حق مداری در رسانه ها از دیدگاه قرآن
رسانه ها و اصل حق مداری :
بدون تردید اصحاب رسانه همچون دست اندرکاران تدوین یک روزنامه مجله یا تلویزیون اعم از سردبیران خبرنگاران ،طراحان هنری و … درهر یک از مراحل کاری خویش معیار و میزانی را برای گزینش پیش رو دارند . انتخاب یک رویداد از میان انبوه رویدادها نحوه ی تبدیل آن به خبرو چگونگی نقل آن وارد نمودن پیش فرض ها و دیدگاههای شخصی در تهیه ی گزارش ها اهمیت دادن به برخی از ابعاد یک رویداد و بی توجهی به سایر ابعاد کیفیت برگزاری یک مصاحبه و تنظیم سوالات و دهها مساله دیگر وجود دارند که هیچ کدام خالی از نوع گزینش گری نمی باشد .درحقیقت هر جا گزینشی وجود داشته باشد نوعی داوری درمیان است و داوری نیز بدون معیار و میزان امکان پذیرنخواهد بود .اما درمورد این مساله که آیا دراین میان معیار و میزان عمومی وجود دارد یا نه می توان با گذر برآیات شریف قرآن کریم و میراث ارزشمند امامان معصوم (ع) به اصلی کلی دراین زمینه دست یافت که قابلیت به کارگیری در تمام ابعاد و مراحل فعالیت رسانه ای را به عنوان معیاری برای گزینش وانتخاب دارد و آن چیزی نیست جزاصل «اصالت حق» یا« حق مداری» . انسان هم به الزام دین و هم به حکم خرد موظف به حق گرایی می باشد و شاید کمتراصل اخلاقی و ارزشی به چنین وسعتی وجود داشته باشد به این معنا که حق مداری هم در ساحت اندیشه و اعتقاد مطرح می شود و هم درصحنه ی کردار و عقل .انسان حق گرا همواره درپی آن است که معارف خود را براساس حق بنا کند و آن را از نفوذ هرگونه اعتقاد باطل و ناروا نگاه دارد .جان و دل انسان حق مدار درمقابل حقیقت خاضع می باشد وبه هیچ بهایی حاضر به انکارحقیقت نمی باشد . چنین انسانی همواره تلاش می کند که اعمالش از محدوده ی حق فراتر نرود و دست خود را به اعمال زشت و ناپسند آلوده نکند . انسان حق مدار کسی است که درپی یافتن حق است و آن گاه که آن را می جوید اعمال خویش را با آن مطابق می کند . قرآن کریم و امامان معصوم (ع) درجای جای سخنان خود همواره به این واقعیت اساسی اشاره می کنند و از آن پرده بر می دارند .
تفاوت حق گویی با واقع گویی :
برپایی و اظهارحق ،از برجسته ترین ویژگیهای مثبت بشری است که در برخی از آیات قرآن کریم به آن اشاره شده است . از بررسی آیات قرآن به این نتیجه می رسیم که حق گویی با واقع گویی تفاوت دارد به طورمثال واقع گویی درخبر به صدق و کذب خبر و عرصه ی مطابق با واقع و به دور از تحریف آن بازمی گردد و ازاین رو واقع گویی درمقابل دروغ گویی قرار دارد .اما حق گویی به نحوه ی تفسیرو تحلیل درباره رویدادها می باشد و نوعی قضاوت و اعلام نظردرمورد مفاد خبراست .از این رو حق گویی در برابر باطل گویی قرار دارد وبه همین جهت قرآن در برخی از آیاتش فاصله گرفتن از حق گویی را رفتن به سوی باطل دانسته و این دو را در مقابل هم ذکر کرده است :«یا اهل الکتاب لم تلبسون الحق باالباطل و تکتمون الحق و انتم تعلمون »(آل عمران -۷۱) هم چنین از کاربرد وصف «حق» در آیات دیگر،این موضوع بیشترروشن می شود که حق گویی درخبربه تفسیر صحیح و به دورازکژی بر می گردد: (ان هذا لهو القصص الحق ) ( آل عمران-۲۶)این برداشت از آیات که حق گویی در اخبار به معنای تفسیر و تحلیل دقیق و صحیح است با معنای لغوی و بیان مفسران نیز سازگار است . در لغت حق را امر زایل نشدنی دانسته اند که این معنا با صدق و کذب سازگار نیست . ( راغب اصفهانی ص ۱۲۵) ( پویا ص ۱۳۲).