تمیز مجعولات

البته دو رکن دیگر در این فن یعنی «تشخیص صحیح از سقیم» ، جزو قواعد اساسی علم الحدیث می باشد.اول آشنائی نسبتا کامل به لغت و قواعد زبان عربی، که لسان صدور اخبار است (۱) دوم دانستن تاریخ اسلام و سیره رسول اکرم و ائمه هدی و تاریخ مذاهب و فرق اسلامی و اجمالی از آراء و معتقدات ملل و نحل (۲).
ولی اطلاع بر فنون سه گانه (درایه الحدیث و رجال، لغت و قواعد زبان، تاریخ و ملل و نحل) فقط جنبه اعدادی داشته و اصل الاصول، ذوق سلیم و تخلیه ذهن از تعصبات است.منتهی وسائل علمی مزبور پیمودن این مرحله را تسهیل می کند.
دیگر از مهمترین شرائط صحت حدیث، عدم مخالفت با عقل است زیرا عقل، رسول باطن، و مهمترین حجت خداوند است.که بوسیله آن شناسائی خدا و راستی و درستی پیغمبران هویدا میگردد.بدیهی است گفتار پیغمبر (که نبوت وی براهنمائی همین حجت باطنی شناخته شده) نمی شود مخالف با اصل حجت (یعنی عقل) باشد.
ولی باید دانست که مخالفت با عقل، موضوعی است و نداشتن دلیل بر طبق آن، موضوعی.
زیرا مفاد قسمت مهمی از احادیث، از دایره حکم عقل و نفی و اثبات آن بتوسط داوری خرد، برکنار است.
در اینجاست که اگر حدیثی واجد شرائط دیگر صحت بود باید پذیرفت.زیرا مفاد پاره ای از احادیث احکام، تعبدی محض بوده.و چنانچه عقل نیز در مورد آنها حکم موافقی داشته باشد، معلوم نیست آن جهت، علت منحصره باشد.
و اما در غیر احکام، چون علی الفرض مفاد حدیث طبق قاعده: (کل ما قرع سمعک فذره فی بقعه الامکان)، ممکن الوقوع است، و از طرفی بصادق مصدق انتساب دارد، نباید رد نمود.زیرا گفته اند : لکل مقال رجال (برای هر سخنی مردانی خاص اند) .و رب حامل فقه الی من هو افقه منه. (بسیار کس اند که سخن ژرفی را به ژرف بین تر از خود ابلاغ می کنند) .
نیز از شرائط صحت احادیث، مخالفت نداشتن با کتاب خدا (قرآن) است چنانکه این معنی در احادیث، بحد استفاضه رسیده (۳) که کلما خالف قول ربنا لم نقله.و کلما خالف کتاب الله فهو زخرف (یعنی هر چه مخالف قرآن باشد سخن ما نیست و باطل است) البته منظور از مخالفت، مخالفت در لسان محاورات عرفیه است.
بنابر این مخالفت بدوی از قبیل مخالفت ظاهری عام و خاص یا مطلق و مقید، از محل بحث خارج است زیرا پس از تأمل، عقل در این موارد مخالفتی نمی بیند.و توضیح این مقال در اصول بیان شده (۴).
دیگر مخالفت نداشتن مضمون خبر با (ضرورت مذهب) یا با (سنت قطعی) یا با اجماع قطعی است .که در مورد مخالفت خبر با یکی از این سه، جعل حدیث و کذب آن، مسلم است.منتهی بدست آوردن اجماع قطعی کاری است مشکل و اما اجماع منقول، نزد محققین شیعه مورد نظر است.
نیز از علائم تشخیص جعل حدیث، آنستکه مضمون خبر از مطالبی باشد که اگر راست می بود با وجود دواعی، مخفی نمی ماند یا از مطالبی باشد که احتیاج در دین و مذهب، مقتضی نقل آن بوده که بنابر این اینگونه احادیث بشهادت عقل باطل و از درجه اعتبار ساقط است (۵).

————————————————————————-
پی نوشت ها:

۱ – در حدیثی امام فرمود: اعربوا حدیثنا فانا قوم فصحاء.در حدیثی که شیعه و سنی نقل کرده اند، پیغمبر فرمود: نضر الله امرء سمع مقالتی فوعاها الخ…اینگونه احادیث دلالت می کند که اعراب حدیث، و نقل عین عبارات، در استفاده از معنی دخالت تمام دارد.
۲ – سید مرتضی در جواب مسائل طرابلسیات می فرماید: ان الحدیث المروی فی کتب الشیعه و کتب جمیع مخالفینا یتضمن ضروب الخطاء و صنوف الباطل من محال لا یجوز و لا یتصور و من باطل قد دل الدلیل علی بطلانه و فساده کالتشبیه و الجبر و الرؤیه و القول بالصفات القدیمه و من هذا الذی لا یحصی او ما فی الاحادیث من الاباطیل و لهذا وجب نقد الحدیث (تاریخ فرق اسلامی آقای نجمی ص ۱۴) .
۳ – رک (رسائل) شیخ انصاری.اوائل حجیت ظن.
۴ – همین مرجع.بحث عام و خاص.
۵ – رک عده الاصول شیخ طوسی.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.