جوانان و علل بی میلی به نماز
مقدمه
چرا بعضی از افراد جامعه با وجود پذیرش دین اسلام و مسلمان بودن از انجام درست تکالیف دینی و پرهیز از محرمات و انجام واجبات دین خودداری می کنند؟چرا انسانی که ذاتا مشتاق دین است و فطرت او با عناصر دینی ارتباط تکوینی و ماهوی دارد،به دین گریزی روی آورده و در خواندن نماز بی میل است؟و چرا این موضوع در میان جوانان شیوع بیشتری دارد؟این پدیده یکی از مشکلات اساسی امروز جامعه ماست که همواره دغدغه هایی را برای رهبران دینی و خانواده ها ایجاد کرده است و تهدیدی جدی برای نسل جوان محسوب می شود.اما بدون تردید در ذات دین هیچ عنصر دین ستیزی وجود ندارد و اگر انسانها به دریافت درستی از دین دست یابند در هیچ رتبه ای از آن نمی گریزند.علاوه بر این عقل و عشق که دو رکن اساسی در حیات انسان محسوب می شوند و همه جاذبه ها و دافعه ها بر اساس این دو معیار رخ می دهد، هر دو در دین وجود دارد و دین با هر دو گروه باقی مانده است.بنابراین پدیده دین گریزی وبی میلی نسبت به نماز به عنوان یک پدیده اجتماعی،عینی و رفتاری معلول ماهیت خود دین نیست.بلکه علل آن را باید در خارج از قلمرو دین بررسی کرد.
حال می خواهیم عواملی که موجب دین گریزی و بی میلی نسبت به نماز در عمل و رفتار می شود را مورد بحث و بررسی قرار دهیم و سپس این موضوعات را در جوانان بررسی کنیم تا سؤالاتی را که در فوق مطرح شد پاسخ دهیم.
دوران کودکی کودکی دوران تکوین است و نوجوانی دوران انتقال که در نهایت به جوانی منجر می شود.این دوران ،دوران مهم و به گفته بسیاری از روانشناسان دوران سربه مهر زندگی است.بلوغ در این مرحله از عمر اتفاق می افتد و فرد از مرحله طفولیت و وابستگی وارد دنیای استقلال،مرحله پختگی،یافتن توان تصمیم گیری و تحقق خواسته های خود می شود.با ورود کودک به دنیای نوجوانی و بلوغ،ولادتی تازه و مرحله ای ویژه و مستقل از دوره های قبل و بعد پدید می آیدکه آن را مرحله انتقال، مرحله نجات از کودکی،دوران تحولات همراه با دگرگونی های سریع و غافلگیر کننده، مرحله طوفانی حیات و مرحله نجات از طفیلی گری نیز می نامند.دوره بلوغ،دورانی مبهم از نظر شناخت خصایص و دوران تمایلات متضاد است.فرزندان ما وارد دنیای خاص مردانه و زنانه می شوند و این ورود در مواردی همراه با ناشی گری ها و اضطراباتی است که برخی از افراد در آن احساس گیجی و دستپاچگی دارند.افراد در این دوران احیاناً با ترس و بیم هایی مواجه می گردند که رفع و تعدیل آن نیازمند حمایت والدین و مربیان از آنهاست.دوران نوجوانی به ویژه مرحله بلوغ، سن خواستن، سن طرد و تمکین، سن حمله و سرکوب، سن نفی و انکار، سن به شگفت آمدن و به شگفت آوردن، سن بروز احساسات گرم وآتشین، سن خودنمایی و غرور، سن خواب و خیال و رویا، سن بی قراری و اضطراب، سن استقلال طلبی، سن در خواست آزادی های بی حد و مرز، سن طغیان و عصیان، سن بی باکی ، سن تحریک پذیری، سن تقلید از الگوهای جدید و مدرن،سن آشفتگی و فشار، سن آمادگی برای بروز و پایه گذاری انحرافات و لغزش ها و در عین حال سن آمادگی برای تربیت پذیری است.در دوران نوجوانی استعداد تحلیل منطقی و توان برهان آوری و استدلال در نوجوان رشد می یابد به طوری که می تواند معنویت ارزش ها و خیر اندیشی ها را درک کند و خود را با الگوهای معرفی شده همانند سازد.در این دوران،عواطف و احساسات در جهت رشد و اوج گیری هستند و هوش و استعداد در خط رشد و کمال. تماس و ارتباط مداوم نوجوان با افراد خردمند و بزرگسال می تواندزمینه را برای خیر و سعادت او فراهم کرده و در عین حال از سقوط او به دام لغزش ها و انحرافات جلوگیری نماید.(۱)
انواع بلوغ آدمی را در عرصه حیات بلوغ های متعددی است که بسیاری از آنها تابع شرایط سنی نیستند.
الف) بلوغ در ابعاد وجودی: ۱- بلوغ زیستی- جسمانی: غرض از آن بلوغی است که در آن آدمی به آخرین حد رشد خود دست یافته باشد و این خود تابع قوانین رشد است و هم برای زن و مرد و هم برای نژادهای گوناگون متفاوت است و آب و هوا، شرایط غذایی و جغرافیایی در آن موثر است.اوج کمال این رشد در اندام را در حدود ۲۵-۲۳ سالگی دانسته اند.۲- بلوغ جنسی: همان رشد و بیداری غدد است و تظاهر آن قاعدگی در دختران و احتلام در پسران است که در واقع نوعی اعلام آمادگی برای همسری،پدری و مادری می باشد.برای بلوغ جنسی سن ویژه ای را نمی توان ذکر نمود اما معمولا در دختران از ۱۸-۱۰ سالگی و در پسران از ۱۸-۱۱ سالگی است.گرچه درصدی خارج از این سن به صورت موارد استثنایی و غیر قابل ذکر در آمار وجود دارد.۳- بلوغ عاطفی: عبارت است از خروج کودک از انگیزه های کودکانه و نشان دادن عواطف خود به شکل بزرگترها،آن چنان که عاطفه اش جهت دار و در خط تعدیل و کنترل باشد. همچنین بلوغ عاطفی زمانی است که فرد بتواند خود ودیگران را به شکلی مناسب دوست داشته باشد و واکنش های معقولی را جایگزین واکنش های هیجانی نماید.۴- بلوغ ذهنی: زمانی است که در آن رسائی و کمال در هوش،عقل،حافظه،تصور و تخیل و … و توان برهان پذیری و برهان آوری(استدلال) شکل می گیرد.نوجوان باید در شرایطی قرار گیرد کهبتواند برای گفته ها و اعمال و رفتار خود دلایلی قانع کننده عرضه نماید و یا برای اقدام به امری بیندیشد. صاحب نظران سنین ۱۶-۱۴ سالگی را سنین کمال هوش دانسته اند.۵- بلوغ روانی: که در آن مساله رشد ادراک و هویت یابی مطرح است و فرد می تواند بدون اتکا به دیگران به خود متکی باشد و از آزادی و استقلال به گونه ای مشروع و مشروط استفاده کند.زیبا دوستی،حقیقت طلبی و معنی خواهی در زندگی او جایگاهی داشته باشد وبتواند خود را از تعلق های شدید و وابستگی های گوناگون آزاد نماید.