علامه طباطبایی در تفسیرآیه ی۳ سوره مبارکه آل عمران : ( نزل الکتاب بالحق ) چنین آورده است «به طورکلی حق و صدق عبارت است ازخبر مطابق با واقع، با این تفاوت که چنین خبری را ازآن جهت که درمقابلش واقعیتی خارجی و ثابت وجود دارد حق گویند و ازاین جهت که خود خبر مطابق با آن واقعیت خارجی است صدق می نماید.» ( طباطبایی ج ۳ ص ۹ ) ( پویا ص ۱۳۴ ) .در برخی دیگر ازآیات قرآن موضع مقابل حق به عنوان بازی و شوخی مطرح شده است .هنگامی که حضرت ابراهیم ( ع ) با اقدامات و بیانات خود به سستی و اشتباه بودن عقاید و افکار قوم خود پرست زمان خود می پردازد آنان از او می پرسندکه آیا حرف حقی داری یا ما را به بازی و شوخی گرفته ای ؟ : (قالو اجئتنا بالحق ام انت من اللاعبین ) (انبیاء-۵۵).در سخنان مخاطبان حضرت ابراهیم ( ع ) در می یابیم که مخاطب به دنبال کسب اعتماد نسبت به صحت تحلیل پیام و جدی بودن آن می باشد و به همین جهت که مخاطب به طور طبیعی و براساس فطرت در برابر خبر مردد است پس رسانه نیز می بایست در ارسال پیام با درک صحیح این ویژگی مخاطب،موضع گیری خود در مسائل مختلف ( به ویژه خبر ) را به نحوی عرضه کند که اعتماد مخاطب جلب شود و دیدگاه رسانه به طورجدی و به دوراز تحلیل های سطحی منفعت طلبانه تجلی نماید .( پویا ،ص ۰۴۱) اکنون لازم می باشد که به بیان و شرح برخی از زوایای این اصل مهم از دیدگاه قرآن و روایات بپردازیم :حضرت علی ( ع ) درچنین مورد به فضیلت حق اشاره می کند چنان چه می فرماید :«الحق سیف قاطع »«الحق افضل سبیل »«الحق اقوی ظهیر» ( آمدی ص ۶۸ )
آگاهی عمیق نسبت به واقعیت :
یکی از نکات حائز اهمیتی که منجربه گفتن حق می شود ،آگاهی عمیق انسان ها نسبت به واقعیت می باشد .بدین لحاظ لزوم اهتمام مسئولان رسانه های گروهی به بررسی ابعاد مختلف یک خبر برای رسیدن به دریافتی عمیق و واقعی بینانه پر واضح است . گاهی ممکن است تحقیق پیرامون یک مسئله به منظور کشف حقیقت مستلزم تلاشی مضاعف و برخورد با مشکلات و سختیها باشد . اما خبرنگار حق طلب و متعهد خود را موظف می داند که هرگاه تصمیم به تهیه ی خبر و گزارشی نمود تمام تلاش و همت خویش را به منظور دریافت کامل تر و عینی تر از واقعیت به کار بندد و همین آگاهی دقیق و جامع نسبت به واقعیتی که قراراست برای دیگران بیان شود موجب اعتلای سطح اعتبار و دقت خبرمی شود .حضرت علی در خطبه ی ۲۰۱ نهج البلاغه ،ابتدا اصناف چهارگانه ی راویان خبر را بر شمرده اند و سپس به شرح خصوصیات هر یک ازآنها می پردازند .آنگاه با لحنی سرزنش آمیز از کاهلی و سستی برخی از اصحاب پیامبر ( ص ) شکایت می کنند . گناه این گروه درنظر حضرت علی آن است که در امر سوال از پیامبرکوتاهی می کنند و منتظر می شوند تا فردی از بادیه نشینان از راه برسد و از پیامبر ( ص ) سوالی بپرسد تا آنگاه آنان نیزاز پاسخ هایی که پیامبر ( ص ) به آن شخص غریب می دهد استفاده کنند .