فصل نهم : آیین دروغین شیطان پرستی
شیطانپرستییکی از آیینهای انحرافی و عرفانهای دروغین نوظهور که از مصادیق آشکار دجّال آخر الزمان به حساب میآید، آیین دروغین شیطانپرستی است. ارکان اصلی و بنیادین این آیین عبارتند از: ۱- ارتباط عمیق و ریشهدار با صهیونیسم و یهودیت انحرافی. ۲- اعتقاد و باور به قدرتی شکست ناپذیر و فراگیر برای شیطان. ۳- شهوتپرستی، فساد جنسی و زنپرستی. ۴- استفادهی گسترده از مشروبات الکلی، مواد مخدر و مواد روانگردان. ۵- مادی گرایی و ثروت طلبی محض. ۶- استفادهی فراگیر از فیلمها، تصاویر و موسیقیهای حرام. ۷- مسیح ستیزی و ضدیت با آموزههای الهی عیسی مسیح.نمادهای شیطان پرستان و تطبیق آن بر ویژگی های دجّالآنتوان لاوی، مأمور شناخته شدهی سازمان جاسوسی آمریکا و بنیانگذار شیطانپرستی، بعد از تالیف دو کتاب انجیل شیطانپرستی و آیین شیطانپرستی و نوشتن یک سری مناجاتها با شیطان، به فکر پیاده کردن این افکار مخصوصاً دستورات آیین شیطانپرستی در قالب نمادهای جالب و تازه افتاد در بررسی نمادهای متعلق به شیطانپرستی، خط بسیار روشنی از ارتباط سهیون(یهودیت انحرافی) و سیتنیسم(شیطانپرستی) به وضوح قابل مشاهده است. در ذیل برخی از نمادهای شیطانپرستی که به عنوان نگین انگشتر، گردنبند، تصاویر بر روی دست بندها، پیراهن، شلوار، کفش، ادکلن، ساعت و… درج شده و به ایران اسلامی نیز راه یافته است، مورد بررسی و معرفی قرار میگیرد:۱- نماد عددی « 666 » :این سمبل با عنوان شماره تلفن شیطان، توسط گروههای هوی متال وارد ایران اسلامی شده است اما در حقیقت علامت انسان و نشانهی جانور در میان شیطانپرستان تلقی میشود. از سالهای پیش تاکنون این عدد با اشکال مختلفی بر روی دیوارهای شهرهای بزرگ کشور مشاهده میشود. «666» بر اساس حروف ابجد، حروف شیطان نیز میباشد. «666» در الهیات مسیحی، کد عددی «دجّال ضد مسیح» است که پیش از ظهور منجی موعود به دشمنی و ستیز با تمام آرمانها و آموزههای الهی عیسی مسیح، میپردازد.۲- نماد صلیب شکسته شده :این نماد با هدف به مسخره گرفتن مسیحیت و دشمنی آشکار با آموزههای الهی عیسی مسیح، وارد شیطانپرستی شده است.۳- نماد صلیب وارونه :این نماد حکایت از وارونه شدن مسیحیت دارد و عمدتاً برای استهزاء و به سخره گرفتن این دین است. صلیب وارونه در گردنبدهای بسیاری مشاهده شده و خوانندههای راک، انواع مختلف آن را به همراه دارند.دجّال در الهیات مسیحی، «ضد مسیح» و در الهیات اسلامی، «مسیح دروغین» خوانده میشود و این از آن روست که دجّال هرچند ادهای قدرت و کرامتهای مسیحایی را دارد اما در عمل به جنگ و ستیز با تمام نمادها و آموزههای عیسوی میپردازد.۴- نماد هرج و مرج ( Anarchy ) :این نماد به معنای از بین بردن تمام قوانین است و دلالت بر این امر دارد که «هرچه تخریب کننده است تو انجام بده» این نماد مورد استفادهی گروههای هوی متال است.۵- نماد تک چشم فراگیر :چشم در برخی نمادهای روشن فکری نیز به کار میرود. اما شیطانپرستان اعتقاد دارند که چشم در بالای هرم، چشم شیطان است و بر همه جا نظارت و اشراف دارد. این علامت در پیشگوییها، جادوگری و کنترل مخصوص جادوگری مورد استفاده قرار میگیرد. گفتنی است این نماد بر روی دلار آمریکا نیز به کار رفته است.