خلاصه ای از زندگانی امام صادق

خلاصه ای از زندگانی امام صادق

خلاصه ای از زندگانی امام صادق

 

خلاصه پرسش

لطفاً خلاصه‌ای از زندگی امام صادق(ع) را بیان کنید؟

پرسش

لطفاً خلاصه‌ای از زندگی امام صادق(ع) را بیان کنید.

پاسخ اجمالی

امام جعفر صادق(ع) ششمین امام شیعیان است که در سال ۸۰ یا ۸۳ هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارشان امام محمد باقر(ع)، و مادر ‌حضرتشان، ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابی‌بکر است. شهادت امام، به اتفاق مورّخان، در ۲۵ شوّال سال ۱۴۸، در دوران خلافت منصور عباسی اتفاق افتاد.
بخش بزرگی از احادیث و علوم اهل‌بیت(ع) به وسیله این امام گسترش یافته است. ایشان در طول حیات خویش شاگردان زیادی را تربیت و استعداد آنان را در زمینه‌های گوناگون؛ نظیر کلام، فقه، حدیث، تفسیر و … شکوفا ساخت.
محل سکونت اصلی امام صادق(ع) شهر مدینه بود، اما از آن‌جا که بیشتر شیعیان آن‌حضرت در عراق بودند، سفرهایی به عراق نیز داشت.
سقوط سلسله بنی امیه و به قدرت رسیدن بنی عباس در دوران زندگی امام ششم رخ داد.
حضرتشان از لحاظ زمانی طولانی‌ترین مدت امامت را در میان ائمه اهل‌بیت(ع) – غیر از امام مهدی عج – داشت و سرانجام در سال ۱۴۸ به شهادت رسید.

