدار کردند؛ به دستور آن ها والی بغداد برای او حقوق تعیین کرد که هر ماه به او می پرداختند تا بیش تر وقتش را به گسترش بهائیت بپردازد و بتواند شاگردانی تربیت کند.تا این جا بهاءالله خودش را نایب باب (محمد علی شیرازی) اعلام می کرد؛ اما کم کم کارش بالا گرفت و دیگر جانشین بودن، راضی اش نمی کرد. او کم کم ادعای پیامبری کرد و توهمات باب را تکرار کرد. ادعای پیامبری حسین علی نه فقط باعث عصبانیت مسلمان ها شد، بلکه اختلاف های زیادی را بین خود بابی ها به وجود آورد. اختلاف های آن ها آن قدر زیاد شد که بینشان جنگ و دعوا در گرفت. عده ای از بابی ها، طرفدار «میرزا یحیی» (صبح ازل) بودند و او را جانشین واقعی باب می دانستند. این گروه به «ازلی» معروف شدند و عده ای به طرفداری از میرزا حسین علی (بهاءالله) پرداختند که «بهایی» خوانده شدند.جنگ این دو گروه، حکومت عثمانی را وادار کرد تا این دو گروه را از هم جدا کند. حکومت عثمانی، ازلی ها را جزیره ی قبرس فرستاد و بهایی ها را به شهر عکا که حالا بخشی از سرزمین اشغالی است. شهر عکا محل اصلی شکل گیری بهایی ها شد. آنان کم کم این شهر را مقدس اعلام کردند و برای خودشان زیارتگاه های تقلبی ساختند. تا زمانی که عکا در دست حکومت عثمانی بود، بهایی ها خیلی جرأت نمی کردند دست به کاری بزنند؛ اما استعمار انگلیس با توطئه هایش حکومت عثمانی را از هم پاشید و سرزمین های فلسطین و عراق، بین انگلیس و فرانسه تقسیم شد. از این به بعد بهایی ها که توسط خود انگلیسی ها ساخته شده بودند، فعالیت هایشان را بسیار گسترش دادند و شدند مزدورهای انگلیسی ها.حسین علی در سن هفتاد و پنج سالگی از دنیا رفت؛ در حالی که سال ها ادعای خدایی کرده بود و پیروانش او به عنوان خدا می پرستیدند. با مرگ او مقبره ی بزرگی برایش ساختند و قبر او را قبله ای بهایی ها خواندند. بعد از حسین علی، پسرش «عباس افندی» ملقب به «عبدالبها» جانشین او شد. عباس افندی آدم زیرکی بود. او خیلی زود توانست رقیبانش را نابود کند و تنها جانشین بهاءالله شود. او در جنگ جهانی اول برای انگلیسی ها جاسوسی می کرد. گروه او کمک زیادی به نابودی حکومت عثمانی کرد.عباس افندی سفرهایی هم به اروپا و آمریکا کرد. او با این که می دانست پایه گذار اصلی بهائیت، روس ها هستند، اما پول را درجیب انگلیسی ها و آمریکایی ها می دید؛ برای همین ارتباط های زیادی با این دو استعمارگر برقرار کرد و روس ها را بی خیال شد. عباس افندی افکار و اندیشه های زمان خودش را مطالعه کرد و اصول بهائیت را مطابق با باورها و اندیشه های قرن نوزدهم اروپا نوشت.با مرگ عباس افندی، «شوقی افندی» ملقب به «شوقی ربانی» روی کار آمد. او در دانشگاه های انگلیس درس خوانده بود و یک دست نشانده ی تمام قد انگلیسی بود. شوقی افندی بهائیت را مثل فراماسون ها تشکیلاتی کرد؛ اما روحیه ی فاسد او باعث گسترش فساد اخلاقی زیادی در این تشکیلات شد. بعد از مرگ شوقی افندی اختلاف زیادی برای جانشینی اش به وجود آمد. در آخر با کمک آمریکایی ها زن او «ماری ماکسول» که یک آمریکایی بود، جانشینش شد. بعد از مرگ ماری، بهایی ها چند دسته شدند. هر کس برای خودش گروهی تشکیل داد و ادعایی کرد.در زمان شوقی افندی، انگلیسی ها توطئه ی کوچ یهودی ها به سرزمین فلسطین را طراحی کردند. آن ها به زور فلسطینی ها را از سرزمین هایشان بیرون کردند تا صهیونیست ها را در این سرزمین ساکن کنند. در این دوره، بهایی ها کمک زیادی به انگلیسی ها کردند تا یهودی ها سرزمین فلسطین را اشغال کنند. حتی شوقی افندی برای سازمان ملل نامه نوشت و درخواست کرد که اورشلیم را مرکز یهودیان سازد. کم کم حمایت بهایی ها از صهیونیست ها آن قدر زیاد شد که شوقی افندی اعلام کرد ریشه ی ما از یهود و اسلام با هم است؛ در حالی که همه می دانستند خانواده ی بهایی ها قرن ها مسلمان بوده اند.به گفته ی شوقی افندی، تشکیل دولت صهیونیست در فلسطین یک وعده ی الهی بوده است. پاچه خواری بهایی ها از صهیونیست ها باعث شد آن ها برای خودشان در سرزمین اشغالی آزادی کامل داشته باشند و بتوانند با پول صهیونیست ها در سراسر جهان دنبال پیرو بگردند. خوش رقصی بهایی ها برای اسرائیلی ها باعث شد تا اسرائیل اولین کشوری باشد که بهائیت را به عنوان یک دین رسمی می پذیرد. شوقی افندی هم اسرائیل را سرزمین مقدس اعلام کرد و از بهایی های جهان خواست تا به آن جا کوچ کنند.هم کاری بهایی ها و کمک های مالی آن ها به اسرائیل تأثیر زیادی در اشغال بقیه ی سرزمین فلسطین توسط صهیونیست ها داشت. حالا دیگر این دست پخت انگلیس جای امنی برای خودش پیدا کرده بود و می توانست مثل یک کرم در کشور ایران و حکومت ایران نفوذ کرده و شروع به نابودی اسلام کند.منبع:نشریه انتظار نوجوان شماره ۷۳