۶- نماد پنتاگرام یا ستارهی پنج پر :اگر نوشتهی وسط نماد یعنی «Satanism» به معنای شیطانگرایی را به همراه دایره حذف کنیم، آن وقت یک ستارهی پنج ضلعی میماند که همان نشانهی ستاره صبح یهود یا پنتاگرام است. دجّال دارای تک چشم پرفروغ و درخشان است که همانند ستارهی صبح میدرخشد.۷- نماد شهوت :این نماد به انگلیسی،«Ankh» انشاء میشود که سمبل شهوترانی و باروری است. این نماد به معنای روح شهوت زنان نیز تعبیر میشود. امروزه نماد «فیمینیسم» و زنپرستی نیز در واقع نمادی برداشته شده از سمبلهای شیطانی است.۸- نماد پرچم رژیم صهیونیستی :رژیم صهیونیستی علاوه بر حمایتهای آشکار و پنهان، حتی از قرار گرفتن نماد رسمی کشور نامشروعش در کانون علائم شیطانگرایان نیز پرهیز ندارد. بیشتر پیروان و حمایت کنندگان دجّال در آخرالزمان یهودیها هستند.۹- نماد ضد عدالت :با توجه به این که تبر رو به بالا، در روم باستان نماد عدالت بشمار میآمده، شیطانپرستان تبر رو به پایین را با عنوان ضد عدالت انتخاب کردهاند.۱۰- نماد چشم شیطان :این نماد نیز به معنای چشم شیطان و نظارت و اقتدار است. دجّال، دارای تک چشم جادویی، افسونگر و شیطانی است که خیره شوندگان خود را تحت اقتدار و سیطرهی کامل خویش میگیرد.
اسرائیل و ترویج شیطان پرستیرژیم اشغالگر قدس که سلامت اخلاقی، روحی و روانی انسانها را همواره به منزلهی تهدیدی جدی برای منافع ملی خود میبیند، در اقداماتی گوناگون و پیاپی مبادرت به ساخت جریانهای مسموم فرهنگی کرده است و این جریانات مسموم را به رگهای حیاتی جوامع(از طریق جاذبههای مجازی) تزریق میکند. در نگاهی جامع، ارتباط رژیم صهیونیستی و نقش آن در سازماندهی گروههای شیطانپرست در محورهای زیر قابل اشاره است:الف) این گروهها به لحاظ پیوند با آموزههای یهودیت انحرافی (صهیونیسم)، ارتباط ریشهدار گستردهای با این رژیم داشته و خواهند داشت.ب) فرقههای مختلف شیطانپرستی از سوی دو سازمان مهم جاسوسی، یعنی CIA و موساد، هدایت و تغذیه میشوند.ج) بودجه، نظارت و پشتیبانی شیطانپرستان فعال در جمهوری اسلامی ایران، به طور مستقیم از سوی سازمان موساد تأمین شده و این سلسله اقدامات با اهداف امنیتی دنبال میشود.د) رژیم صهیونیستی از اعضای این گروهها برای مقاصد شوم سیاسی و جاسوسی بهره میبرد به گونهای که انجام خشونت بارترین اعمال به این گروهها واگذار میشود.
موسیقی و شیطان پرستیشیطانپرستان با استفادهی از موسیقی توانستهاند به نفوذ خود در اقسا نقاط جهان بیفزایند. بیشتر این اقدامات در فضای تأسیس و فعالیت گروه متالیکا دنبال شده است. متالیکا در حقیقت ضد ارزشهایی را ارائه میکند که شامل بازگشت به تاریکی(محور اصلی تفکرات شیطانپرستی)، بیرحمی و تجاوز جنسی، فحاشی، هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومی آن است. خوانندگان گروه متالیکا روی صحنه و در کلیپهای خیابانی دست به خوردن و آشامیدن میوههای فاسد، ادرار، مدفوع، خون و مردار میزنند و از کثیفترین گروههای موسیقی جهان به شمار میآیند. متالیکا از هم جنس بازی نیز دفاع میکند و آلبومی را در سالروز مرگ «کوئین» هم جنس باز بنام آمریکایی، منتشر کرد.برخی آمارها حکایت از این امر دارد که تاکنون بیش از ده میلیون و دویست هزار کپی از آلبومهای این گروه موسیقی شیطانی به فروش رسیده است.