ب)بلوغ شرعی: شکل دیگری از بلوغ آدمی، بلوغ شرعی است که در ارتباط با انجام واجبات و رعایت تکالیف دینی برای پسران و دختران مطرح می گردد و این امر برای دختران پس از گذشت ۹سال قمری و ورود به ۱۰ سالگی است و برای پسران بروز حالت احتلام یا گذشت ۱۵سال قمری است.بدین ترتیب هر کدام از این دو حالت که زودتر بروز کند پسر بالغ و مکلف خواهد شد.البته در زمینه بلوغ شرعی نظریات دیگری نیز از سوی فقها ابراز شده است.
به عنوان مثال در روایتی آمده است که پسر پس از ورود به سن ۱۴سالگی مکلف است چه محتلم شده باشد و چه نشده باشد.حسنه و سیئه برای او ثبت می شود و برای او حق تصرف در امور پدید می آید،مگر آنکه سفیه یا ضعیف باشد.بر اساس تحقیقی که در مورد بلوغ دختران صورت گرفته است (۲) ،بالغ بر ۲۰۰ روایت وجود دارد که در اکثر آنها سن بلوغ شرعی دختران ۹سال تمام ذکر شده است والبته برخی از آنها سنین بالاتری چون ۱۰ و ۱۳ سالگی را نیز ذکر می کنند.شرط رفع یتیمی از دختر، رشدی است که منجر به امکان ازدواج و زناشویی باشد و آن در سن کمتر از ۹سال تمام نیست.در این صورت خرید و فروش برای او مجاز و حدود الهی درباره اش قابل اقامه است.(۳)
خطرات انواع بلوغ دوران نوجوانی و بلوغ دوران خطر است.تحولات سریع و غافلگیرکننده ممکن است برای نوجوان آسیب آور و گرفتارکننده باشد.دامنه این خطرزایی نیز وسیع است:- خطر انحراف و لغزش در زمینه های غریزی و جنسی مثل روابط ناصواب،به خود مشغول شدن.- خطر اقتصادی مثل دزدی و مصرف بیهوده مال آن هم در راه اقناع هوس.- خطر اجتماعی مثل تشکیل باند و گروه و معاشرت های ناصواب و انحراف آمیز.- خطر فرهنگی در مورد تغییر افکار و آداب،استفاده از ادبیات رسوا و انحراف در هنر.- خطر بروز بیماری هایی چون اضطراب،وسواس،افسردگی و بیماری های زیستی.- خطر خجلت و کم حیایی به ویژه برای دختران که این خود زمینه ساز لغزشهای متعدد است.- خطر وقاهت و بی باکی،سبقت جویی،غرور،خودشیفتگی و… که هر کدام صدمات و آسیب هایی را برای فرد و جامعه به دنبال دارد.- خطر مذهبی مثل تردید در مذهب،تردید در فراگرفته های اعتقادی و بی اعتنایی به انجام تکالیف شرعی.(۴)
رشد دینی در نوجوانی و جوانی در تمام ادیان الهی،دوره نوجوانی به عنوان دوره آغاز عمل به آداب و شعائر دینی و دوره آموزش عملی دینداری به حساب می آید.در این دوره است که عبادت مستمر در خانه و مسجد و کنشت و کلیسا و سایر اماکن مذهبی به نوجوانان تکلیف می شود و آنان نیز،اگر از پیش در خانواده ای با باورهای مذهبی رشد یافته باشند و حرمت نهادن به اصول و بنیادهای دینی را آموخته باشند،با علاقه مندی به دین روی می آورند و هویت مذهبی خود را شکل می دهند.هم در جوامع اسلامی و هم در جوامع زرتشتیان و مسیحیان و سایر ادیان الهی،نوجوانی از نظر دینی دوره ورود به زندگی مذهبی بزرگسالی و دوره تجربه کردن دینداری و استحکام بخشیدن به باورها و احساسات مذهبی است.در دوره نوجوانی است که نوجوانان هم از نظر احساس نیاز به پرستش کمال مطلق و هم از بابت تفکر انتزاعی برای روی آوردن به دین و درک مفاهیم پیچیده دینی،آمادگی های مقدماتی احساسی و ذهنی لازم را بدست می آورند و خانواده، مدرسه و مراکز دینی فرصت مناسبی در اختیار دارند که باور و رفتار دینی را نیز به آنان بیاموزند.آمادگی های انگیزشی و احساسی و عقلانی دینی از درون فرد جوانه می زند و محیط تربیتی بیرونی است که اگر جاذبه های مناسب و روشهای درستی را به کار گیرد می تواند ایمان مذهبی نوجوانان را تقویت کند و عالیترین تکیه گاه روح انسان، یعنی ایمان به خداوند را در دل و جان او بنشاند.(۵)
رشد باورهای مذهبی در نوجوانی و جوانی انتقال باورهای مذهبی به کودکان،نوجوانان و جوانان اساساً توسط خانواده صورت می گیرد و مدرسه و اماکن مذهبی نیز نقش ثانوی خود را در این انتقال ایفا می کنند.باورهای مذهبی هم در نحوه تفکر فرد درباره هستی،هم در احساسات و عواطف او نسبت به خود و دیگران وهم در رفتار او در برخورد با مسائلی که با آنها روبرو است تأثیر غیرقابل انکاری دارد.در مطالعاتی که در مورد رابطه میان مذهبی بودن پدر و مادر و مذهبی شدن فرزندان صورت گرفت، این نتیجه بدست آمد که نقش مادر در مذهبی شدن دختر و نقش پدر در مذهبی شدن پسر بیشتر است و در صورتی که بین پدر و مادر اتفاق نظر و عمل مذهبی وجود داشته باشد این تأثیر همروی دختران و هم روی پسران بیشتر خواهد بود. وقتی که اتفاق نظر مذهبی بین پدر و مادر وجود نداشته باشد،تأثیر پدر بر تربیت مذهبی فرزندان بیشتر است.(۶)
رابطه فضای زندگی و مناسبات درون خانواده با باورهای مذهبی تحقیقات نشان می دهد که نوع مناسبات در خانواده باعث ایجاد فضایی از زندگی می شود که تأثیر مهمی در افزایش یا کاهش باورهای دینی فرزندان نوجوان و جوان به جای می گذارد.آن دسته از والدین که هم از فرزندان حمایت می کنند و هم روی آنها کنترل دارند فرزندانی را تربیت می کنند که ارزشهای دینی و اخلاقی مشابه والدین خود خواهند داشت. اما والدینی که فرزندان خود را کاملاً حمایت می کنند ولی کنترلی روی آنها ندارند و نیز والدینی که نه حمایت چندانی از فرزندان خود می کنند و نه روی آنها کنترل دارند، فرزندانی تربیت خواهند کرد که باورها و ارزشهای اخلاقی آنها شباهت چندانی به باورها و ارزشهای اخلاقی پدر و مادرشان نخواهد داشت.وجود تعارض در خانواده ها و در بین والدین و فرزندان مانع از انتقال ارزشهای دینی به فرزندان نوجوان می شود.تقریباً در همه کشورها،نوجوانان و جوانان عموماً به مذهب علاقه و توجه نشان می دهند و والدین و بزرگسالان نیز با کمک به ایجاد و توسعه مراکز مذهبی و با شرکت در مراسمهای گوناگون مذهبی زمینه مساعدی را برای پاسخگویی به نیازهای دینی آنان و انتقال سنن مذهبی فراهم می آورند.(۷)