امام علی پس از نکوهش این گروه از کاهلان،منش و روش خود را مبتنی بر پرسش وصف می کند و دراین رابطه می فرماید :(و کان لا یمر بی من ذلک شیء الا سالته عنه و حفظته … )از کلام حضرت علی دو نکته مهم استفاده می شود : نخست آن که امام درهیچ یک از مواردی که جای سؤال از پیامبر ( ص ) بوده است کوتاهی نکرد و به منظور کشف حقیقت همواره به پرسش از ایشان می پرداخت .دوم آنکه پس از پرسش پاسخ پیامبر را به دقت و بدون کوچک ترین تغییر و تحریفی حفظ نموده است . لذا از این کلام دو وظیفه ی مهم اصحاب رسانه ها – به خصوص خبرنگاران – قابل استنباط است :اول آنکه تا حد امکان از هیچ تلاشی برای دریافت حقیقت فرو نگذارند و از هرطریق مشروعی برای کسب خبر به بهترین نحو ممکن بهره گیرند .دوم آن که، پس از دریافت اخبار موثق درحفظ دقیق آن بکوشند تا هنگام نقل آن تغییرو تحولی در مضمون آن رخ ندهد .( مطبوعات اسلامی ص ۱۸۱ )
پرهیز از بیان آنچه به آن علم نداریم :
به طورکلی در روایات معصومین ( ع ) به بیان نکردن آنچه به آن علم نداریم بسیار سفارش شده است .در ذیل به بیان مختصر ازآنها می پردازیم :در سوره انعام کسانی را که بدون داشتن علم به بیان مطلبی می پردازند نکوهش کرده است . برخی از این آیات عبارتند از 🙁 ثمانیه ازواج من الضان اثنین و من المعزاثنین قلء الذکرین حرم ام الانثیین اما اشتملت علیه ارحام الانثیین نبئونی بعام ان کنتم صادقین )( انعام -۱۴۳ ) درآیه ی بعدی به این مطلب اشاره شده که کسانی که مردم را بدون علم گمراه می کنند از ظالمان هستند 🙁 فمن اظلم ممن افتری علی الله کذبا لیضل الناس بغیرعلم ان الله لا یهدی القوم الظالمین ) ( انعام – ۱۴۴)آیات دیگرعبارتند از :(و من الناس من یجادل فی الله بغیرعلم و یتبع کل شیطان مرید ) ( حج – ۳) (و من الناس من یجادل فی الله بغیرعلم و لا هدی و لا کتاب منیر ) ( حج – ۸ )(قل انما حرم ربی الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و الاثم و البغی بغیرالحق و ان تشرکوا بالله ما لم ینزل به سلطانا و ان تقولوا علی الله ما لا تعلمون ) ( اعراف – ۳۳ )حضرت علی ( ع ) نیز در سخنان خود به این مطلب اشاره داشته است آن جا که می فرماید 🙁 ایاک و الکلام فیما لا تعرف طریقته و لا تعلم حقیقته فان قولک یدل علی عقلک و عبارتک تنبیء عن معرفتک فتوق من طول لسانک ما امنته و اختصر من کلامک ما استحسنته فانه بک اجمل و علی فضلک اولی ) (آمدی ص ۲۱۰ ) «دع القول فیما لاتعرف و الخطاب فیما لم تکلف و امسک عن طریق اذا خفت ضلالته » ( همان )«من ترک قول لا ادری اصیت مقاتله » ( همان ) «لا تقولوا فیما لا تعرفون فان اکثرالحق فیما تنکرون » ( همان )
بیان حق و پرهیز از عدم بیان حق :
حضرت رسول اکرم ( ص ) در این باره می فرماید : « قل الحق و لو علی نفسک » ( پاینده – ص ۵۴۵ )و درجای دیگری در خصوص اهمیت فرا گرفتن حق می فرماید : «سخن حق را از گمراهان و اهل باطل فرا گیرید و سخن باطل را از اهل حق نیاموزید .» ( فلسفی ج ۱ ،ص ۳۷۴ ) یکی از یاران حضرت امام سجاد ( ع ) از ایشان درخواست کرد که او را از جمیع طرق و مناهج دین آگاه سازد . حضرت در پاسخ او به قدرجامع تمام روشهای اسلامی از سه مساله ی انسانی و اخلاقی نام برد :«سخن حق حکم به عدل ،وفای به عهد» . ( فلسفی ص ۱۲۸ ) از حضرت علی روایات زیادی دراین باره آمده است از جمله : «اخسرالناس من قدرعلی ان یقول الحق و لم یقل » ( آمدی ص ۷۰ ) « قولوا الحق تغنموا واسکتوا عن الباطل تسلموا » ( همان )«من قال بالحق صدق »( همان ) «من استحیا من قول الحق فهو احمق » ( همان ) «اصدق القول ما طابق الحق » ( همان )