مرلین منسون ، دجّال ساختگی آمریکااستفاده از موسیقی و به تبع آن ظهور خوانندگان جدید همانند شیاطین نو، ظرفیتهای جدیدی را در اختیار شیطانپرستان قرار داد.پس از انجام اقدامات جسورانهی گروه منسون در انتخاب رنگ بندی صحنه، نوع اجرا، گستاخی در استفاده از الفاظ رکیک و ترویج فحشا در آثارشان، منسون به ستارهی مبتذل اما پرمخاطب در رسانههای آمریکایی مبدل شد. ناگفته نماند که حضور معنادار روزنامههای آمریکایی در چهره سازی این عنصر نامطلوب فرهنگی نیز بیتأثیر نبوده است.منسون در سال ۱۹۹۷ به یکی از خبر سازترین چهرههای جهان مبدل شد. محصول این فعالیتها، شهرت و ثروت بسیار زیادی است که حداقل پنج نسل بعد از این خوانندهی متالیکا را بیمه کرده است و بسیاری از آگاهان، نامبرده را از سوپر میلیونرها یا بهتر بگوییم میلیاردرهای جهان میشناسند که به کمک تسلط بر احساسات جوانان دور مانده از معنویت و به مددکارهای شنیع توانسته است ثروت کلانی را جذب حسابهای بانکیاش نماید. خبر تکان دهندهای از پاره کردن انجیل در اجرای کنسرت زندهی منسون و پرتاب کردن آن به سوی جمعیت در سراسر جهان منتشر شد. منسون انجیل را پاره کرد و خطاب به جمعیت با صدای سنگین و خشکیده فریاد زد: « این است خدای شما». باز خبری میرسد و به سرعت در تمامی سایتهای خبری پخش میشود که او در هنگام برگزاری یکی دیگر از کنسرتهایش، مدفوع را بر روی صحنهی اجرا بلیعده و سپس مست و لایعقل به نعره کشیدنهای مداوم ادامه داده است. این اخبار علی رغم زشتی خیره کنندهاش، به سرعت در جهان گسترش مییابد. طبیعی است که در جامعهی ویران آمریکا، انجام چنین اقداماتی صرفاً تندرویهای کودکانه یک جوان آمریکایی است که حتی تا سی و هفت سالگی نیز در وجودش مانده است.منسون در بسیاری از کشورها توانسته است گروههای مختلفی از جوانان را تحت تأثیر فضای عمومی رایج در آمریکا مبنی بر داشتن حلقههای هوادار برای خوانندگان مطرح نظیر مایکل جکسون و… را ایجاد نماید. تغذیهی این گروهها با ترتیب دادن دکورهای ویژه (ساخت کلیپهای پرهزینه و فوق فنی و…) و به مدد انجام امورات خلاف اخلاق امکانپذیر میشود. ارائهی آثار متناوب و بودن وقفههای طولانی از دیگر عواملی است که کمک میکند این خوانندهی متالیکا، همواره گروههای کوچک و بزرگ از هواداران را به خود اختصاص دهد.تمام افرادی که با این شیطان مدرن بر خورد داشتهاند، چنانچه مورد سوال قرار بگیرند، اولین موردی را که از منسون نقل خواهند کرد، نوع آرایش سر و صورت و نحوهی لباس پوشیدن، راه رفتن و حتی و وسایل نقیله ی مورد استفاده ی او خواهد بود. اگر چه این شیطان ساخته شده توسط نظام سلطه و استحاله ی فرهنگی آمریکا، فلسفهبافیهایی را نیز در خصوص ظاهر نامتعارفش ارائه کرده است، مانند اینکه میخواهد « با انجام چنین چهره آراییها، باطن انسانها را به تصویر بکشد» و… اما آن چه حقیقی به نظر میرسد وجود بسیاری از بیماریهای روحی و روانی است که در درون وی به وجود آمده و این گونه راه به جهان خارج گشوده است.