تأثیر مدرسه در رشد دینی و اجتماعی نوجوان مدرسه نهادی اجتماعی و نمایانگر فرهنگی است که به نوجوان عادات و رسوم و مهارتهاو دانش خاصی را منتقل می کند.مدرسه نظام اجتماعی کوچکی است که نوجوان در آن قواعد اخلاقی،عرف اجتماعی،نگرشها و شیوه های برقراری ارتباط با دیگران را می آموزد. مدرسه غالبا شبکه ای از گروه همسالان براینوجوان مهیا می کند.تأثیری که مدرسه در اجتماعی شدن بچه ها دارد هم به دلیل وجود شاگردان دیگر و هم به دلیل وجود معلمان و برنامه های درسی،بیشتر از محیط خانه است و بیش از آن تابع دگرگونی های جامعه بوده و اختلاف زیادی با محیط خانه دارد. وظیفه مدرسه است که با ایجاد وتشکیل فعالیت های اجتماعی گوناگون نوجوان را در مسیر رشد وکمال یاری نماید.همچنین مدرسه است که او را با همسالانش جمع می کند و سبب می شود بعضی را دوست داشته و از عده دیگر متنفر شود و مقام و موقعیت تحقیقاتی و اجتماعی خود را با آنها مقایسه کند.از طرز تفکر آنان متأثر شود و به همکاری و کار دسته جمعی عادت کند و بدین ترتیب راه و رسم رقابت صحیح را بشناسد و یاد بگیرد.(۸)اخلاق و ارزشهای دینی به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم در مدرسه آموزش داده می شود:آموزش مستقیم اخلاقی و دینی به معنای ادغام دروس دینی و اخلاقی در برنامه های رسمی مدرسه و تأکید بر ارزشها و ویژگی های معین اخلاقی در احساس و اندیشه و رفتار و گفتار شاگردان است.آموزش غیرمستقیم اخلاقی و دینی ارتباط مربیان با شاگردان در فعالیت های فوق برنامه یا حتی در برنامه های روزمره برای تشویق شاگردان به گفتگو درباره باورها و ارزشهای دینی و اخلاقی خود و دیگران و کمک به آنان برای دستیابی به نگرش ها و بروز رفتارهایی است که با ارزشهای اخلاقی و دینی آنان همخوانی داشته باشد.رشد آگاهی اخلاقی نوجوانان و جوانان در جریان تجارب آنان با محیط طبیعی زندگی اجتماعی- فرهنگی خود آنان شکل می گیرد. بنابراین برای بهبود بخشیدن امور اخلاقی(نظیر عدالت، شجاعت، مروت، صداقت، مسؤلیت، مهربانی و اطاعت) در آنان باید از راهنمایی و ارشاد و تشویق و ترغیب استفاده کرد و به شیوه های تنبیهی و اعمال قدرت نیازی نیست.(۹)
به علت احساس احتیاج،نوجوان به موقعیت ومفهوم مطلق ،تمایل پیدا می کندکه پا را از محدوده خویش فراتر نهد. ارزشهای معنوی هم از این قانون زندگی فکری او خارج نیستند.او به طور غریزی به سمت بالاترین ارزشها کشانده می شود.برای او اخلاق وسیله ای است که به کمک آن می تواندنیروی اراده خود را مورد آزمایش قرار دهد. در برابر آرمان زیبایی شناسی که نوجوان دارد آرمان اخلاقی هم وجود دارد.برای نوجوان اخلاق عبارت است از تعهد و قید کامل و نه بیان چند اصل مهم و وظیفه.منظور از اخلاق اطاعت کامل و یا پیروی از اخلاق اجتماعی نیست،بلکه کوششی است برای برای بالا رفتن تمامی وجود.لذا عقل و خرد مورد تنفر نوجوان است و آن را بی مقدار و مناسب حال اشخاص سالخورده می پندارد.ارزشهای زندگی اخلاقی نوجوانان،یعنی فضیلت های آن،که از فضیلت های سن بلوغ مشخص هستند در صورتی که در هر دو دوره نام این فضایل یکی است،مانند تعاون،سخاوت،ترحم و بردباری،فداکاری و … ،ارزشهایی وجود دارند که عموما نوجوانان آنها را ترجیح می دهند.مثلا به شرافت به عنوان نقطه درخشانی از مناعت شخصی و به شجاعت تا اندازه ای که انسان خود را برای هدفی که دوست دارد فدا کند،عقیده زیادی دارند.باید تذکر دادکه این صفات به شکوفایی کامل توانایی های فردی کمک می نمایند.(۱۰)
ارزشهای دینی و مذهبی به نظر استانلی هال،بالاترین میزان حساسیت مذهبی در ۱۶سالگی دیده می شود.در رابطه با تحول مذهبی،( بوره) معتقد است که عشق به خدا در کودکی که روابط بسیار نزدیکی با محبت نسبت به والدین دارد شدیدتر شده و از آن جدا می شود.این عشق به صورت یک نوع رابطه ذهنی درآمده و بیشتر اوقات در دختران نوجوان با جهش های عارفانه همراه است و در این هنگام است که تمایلات مذهبی روشن و مشخص می شوند.هنگامی که ارزشهای تازه کشف شده با هم در تضاد باشند،ایماننوجوان با چند بحران مواجه می شود.این وضع زمانی اتفاق می افتد که ارزشهای معنوی و الهی با بعضی از ارزشهای اجتماعی که برای عزت نفس خوشایند است،برخورد کند. گاهی هم هوسهای شهوانی و جسمانی بر ضد قواعد اخلاق و مذهب طغیان می کنندو در این صورت ممکن است ایمان تحت تأثیر شهوات سرکش قرار گرفته،شکست خورده و سقوط کند.از نظر فکری نوجوان کوشش می کند بین اعتقادات و معلومات خود،توافقی برقرار سازد.در بیشتر موارد در سنین ۱۸-۱۷ سالگی . اصول دینی با برخی از واقعیات علمی تناقض پیدا می کند و نوجوان را با بحرانهای جدیدی روبرو می کند. وجود چنین بحرانهایی در دوران بلوغ و مواجه شدن نوجوان با آنها،پیشرفت های زیادی را در زمینه شخصیت به دنبال دارد.