پاسخ تفصیلی

ولادت
امام ششم شیعیان، «امام جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی‌طالب(ع)» در بامداد روز جمعه[۱] یا دوشنبه[۲] هفدهم ربیع الاول سال ۸۰[۳] یا ۸۳ هجری[۴] در مدینه دیده به جهان گشود. با توجه به این‌که برخی منابع معتبر، مدت زندگانی حضرتش را ۶۵ سال اعلام کرده‌اند،[۵] احتمال ولادت ایشان در سال ۸۳ بیشتر است.
پدر و مادر
پدر بزرگوارشان، امام محمد باقر(ع) و مادر آن‌حضرت، أم فروه دختر قاسم بن محمد بن ابی‌بکر بود. امام ششم در توصیف مادرشان می‌فرماید: «مادرم زنى با ایمان، پرهیزکار و نیکوکار بود و خدا نیکوکاران را دوست دارد».[۶]
اسامی، القاب و کنیه
نام آن‌حضرت، «جعفر»، کنیه ایشان «ابوعبدالله» و لقب مشهورشان «صادق» است.[۷] از امام زین العابدین(ع) پرسیدند، امام بعد از تو کیست؟ فرمود: «محمّد باقر که علم را بسیار می‌شکافد».
پرسیدند: امام بعد از او کیست؟ فرمود: «جعفر که نام او نزد اهل آسمان‌ها صادق است».
گفتند: چرا تنها او را صادق می‌نامند، در حالی‌که همه شما راست گویید؟!
فرمود: «… رسول خدا(ص) فرمود: هنگامی که فرزند من جعفر بن محمّد بن علىّ بن الحسین(ع) متولّد شود، او را صادق بنامید؛ زیرا که یکی از فرزندان نسل پنجم او نیز جعفر نام خواهد داشت که به دروغ ادعاى امامت خواهد کرد، و او نزد خدا جعفر کذّاب است …».[۸]
امام ششم(ع) لقب‌های دیگری نیز دارد، از آن جمله: صابر، طاهر، و فاضل.[۹]
دوران کودکی و نوجوانی
امام صادق(ع) تا سن ۱۲[۱۰] یا ۱۳ سالگی[۱۱] هم‌عصر جدّ گرامی خود، امام سجاد(ع) بود. پس از رحلت امام چهارم، مدّت ۱۹[۱۲] یا ۲۰ سال[۱۳] نیز در خدمت پدر بزرگوارش امام محمد باقر(ع) زندگی کرد و به این ترتیب دورانی از عمر خود را در خدمت جدّ و پدر بزرگوار خود که هر یک از آنان حجت خدا بودند گذرانید؛ بنابر این، صرف نظر از جنبه الهی و افاضات رحمانی که هر امامی آن‌را دارد، بهره‌مندی از محضر پدر و جد بزرگوارش موجب شد که آن‌حضرت با استعداد ذاتی و شمّ علمی و ذکاوت بسیار، به حد کمال علم و ادب برسد.
فرزندان
بعضی از مورّخان برای حضرت صادق(ع) ده فرزند ذکر کرده‌اند(هفت پسر و سه دختر).[۱۴] و برخى نیز تعداد فرزندان آن‌حضرت را هفت پسر و یک دختر ذکر کرده‌اند.[۱۵] نام فرزندان آن‌حضرت -بنابر نقل ده فرزند- چنین بوده است: اسماعیل اعرج که او را اسماعیل امین نیز خوانده‌اند، عبدالله، امّ فروه (اسماء)، موساى کاظم(ع)، محمد دیباج، اسحاق، فاطمه صغری، فاطمه کبرى، عباس، على عریضى.[۱۶]
امامت
مدت امامت امام صادق(ع) ۳۴ سال بود. وی در این مدت «مکتب جعفری» را پایه‌ریزی نمود و موجب بازسازی و زنده نگاه داشتن شریعت محمدی(ص) گردید.
سیره اخلاقی و عبادی
جلوه‌های صدق اهل‌بیت(ع) در صادق این خاندان به صورت ویژه بروز یافته است. این جلوه‌ها را در رفتار آن‌حضرت بهتر می‌توان درک کرد. آنچه بیشتر رواج یافته، ذکر «قال الصادق»ها است که به حق زیر ساخت فکری، فقهی و کلامی شیعه را تشکیل داده است، اما در کنار توجه به گفته‌های آن‌حضرت، فصل دیگری را هم باید گشود؛ فصلی برای تأمل و توجه در رفتارهای آن امام(ع) و بهره‌گیری عملی از این رفتارها.
آنچه در این نوشتار می‌آید، گوشه‌ای از کردارهای نیک امام صادق(ع) را منعکس می‌سازد:
۱٫ انفاق: امام صادق(ع) هنگامی که تاریکی شب فرا می‌رسید، انبانی از نان و گوشت و پول را بر دوش ‌نهاده و به سوی نیازمندان شهر مدینه می‌شتافت و آنها را میانشان تقسیم می‌کرد، در حالی‌‌که مردم او را نمی‌شناختند. اما بعد از رحلتشان آن انفاق‌های شبانه ادامه نیافت و نیازمندان فهمیدند که چه کسی به آنها کمک می‌کرد.[۱۷]