عمل به حق :
هرانسان حق طلبی موظف می باشد که پس ازاین که حق برایش آشکارگردید و به آن دست یافت در صحنه ی عمل نیز خود را موظف به اجرای آن بداند و عمل خود را مطابق آن نماید . حضرت علی ( ع ) به این نکته اشاره می نماید: «حق و باطل و لکل اهل فلئن امر الباطل لقدیما فعل و لئن قل الحق فلربما و لعل» (نهج البلاغه خطبه ۱۶ )حضرت دراین خطبه به نزاع قدیمی که میان حق و باطل بوده است اشاره می کند و هریک را دارای پیروانی می داند و با وجود این که اکثراًحق پیروان اندکی دارد،برای او قدرتی بزرگ قائل است . و در سخنی دیگر حق را شایسته ترین چیز برای تبعیت می داند :«الحق احق ان یتبع » ( آمدی ص ۶۹ ) حضرت دربیانی دیگر به داوری دادگرانه اشاره می کند و می گوید :داوری دادگرانه تنها بر مبنای حق شکل می گیرد :«اعدل الخلق اقضاهم بالحق » ( همان ) و درجایی دیگر صراحتا به عمل به حق اشاره می نماید :«کن عالما بالحق عاملا به ینجک الله سبحانه » ( آمدی ص ۷۱ )حضرت علی ( ع ) بهترین امور را آن می داند که چهره ی حق را آشکار کند :«خیرالامور ما اسفرعن الحق )( همان ) آیا بیان حقیقت درهرموقعیت و شرایطی جایز می باشد ؟ در بعضی موارد به علت پاره ای از ملاحظات اخلاقی می بایست از بیان و انتشار برخی از اخبار پرهیز نمود . در متن قرآن کریم نیز درچند مورد توریه ( پنهان کردن حق یا نشان دادن آن به شکلی دیگر) صورت گرفته و در پاسخ به این پرسش که آیا هرحقیقتی باید درهرموقعیتی بیان شود یا نه چنین فرموده است : مورد اول در ماجرای بت شکنی حضرت ابراهیم ( ع ) می باشد : «قال بل فعله کبیرهم هذا فاسالوهم ان کانوا ینطقون ) ( انبیاء – ۶۳ ).وی پس از شکستن بتها تبر را بر دوش بت بزرگ آویخت و در پاسخ به این پرسش بت پرستان که چه کسی بتها را شکسته است فرمود : بت بزرگ این کار را انجام داده است . مورد دیگر ماجرای حضرت یوسف است . آن حضرت برای آنکه کاری کند تا برادرانش شرمنده یا مرتکب اشتباه دیگری نشود و حضرت یعقوب ( ع ) را به مصر آورند دستور داد پیمانه ی مواد غذایی را در ظروف آذوقه ی آنها پنهان کنند و با صحنه سازی آنها را به دزدی متهم سازند . ( یوسف – ۷۰ تا ۸۰ ) به این ترتیب گاهی به حکم ثانوی پنهان داشتن حق جایز شمرده می شود .لذا رسانه ها نیزکه درکنار اطلاع رسانی وظیفه حفظ مصالح جامعه را نیز به عهده دارند باید به این رویه بیشتر توجه کنند و درشرایط ویژه و حساس که بازگویی حقیقت موجب برپایی فساد درجامعه می شود از افشای آن بپرهیزند .( شصت فولادی ص ۲۰ ) حضرت علی (ع ) در یکی از سخنان حکمت آمیز خود می فرماید :« لا تقل ما لا تعلم بل لا تقل کل ما تعلم فان الله سبحانه قد فرض علی جوارحک کلها فرایض یحتج بهاعلیک یوم القیامه » ( نهج البلاغه حکمت ۳۷۴ ).امام علی (ع ) دراین سخن شیوا علاوه برآنکه مسئولیت انسان در قبال عملکرد اعضای خود ازجمله گفتار و نوشتار را گوشزد می کند به این نکته تاکید می ورزد که هر سخن درستی را نیزنباید به زبان آورد و یا نوشت .