می توان گفت به دنبال این بحرانهاست که وجدان فردی جای خاص خویش را در شخصیت نوجوان پیدا می کند،نوجوان شخصیت اجتماعی پیدا می کند و در نهایت موجب می شود که نوجوان جایگاه خود را نسبت به ارزشهای زندگی بیابد.بین دو مقطع زمانی که نوجوان از ارزشهای شخصی خود آگاه می شود و زمانی که ارزشهای اجتماعی او را احاطه می کنند فاصله ای وجود دارد باید آن را حفظ کرده و از آن استفاده نمود.(۱۱)چگونگی آموزش ارزشهای اخلاقی و دینی به نوجوانان و جوانانچگونگی آموزش ارزشهای اخلاقی و دینی به نوجوانان و جوانان در همه جای جهان چه در کشورهای پیشرفته صنعتی و چه در کشورهای در حال توسعه،موضوع بحث های مهمی قرار گرفته است و ما نیز در کشور خود نیاز جدی داریم که آن را به گفتگوهای اساسی و مبتنی بر یافته های علمی بکشانیم.بسیارند پدر و مادرهایی که نگران بی اعتنایی یا کم اعتنایی نوجوانان و جوانان به ارزشهای معنوی هستند.پدر و مادرهای دیگری نیز هستند که چگونگی آموزشهای اخلاقی و دینی را در مراکز آموزشی نادرست یا همراه با خطاهای فاحش می دانند. مسلماً کسانی نیز هستند،خاصه متولیان آموزشهای اخلاقی و دینی در مراکز آموزشی رسمی که وضع موجود را نزدیک به وضع مطلوب تلقی می کنند و در مقابل انتقاداتی که از اهداف و محتواو روشهای آموزشی آنان به عمل می آید، به شدت ناراحت و برآشفته می شوند.آموزش پنهان یا ضمنی همیشه و در هر نوع آموزشی وجود دارد،اما همگان آن را نمی بینند.آموزش پنهان یا ضمنی عبارت از فضای اخلاقی و دینی رایج در مراکز آموزشی است. آموزش پنهان یا ضمنی را ۷۰ سال پیش جان دیوئی(۱۹۳۳) برای اولین بار مطرح کرد و اظهار داشت که جدا از برنامه های آشکار و رسمی آموزشی در مورد آموزش اخلاقی و دینی، هر محیط آموزشی سرشار از برنامه های پنهان اخلاقی و دینی است که بر فضای آموزشی مسلط است.این فضا در مقررات محیط آموزشی و کلاس درس در رفتار و نگرش های مدیر، معلم و سایر کارکنان مرکز،در طرز برخورد آنان در برخورد آنان با فعالیتهای درسی و فوق برنامه و در محتوای کتابهای درسی و سایر مواد آموزشی مشاهده می شود.الگوهای اخلاقی و دینی که مدیر و معلمان و کارکنان مراکز آموزشی به شاگردان ارائه می دهند، تأثیر عمیقی بر باورها و رفتارهای اخلاقی و دینی شاگردان به جای می گذارد که ممکن است از تأثیر آموزشهای رسمی و برنامه ریزی شده اخلاقی و دینی در مدرسه نیز بیشتر باشد.این الگوها در واقع یک نظام از باورها و رفتار اخلاقی و دینی( مثلا در مورد خوبی و بدی، شیوه برخورد با دیگران، فاصله حرف و عمل،ویژگیها و عمق رفتارهای دینی) را به شاگردان ارائه می دهد.(۱۲)
عوامل بی رغبتی به نماز انسانی که به خوردن غذا یا میوه سالم تمایل ندارد حتماً از سلامت جسمی محروم است و یا آنکه ویتامین وخاصیت غذا برای او ناشناخته است و یا عوامل جانبی او را از خوردن غذا باز می دارد. نیایش و نماز غذای سالم روح است. پس چرا بعضی نسبت به آن بی رغبت و بی تفاوتند؟ و چه عواملی مانع کشش و جذب به آن هستند؟
گناه و آلودگی یکی از میراثهای ارزشمند در فرهنگ اسلامی دعاها و مناجاتهایی است که از ائمه معصومین علیهم السلام به یادگار مانده است که در آن معارف اسلامی به زبان دعا بیان شده است.در دعای ابوحمزه ثمالی، امام سجاد(ع) به بررسی عوامل بی رغبتی نسبت به نماز و مناجات پرداخته و به خداوند تبارک و تعالی عرض می کند:”خدایا چه شده است که هرگاه با خود می گویم که آماده نماز شوم و مناجاتی با تو داشته باشم،کسالت را در هنگام نماز بر من مسلط می نمایی؟و لذت مناجات را از من سلب می کنی… شاید مرا بی اعتنا به ربوبیت خود یافتی و از خود دور نموده ای… شاید به جرم و گناهم مرا مجازات نموده ای؟ شاید مرا مأنوس با اهل بطالت می دانی و انس با نماز را از من سلب کردی؟” آری بدینسان امام علیه السلام،گناه و آلودگی را از عوامل مهم بی رغبتی به نماز معرفی می فرماید.عدم شناخت و بی مهری به خداوندشخصیتی که ناشناخته و توصیف نشده باشد،جاذبه و حریم نخواهد داشت. در سوره مبارکه حمد خداوند سبحان، نخست خود را برای جهانیان توصیف می کند که رابطه اش با آنان رابطه مالک و مربی است و او نسبت به مملوکین و مربوبین خویش، سراپا محبت و لطف است و این ارتباط با ختم پرونده انسانها در نشا اولی و دار دنیا قطع نمی گردد و درجهان آخرت، مرکز همه توجهات و قدرتها اوست و لاغیر.پس از آنکه انسان خدای خویش را شناخت و در پرتو این شناخت احساس محبت و عشق پیدا کرد،آنگاه از قول انسان می فرماید:”ایّاک نعبد و ایّاک نستعین”. آن کس که در برابر دریای بیکران رحمت و لطف الهی سر تعظیم فرو نمی آورد و نسبت به او احساس محبتی ندارد. در یک روایت قدسی خداوند متعال رغبت و عشق به نماز را ناشی از شناخت و محبت به خداوند می داند و می فرماید:”یَابنَ عِمران لَو رَأَیتَ الّذینَ یُصَلّون لی فی الدّجی وَ قَد مَثُلتُ نَفسی بَینَ اَعیُنِهم وَ هُم یُخاطِبونی… یَابنَ عِمران کَذِبَ مَن زَعَمَ أَنَّهُ یُحِبُنی فَاِذا جَنَّه اللَّیلُ نامَ عَنّی اَلَیسَ کُلُّ مُحِبٍّ یّحِبُّ خَلوَهَ حَبیبهِ.” (۱۳) یعنی: ای موسی، اگر ببینی آنان را که درون شب برای من نماز می خوانند گویا من درپیش چشمان آنانم و با من به گفتگو نشسته اند… ای فرزند عمران،خطا می کند و دروغ می گوید آن کس که می پندارد مرا دوست دارد اما همینکه شب فرا می رسد می خوابد.آیا هر محبی سخن گفتن در خلوت با محبوب خود را دوست نمی دارد؟ (۱۴)