در گزارشی دیگر آمده است که امام صادق(ع) شِکَر را صدقه می‌داد … و می‌فرمود: هیچ غذایی رو چون شکر دوست ندارم و می‌خواهم که محبوب‌ترین چیز را صدقه دهم».[۱۸]
۲٫ دعا و مناجات: امام صادق(ع) هنگام مناجات این‌گونه خدا را می‌خواند: «إِلَهِی کَیْفَ أَدْعُوکَ وَ قَدْ عَصَیْتُکَ وَ کَیْفَ لَا أَدْعُوکَ وَ قَدْ عَرَفْتُ حُبَّکَ فِی قَلْبِی‏»؛[۱۹] خدایا! چگونه تو را بخوانم، در حالی‌‌که تو را معصیت کرده‌ام و چگونه تو را نخوانم، در حالی‌‌که محبت تو را در قلبم احساس می‌کنم. همچنین حضرتشان هرگاه به پیش‌آمد ناگواری بر می‌خورد، زنان و کودکان را گرد آورده و دست به دعا برمی‌داشت و آنها آمین می‌گفتند.[۲۰]
۳٫ بزرگداشت امام حسین(ع): زید شحام نقل می‌کند: ما و گروهى از کوفی‌ها در حضور امام صادق(ع) نشسته بودیم که جعفر بن عفان به حضورشان مشرف شد. حضرتشان وى را نزدیک خود جاى داد و به او فرمود: «اى جعفر!» گفت: لبیک! خدا مرا فدایت کند. فرمود: «شنیدم که شعرهای خوبی درباره امام حسین(ع) می‌سرایی؟» گفت: آرى فدایت شوم. فرمود: «پس شعری بخوان!». امام صادق(ع) هنگام خواندن شعر به قدرى گریست که اشک‌هایش بر گونه‌ها و ریش مبارکش فرو ریخت و دیگران نیز گریان شدند.[۲۱]
همچنین امام صادق(ع) برای اظهار خشوع در پیش‌گاه خدا، جز بر تربت حسینی سجده نمی‌کرد.[۲۲]
۴٫ حضور قلب در نماز: ابو ایوب می‌گوید: امام باقر(ع) و امام صادق(ع) آن‌گاه که به نماز می‌ایستادند، رنگ چهره آنان تغییر می‌کرد؛ گاه سرخ می‌شد و گاه زرد. گویا با کسی که او را می‌بینند، سخن می‌گویند.[۲۳]
روزی امام صادق (ع) در نماز، بخشی از قرآن را تلاوت کرد و سپس بیهوش شد. بعد از به هوش آمدن، از دلیل بیهوشی آن پرسیدند. فرمود: «معنای آیات مرا بی‌هوش کرد. من آیات را تکرار کردم و در حالتی قرار گرفتم که گویا آیات را از کسی که آن‌را نازل کرده است، می‌شنوم».[۲۴]
فرمانروایان معاصر
امام صادق(ع) در سال ۱۱۴هـ.ق به امامت رسید. دوران امامت او مصادف بود با اواخر حکومت امویان و اوایل فرمانروایی عباسیان و در مجموع حضرتشان با هفت فرمانروای اموی و عباسی معاصر بود:
۱٫ هشام بن عبدالملک (۱۰۵ – ۱۲۵)؛
۲٫ ولید بن یزید بن عبدالملک (۱۲۵ – ۱۲۶)؛
۳٫ یزید بن ولید بن عبدالملک (۱۲۶)؛
۴٫ ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (۱۲۶)؛
۵٫ و در نهایت آخرین فرمانروای اموی مروان بن محمد مشهور به مروان حمار (۱۲۶ – ۱۳۲)؛
۷٫ اولین فرمانروای سلسله عباسیان، عبدالله بن محمد مشهور به سفاح (۱۳۲ – ۱۳۷)؛
۲٫ ابوجعفر مشهور به منصور دوانیقی (۱۳۷ – ۱۵۸).[۲۵]
فعالیت‌های سیاسی
با توجه به موقعیت زمانی امام صادق(ع)، عمده فعالیت آن‌حضرت، علمی و در عرصه فرهنگ و دانش و تربیت شاگردان در علوم مختلف بوده است، به همین دلیل، فقه شیعه به فقه امام جعفر صادق و مذهب شیعه به مذهب جعفری شهرت یافته است، امّا این مسئله موجب نشد تا ایشان از وضعیت اجتماعی و سیاسی زمانشان بی‌تفاوت باشند.
آن‌حضرت در عرصه سیاسی نیز فعالیت‌هایی داشتند که همین موضوع منجر به تهدیدهای مکرّر دستگاه حکومتی شد. شهادت امام صادق(ع) پس از گذشت دوازده سال از حکومت سیاه منصور عباسی رخ داد و طی این مدّت با این‌که امام دور از مرکز حکومت(عراق)، در مدینه می‌زیست؛ با این ‌حال از دست خلیفه امان و راحتی نداشت.
برخی از فعالیت‌های امام صادق(ع) در حوزه سیاسی عبارت‌اند از:
