تقویم شیعه نوزدهم رمضان
۱- ضربت خوردن ” أمیرالمؤمنین علیه السلام” (۴۰ هجری قمری)
۲- وفات علامه قطب الدین شیرازى (۷۱۰ هجری قمری)
۳- ارتحال فقیه بزرگوار آیت اللَّه “سیدمحمد هاشم خوانساری” (۱۳۱۸ هجری قمری)
—
۱- ضربت خوردن ” أمیرالمؤمنین علیه السلام” (۴۰ هجری قمری)
عبدالرحمن بن ملجم مرادی؛ از گروه خوارج و از آن سه نفری بود که در مکه با همپیمان بسته و هم سوگند شدند که سه شخصیت مؤثر در جامعه اسلامی، یعنی امام علی بن ابیطالب (علیه السلام)، معاویه بن ابیسفیان و عمرو بن عاص را در یک شب واحد ترور کرده و آنها را به قتل برسانند. هر کدام به سوی شهرهای محل مأموریت خویش رهسپار شدند و عبدالرحمن بن ملجم مرادی به سوی کوفه رفت و در بیستم شعبان سال ۴۰ ه.ق وارد کوفه شد.
وی به همراهی شبیب بن بجره اشجعی که از همفکران وی بود و هر دوی آنها از سوی “قطام بنت علقمه” تحریک و تحریث شده بودند در سحرگاه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان سال ۴۰ قمری در مسجد اعظم کوفه کمین کرده و منتظر ورود امیرمؤمنان علی بن ابیطالب علیهالسلام شدند. {۱}
همچنین قطام، شخصی به نام “وردان بن مجالد” را که از افراد طایفه اش بود به یاری آن دو نفر فرستاد. {۲}
أشعث بن قیس کندی که از ناراضیان سپاه امام علی (علیهالسلام) و از دو چهرگان و منافقان واقعی آن دوران بود، آنان را راهنمایی، پشتیبانی و تقویت روحی مینمود. {۳}
حضرت علی (علیهالسلام) در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، مهمان دخترش ام کلثوم (سلام الله علیها) بود و در آن شب حالت عجیبی داشت و دخترش را به شگفتی درآورد.
روایت شده که آن حضرت در آن شب بیدار بود و بسیار از اتاق بیرون می رفت و به آسمان نظر می کرد و می فرمود: به خدا سوگند، دروغ نمیگویم و به من دروغ گفته نشده است. این است آن شبی که به من وعده شهادت دادند. {۴}
به هر روی، آن حضرت به هنگام نماز صبح وارد مسجد کوفه شد و خفته گان را برای ادای نماز بیدار کرد. از جمله، خود عبدالرحمن بن ملجم مرادی را که به رو خوابیده بود، بیدار و خواندن نماز را به وی گوشزد کرد.
هنگامی که آن حضرت وارد محراب مسجد شد و مشغول خواندن نماز گردید و سر از سجده اول برداشت، نخست شبیث بن بجره با شمشیر بُرّان بر وی هجوم آورد، ولیکن شمشیرش به طاق محراب اصابت کرد و پس از او، عبدالرحمن بن ملجم مرادی فریادی برداشت: “لله الحکم یا علی، لا لک و لا لأصحابک”! و شمشیر خویش را بر فرق نازنین حضرت علی (علیهالسلام) فرود آورد و سر مبارکش را تا به محل سجدهگاهش شکافت. {۵}
حضرت علی (علیهالسلام) در محراب مسجد، افتاد و در همان هنگام فرمود: « بسم الله و بالله و علی ملّه رسول الله، فزت و ربّ الکعبه» ؛ “سوگند به خدای کعبه رستگار شدم.”
نمازگزاران مسجد کوفه، برخی در پی شبیب و ابن ملجم رفته تا آنها را بیابند و برخی در اطراف حضرت علی (علیهالسلام) گرد آمده و به سر و صورت خود می زدند و برای آن حضرت گریه می نمودند.
حضرت علی (علیهالسلام)، در حالی که خون از سر و صورت شریفش جاری بود، فرمود: «هذا ما وعدنا الله و رسوله»؛ “این همان وعده ای است که خداوند متعال و رسول گرامی اش به من داده اند. ”
حضرت علی (علیهالسلام) که توان ادامه نماز جماعت را نداشت، به فرزندش امام مجتبی (علیهالسلام) فرمود که نماز جماعت را ادامه دهد و خود آن حضرت، نمازش را نشسته تمام کرد.
روایت شده که در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر حضرت علی (علیهالسلام)، زمین به لرزه درآمد و دریاها موّاج و آسمان ها متزلزل شدند و درهای مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمانها بلند شد و باد سیاهی وزید به طوری که جهان را تیره و تاریک ساخت و جبرئیل امین در میان آسمان و زمین ندا داد و همگان ندایش را شنیدند.