آمار(۱) اولین طعم شیرین راز ونیاز با خدا را در چند سالگی چشیده اید؟در مقطع راهنمایی از ۱۴۶ نفر دانش آموز دختر،۰۶/۴۱ % بیان کرده اند قبل از تکلیف نمازشان را شروع،۰۷/۵۴ % از زمان تکلیف و ۸۸/۴ % بعد از تکلیف نمازشان را شروع کرده اند.
در مقطع متوسطه از ۱۷۴ نفر دانش آموز پسر،۹۹/۷۲ % قبل از تکلیف مشغول به نماز خواندن شده اند،۲۹/۲۵ % از زمان تکلیف و ۷۲/۱ % بعد از تکلیف نماز خواندن را آغاز نموده اند.
این اطلاعات نشان می دهد اگر نوجوان آشنایی به مهر خدا را در کودکی توسط خانواده یا دوستان ویا مربیان تجربه کند،چه درصد جالبی از آنها در نماز جماعت شرکت می کنند.
ناآشنایی با فلسفه و معانی عبادت و نماز نماز تجسم باوری از نیازهای درونی انسان است.بنابراین بپا داشتن آن مبتنی بر درک صحیح از اسرار و فلسفه آن است. انسانی که نمی داند چرا باید نماز بخواند و چه اثری برآن مترتب است و چه مضامینی در این گفتگوهای مکرر مورد بازگوئی قرار می گیرد، طبعا نسبت به این عبادت فاقد انگیزه و رغبت است.نه تنها نماز، بلکه انسان صرفاً در برابر اعمالی تمکین می کند که اگرچه به ناروا و غلط،تصویر و باور قانع کننده ای از آن داشته باشد و جسم یا روان خود را محتاج به آن بداند. نیاز، مدار همه کنشها و محور تمامی تلاشهای انسان است. حتی خوردن و خوابیدن اگر مفید تشخیص داده نشوند، ترک می گردند و گرسنگی و بیخوابی برای درک منفعت برتر، به نفس تحمیل می شود.در میان اینهمه نیازهای شناسایی شده اگر نماز یا هرگونه عبادت و پرستشی ناشناخته بماند،چه چیزی می تواند توجیه کننده رغبت و تمایل به آن باشد؟ و چگونه انسان می تواند به جای کار یا استراحت ویا تماشای تلویزیون، اولویت را به این روایت ناآشنا اختصاص دهد؟درمان بیماری بی رغبتی به نماز در گرو شناخت نماز و معانی و اسرار آن است.پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:لَو تَعلَم مالَکَ فی صَلاتِکَ وَ مَن تُناجی ما سَئِمتَ و مَا التَفَتَّ. (۱۵)یعنی: اگر بدانی نماز چیست و با چه کسی نجوا و گفتگو می کنی خسته نمی شوی و نماز را به پایان نمی بری (۱۶)پیشگیری از وقوع مشکلات جوانان از دیدگاه اسلاماسلام بیشترین توجه خود را به پیشگیری از وقوع مشکلات معطوف داشته و قدمهای مهمی را در این طریق برداشته است:
اصلاح روابط خانوادگی خانواده مهمترین پناهگاه برای جوانان است.اساس خانواده از نظر اسلام بر مبنای دوستی و مرحمت است.قرآن مجید در این باره می فرماید:”وَجَعَلَ بَینَکُم مَوَدَه وَ رَحَمَه”(۲۱ روم)،خداوند بین اعضای خانواده دوستی و شفقت قرار داد.رابطه خانوادگی باید بر مبنای عطوفت وتفاهم باشد و همانگونه که پیامبر اسلام (ص) فرمودند:”فلیعطف کبیرکم علی صغیرکم و لیوقر صغیرکم کبیرکم”، باید بزرگترها نسبت به کوچکترها مهربان باشند و کوچکترها احترام بزرگترها را نگه دارند.اصولاً تشکیل خانواده برای تفاهم و تبادل همه جانبه و ایجاد فضای دوستی است . مطلوب هر کس این است که خانواده و فرزندانش باعث چشم روشنی او باشند.همه این خواسته را دارند که “ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین”، خدایا خانواده و فرزندان ما را سبب چشم روشنی ما قرار ده.اعضای خانواده همدیگر را تکمیل می کنند و مایه دلگرمی یکدیگرند.امام علی(ع) فرمودند:با خانواده ات به گرمی و خوبی رفتار کن زیرا آنان بال و پری هستند که به وسیله آن می پری و اصل و بنا و مقصدی هستند که به سمت آن می روی و دستی هستند که با آن حمله می کنی.خلاصه خانواده محل امن، جای دلگرمی، فضای تبادل و تفاهم و محیط صفا و صمیمیت است.(۱۷)
آمار(۲) آیا به نظر شما اختلافات خانوادگی و طلاق تأثیر در بی اهمیتی به نماز دارد؟در پاسخ دانش آموزان به این سؤال نتایج زیر بدست آمد:در مقطع راهنمایی از مجموع ۲۴۲ نفر دانش آموز دختر،۱۳/۵۴ % پاسخ خیر و ۸۷/۴۵ % پاسخ بلی داده اند واکثر کسانی هم که جوابشان خیر بوده است،گفته اند باید آنقدر از نظر اعتقادی قوی باشیم که با این گونه مشکلات از خدا دور نشویم و حتی بعضی گفته اند کسانی را می شناسیم که بعد از چنین اتفاقاتی به خدا نزدیکتر شده و بیشتر اهل نماز و عبادت شده اند.
