از سویی طیفی از نمایندگان مجلس، روحانیون و برخی تشکلها معتقدند وضعیت حجاب بدون برخوردهای انتظامی و قضایی سامان نمیگیرد و بر همین اساس از وزارت کشور میخواهند تا بازوی انتظامی را فعالتر کند. از طرف دیگر طیفی معتقدند «بدحجابی» مقولهای اجتماعی و فرهنگی است و برخورد انتظامی کار را بدتر میکند. در رأس این تفکر حجتالاسلام حسن روحانی رئیس جمهوری قرار دارد که هفته پیش به صراحت اعلام کرد حجاب با «ون» و «پاسبان» درست نمیشود. این طیف معتقدند که اگر برخوردهای انتظامی و قضایی کارگر بود الان به جای «بد حجابی» با مقوله «بی حجابی» رو به رو نبودیم. «حسینعلی امیری» سخنگوی وزارت کشور در گفتگو با روزنامه ایران درباره حجاب و بدحجابی، گشتهای ارشادبه چندین سوال پاسخ گفته است:
هر چند نظرات و آرای متفاوت و گاه متناقضی درباره این موضوع مطرح است اما شاهدیم در موضوع «حجاب و عفاف» همه فشارها به وزارت کشور وارد میشود. نمونه بارز آن هم کارت زرد مجلس به وزیر کشور به خاطر «ساپورت پوشان بود». پیش از آن که به بررسی تفاوت راهکارها بپردازیم نظر وزارت کشور دولت یازدهم درباره «بدحجابی» چیست؟
حساسیت نسبت به عفاف و حجاب برای ما قبل از اینکه یک تکلیف «قانونی» باشد، یک تکلیف «اعتقادی» و «شرعی» است. اگر ما وظیفه قانونی هم نداشتیم، به عنوان مدیر مسلمانی که نسبت به هنجارهای جامعه و ارزشهای اجتماعی دغدغه دارد، بحث عفاف و حجاب را پیگیری میکردیم. بنده مقید هستم به جای حجاب و عفاف بگوییم «عفاف و حجاب»؛ چرا که به باور من عفاف را باید جلوتر آورد.از طرف دیگر باید توجه داشت تمام مسئولیت قانونی بخش عفاف و حجاب به عهده وزارت کشور نیست. مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در این رابطه برای 22 دستگاه تعیین تکلیف کرده که یکی از این۲۲ دستگاه، وزارت کشور است. بنابراین تنها یک بیست و دوم موضوع به این وزارتخانه مربوط میشود که آن هم هماهنگی بین دستگاههای بخشی است.
اما همه نگاهها به سمت وزارت کشور است؟
این نگاه درستی نیست. وزارت کشور به سهم یک بیست و دومی خود- که ایجاد هماهنگی بین دستگاههای ذیربط است – عمل کرده. جلسات به صورت مرتب برگزار شده؛ گزارش جلسات تنظیم و ارائه شده؛ اگر قصوری متوجه دستگاهی است تذکرات لازم داده شده و بازرس دستگاههای اجرایی تعیین شده است. اما باید این واقعیت را بپذیریم که حل بحث عفاف و حجاب نیاز به کار کارشناسی، اجتماعی و اعتقادی بسیار دقیق و ظریفی دارد. «فرهنگ» مقولهای نیست که یک شبه ایجاد شود. گاهی یک اقدام فرهنگی یا بروز یک رفتار فرهنگی سالها به طول میانجامد. بنابراین نباید به بحث عفاف و حجاب نگاه سطحی داشته باشیم.
شما ببینید آنهایی که در جامعه ما متهم به بدحجابی هستند، چند سال دارند؟ چرا ما در سطح شهر مادرانی را میبینیم که پوشش مناسب و کاملی دارند اما پوشش دختر همراهش، مانند مادرش نیست. در اینجا باید با صدای بلند بگویم که بد حجابی به معنای «بد عفافی» یا «بی عفافی» نیست. ما خانمهای عفیف زیادی در جامعه داریم که ممکن است حجابشان کامل و مناسب نباشد. لذا آنچه که بنده شخصاً به آن معتقد هستم، ترویج عفاف است. اگر عفاف ترویج شد، به دنبالش حجاب هم تکمیل میشود. در موضوع عفاف و حجاب نباید شتابزده و با عصبیت برخورد کرد. این موضوع در بحثهای اجتماعی خیلی عمیقی ریشه دارد و باید از ریشه حل شود. با همه آنچه که عرض کردم ذکر این نکته هم ضروری است که ممکن است درصد بسیار ناچیزی نسبت به ارزشهای اجتماعی و اعتقادات دینی عالماً و عامداً هنجار شکنی کنند که دستگاههای انتظامی و قضایی باید به وظیفه خود در این باره عمل کنند.