آری ملاحظات فراوان دیگری نیز وجود دارد که می تواند در روایی یا ناروایی اظهار یک خبریا مطلب موثرباشد .برخی از ملاحظات به خصوصیات مخاطبان ( ویژگیهای روانی عاطفی معرفتی و … ) باز می گردد و برخی دیگر نیزناشی از شرایط محیطی ارایه کننده و گیرنده خبراست . ضرب المثل شایعی در میان ما هست که می گوید :« دروغ گفتن حرام است راست گفتن واجب نیست » .به طور مثال گاهی لازم می باشد از ذکر جزئیات یک جنایت فجیع برای عموم مردم به دلیل آثار سوئی که بر روان و اخلاق عمومی دارد پرهیز نمود و یا از نقل بعضی مسائل برای کودکان و نوجوانان اجتناب کرد . گاه نیز محدودیت های فکری مخاطبان مانع از بازگو کردن بسیاری از حقایق می گردد . در این زمینه نیز تعالیم بلندی از اولیای دین به ما رسیده است . از جمله کلام مشهورپیامبر ( ص ) که می فرمود : « ما گروه پیامبران با مردم به اندازه خرد آنها سخن می گوییم .)» ( مطبوعات اسلامی ص ۱۹۸ ) یکی ازبارزترین مصادیق محدودیت های اخلاقی موقعی است که نشریک خبرسبب هتک عفت عمومی گردد .امام علی ( ع ) در نهی ازنشرمطالبی که با عفت عمومی ناسازگار است می فرماید : «ایاک و مستهجن الکلام فانه یوغرالقلب » ( آمدی ص ۲۱۴ ). و در سخن دیگری به لزوم دقت درتناسب موقعیت زمانی و مکانی نشرکلام اشاره می نماید 🙁 لا تتکلمن اذا لم تجد للکلام موقعا ) ( آمدی ص ۲۱۲ ).البته تاکید برمحدودیتهای عرضه ی اخبارو مطالب نباید خبر نگارمسلمان و متعهد را از جانب افراط به تفریط کشاند .در این شرایط نیزحفظ اعتدال کمال مطلوبی است که البته راه یافتن به آن چندان ساده نیست .روزنامه نگارحق مدارکسی است که در صورت فراهم آمدن شرایط ازاظهارحق چشم پوشی نمی کند و هر فرصت مناسبی را برای ارتقای سطح آگاهی های مردم مغتنم می شمارد . حضرت علی ( ع ) می فرماید :لا تمسک عن اظهار الحق اذا وجدت له اهلاً »(آمدی ،ص۷۰)(مطبوعات اسلامی ،ص ۱۸۳)اکنون به برخی موارد لزوم خودداری وجلوگیری از نشر برخی از اخباراشاره می کنیم:یکی ازمهم ترین این موارد زمانی است که نشر یک خبر موجب برانگیخته شدن آشوبهای داخلی و از بین رفتن وحدت ملی گردد .بدیهی است که دراین مورد عقل و دین آدمی را ملزم می کند که سکوت کند و اخباری را که ازآن آگاه است در سینه خود نگه دارد تا آن زمان که شرایط اظهارآن فراهم شود . پس از وفات پیامبر (ص ) عباس ابن عبد المطلب و ابوسفیان پیشنهاد بیعت به امام علی ( ع ) دادند و امام که به خوبی به اغراض ابوسفیان و اوضاع و شرایط سیاسی آن زمان واقف بود از این عمل سرباز زد و درپاسخ به آنها به خطبه ای اکتفا کرد که در بخشی از آن بدین واقعیت اشاره می کند که از اخباری آگاه است که اظهارآن به آشوب و اختلاف می انجامد .( نهج البلاغه -خطبه ۵ )یکی دیگرازموارد حفظ اسرار،حفظ اخبارجنگی می باشد . بدیهی است که افشای اسرارجنگی،به ویژه در دوران نبرد، می تواند عواقب جبران ناپذیری برای سپاه اسلام داشته باشد . امام علی ( ع ) دریکی از نامه های خویش به مرزبانان به این واقعیت اشاره می کند : «الا وان لکم عندی ان لا احتجز دونکم سرا الا فی الحرب » ( نهج البلاغه -خطبه ۵۰ )همان گونه که درسطرهای قبل آمد، اصحاب رسانه باید در ارائه یک سری از مسائل شان و منزلت شنونده ی خویش را در نظرگرفته و ازارائه مطالبی که به هردلیل تناسبی با وضعیت روحی و معرفتی مخاطب ندارد،پرهیزنماید . بنابراین یکی دیگر از موارد لزوم سکوت و کتمان خبر موقعی است که مخاطب اهلیت و شایستگی دریافت آن را ندارد .