در مقطع متوسطه از مجموع ۱۶۶ نفر دانش آموز پسر،۷۵/۳۶ % پاسخ خیر و ۲۵/۶۳ % پاسخ بلی داده اند. کسانی که پاسخ بلی داده اند بر این باورند که در اثر چنین اتفاقاتی یک بی انگیزگی یا یک بی هدفی در زندگی پیش می آید که باعث می شود از خدا دور شده و به نماز پشت کنند.
تحقیقـات نشان مـی دهد که تعداد کمتری از دانـش آموزان اختـلافـات خانوادگـی را بـی تأثیر نمی دانند و اذعان دارند که اگر راهی برای حل مشکلات نبود،حداقل راهی برای ادامه عبودیت آنها هست و آن تقویت باورهای اعتقادی می باشد .
آمار(۳) آیا به نظر شما اگر کسی یکی از اعضای خانواده اش را از دست بدهد،می تواند عامل سهل انگاری در نماز باشد؟در مقطع راهنمایی از مجموع ۲۳۸ نفر دانش آموز دختر،۸۵/۲۱ % جواب مثبت و ۱۵/۷۸ % جواب منفی داده اند.
در مقطع متوسطه از مجموع ۱۶۶ نفر دانش آموز پسر،۳۳/۳۱ % جواب مثبت و ۶۷/۶۸ % جواب منفی داده اند.
نکته قابل توجه اینکه با ارتقاء سطح تحصیلی از راهنمایی به متوسطه، متوجه می شویم میزان کسانی که عامل مشکلات خانوادگی را مؤثر می دانند،بیشتر شده است و شاید بتوان گفت وقتی انسان به سن نوجوانی می رسد بیشتر نقش خانواده را احساس می کند و مشکلات خانوادگی را عامل بی انگیزگی به عبادت تلقی می کند.
ایجاد اسوه و الگوی مناسب برای جوانان وجود الگو و سرمشق مناسب به یادگیری رفتار صحیح می انجامد.اگر رفتار والدین مناسب نباشد و سرمشق خوبی برای فرزندان نباشند،مدل رفتاری خوبی نخواهند داشت.باید مدلها و الگوها درست رفتار کنند تا نوجوانان سرمشق رفتاری خوبی داشته باشند و رفتار مناسبی نشان دهند. (۱۸)
آمار(۴) آیا رسانه ها می توانند باعث دور کردن جوانان از نماز بشوند؟کدام رسانه؟در مقطع راهنمایی از مجموع ۲۳۳ نفر دانش آموز دختر،۰۷/۵۱ % پاسخ خیر و ۹۳/۴۸ % پاسخ بلی داده اند.اکثر کسانی که جواب بله داده اند از رسانه های بیگانه نام برده اند وحتی به بعضی از برنامه های خاص آن هم اشاره کرده اند که نشان دهنده این است که این دانش آموزان کم بیش از این رسانه ها استفاده می کنند.
در مقطع متوسطه از مجموع ۱۷۰ نفر دانش آموز پسر،۸۲/۶۸ %جواب مثبت داده اند و ۱۸/۳۱ %جواب منفی. در این مقطع دانش آموزان به رسانه های بیگانه و شبهاتی که در این رسانه ها در مورد دین اسلام مطرح می شود،اشاره نموده اند.
انتخاب دوستان مناسب دوستان نقش مهمی در شکل گیری رفتار اجتماعی نوجوانان دارند.چه بسیار نوجوانانی که در اثر همنشینی با دوستان ناباب به انحراف کشیده شده اند و پس از خطا کاری و اشتباه خود می گویند:”یا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا” (۱۹) وای بر من،ای کاش فلان شخص را دوست خود نگرفته بودم.البته این تأسف نتیجه ای ندارد.اسلام به مسأله دوستی توجه خاصی نموده و حتی معیار سنجش فرد را دوست او دانسته است.پیامبر(ص) می فرماید: افراد تابع عقیده دوست خود هستند،پس مواظب باشید که با چه کسی دوست می شوید.(۲۰) دسته ای از جوانان استدلال می کنند که تحت تأثیر دوست قرار نمی گیرند،اما اینگونه نیست و بنابر گفته امام صادق(ع) آنکه با دوست ناباب مصاحبت می کند به سلامت نمی ماند و حتماً آلوده می شود. بر این اساس اسلام جوانان را از دوستان ناباب بر حذر می دارد و حتی الفاظی که حاکی از تحذیر و ممانعت است به کار می برد. امام علی(ع) فرمودند:از همنشینی با کسی که تو را اغفال می کند و فریب می دهد دوری کن،زیرا چنین کسی تو را خوار می کند و به هلاکت می اندازد. (۲۱)
آمار(۵) دوستان شما مشوق نماز جماعت در مدرسه هستند؟در مقطع راهنمایی از مجموع ۲۴۳ نفر دانش آموز دختر،۷۹/۶۳ % پاسخ بلی و ۲۱/۳۶ % پاسخ خیر دادند.
در مقطع متوسطه از مجموع ۱۷۴ نفر دانش آموز پسر،۲/۵۹ % پاسخ مثبت و ۸/۴۰ % پاسخ منفی دادند.
آمار(۶) در مسأله نماز،آیا شما تأثیر پذیر هستید؟یا تأثیر گذار و یا هر دو مورد؟در مقطع راهنمایی از مجموع ۲۳۶ نفر دانش آموز دختر،۱۹/۲۱ % تأثیر پذیر،۴۴/۱۱ % تأثیر گذار و ۳۷/۶۷%گزینه هر دو مورد را انتخاب نموده اند.
در مقطع متوسطه از مجموع ۱۵۶ نفر دانش آموز پسر،۲۵ %تأثیر پذیر،۵۴/۱۱ % تأثیر گذار و۴۳/۶۳% گزینه هر دو مورد را انتخاب نموده اند.