نیروی انتظامی به عنوان ضابط قضایی در دولت قبل در قالب «گشتهای ارشاد» فعالیت کرد. گزارشهای تذکرات لسانی، بازداشتهای موقت یا تشکیل پروندههای قضایی در این خصوص چه چیزی را نشان میدهد؟
برای نمونه در سال 92 به 593 هزار و 590 نفر تذکر داده شده که از این تعداد 3 هزار و 672 نفر به دستگاه قضایی معرفی شدند. این آمار، آمار قابل توجهی است، باید دید چه خسارتی وارد کرده و تأثیر گذاریاش چه میزان است؟ روشن است که باید به تبعات ناشی از این برخوردها و به عبارت دقیق تر«پرونده دار کردن» یک سری جوان، آثار و عواقب اجتماعی و روانی آن توجه کرد. برای نمونه وقتی دختر نوجوانی را به خاطر بدحجابی میگیریم و میدهیم دست پلیس، او را به کلانتری میبرند. آن جا یا تذکر میدهند و آزاد میکنند؛ یا برایش پرونده تشکیل میدهند و به دادسرا میفرستند که در دستگاه قضایی یا تبرئه میشود یا محکوم. هر کدام از این چند حالت پیش بیاید حتماً تأثیر منفی روحی و روانی بر خود شخص و خانواده او خواهد گذاشت و گاهی در سرنوشت شغلی وی تأثیر زیادی دارد. چرا که خیلی از دستگاههای دولتی و غیر دولتی استخدام افراد را با نداشتن سوابق و سوءپیشینه میسنجند. با این برخوردها چنین دختری یا چنین جوانی شانس اشتغالش را هم از دست میدهد. اگر اینها را در آماری که وجود دارد جمع کنیم میبینید چه خسارت بزرگ و هزینه هنگفتی بر جامعه ما تحمیل میکند.
آیا در زمینه برخوردهای انتظامی و گشت ارشاد با «بدحجابها» و اینکه ارشاد شدند یا نه، مطالعاتی انجام شده؟
نمیدانم مطالعهای شده یا نه. اما خود بنده که سالها دادستان بوده و کار قضاوت کردم تأثیر اعتقادی و عمقی ندیدم. ممکن است وقتی چشمشان به پلیس بیفتد مراعات کنند اما به اینکه اعتقاد پیدا کرده باشند، تردید دارم.اما افرادی که معتقد به برخوردهای انتظامی هستند بر عقیده خود پافشاری میکنند. از جمله این گروهها تشکل انصار حزبالله است که اعلام کرده گشتهای موتوری خود را برای امر به معروف و نهی از منکر راه میاندازد. این را نباید فراموش کنیم که بحمدالله اسلام عزیز امروز در جمهوری اسلامی دارای حکومت است. اقدامات افراد – حتی امر به معروف و نهی از منکر- باید در چارچوب قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران انجام بگیرد. نقض قانون برای انجام یک امری که حس میشود تکلیف شرعی است، به هیچ وجه نه شرعی است و نه قانونی.
به قول طلبهها با مقدمه نادرست نمیشود امر واجبی را انجام داد. انجام یک امر واجب، مستلزم داشتن مقدمه مباح و جایز است. لذا ما به هیچ وجه اقدامات خودسرانه را تأیید نمیکنیم. اگر بناست گشتی انجام شود وامر به معروف و نهی از منکری اتفاق بیفتد، باید بر مبنای مقررات جمهوری اسلامی باشد. لذا هیچ گشتی خارج از مقررات و قوانین مقبول نیست و خود نوعی نقض قانون است. اگر تجمع غیر قانونی انجام بگیرد، حتماً جمع میکنیم و اگر احیاناً موردی اقدام شود، از نیروی انتظامی خواهیم خواست که به وظیفهاش عمل کند.
حتی اگر برخوردها در حد تذکر لسانی باشد بازهم برخورد میشود؟
اگر در قالب نقض مقررات باشد بله.
آیا «گشت ارشاد» با روال سابق به خیابان ها برمیگردد؟
فکر نمیکنم با آن سبک و شیوه. بنده صحبتهای اخیر رئیس جمهوری که فرهنگ با ون و پاسبان درست نمیشود را پالسی میدانم که گشت ارشاد با سبک و سیاق قبلی برنگردد. البته برداشت خودم این است.
ثبت دیدگاه