جایگاه شفاعت در قیامت چگونه است؟

جایگاه شفاعت در قیامت چگونه است؟

شفاعت به معنای تقویت و نیرو بخشیدن به شخص ضعیف است و شفیع به کسی گفته می‌شود که نیازمند را کمک کند و او را به حد اعتدال و عدم نیازمندی برساند.

شفاعت در روز قیامت مخصوص خداوند است و به افراد دیگری نیز این اجازه داده شده است که از دیگران شفاعت کنند. از روایات فراوانی که در این زمینه وارد شده، معلوم می شود که شفیعان در روز قیامت فراوان اند. از جمله آنها انبیای الاهی، علما، شهدا، ملائکه، مؤمنان، اعمال صالح، امامان معصوم و قرآن اند.

کسى لیاقت شفاعت شدن را دارد که علاوه بر اذن الاهى، به خدا و پیامبران الاهى و روز رستاخیز و آنچه خدا بر پیامبرانش نازل فرموده، از جمله حقانیت شفاعت، ایمان راستین داشته باشد و این ایمان را تا آخر عمر حفظ کند.

پاسخ تفصیلی
برای روشن شدن پاسخ توجه به چند نکته ضروری است:

۱. معنای شفاعت:

شفاعت به معنای تقویت و نیرو بخشیدن به شخص ضعیف است و شفیع به کسی گفته می‌شود که نیازمند را کمک کند و او را به اعتدال و عدم نیازمندی برساند. [۱]

۲. شفاعت کنندگان:

الف. شفاعت کنندگان از نظر قرآن:

طبق آیات قرآن کریم، شفاعت در روز قیامت مخصوص خداوند است. [۲] خداوند به افرادی که بخواهد اذن شفاعت می دهد، – همان طور که علم غیب مخصوص خداوند است و خداوند آن را به رسول خود داده است – [۳] شفاعت هم مخصوص خداوند است و خداوند آن را به رسول الله (ص) و کسان دیگری اعطا نموده است.

شفاعت بر دو قسم است:

۱. تکوینى

۲. تشریعى

شفاعت تکوینى از تمامى اسباب جهانی سر می زند، و همه اسباب نزد خدا شفیع هستند، چون میان خدا و مسبب خود واسطه

‏اند.

اما شفاعت تشریعى و قانونی نیز بر دو قسم است.

۱. شفاعتى که در دنیا اثر بگذارد، و باعث آمرزش الاهی، و یا قرب به درگاه او گردد که شفیع و واسطه میان خدا و بنده در این قسم شفاعت چند طائفه‏اند: اوّل؛ توبه کنندگان از گناه، [۴] دوم؛ مؤمنان به رسول خدا (ص)، [۵] سوم؛ عمل صالح انسان، [۶] چهارم؛ قرآن کریم، [۷] پنجم؛ هر چیزی که با عمل صالح ارتباطى دارد؛ مانند مسجدها، مکان های متبرکه، ایام الله و انبیا، [۸] ششم؛ ملائکه، [۹] هفتم؛ مؤمنان که براى خود و برادران ایمانى خود، استغفار مى‏کنند. [۱۰]

۲. شفیعانی که در روز قیامت شفاعت مى‏کنند. از آیات قرآن استفاده می شود که شفیعان در روز قیامت فراوان اند؛ از جمله انبیای الاهی، [۱۱] علما، شهدا، ملائکه [۱۲] و مؤمنان هستند.

ب. شفاعت کنندگان از نظر روایات:

روایات زیادی از طریق شیعه و سنی در این باب وارد شده است که به نمونه‌هایی از آنها اشاره می‌شود:

۱. رسول خدا (ص) فرمودند: “در روز قیامت مؤمنان نزد حضرت آدم می روند و می گویند: ای پدر، بهشت را برای ما باز کن ! حضرت آدم می‌فرماید: من شایستگی این کار را ندارم . آنها نزد حضرت ابراهیم می‌روند. او هم می‌فرماید: من نیز شایستگی این کار را ندارم . حضرت موسی و حضرت عیسی نیز همین را می‌گویند و آنها را نزد من می‌فرستند. من برمی‌خیزم و از خداوند اذن می‌گیرم و شما مسلمانان را به سرعت برق از صراط عبور می‌دهم”. [۱۳]