چشم چپ منسون اولین نمادی است که از آن به عنوان «Marilyn Manson Look» یاد میشود. این چشم با لنز پر رنگ روشن از چشم دیگر وی که معمولاً با رنگ سیاه پوشیده میشود، متمایز شده است. این ویژگی منسون، باویژگی تک چشمی بودن دجّال مطابقت دارد. دجّال دارای مرکبی است که از هر تار موی مرکب او آوای موسیقی حرامی بلند است که هرکدام گروهی از مردم جهان را گمراه کرده و به تباهی میکشاند. دجّال دارای تک چشم شیشهای سبز رنگی است که با آن همگان را افسون و جادو میکند و نگاهها را به سوی خویش خیره میگرداند.فصل دهم : بنای خانه در دامنه ی آتشفشاننیچه خطاب به فیلسوفان میگوید: «خانههایتان را در دامنههای کوه آتشفشان بنا کنید.» و ما همهی کسانی را که در جستجوی حقیقت هستند، مخاطب این سخن مییابیم. گریختن مطلوب طبع کسانی است که فقط به عافیت میاندیشند وگرنه مرگ یکبار، زاری هم یکبار.دهکدهی جهانی واقعیت پیدا کرده است، چه بخواهیم و چه نخواهیم ماهوارهها مرزهای جغرافیایی را انکار کردهاند. این همان دهکدهای است که در تلویزیونهایش دختران شش ساله را آموزش جنسی میدهند، همان دهکدهای که در آن گوسفندهایی با سر انسان و انسانهایی با سر خوک به دنیا میآیند. این همان دهکدهای است که در آن دویست و چهل وشش نوع تجاوز جنسی رواج دارد… اما عجیب این جاست که باز هم این همان دهکدهی جهانی است که در نیمه شبهایش ماه، هم بر میکدهها، کابارهها و کازینوهای «لاس وگاس» تابیده است و هم بر حسینیهی « دو کوهه» و گورهایی که در آن بسیجیان از خوف خدا و عشق به او میگریستهاند. دنیای عجیبی است، نه؟!… واکنون که با وجود ماهوارهها، مرزهای جغرافیایی نیز انکار شده است و آیینه جادو در یکایک خانههای این دهکدهی بهم پیوسته جهانی نفوذ کرده است، عقل سطحی چنین حکم میکند که دیگر هیچ چیز نمیتواند حکومت جهانی رسانه را حتی به لرزه بیاندازد، چه رسد به آنکه آن را به انقراض بکشاند اما چنین نیست. اکنون در غرب مردم با اضطرابی که از یک عدم اطمینان همگانی برمیآید به فردا مینگرند. آنها هر لحظه انتظار میکشند تا آن دژ اطلاعاتی که موجودیت سیاسی غرب بر آن بنیان گرفته است، با یک انفجار مهیب فرو بریزد و آن روی پنهان تمدن غرب آشکار گردد. وقتی حصارهای اطلاعاتی فرو بریزد، مردم جهان خواهند دید که این دژ ظاهراً مستحکم، بنیانهای بسیار پوسیده دارد که به تلنگری فرو خواهد ریخت. قدرت غرب، قدرتی بنیان گرفته بر جهل است و نا آگاهیهای جمعی که انقلابزا هستند به یکباره روی میآورند. همچون انفجار یک منبع نور…. اما دربارهی خودمان [در مقابل سیطرهی جهانی رسانهها] نباید بترسیم. حصارها تا زمانی مفید فایده هستند که دزدان شب را بر زمین میزند اما آن گاه که دزدان از آسمان فرود میآیند، چگونه میتوان به حصارها اطمینان کرد؟ پس باید از این اندیشه که حصارها بتوانند ما را از شر ماهوارهها محفوظ دارند، بیرون شد. و «خانه را در دامنهی آتشفشان بنا کرد». باید در روبرو شدن با واقعیت به اندازهی کافی جرات و شجاعت داشت.