۱٫ اعزام نماینده به منظور تبلیغ امامت: از جمله فعالیت‌های سیاسی آن‌حضرت، فرستادن نمایندگانی به مناطق مختلف بود که  از آن جمله، شخصی از اهل کوفه برای تبلیغ حضرتشان به خراسان رفته و مردم را به ولایت ایشان دعوت کرد. جمعی پذیرفته و اطاعت کردند و گروهی سرباز زده و منکر شدند، و دسته‌ای با توجیه احتیاط و پرهیز از فتنه دست نگه‌داشتند… .[۲۶] این ماجرا، نشانگر وسعت حوزه فعالیت سیاسی امام می‌باشد.
۲٫ منع همکاری یاران و شیعیان با حکومت جور: امام صادق(ع) می‌فرماید: در ولایت والى جائر هر چه حق است پایمال می‌شود و از یاد می‌رود، هر چه باطل است زنده می‌شود، ستم و تباهى و جور ظهور پیدا می‌کند، کتاب‌هاى آسمانى کنار گذارده می‌شود، پیامبران و مؤمنان به قتل می‌رسند، مساجد ویران می‌شود، و سنّت خدا و شرایع او دگرگون می‌گردد. به همین جهت است که کار کردن با حاکمان جائر، و کمک رساندن به آنان، و کسب کردن با ایشان حرام است، مگر به مقدار ضرورت، مانند ضرورتى که خوردن خون و مردار را حلال می‌سازد.[۲۷]
«در عین حال‌که امام صادق(ع) متعرض امر حکومت و خلافت نشد، ولی همه می‌دانند که امام(ع) با خلفا کنار هم نیامد، مبارزه مخفی ایشان نوعی جنگ سرد بود. معایب و مثالب و مظالم خلفا همه به وسیله امام صادق در دنیا پخش شد، و لهذا منصور تعبیر عجیبی درباره ایشان دارد. می‌گوید: جعفر بن محمد مثل یک استخوان است در گلوی من، نه می‌توانم بیرونش بیاورم و نه می‌توانم فرویش ببرم؛ نه می‌توانم یک مدرکی از او به دست آورده کلکش را بکنم، و نه می‌توانم تحملش کنم، چون واقعاً اطلاع دارم که این مکتب بی‌طرفی که او انتخاب کرده علیه ما هستند».[۲۸]
آن‌حضرت با توصیه‌هایی مانند: «إِیَّاکُمْ وَ مُجَالَسَهَ الْمُلُوک‏»؛[۲۹] بر شما باد که از همنشینی پادشاهان دوری کنید، یاران خود را از همنشینی با فرمانروایان ستمکار باز می‌داشت.[۳۰]
و نیز شیعیان را از ارجاع اختلافات خود به قضات منصوب توسط حکومت نهی می‌کرد و احکام صادره توسط آنان را شرعاً لازم الإجرا نمی‌شمرد. امام به نقل از رسول خدا(ص) می‌فرمود: «فقها تا هنگامى که وارد دنیا نشده‌اند امین پیغمبرانند. گفته شد ای پیامبر خدا! معناى ورودشان در دنیا چیست؟ پیامبر(ص) فرمود: پیروى سلطان، پس چون چنین کنند نسبت به دینتان از ایشان برحذر باشید».[۳۱]
خود ایشان نیز جز در برخی موارد اضطراری از رفت و آمد به دربار منصور سرباز می‌زد و به همین سبب هم با واکنش منفی او روبرو می‌شد.
امام صادق(ع) رئیس مذهب شیعه
بی‌گمان تشیع همان حقیقت راستین اسلام ناب محمدی است که پیامبرش امت خود را به پیروی از علی(ع) و اهل‌بیت(ع) راهنمایی کرده تا آنان بتوانند از این در به شهر علم محمدی راه یابند.
در زمان امام صادق(ع) شرایط بهتری برای ترویج علوم و معارف دینی فراهم شد و از این رو می‌بینیم که هفتاد در صد از روایات فقهی شیعه به نقل از آن‌حضرت بوده، همان‌گونه که مذاهب فقهی اهل سنت نیز در همین دوره پایه‌گذاری شده است. پس این دوره، دوره شکل‌گیری مذاهب فقهی اسلام نیز بوده است. اصطلاح رئیس مذهب شیعه که بیشتر به امام صادق(ع) گفته می‌شود بیشتر ناظر به فقه شیعی در برابر مذاهب اهل سنت است، و گرنه اساس تشیع و مکتب امامت از لحاظ معارف بنیادی، در عرض مذاهب فقهی نبوده و معارف اصلی اسلامی را شامل می‌شود که  جز در مکتب اهل‌بیت(ع) قابل وصول نیست.