حضرت علی ( ع ) در یکی ازخطبه های خویش پرده از این حقیقت بر می دارد که سینه اش مالامال ازاخبار و اسراری است که تنها خواص یارانش را شایسته شنیدن آن می داند و برای پیش گیری از انحراف آرای مردم ازنقل عمومی آن اجتناب می کند : «ولله لو شئت ان اخبرکل رجل منکن بمخرجه و مولجه و جمیع شانه لفعلت و لکن اخاف ان تکفروا فی برسول ( ص ) الا و انی مفیضه الی الخاصه ممن یومن ذلک منه والذی بعثه بالحق و اصطفاه علی الخلق ما انطق الا صادق و قد احد الی بذالک کله و مهلک من یهلک و منجی من ینجو و مال هذا الامر»( نهج البلاغه -خطبه ۱۷۴ ) (مطبوعات اسلامی ص ۱۹۹ )از دیگرمسئولیت های اخلاقی اصحاب رسانه حفظ حریم زندگی خصوصی افراد و پرهیز از افشا اسرار آنان است . در جامعه اسلامی حفظ حریم و آبروی افراد لازم می باشد و تا آن زمان که ضرورتی ایجاب نکند هیچ کس حق ندارد با آشکار کردن اسرار پنهان مردم اسباب هتک آبرو و لکه دارشدن شخصیت اجتماعی آنان را فراهم کند .درقرآن نیز به همین مطلب اشاره شده است 🙁 یا ایها الذین امنو لا تخونوا الله و الرسول و تخونو اماناتکم و انتم تعلمون ) ( انفال – ۲۷ ) امام علی ( ع ) دربرخی از سخنان خویش پس از اشاره به اینکه مومنان درکوران مفاسد و فتنه های اجتماعی اهل نجات و رستگاری اند آنان را چنین وصف می نماید : «لیسوا بالمسابیح و لا المذاییع البذر» ( نهج البلاغه – خطبه ۱۰۲ ) البته همان طورکه در سطرهای قبل اشاره شد ،گاهی مصالحی اقتضا می کند که اسرار و مسائل خصوصی افشا گردند . به طورمثال چه بسا درمحاکم قضایی رسیدگی به یک پرونده ایجاب کند که تحقیقاتی درباره ی امور و روابط خصوصی افراد انجام شده ،نتایج آن در دادگاه اعلام شود . اما سخن در این جاست که براساس اصول اخلاقی قاعده اولی آن است که حریم خصوصی افراد با افشای عمومی اسرارآنان آسیب نبیند .( مطبوعات اسلامی ص ۱۸۶ ).منابع و ماخذ : قرآن کریمنهج البلاغه ۱-آمدی عبدالواحدبن محمد ۱۳۶۶، غررالحکم ودررالکلم قم دفترتبلیغات اسلامی . ۲ -پاینده ابوالقاسم ۱۳۸۲، نهج الفصاحه ، تهران دنیای دانش ،چاپ چهارم . ۳ -پویا علیرضا ۱۳۸۳ ،خبر و خبررسانی در قرآن کریم ،تهران،دانشکده صدا و سیما .۴ -راغب اصفهانی،ابی القاسم ۱۴۰۴، المفردات فی غریب القرآن،قم،دفترنشرکتاب،چاپ دوم . ۵ -رویکرد اخلاقی در رسانه ها ،۵۷۳۱ ،تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز تحقیقات و توسعه رسانه ها .۶ -شصت فولادی، کیان،۱۳۸۵،اخلاق مطبوعات ،قم ،مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما .۷ -طباطبایی، محمد حسین، بی تا تفسیرالمیزان، قم،جامعه المدرسین .۸ -فلسفی ،محمد تقی ،۱۳۶۸، الحدیث، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی .۹ -مطبوعات اسلامی، ۱۳۸۲، قم، موسسه اطلاع رسانی اسلامی مرجع ،چاپ اول .منبع :نشریه کوثر،(فصلنامه قرآنی)،شماره ۳۰٫