خلوت گزینی پیامبر اسلام و رهبانیت
خلاصه پرسش
آیا خلوتگزینی پیامبر اسلام(ص) در غار حراء و دوری حضرتشان از زندگی اجتماعی، نوعی رهبانیت نبوده و با مقام پیامبری و آموزههای اسلامی ناهمخوان نیست؟
پرسش
آیا پیامبر در غار حراء پیش از بعثت تحنث و خلوتگزینی داشتند؟ آیا روایات مربوط به آن صحت دارد؟
پاسخ اجمالی
نقلهای تاریخی و روایی فراوانی از منابع شیعه و اهلسنت گزارش میکنند که پیامبر اسلام(ص) قبل از بعثت و یا حتی در ابتدای آن، گاه برای عبادت به غار حراء رفته و در آنجا خلوت میگزیدند. [۱]
حتی اگر در سند و محتوای برخی از روایات موجود در این زمینه تشکیک شود، تواتر معنوی موجود در گزارشهای مرتبط با این رویکرد پیامبر(ص) دچار آسیب نخواهد شد، و در همین راستا است که فردی مانند علامه مجلسی(ره) با قاطعیت اعلام میکند که موضوع عبادات و تفکرات آنحضرت در مناطقی، مانند کوه حراء، حقیقتی غیر قابل انکار و تردید است.[۲]
در برخی از منابع، این نوع خلوتگزینی را عملی میدانستند که در جاهلیت نیز مرسوم بوده و «تحنث» نام داشت. [۳]
«تحنّث» به معنای اجتناب از گناه است.[۴] معانی دیگری نیز برای این واژه؛ مانند تعبّد، دوری از بتها، تألّه و تبرّر ارائه شده است.[۵]
گروهی خواستهاند این شبهه را وارد کنند که اسلام که آموزههایش رهبانیت و گوشهگیری و خلوتگزینی و دوری از اجتماع را نمیپذیرد،[۶] چگونه پیامبرش در ابتدای زندگی، روشی را دنبال میکرد که هم نوعی صومعهنشینی به شمار آمده و هم ریشه در دوران جاهلیت داشته است؟
در پاسخ باید گفت:
۱ . هر عملی که در جاهلیت انجام میشد لزوماً رفتاری ناپسند به شمار نیامده، بلکه برخی از آنها، نظیر حج از دین حنیف ابراهیم(ع) سرچشمه گرفته بود. در همین راستا، برخی «تحنث» و «تحنف» را مترادف و به یک معنا دانسته[۷] و میدانیم که معنای «تحنف»، التزام به دین حنیف ابراهیمی است.
۲ . آنچه مورد پذیرش اسلام نیست، دوری کامل از جامعه بشری و فعالیتهای اجتماعی در قالب رهبانیت مستمر میباشد. اما تحنث و خلوت با خدا آن هم در بخش کوچکی از زندگی از نظر اسلام نه تنها مردود نیست، بلکه بدان توصیه نیز شده است.
[۱]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق: صبحی صالح، ص ۳۰۰ – ۳۰۱، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق؛ صحیح البخاری، ج ۸، ص ۸۲ – ۸۳، قاهره، جمهوریه مصر العربیه، وزاره الاوقاف، المجلس الاعلى للشئون الاسلامیه، لجنه إحیاء کتب السنه، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق؛ السیره النبویه، ج ۱، ص ۲۳۶، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، بیتا؛ تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج ۲، ص ۳۰۰، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق و …
[۲]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۱۸، ص ۲۰۵ – ۲۰۶، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ق؛
[۳]. ابن منده اصفهانى، الإیمان، ص ۳۷۹، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
[۴]. ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغه، ج ۴، ص ۲۷۷، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۲۰۰۱ م.
[۵]. به عنوان نمونه، نک: ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۲، ص ۱۳۸، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
[۶]. حدید، ۲۷: «وَ رَهْبانِیَّهً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ إِلاَّ ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعایَتِها»
[۷]. صاحب بن عباد، المحیط فی اللغه، ج ۳، ص ۷۵، نشر عالم الکتاب، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق. تَحَنَّثَ الرَّجُلُ و تَحَنَّفَ: أی تَعَبَّدَ و اعْتَزَلَ.