۲. آن حضرت در این باره (ص) فرمودند: “ر پیامبری از خدا درخواستی دارد، اما من درخواست خود را برای قیامت ذخیره کرده‌ام و آن شفاعت برای امت است”. [۱۴]

۳. امام صادق (ع) فرمودند: “ر کس سه چیز را انکار کند، از شیعیان ما نیست: معراج رسول خدا (ص)، سؤال در قبر و شفاعت”. [۱۵]

۴. امام باقر (ع) فرمودند: “رسول خدا (ص) اجازه شفاعت امتش را دارا است. ما نیز شفاعت شیعیان خود را می‌کنیم و شیعیان‌ ما نیز اهل خودشان را شفاعت می کنند” [۱۶] .

۳. شرایط شفاعت شوندگان:

تربیت دینى اقتضا می کند اشخاصى که در باره آنها شفاعت می شود معین نباشند، بلکه به صورت مبهم بیان شوند، [۱۷] چنان که قرآن کریم نیز اشخاص شفاعت شونده را تعیین نکرده، بلکه اوصاف و ویژگی های آنها را بیان نموده است، و مى‏فرماید: “ر کسى در گروِِ اعمال خویش است، مگر اصحاب یمین که در بهشت ها قرار دارند و از یکدیگر سراغ مجرمان را گرفته، مى‏پرسند: چرا دوزخى شدید؟ می گویند: ما از نمازگزاران نبودیم، و به مسکینان طعام نمی خوراندیم، و همیشه با جست و جو گران در جست و جو بودیم، و روز قیامت را تکذیب مى‏کردیم، تا وقتى که یقین برای مان حاصل شد، در آن هنگام است که دیگر شفاعت شافعان براى آنان سودى ندارد”. [۱۸]

این آیه مى‏فرماید: اهل دوزخ به خاطر داشتن این چهار صفت؛ یعنى ترک نماز، ترک انفاق در راه خدا، فرو رفتگى در دنیا و تکذیب روز حساب، دوزخى شده‏اند. این چهار صفت (رذیله) امورى هستند که ارکان دین را منهدم می سازند. بر عکس اقامه نماز، انفاق، ترک دنیا و اعتقاد به قیامت، دین خدا را بپا می دارند؛ چون دینداری عبارت است از اقتدا به هادیانى که خود معصوم و طاهر باشند، و این نمی شود، مگر به این که از دلبندى به زمین و زیورهاى فریبنده آن دورى کنند، و به سوى دیدار خدا روى آورند که اگر این دو صفت محقق شود، هم از (خوض با خائضین) اجتناب شده، و هم از (تکذیب یوم الدین).

لازمه این دو صفت توجه به سوى خدا و سعى در رفع حوایج جامعه است که به عبارتى دیگر می توان از اوّلى به نماز و از دومى به انفاق در راه خدا تعبیر کرد. پس قوام دین از دو جهت علم و عمل به این چهار صفت است و این چهار صفت بقیه ارکان دین را هم در پى دارد؛ چون مثلا کسى که یکتاپرست نیست و یا نبوت را منکر است، ممکن نیست داراى این چهار صفت بشود. [۱۹]

نتیجه این که کسى لیاقت شفاعت شدن را دارد که دارای شرایط زیر باشد:

۱. ایمان راستین به خدا و انبیا الاهى و روز رستاخیز و آنچه خدا بر پیامبرانش نازل فرموده، داشته باشد؛ چون در آیاتى از قرآن است کـه وقـتـى کـافران و مشرکان سؤال شوند که چرا در دوزخ گرفتار شدید؟ می گویند : “فما لنا من شافعین”. [۲۰] یعنى ما هیچ شفاعت کننده نداریم. پس کفار قابلیت شفاعت را ندارند. در سوره انبیاء آیه ۲۸ می خوانیم: “پیامبران و ملائکه شفاعت نمی کنند، مگر برای کسی که مورد رضایت باشد”. [۲۱] و از حضرت رضا (ع) تفسیر این آیه را پرسیدند. امام فرمودند: “مقصود پسندیدگی در امر دین است”. بنابراین، شفاعت مخصوص افراد گناهکار است به شرط آن که در عقیده و دین خود مورد رضایت باشند و معاندان و ناصبان و منکران از آن محروم اند.