استخدام تبلیغی ـ تربیتی رسانههمان کسی که از جهانی شدن خبر داد، ما را به قدرت رسانهای نیز رهنمون ساخت در این میان عدهای به خوبی دریافتند که باید خانهی خود را در دامنهی آتشفشان بنا کنند. و گرنه آن که گمان میکند که این سیل همه را با خود میبرد، خواهد رفت، از هر کیش و قوم و مذهبی که باشد. این عده، شهروندانی مطیع برای دهکدهی جهانی نیستند و از همین رو از تهدید سیل، فرصتی برای جرات و شجاعت و مقاومت یافتهاند.اگر کنترل ویدیو، تلویزیون و ماهواره برای ما چندان آسان نباشد، برای غرب نیز چنین است. وقتی حصارهای اطلاعاتی فرو ریزد، مردم جهان خواهند دید که این دژ به ظاهر مستحکم حصارهایی پوسیده دارد. ماموریت مهم رسانهها از همین جا و از مدتها پیش آغاز شده است. سیاستمداران هالیوود برآنند تا با معرفی منجی دروغین، روح امید را در مردم بدمند. چرا که مردمشان به اضطرار رسیده و در انتظار منجی به فردا مینگرند. تسلط و سیطرهی جهالت آمیز غرب بر جهان با آگاهی بخشی بر مردم جهان به تدریج از میان خواهد رفت. ما از نقطه عطف تاریخ گذشتهایم و از این پس به سمت فرو پاشی تمدن غرب میرویم این تفکر الهی ـ مهدوی اسلام است که در سراسر گیتی مردم را به سوی آرمانهایی برتر و فردایی روشن جذب میکند.رسالت رسانه های اسلامیقطار انقلاب در حرکت است و رسانهها وظیفهی سنگینی بر عهده دارند. سکوت در رسانهها معنی ندارد و ایستایی از ویژگیهای رسانههای خاموش است. پیام امام خمینی(ره) به هنرمندان متعهد: «هنرمندان ما تنها زمانی میتوانند بی دغدغه، کوله بار مسئولیت و امانتشان را بر زمین بگذارند که مطمئن باشند که مردمشان بدون اتکا بغیر و در چهارچوب مکتبشان به حیات جاویدان رسیده و هنرمندان ما در جبهههای مقدسمان این گونه بودهاند.» (22) در این عصر فولادین رسانهای و آماج فرکانسها، رسانههایی که سخن از حقیقت میرانند، به سان منبرهایی نورانیاند که کلام خدا را در برابر نفیر گوسالهی طلایی دجّال، این سامری زمان، طنینانداز میکند. از همین روست که دنیای مدعی اطلاعات آزاد، تاب شنیدن و دیدن شبکهای به کوچکی المنار را نیز ندارد. این نشان از آن دارد که قدرت تأثیر و آسیبپذیری دنیای جدید از شنیدن این کلام تا کجاست که کوچکترین صداها نیز میتوانند سونامی خطرآفرینی برای قدرتها بشمار بیایند. ولی برای انعکاس نور حق. در دنیایی که بر قوانین مادی بنا شده فرکانسهای شبکهی کوچکی چون المنار میتواند تأثیر طوفانی در دنیای سیاست نوین داشته باشد همچون بال زدن پروانهای در کالیفرنیا که با انرژی آزاد شده از بال زدنش طوفانی مهیب را در جزایر اندونزی ایجاد میکند.دجّالان زمانی که استر و مرکب خود را با گوهر و آهنگ و نوا و رنگ، فریبنده و زیبا ساختهاند به خوبی میدانستهاند که منبر حق تا چه اندازه میتواند تأثیر خود را درمیان تودهها بگذارد و از همین روست که منبر و کلاه حق، این شمشیر دو دم را، بزرگترین خطر در برابر منبر شیطان یعنی رسانههای نوین در خدمت قدرقدرتها میدانند. این مهم، کار رسانههای امت اسلام را دو چندان میسازد تا به جای غفلت و مستی و سرگرمی، انسان را به حقیقت و معنویت بخوانند.زیبنده نیست حتی در ماه خدا و شهر اتصال انسان به آسمان رسانههای تصویری ما، بر اساس نگاه اهل کتاب و به ویژه مبانی هالیوود و غرب، سازهها و مجموعههای خود را در لحظههایی که باید همه را به معنویت بخوانند، به سرگرمی و تفریح و قهقهه دعوت نمایند. رسانهها بهترین راهنمایان جامعهاند. افسونگرایی و دینگرایی مرزی نزدیک بهم دارند که تمییز و تبیین آن از عهده فرهیختگان متعهد عرصهی هنر بر خواهد آمد. اگر چه به دور از انصاف است که جهاد و تلاش اصحاب رسانه را در انعکاس حقیقت در این سیاه بازار پرآشوب و فتنهی دنیا نادیده گرفت.