جایگاه حضرت فاطمه در آیه تطهیر نزد بزرگاه اهل سنت
بر اساس منابع تفسیری و حدیثی اهلسنت، تقریباً صد و سی و پنج آیه در چهل و نه سوره به نوعی درباره حضرت فاطمه(س) است. البته این تعداد غیر از آیاتی است که در منابع شیعه ذکر شده است. دو سوره، یعنی دهر و کوثر هم بهطور کامل در شأن فاطمه(س) نازل شده است.
همه آیات و سورههای نازل شده در این باره در چهار دسته جای میگیرد:
۱٫ اسباب نزول: یعنی آیاتی که حضرت فاطمه(س) سبب نزول آن بوده است.
۲٫ شأن نزول: یعنی آیاتی که در شأن آن حضرت نازل شده است.
۳٫ جری و تطبیق: یعنی آیاتی که حضرت فاطمه(س) به عنوان مصداقی از آن اراده شده است.
۴٫ بطن: یعنی آیاتی که حضرت فاطمه(س) به عنوان باطن آن مورد نظر است.
سورهها و آیات متعددی درباره حضرت فاطمه(س) نازل شده که بنده به ترتیب انها را بیان می کنم
۱٫ آیه تطهیر
انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً؛(۱)
جز این نیست که خداوند میخواهد پلیدی را از شما اهلبیت(ع) دور کند و شما را بهراستی پاک سازد.
بر اساس روایات بسیار از فریقین، که از صحابه و تابعین به حد تواتر رسیده است، آیه تطهیر در شأن اصحاب کساء نازل شده است. بررسی روایات فریقین نشان میدهد که فاطمه(س) سبب نزول این آیه است. این آیه بر طهارت و عصمت اصحاب کساء دلالت تام دارد.
ابوسعید خدری از امسلمه چنین روایت کرده است:
آیه تطهیر در خانه من نازل شد. من بر در خانه نشسته بودم. گفتم: ای رسول خدا، من از اهلبیت(ع) نیستم؟ فرمود: تو بر خیر و نیکی هستی، تو از همسران پیامبر هستی. گفت: و در منزل، رسول خدا، علی، فاطمه، حسن و حسین بودند. (۲)
سبب نزول عبدالله بنجعفر میگوید: رسول خدا به رحمت الهی که از آسمان میآمد نظر کرد و سپس دستور داد اهلبیت(ع)، یعنی علی، فاطمه، حسن و حسین را جمع کردند. سپس کسای خویش را بر آنان افکند و دعا کرد و سپس آیه تطهیر نازل شد. حاکم نیشابوری سپس میگوید: «هذا حدیث صحیح الاسناد؛(۳) این حدیث صحیحالسند است.»
روایات دیگری نیز از صحابه، همچون عمر بنابی سلمه(۴) ابو سعید خدری،(۵) و دیگران نقل شده که آیه تطهیر در خانه امسلمه در شأن پنج تن آل عباG نازل شده است.
رفتار پیامبر پس از نزول آیه
ابنعباس نقل میکند:شهدنا رسول الله تسعه اشهر یاتی کل یوم باب علیبنابی طالب عند وقت کل صلاه فیقول: السلام علیکم و رحمه الله». انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً» الصلاه یرحمکم الله. کل یوم خمس مرات؛(۶)
ما دیدیم که رسول خدا نه ماه تمام، هر روز وقت هر نمازی در خانه علیبنابی طالب میآمد و میفرمود: درود و رحمت و برکات خدا بر شما اهلبیت(ع) باد. نماز! خداوند شما را مشمول رحمت خویش قرار دهد. این عمل را پیامبر هر روز پنج بار تکرار میکرد.