بنابراین، این‌گونه اصطلاحات، ناظر به شرایط تاریخی بوده و صرفاً جنبه توصیفی دارد، و تشیع به عنوان مکتب اهل‌بیت(ع) حقیقت راستین اسلام است و صرفاً مذهبی فقهی در عرض سایر مذاهب نیست. با این‌حال؛ فقه متعالی شیعه به عنوان یکی از افتخارات تشیع در زمان امامت امام صادق‌(ع) در برابر سایر مذاهب فقهی اظهار شد، و از این‌روی تبیین علم شریعت نیز بیشتر به آن‌حضرت اختصاص داشته است.[۳۲]
مصباح الشریعه
کتاب مصباح الشریعه، منسوب به امام صادق(ع) است که مطالب آن پیرامون اخلاق، مراحل سیر و سلوک و خصوصیات مراتب ایمان است که در صد باب تنظیم شده است. در نویسنده این کتاب اختلاف دیدگاه وجود دارد؛ برخی آن‌را به شیخ زین الدین، معروف به شهید ثانی و برخی دیگر به هشام بن حکم و برخی نیز به فضیل بن عیاض نسبت می‌دهند.
برخی از علما به دلیل مجهول دانستن نویسنده این کتاب و مرسل بودن و مخالفت برخی روایاتش با روایات متواتر در بخشی از موارد، از نقل روایات این کتاب خودداری نموده‌اند. ولی گروهی از بزرگان؛ مانند سید بن طاوس، شهید ثانی، شیخ ابراهیم کفعمی، ابوالفتوح رازی و… این کتاب را مورد اعتماد دانسته و بسیاری از روایات این کتاب را در کتاب‌های خود نقل و به آنها استناد نموده‌اند.[۳۳]
شاگردان
آنچه در نقل‌ها آمده آن است که چهار هزار نفر از امام صادق(ع) نقل قول کرده‌اند، البته نه آن‌که مانند شاگردانی به صورت مرتب خدمت ایشان برسند.[۳۴] در عین حال برخی از معروف‌ترین آنها عبارت‌اند از:
۱٫ زراره بن اعین شیبانی: او از موالی و راویان و شاگردان امام باقر و امام صادق(ع) بوده و به سال ۱۵۰ق، درگذشته و دو سال از امامت امام کاظم(ع) را نیز درک کرده است.[۳۵]
۲٫ محمد بن مسلم ثقفی کوفی: او ملقب به «قصیر» و از راویان امام باقر و امام صادق(ع) بوده و روزگار امام کاظم(ع) را نیز دیده است.[۳۶]
۳٫ هشام ‌بن حکم: او از بزرگان متکلمان اهل کوفه بود که در ترویج و پیشرفت مذهب جعفری خدمات زیادی نمود و از شاگردان طراز اول و بزرگ امام صادق(ع) به شمار می‌آید.[۳۷]
۴٫ ابوحمزه ثمالی: نام او ثابت بن دینار، مردی ثقه و جلیل القدر و از زهاد و مشایخ اهل کوفه بود و کتابی در تفسیر قرآن نوشته است.[۳۸]
۵٫ مؤمن ‌الطّاق: ابوجعفر محمد بن نعمان کوفی معروف به مؤمن ‌الطاق در شهر کوفه دکانی در محله طاق ‌المحامل داشت. چند کتاب تألیف کرده و با مخالفان و خوارج مناظره و احتجاج نموده است.[۳۹]
۶٫ مفضّل بن عمر جعفی: او از فقهای بزرگ و موثّق، از اصحاب خاص امام صادق(ع) و متصدّی برخی از امور از جانب آن‌حضرت بود.[۴۰]
۷٫ معلّی بن خنیس: او به شغل بزازی مشغول بود.[۴۱] از روایات استفاده می‌شود که معلّی از اولیاءالله و از اهل بهشت است. امام(ع) به قدری به او علاقه‌مند بود که وی را وکیل و قیّم بر نفقات خانواده خویش نمود.[۴۲]
۹٫ جابر بن حیّان: او اهل خراسان و پدرش دارای شغل دارو فروشی بود و چون از مخالفان حکومت بنی‌امیه بود با ابومسلم و سایر مخالفان اموی به طور سرّی همکاری می‌نمود و بالأخره هم طرفداران بنی‌‌امیه او را در خراسان به قتل رساندند. او در ردیف شاگردان امام صادق(ع) قرار گرفت و چون بعدها در کوفه ساکن شده بود معروف به کوفی شد.[۴۳]
شهادت
مشهور است که امام صادق(ع) در سال ۱۴۸ هجری قمری به شهادت رسیدند و پیکر مطهرشان در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.[۴۴]
امام صادق(ع) را از طریق زهر مسموم نموده‌ و به شهادت رساندند.[۴۵]  از امام موسی بن جعفر(ع) روایت شده است که: «من، پدرم را در دو جامه شطوی[۴۶] کفن کردم که آن دو، جامه احرام او بود و در جامه‌ای از جامه‌هایش و عمامه‌ای که از امام سجاد(ع) برجای مانده بود».[۴۷]