با توجه به دو سؤال فوق میزان تأثیر دوستان بر مسأله نماز و عبادت به خوبی مشخص می شود و نیز با توجه به تأثیرگذار بودن دانش آموزان بر یکدیگر،از این راه می توان برای ترغیب و تشویق دانش آموزان به امر عبادت و نماز استفاده نمود.
تشویق جوانان به بهره وری از دوران نوجوانی فرصتها سریع می گذرد و فرصت جوانی را باید غنیمت شمرد.بسیاری ازاحادیث اهمیت این دوره و استفاده از آن را گوشزد می کنند،تا جوانان به کاری سازنده دست بزنند و آینده بهتری را تدارک ببینند.امام علی(ع) فرمودند:پیش از آنکه دوران پیری فرارسد از جوانی خود استفاده کن و آن را بیهوده صرف مکن. (۲۲)در بحث نماز اگر کادر مدرسه در نماز جماعت حضور پیدا کنند،خود الگویی می شود که دانش آموزان را تشویق کند که از این فرصت خوب برای عبادت و راز و نیاز با خدا استفاده کرده و به سادگی آن را از دست ندهند.
آمار(۷) به نظر شما حضور معلمان و کادر مدرسه در نماز جماعت چقدر باعث تشویق دانش آموزان در نماز می شود؟در مقطع راهنمایی از مجموع ۲۳۸ نفر دانش آموز دختر،۲۵/۸۰ % این حضور را مؤثر دانسته و ۷۵/۱۹ % آن را بی تأثیر قلمداد کرده اند.
در مقطع متوسطه از مجموع ۱۶۶ نفر دانش آموز پسر،۱۱/۷۷ % این حضور را مؤثر دانسته و ۸۹/۲۲ % آن را بی تأثیر قلمداد کرده اند.
آمار(۸) آیا امام جماعت در شرکت کردن دانش آموزان در نماز جماعت نقشی دارد ؟در مقطع راهنمایی ازمجموع ۲۳۸ نفر دانش آموز دختر%۹۱/۶۸ جواب مثبت و% ۰۹/۳۱ جواب منفی داده اند.
و در مقطع متوسطه از مجموع ۱۷۴ نفر دانش آموز پسر %۶۱/۸۱ جواب مثبت و %۳۹/۱۸ جواب منفی داده اند.
در این آمار مشخص می شود که هر چه فهم دانش آموزان بالاتر برود نقش روحانیت را در مسائل دینی بیشتر حس می کنند.
آمار (۹) امام جماعت مدرسه شما نقشی در فعالیت های فرهنگی دارد؟در مقطع راهنمایی از مجموع ۲۳۵ دانش آموز دختر %۶/۷۶ جواب مثبت و%۴/۲۳جواب منفی داده اند.
و در مقطع متوسطه از مجموع۱۵۸ دانش آموز پسر %۸۰/۵۳ جواب مثبت و %۲۰/۴۶ جواب منفی داده اند.
چون اینجانب در این دو مدرسه اقامه نماز ظهر وعصر داشته ام ،علت اینکه در آمار ۹ ،دانش آموزان مقطع راهنمایی درصد جواب مثبت شان بالاتر است این است که در مقطع راهنمایی ، نماز اول وقت برگزار می شد و زمان بیشتری در اختیارم بودبنابراین برنامه های متنوعی برای آنها اجرا می کردم ودر ضمن برنامه، جوایزی هم به دانش آموزان فعال در برنامه داده می شد. اما در مقطع متوسطه زمان محدودی در اختیار داشتم آن هم فقط یک روز در هفته ، به مدت ۵دقیقه . و روزهای دیگر فقط نماز جماعت اقامه می شد .پس اگر روحانی در برنامه های فرهنگی مدرسه فعال باشد دانش آموزان آن را حس می کنند و عکس العمل نشان می دهند.
فلسفه عبادت و نماز در قرآن قرآن فلسفه نماز را یاد خدا می داند:”اقم الصلوه لذکری” (۲۳)و ذکر خود را مایه آرامش دلها: “الا بذکر ا… تطمئن القلوب” (۲۴)و نتیجه آرامش دل را پرواز به ملکوت ذکر می نماید:”یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک” (۲۵)قرآن در موارد دیگری،دلیل عبادت را تشکر از خداوند می داند:”اعبدوا ربکم الذی خلقکم” (۲۶) پرستش کنید پروردگارتان را که شما را آفرید.”فلیعبدوا رب هذا البیت الذی اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف” (۲۷)پس پروردگار این خانه (کعبه) را پرستش کنید که آنان را از گرسنگی و ناامنی نجات داد.در بعضی ازآیات به نقش تربیتی نماز اشاره شده است:”ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر” (۲۸)همانا نماز انسان را از زشتیها و منکرات باز می دارد.زیرا نمازگزار ناچار است به خاطر صحت نماز یا قبول شدن آن یک سری دستورات دینی را مراعات کند،که رعایت آنها خود زمینه ای برای دوری از گناه و زشتی است.آری کسی که لباس سفید بپوشد طبیعی است که روی فرش یا زمین آلوده نمی نشیند.قرآن به دنبال سفارش به نماز می فرماید:”ان الحسنات یذهبن السیئات” (۲۹)همانا کارهای شایسته (مانند نماز) گناهان را از بین می برند.پس نماز یک توبه عملی از گناهان گذشته است و خداوند با این آیه به گناهکار امید می دهد که اگر به کارهای شایسته همچون نماز و عبادت روی بیاورد،بدیهایش محو می شود. (۳۰)