همین مضمون با اندکی تفاوت توسط انس بنمالک،(۷) ابیبرزه،(۸) ابیالحمراء(۹) و ابوسعید خدری نقل شده است(۱۰)
برخی از بزرگان که این حدیث را نقل کردهاند، عبارتاند از:
ابنعباس(۱۱)، انسبن مالک،(۱۲) ابوسعیدخدری،(۱۳) ابودرداء(۱۴) ابوهریره(۱۵)ابیالحمراء،(۱۶) ابیبرزه،(۱۷)ابیلیلی(۱۸)براءبن عازب،(۱۹) ثوبان (غلام پیامبر)، (۲۰)جابربن عبدالله انصاری،(۲۱)زیدبن ارقم،(۲۲) سعدبن ابیوقاص(۲۳)سلمان فارسی(۲۴)صبیح (غلام امسلمه)، (۲۵)صفیه بنتشیبه،(۲۶)عبداللهبن جعفر طیار(۲۷)عمربن ابیسلمه،(۲۸) عطیه(۲۹)معقلبن سیار(۳۰) واثلهبن اسقع،(۳۱) امالمؤمنین امسلمه،(۳۲) امالمؤمنین امسلیم،(۳۳) امالمؤمنین زینب،(۳۴) امالمؤمنین عائشه(۳۵) و امالمؤمنین صفیه. (۳۶)
احتجاج کنندگان به آیه تطهیر در حق اصحاب کساء
۱٫ امام علی(ع) در شورا برای خود به آیه تطهیر احتجاج کرد(۳۷)
۲٫ امام حسنائمه(ع) دو مرتبه به آیه تطهیر احتجاج نمود. (۳۸) روز ضربت خوردن خودش بالای منبر رفت و به این آیه احتجاج نمود. بعد از شهادت امام علی(ع) نیز بالای منبر رفت و به آیه احتجاج نمود. (۳۹)
۳٫ امام حسین(ع). (۴۰)
۴٫ امام زین العابدین(ع) با مرد شامی. (۴۱)
۵٫ امام رضا(ع). (۴۲)
۶٫ ابنعباس برابر گروهی به این آیه احتجاج نمود(۴۳) . سعدبن ابیوقاص بر معاویه احتجاج نمود. (۴۴)
۸٫ واثلهبن اسقع در برابر گروهی که امام علی(ع) را دشنام میدادند، به این آیه احتجاج کرد. (۴۵)
۹٫ ام سلمه در حق اصحاب کساء به آیه تطهیر احتجاج نمود(۴۶)
————————————————————————————————————–
۱٫ احزاب: ۳۳٫
۲٫ محمدبن جریر طبری، جامع البیان، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۸م، ج۱۲، ص۷؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۶، ص۶۰۴٫
۳٫ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۴۸٫
۴٫ احمد طحاوی، مشکل الاثار، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۹۵۵م، ج۱، ص۲۲۹؛ احمد طبری، ذخائر العقبی، ص۲۱٫
۵٫ سیوطی، همان، ح۶، ص۶۰۴؛ عبدالرحمنبن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، ۱۹۹۹م، ج۹، ص۳۱۳٫
۶٫ احمد مراغی، تفسیر المراغی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵م، ج۲۴، ص۷؛ سیوطی، الدرالمنثور، ج۶، ص۶۰۶٫
۷٫ محمدبن جریر طبری، همان، ج۱۲،ص۶؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۱٫