[۱]. فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضه الواعظین و بصیره المتعظین‏، ج ‏۱، ص ۴۷۹، قم، دلیل ما، چاپ اوّل‏، ۱۴۲۳ق؛ ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن على‏، مناقب آل‌ ابی‌طالب(ع)، ج ‏۴، ص ۲۷۹، قم، علامه، ۱۳۷۹ق.

[۲]. امین، سید محسن، أعیان الشیعه، ج ‏۱، ص ۶۵۹، بیروت، دار التعارف‏، ۱۴۰۳ق.

[۳]. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمّه فی معرفه الأئمه، ج ۲، ص ۱۵۵، تبریز، نشر بنی هاشمی، چاپ اول، ۱۳۸۱ق.

[۴]. طبرسی، فضل بن حسن‏، إعلام الورى بأعلام الهدى‏، ج ‏۱، ص ۵۱۴، قم، آل البیت‏(ع)، چاپ اوّل‏، ۱۴۱۷ق.

[۵]. مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج ‏۲، ص ۱۸۰، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول‏، ۱۴۱۳ق.

[۶]. کافی، ج ۱، ص ۴۷۲٫

[۷]. کشف الغمّه فی معرفه الأئمه، ج ۲، ص ۱۵۵٫

[۸]. قطب الدین راوندی، سعید بن هبه الله‏، الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۲۶۸ – ۲۶۹، قم، مؤسسه امام مهدی(عج)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.

[۹]. کشف الغمّه فی معرفه الأئمه، ج ۲، ص ۱۵۵٫

[۱۰]. إعلام الورى بأعلام الهدى‏، ج ‏۱، ص ۵۱۴٫

[۱۱]. مسعودی، على بن حسین‏، إثبات الوصیه للإمام على بن أبی‌طالب‏، ص ۱۸۹، قم، انصاریان‏، چاپ سوم‏، ۱۴۲۶ق.

[۱۲]. أعیان الشیعه، ج ‏۱، ص ۶۵۹٫

[۱۳]. إثبات الوصیه للإمام على بن أبی‌طالب‏، ص ۱۸۹٫

[۱۴]. الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج ‏۲، ص ۲۰۹؛ إعلام الورى، ج ‏۱، ص ۵۴۶٫

[۱۵]. ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه فی معرفه الأئمه(ع)‏، ج ‏۲، ص ۹۲۹، قم، دار الحدیث‏، چاپ اول‏، ۱۴۲۲ق؛ کشف الغمه فی معرفه الأئمه، ج ‏۲، ص ۱۶۱؛ شافعی، محمد بن طلحه، مطالب السئول فی مناقب آل الرسول‏، ص ۲۸۸، بیروت، البلاغ، چاپ اوّل‏، ۱۴۱۹ق.

[۱۶]. أعیان الشیعه، ج ‏۱، ص ۶۶۰٫

[۱۷]. کافی، ج ۴، ص ۸٫

[۱۸]. وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۴۷۱، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.

[۱۹]. صدوق، محمد بن بابویه، امالی، ص ۳۵۷، تهران، کتابچی، چاپ ششم‏، ۱۳۷۶ش.

[۲۰]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۹۰، ص ۳۹۴، بیروت، دار إحیاء التراث العربی،‏ چاپ دوم‏، ۱۴۰۳ق.

[۲۱]. کشّی، محمد بن عمر، إختیار معرفه الرجال، ص ۲۸۹، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول‏، ۱۴۰۹ق.

[۲۲]. حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۳۶۶٫

[۲۳]. ابن طاووس، علی بن موسی، فلاح السائل و نجاح المسائل، ص ۱۶۱، قم، بوستان کتاب‏، چاپ اول‏، ۱۴۰۶ق.

[۲۴]. بحار الانوار، ج ۸۱،  ص ۲۴۷٫

[۲۵]. إعلام الورى بأعلام الهدى، ج ‏۱، ص ۵۱۴٫

[۲۶]. قطب الدین راوندى، سعید بن هبه الله‏، الخرائج و الجرائح، ج ‏۲، ص ۷۲۳، قم، مؤسسه امام مهدى(عج)، چاپ اول‏، ۱۴۰۹ق.

[۲۷]. حرانى، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ص ۳۳۲، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.