۲. افرادی که ایمان به حقانیت شفاعت داشته باشند. رسول اکرم (ص ) می فرمایند: “خدا کسى را که ایمان به شفاعت من ندارد، مشمول شفاعت من قرار نمى دهد”. [۲۲]

۳و ۴. کسانی که اهل نماز و کمک به فقرا باشند.

چنانچه در سوره مدثر [۲۳] علت به دوزخ رفتن مجرمان را، ترک نماز و کمک نکردن به فقرا و تکذیب روز جزا مى شمارد. حـضـرت صادق (ع ) فرمودند: “به شفاعت ما نمی رسد هر آن کس که نماز را سبک بشمارد”. [۲۴]

به هر حال شفاعت یک موضوع مطلق نیست، بلکه دارای قیود و شرایطی است – هم در باره گناه و جرم، و هم در جهت شفاعت کننده و هم در جهت شفاعت شونده -. کسانی که معتقد به این اصل هستند برای این که از این فرصت گرانبها استفاده کنند و مشمول شفاعت قرار بگیرند، ناگزیرند که شرایط آن را فراهم سازند و از گناهانی نظیر ظلم و شرک و … که مشمول شفاعت نمی شود، دوری کنند و یا رفتار خود را طوری تنظیم کنند که مورد عنایات شفاعت کنندگان قرار بگیرند.

[۱] . المیزان، ج ۱، ص ۱۵۷٫

[۲] . بقره، ۲۵۶ ؛ زمر، ۴۴٫

[۳] . جن، ۲۷٫

[۴] . زمر، ۵۴

[۵] . حدید، ۲۸٫

[۶] . مائده، ۹٫

[۷] . مائده، ۱۶٫

[۸] . نساء، ۶۴٫

[۹] . مؤمن، ۷٫

[۱۰] . بقره، ۲۸۶٫

[۱۱] . انبیاء، ۲۸٫

[۱۲] . زخرف، ۸۶٫

[۱۳] . بحار الانوار، ج ۸، ص ۳۵٫

[۱۴] . شیخ مفید، الاختصاص، ص ۳۷٫

[۱۵] . “مَنْ أَنْکَرَ ثَلَاثَهَ أَشْیَاءَ فَلَیْسَ مِنْ شِیعَتِنَا الْمِعْرَاجَ وَ الْمُسَاءَلَهَ فِی الْقَبْرِ وَ الشَّفَاعَهَ”. بحارالأنوار، ج ۶ ، ص ۲۲۳٫

[۱۶] . همان، ص ۴۸٫

[۱۷] . المیزان، ج ۱، ص ۱۵۹٫

[۱۸] .”کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَهٌ، إِلَّا أَصْحابَ الْیَمِینِ، فِی جَنَّاتٍ یَتَساءَلُونَ، عَنِ الْمُجْرِمِینَ ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ؟ قالُوا: لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ، وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ، وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِینَ، وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ، حَتَّى أَتانَا الْیَقِینُ، فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَهُ الشَّافِعِینَ”. مدثر، ۴۸- ۴۰٫

[۱۹] تفسیر المیزان، ترجمه، ج ۱، ص ۲۵۹٫

[۲۰] . شعراء، ۱۰۰٫

[۲۱] . “و لایشفعون الا لمن ارتضی”.

[۲۲] . “مَنْ لَمْ یُؤْمِنْ بِشَفَاعَتِی فَلَا أَنَالَهُ اللَّهُ شَفَاعَتِی”. بحارالأنوار ، ج ۸، ص ۳۴٫

[۲۳] . مدثر، ۴۸- ۴۰٫

[۲۴] . “إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاهِ”. وسائل‏الشیعه، ج ۴، ص ۲۵٫

http://yon.ir/kbeES

http://shiastudies.com/fa

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.