ناآشنایی با نیازهای خود عدم برآورد صحیح نیازها موجب غفلت از ضرورتها می گردد. اگر انسان نیاز خود را به معبود درک کند و بداند که به ثمر رسیدن هر تلاش و کوششی در گرو اراده خداوند است،از هماهنگی و پیوند با او در تمامی مقاطع فعالیتها و برنامه های روزمره دریغ نمی کند.او نمی داند که تمامی گره های او باید در نماز و ارتباط با خدا گشوده شود.در برابر چنین گمراهی و نادانی خداوند متعال به ملائکه خود خطاب می کند: به این بنده من نگاه کنید چقدر در اشتباه است،او می پندارد که نیازهای او بدست غیر من برآورده می شودو نمی داند که من حوائج او را برمی آورم. (۳۱)آری قهر با خدا و فراموشی یاد او تنها از جهالت ناشی می شود، جهل نسبت به خدا،جهل نسبت به نماز و جهل نسبت به نیازها و فقر خویش و لذا از هر فرصتی برای فرار استفاده می کند.اقامه نماز ، نه نماز خواندن یا برگزار کردن نمازالبته هر انسان مؤمن و مکلفی باید نماز بخواند،اما اقامه نماز امر دیگری است. در مقابل اضاعه صلوه داریم:” و خلف من بعدهم حلف اضاعوا الصّلوه و اتبعوا الشّهواه.” اضاعه نماز در مقابل اقامه نماز است. بدترین وضع اضاعه نماز این است که روح نماز، نباشد چه شکل آن باشد چه نباشد. ما باید جامعه را به روح نماز فرابخوانیم.سوق دادن جامعه به باطن نماز در آنجاست که اشتیاق کارساز است نه اجبار. با اجبار نه می شود کسی را نمازگزار واقعی کرد و نه نمازی که با زور و اجبار بر کسی تحمیل شده است. آن نمازی واقعی است که نمازگزار بهترین و بالاترین لذتها را در نماز ببیند،عشق پیدا کند و با اشتیاق برود.ما باید اقامه نماز کنیم.زمینه اشتیاق و شوق به نماز را با نشان دادن باطن نماز در اعمال و رفتارمان که مورد توجه و الگو برداری جامعه هستیم،نشان بدهیم.در قرآن “وای بر تارکان نماز” گفته نشده است، ولی “وَیلٌ لِلمُصَلّین(۴ ماعون)” گفته شده است. وای بر نمازگزارانی که ریا می کنند، یعنی دین را وسیله بدست آوردن و خریدن دنیای خویش کردند. آن را دستمایه برخورداری از زندگی های اعتباری دنیا کردند.”وَالَّذینَ هُم یَرآؤن وَ یَمنَعُونَ الماعون(۶و۷ ماعون)” درد جامعه ندارند. نماز می خوانند اما نسبت به بدبختیهای موجود در جامعه، بدبختیهایی که انسان و بشریت با آن روبرو است،حساس نیستند.وای بر این نمازگزاران.نمازی که شما را به خلوص و صفا نرساند،نمازی که درد دیگران را در جان شما شعله ور نکند.اگر هم نماز بگزارید مخاطب ” وَیلٌ لِلمُصَلّین(۴ ماعون) ” در قرآن هستید.ممکن است ما که مدعی دین و ارزشها هستیم، کاری کنیم که مردم و به خصوص جوانان عزیز به جای گرایش به نماز،از نماز زده بشوند. (۳۲)
نتیجه گیری در پایان به عنوان نتیجه گیری این تحقیق کتابخانه ای و میدانی می توان گفت:همه انسانها بر فطرت پاک خلق شده اند و اگر دچار لغزش شده و مسیری را به اشتباه می روند، به دلیل عدم آگاهی آنها از وظایف خود و نیز عدم وجود یک راهنما و مشاور در هر مقطع از زندگی در کنار آنهاست که بتواند نیازها و چگونگی رفع آنها و برخورد با مشکلات زندگی را به آنان بیاموزد.بنابراین۱٫اگر بتوانیم در خانواده ها، مدارس و جامعه، نوجوانان و نیازهای آنها را خوب درک کرده و شناسایی کنیم،۲٫به شیوه ای مناسب با آنها برخورد کنیم و۳٫ بتوانیم دین اسلام را با تمامی زیبایی های آن به آنها معرفی کنیم، بی شک تمامی آنها علاقمند به مفاهیم دینی و مشتاق ارتباط با خدای متعال خواهند شد که لازمه این کار،افزایش بودجه های فرهنگی در این زمینه و تربیت افراد متخصص در امور نوجو انان می باشد.امید است که با همت اعضاء خانواده و مسؤلین فرهنگی،گامهای بلندی جهت ارتقاء سطح مذهبی نوجوانان و جوانان برداشته شود.ان شاا… با ظهور حضرت مهدی(عج) ،آیین نماز که در قرآن به عنوان یکی از راهکارهای عملی مهدویت شمرده شده است جهانی گردد.
پی نوشت ها :
– دنیای بلوغ،ص۲۳۲- وسائل الشیعه،ج۱۳،ص۴۳۱۳ – دنیای بلوغ،ص۳۳۴- دنیای بلوغ،ص۴۲۵- رشد اخلاقی،ارزشی و دینی در نوجوانی و جوانی،ص۷۴۶- رشد اخلاقی،ارزشی و دینی در نوجوانی و جوانی،ص۹۱۷- همان۸- نگرش نو به تربیت نوجوان،ص۳۴۹- دنیای بلوغ،ص۱۱۶۱۰- روانشناسی رشد در دوره نوجوانی،ص۸۱۱۱- همان،ص۶۶۱۲- همان،ص۱۱۴ارشاد القلوب- از امام صادق(ع)- بحارالانوار۸۷/۱۳۹- ۱۳۱۴- پرستش آگاهانه،ص۲۰۳و۲۰۴۱۵- بحارالانوار،۸۲/۲۳۴۱۶- پرستش آگاهانه،ص۲۰۵۱۷- روانشناسی نوجوانان و جوانان،ص۲۲۹۱۸- همان۱۹- فرقان/۲۸۲۰- مستدرک،ج۲،ص۶۳۲۱- غررالحکم،ص۱۵۲۲۲- همان،ص۳۴۰۲۳- طه/۱۴۲۴- رعد/۲۸۲۵- فجر/۲۸۲۶- نساء/۱۲۷- قریش/۲۲۸- عنکبوت/۴۵۲۹- هود/۱۴۳۰- تفسیر نماز،ص۲۲۳۱- وسائل الشیعه،ج۳،ص۲۴۳۲- نیایش،ص۲۲فهرست منابع :۱- قرآن مجید.۲- وسائل الشیعه حرعاملی.۳- ارشاد القلوب.۴- بحار الانوار علامه مجلسی.۵- دنیای بلوغ، تألیف دکتر علی قاسمی، نشر امید.۶- رشد اخلاقی،ارزشی و دینی در نوجوانی و جوانی،تألیف دکتر حسین لطف آبادی، نشر نسل سوم.۷- نگرش نو به تربیت نوجوان، تألیف لیدا کاکیا، نشر آفاق.۸- روانشناسی رشد در دوره نوجوانی، تألیف دکتر محمد قشلاقی، نشر مولانا.۹- پرستش آگاهانه، تألیف محسن قرائتی، نشر ستاد اقامه نماز.۱۰- نیایش، تألیف پژوهشهای گروهی از فضلاء، نشر ستاد اقامه نماز.۱۱- تفسیر نماز، تألیف محسن قرائتی، نشر ستاد اقامه نماز.۱۲- روانشناسی نوجوانان و جوانان، تألیف دکتر احمدی، نشر مشعل.