[۲۸]. مطهری، مرتضی، مجموعه ‏آثار، ج ‏۱۸، ص ۸۰، تهران، صدرا.

[۲۹]. عده‌اى از علماء، الأصول السته عشر، ص ۵۷، قم، دار الشبستری للمطبوعات‏، چاپ اول‏، ۱۳۶۳ش.

[۳۰]. جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص ۳۶۹، قم، انصاریان‏، چاپ ششم‏، ۱۳۸۱ش.

[۳۱]. کافی، ج ‏۱، ص ۴۶٫

[۳۲]. ر. ک: «امام صادق(ع) رئیس مذهب شیعه»، ۷۸۴۳.

[۳۳]. ر. ک: «مصباح الشریعه و ویژگی‌های آن»، ۳۳۵۳۵.

[۳۴]. ر. ک: «چهار هزار نفر راوی امام صادق»، ۳۷۴۳۶.

[۳۵]. ر. ک: إختیار معرفه الرجال، ص ۲۳۸٫

[۳۶]. ر. ک: همان، ص ۱۶۱ – ۱۶۹٫

[۳۷]. کافی، ج ۱، ص ۱۶۹ – ۱۷۰٫

[۳۸]. ر. ک: نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعه(رجال النجاشی)، ص ۱۱۵ – ۱۱۶، قم، مؤسسه النشر الاسلامی‏، چاپ ششم‏، ۱۳۶۵ش.

[۳۹]. ر. ک: إختیار معرفه الرجال، ص ۱۸۵ – ۱۹۱٫

[۴۰]. ر. ک: خوئی، سید ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، ج ۱۹، ص ۳۱۷ – ۳۳۰، بی‌جا، بی‌نا، ۱۴۱۳ق.

[۴۱]. ر. ک: إختیار معرفه الرجال، ص ۳۷۶ – ۳۸۲٫

[۴۲]. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على،‏ مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج ‏۴، ص ۲۲۵، قم، علامه‏، چاپ اول‏، ۱۳۷۹ق.

[۴۳]. ر. ک: شوشترى، محمد تقى‏، قاموس الرجال‏، ج ‏۲، ص ۵۰۶ – ۵۰۸، قم، مؤسسه النشر الإسلامی‏، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق؛ «زندگی‌نامه جابر حیان»، ۱۹۱۱.

[۴۴]. کافی، ج ۱، ص ۴۷۲؛ الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج ‏۲، ص ۱۸۰؛ إثبات الوصیه للإمام على بن أبی‌طالب‏، ص ۱۸۹؛ طبری، محمد بن جریر بن رستم‏، دلائل الإمامه، ص ۲۴۶، قم، بعثت‏، چاپ اوّل‏، ۱۴۱۳ق.

[۴۵]. الفصول المهمه فی معرفه الأئمه(ع)‏، ج ‏۲، ص ۹۲۸؛ دلائل الإمامه، ص ۲۴۶؛ مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج ‏۴، ص ۲۸۰؛

[۴۶]. دهی در مصر که در آن چنان پارچه‌ای را می‌بافتند.

[۴۷]. کافی، ج ۱، ص ۴۷۶٫

 

 

 

 

 

 

 

 

http://shiastudies.com

خلاصه ای از زندگانی امام صادق. خلاصه ای از زندگانی امام صادق. خلاصه ای از زندگانی امام صادق. خلاصه ای از زندگانی امام صادق. خلاصه ای از زندگانی امام صادق. خلاصه ای از زندگانی امام صادق. خلاصه ای از زندگانی امام صادق. خلاصه ای از زندگانی امام صادق. خلاصه ای از زندگانی امام صادق. خلاصه ای از زندگانی امام صادق. خلاصه ای از زندگانی امام صادق. خلاصه ای از زندگانی امام صادق. خلاصه ای از زندگانی امام صادق. خلاصه ای از زندگانی امام صادق. خلاصه ای از زندگانی امام صادق. خلاصه ای از زندگانی امام صادق. خلاصه ای از زندگانی امام صادق. خلاصه ای از زندگانی امام صادق. خلاصه ای از زندگانی امام صادق. خلاصه ای از زندگانی امام صادق. خلاصه ای از زندگانی امام صادق. خلاصه ای از زندگانی امام صادق. خلاصه ای از زندگانی امام صادق. خلاصه ای از زندگانی امام صادق. خلاصه ای از زندگانی امام صادق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.