وی می گفت: «تهدمت والله ارکان الهدی، وانطمست أعلام التّقی، وانفصمت العروه الوثقی، قُتل ابن عمّ المصطفی، قُتل الوصیّ المجتبی، قُتل علیّ المرتضی، قَتَله أشقی الْأشقیاء»؛{۶}
“سوگند به خدا که ارکان هدایت درهم شکست و ستارههای دانش نبوت تاریک و نشانههای پرهیزکاری برطرف گردید و عروه الوثقی الهی گسیخته شد. زیرا پسرعموی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شهید شد، سید الاوصیا و علی مرتضی به شهادت رسید. وی را سیاه بخت ترین اشقیاء به شهادت رسانید. ”
۱) الارشاد (شیخ مفید)،ص ۲۰؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله (البری)، ص ۱۱۲٫
۲) وقایع الایام (شیخ عباس قمی)، ص ۴۱؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۱۸۴٫
۳) الارشاد، ص ۲۱؛ وقایع الایام، ص ۴۱؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج ۱، ص ۱۷۱٫
۴) منتهی الآمال، ج ۱، ص ۱۷۲٫
۵)الارشاد، ص ۲۳؛ منتهی الآمال، ج ۱، ص ۱۷۲؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله، ص ۱۱۳؛ وقایع الایام، ص ۴۱٫
۶) منتهی الآمال، ج ۱، ص ۱۷۴٫
—
۲- وفات علامه قطب الدین شیرازى (۷۱۰ هجری قمری)
محمود بن مسعود مُلقّب به علامه قطب الدین شیرازى از علماى قرن هشتم هجرى قمرى و از شاگردان خواجه نصیرالدین طوسى مى باشد.
علّامه در شیراز متولد و بعد از مسافرتهاى بسیار بالاخره به تبریز آمد، در نوزده یا ۲۴ رمضان سال ۷۱۰ هجرى قمرى وفات نمود و در قبرستان چرنداب تبریز نزدیک قبر بیضاوى به خاک سپرده شد.
علامه قریب به چهارده کتاب دارد که از جمله مى توان: شرح قانون در طب، شرح حکمت الاشراق، شرح بر مختصر حاجبى را نام برد.
در زکاوت او مى نویسند: در مجلسى که از فریقین نشسته بودند، سؤال شد بعد از پیامبر(صلى الله علیه وآله) امیرالمؤمنین(علیه السلام) افضل است یا ابوبکر؟ جواب داد:
«خیر الورى بعدالنبىّ مَن بنتُه فى بیته *** مَن فى دُجى لَیل العمى ضُوء الُهدى فى زیته»
“یعنى بهترین مردم بعد از پیامبر کسى است که دخترش در خانه اوست و در تاریکى ضلالت روشنائى هدایت در چراغ اوست.”
—
۳- ارتحال فقیه بزرگوار آیت اللَّه “سیدمحمد هاشم خوانساری” (۱۳۱۸ هجری قمری)
میرزا محمدهاشم خوانساری چهارسوقی در حدود سال ۱۲۳۵ه.ق در خوانسار و در خانواده ای اهل علم و تقوا و فضیلت به دنیا آمد.
تحصیلات ابتدایی را در خوانسار فرا گرفت و سپس از محضر پدر نامدارش، میرزا زین العابدین خوانساری بهره مند گردید.
وی سپس راهی اصفهان شد و از دروس پرفیض حضرات آیات: شهید سیدحسن مدرس، سید صدرالدین عاملی و حاجی کرباسی استفاده نمود.
میرزا محمدهاشم پس از این سال ها، از آیت الله مدرس، در ۲۶ سالگی اجازه روایت و اجتهاد گرفت.
سپس برای تکمیل معلومات و اندوخته های علمی به عراق مهاجرت کرد و با حضور در درس فقیه کامل، شیخ مرتضی انصاری، مفتخر به دریافت اجازه اجتهاد از دست آن بزرگوار گردید.
میرزا هاشم چهارسوقی از آن پس به اصفهان مراجعت نمود و علاوه بر تشکیل حوزه درسی عظیم، صاحب فتوی و مرجع خاص و عام گردید و در اصفهان ریاست تام یافت.
در حلقه درس این استاد کبیر، دانشمندان فرهیخته ای حضور داشتند که بعدها هر یک مُدرّسی سترگ و فقیهی صاحب نام شدند.
در میان این شاگردان، حضرات آیات عظام: علامه سیدمحمد کاظم یزدی، شیخ الشریعه اصفهانی، حاج آقا رضا همدانی، شیخ هادی تهرانی، میرزا حسن نوری، شیخ محمدباقر اصطهباناتی، سید حسن صدر و سید ابوتراب خوانساری از بقیه مشهورترند.
همچنین کتب ارزشمندی همچون: الاستصحاب، منظومه ای در اصول فقه، مبانی الاصول، جواهرالعلوم و احکام الایمان و ده ها اثر دیگر از ایشان است.
میرزا محمدهاشم خوانساری سرانجام در نوزدهم رمضان ۱۳۱۸ ه.ق، در هشتاد سالگی بدرود حیات گفت و در وادی السلام نجف اشرف به خاک سپرده شد.