۸٫ نورالدین هیثمی، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۶۹٫
۹٫ احمدبن مرودیه، المناقب، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۰ش، ص۳۰۴ ـ ۳۰۵؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۵، ص۶۶٫
۱۰٫ احمدبن مردویه، همان، ص۳۰۴٫
۱۱٫ محمد شوکانی، فتح القدیر، بیروت، دارالمعرفه، ۱۹۹۶م، ج۴، ص۳۳۹؛ احمد مراغی، تفسیر المراغی، ج۲۴، ص۷٫
۱۲٫ محمدبن جریر طبری، همان، ج۱۲، ص۶٫
۱۳٫ عبدالرحمنبن ابی حاتم، همان، ج۶، ص۳۱۳۲٫
۱۴٫ محمد باقر محمودی، تاریخ دمشق (ترجمه الامام علیبن ابیطالب)، بیروت، مؤسسه المحمودی، ۱۹۸۰م، ج۲، ص۴۴۰٫
۱۵٫ ابن کثیر، همان،ج۳، ص۴۹۲؛ نورالدین هیثمی، همان، ج۹، ص۱۶۹٫
۱۶٫ محمدبن جریر طبری، همان، ج۱۲، ص۶٫
۱۷٫ نورالدین هیثمی، همان، ج۹، ص۱۶۹٫
۱۸٫ الموسوعه الحدیثیه، ۴۴، ص۱۱۹؛ موفقبن احمد خوارزمی، المناقب، ص۲۳٫
۱۹٫ حاکم حسکانی، همان، ج۲، ص۱۶٫
۲۰٫ نورالدین هیثمی، همان، ج۹، ص۱۷۳٫
۲۱٫ حاکم حسکانی، همان، ج۲، ص۱۶٫
۲۲٫ سیوطی، همان، ج۶، ص۶۰۵٫
۲۳٫ احمد طحاوی، همان، ج۱، ص۲۲۷٫
۲۴٫ سلیمان قندوزی، ینابیع الموده، قم، منشورات مکتبه بصیرتی، ۱۹۶۶م، ص۱۵٫
۲۵٫ نورالدین هیثمی، همان، ج۹، ص۱۶۹٫
۲۶٫ مسلمبن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت، دارالقلم، ۱۹۷۸م، (ج۱۵، ص۲۰۳، شرح نووی).
۲۷٫ حاکم نیشابوری، همان، ج۳، ص۱۴۸٫
۲۸٫ عبدالرحمن مبارکفوری، تحفه الاحوزی، بیروت، دارالفکر، ۱۹۹۴م، ج۱۰، ص۳۴۳؛ احمد طحاوی، همان، ج۱، ص۲۲۹٫
۲۹٫ ابن کثیر، همان،ج۳، ص۴۱۳٫
۳۰٫ محمدبن سوره، سنن الترمذی، ج۵، ص۴۶۶٫
۳۱٫ عبدالرحمنبن ابی حاتم، همان، ج۹، ص۳۱۳۲٫
۳۲٫ همان.
۳۳٫ اسباب النزول، ص۲۰۵٫
۳۴٫ ابراهیم جوینی، فرائد السمطین، بیروت، مؤسسه المحمودی، ۱۹۷۸م، ج۲، ص۱۹٫
۳۵٫ مسلمبن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، (شرح نووی)، ج۱۵، ص۲۰۳٫
۳۶٫ حاکم نیشابوری، همان، ج۳، ص۱۴۸٫
۳۷٫ موفقبن احمد خوارزمی، مناقب، ص۲۲۴٫
۳۸٫ نورالدین هیثمی، همان، ج۹، ص۱۷۹، عبدالرحمنبن ابی حاتم، همان، ج۶، ص۳۱۳۲٫
۳۹٫ حاکم نیشابوری، همان، ج۳، ص۱۷۲٫
۴۰٫ سلیمان قندوزی، همان، ص۱۲۷٫
۴۱٫ ابن کثیر، همان؛ محمدبن جریر طبری، همان، ج۱۱۲، ص۸٫
۴۲٫ سلیمان قندوزی، همان، ص۱۲۶٫
۴۳٫ نسائی، خصائص نسائی، ص۵۳٫
۴۴٫ همان، ص۳۴٫
۴۵٫ ابن کثیر، همان،ج۳، ص۴۲۹٫
۴۶٫ احمد شاکر، حمزهالدین، المسند للامام احمدبن حنبل، قاهره، دارالحدیث، ۱۹۹۵م، ج۱۸، ص۲۵۸ و ج۲۹، ص۲۶۴٫