استفاده تبلیغی ـ تربیتی از اینترنتشبکه جهانی اینترنت با در بر گرفتن حجم انبوهی از اطلاعات و گستردگی زبانهای انتقال پیام، مسیر ارتباطی قدرتمندی را برای تبلیغ ادیان و آیینهای مختلف فراهم کرده است. در طول سالهای حضور این پدیده در کشورمان، قدمهای خوبی از سوی قشر متدین برای انتقال مفاهیم دینی از مجرای این تکنولوژی برداشته شده است که اگرچه در مقایسه با گستردگی جهان اینترنت بسیار کوچک بوده اما شروع نیکی به حساب میآید. برخی کسانی که دغدغهی دین را دارند، به پدیدهی وبلاگنویسی روی آورده و دانستهها و دغدغههای خود را از این راه به اطلاع دیگران میرسانند. البته آمار وبلاگنویسهای مذهبی در مقایسه با سایر وبلاگنویسان که بدلیل ناشناس بودنشان، بی رحمانه مینویسند و همه چیز را نقد میکنند، کم است. و امید میرود این روند درآینده شکل معکوس به خود بگیرد.ضرورت فیلترینگغول عظیم الجثه اینترنت، در عین سودمندی، خطرهای بزرگی را نیز به همراه دارد. عمدهترین این خطرها، دسترسی آسان جوانان و نوجوانان به اطلاعاتی نامتناسب با شرایط سنی و بایستههای دینی آنهاست. مهمترین این آفتها و خطرها پیرامون انحرافیهای جنسی و اخلاقی است که از طریق ویروسهای از پیش تعیین شدهی غرب جهت مذهبزدایی و دوری جوانان از آموزههای دینی، گریبانگیر آنها میشود. ذهن هر انسان عاقل و منصف، فیلترینگ سایتها و بلاگهای منحرف کننده و مستهجن و مبتذل را تأیید میکند.فصل یازدهم : راهکارهای عملی « دجّال ستیزی »قرآن محوری«فَأقْرَؤُوا ما تَیَسَّرَ مِنَ القُرآنِ: آن مقدار که میتوانید از قرآن تلاوت کنید.» (23)دجّال، اصلیترین دشمن امام زمان(عج) و قرآن در فرجام زمان است. قرآن و امام زمان(عج)، هر دو یک حقیقت واحدند، دارای رسالت و آرمانهای مشترکند و دجّال، دشمن این دو حقیقت واحد است و با تمام آرمانهای قرآنی و مهدوی سر ستیز و جنگ بر میدارد. از این رو یکی از مهمترین راهکارهای عملی دجّال ستیزی، رویکرد حقیقی و عملی به قرآن و در یک کلام «قرآن محوری» است.بذر فطرت، با آب ادب و حکمت جوانه میزند و بادوام جرعه نوشی از چشمه سار معرفت و معنویت به بار مینشیند و این در حالی است که سرچشمه معرفت و معنویت و منبع ادب و حکمت، قرآن است:«بدانید که این قرآن اندرز دهندهای است که در اندرز آن رنگ فریب نیست و راه نمایندهای است که گمراه نمیکند، سخنگویی است که دورغ نمیگوید. هرکس با قرآن همنشینی کند، چون برخیزد چیزی بر او افزوده شده و چیزی از او کاسته شده است. به هدایتش افزوده شده و از کور دلیاش کاسته گشته است.»2 این در حالی است که دجّال، اصلی ترین دشمن قرآن و امام زمان(عج) هزار رنگ و هزار چهرهای است فریبکار. راه نمایندهای است گمراه کننده. سخنگویی است کذاب و دروغزن. هر که از دجّال پیروی نماید و با دجّالصفتان نشست و برخاست نماید، در ظلمت و گمراهی و کور دلیاش افزوده و از هدایت و فضیلت و نورانیتش کاسته گردد.احساس زیبای رها شدن از فتنهی زمینیان و پر گشودن به سوی آسمان و همپروازی با فرشتگان، از آرزوهای فرا دنیایی هر انسانی برای داشتن یک زندگی نورانی و خدایی است. فرار از جلوهفروشیهای هزار رنگ دجّالی و گشودن راهی به سوی هدایتهای ویژهی مهدوی، هنر رادمردان برگزیده الهی است که در پرتو انس با معارف قرآن و عملی ساختن دستور العملهای الهی آن تحقق مییابد.از سعادتمندیهای مردان و زنان بزرگ، استفادهی چند منظوره از محیط خانه و خانواده است و از بهترین بهرهبرداریها از یک مسکن خاکی، تبدیل آن به خانهای افلاکی، فرودگاهی نورانی و عروجگاهی ربانی است که این همه تنها از انس خانه و خانواده با قرآن رقم می خورد: «خانهای که در آن قرآن خوانده میشود و از خداوند بلند پایه در آن یاد میگردد، برکتش بسیار میگردد، فرشتگان در آن حضور مییابند، شیاطین آنجا را ترک می کنند و آن خانه برای آسمان نشینان چنان میدرخشد که ستاره برای زمینیان. و خانهای که در آن قرآن خوانده نمیشود و نامی از خداوند والا به میان نمیآید، کم برکت میشود، فرشتگان از آنجا میروند و شیاطین حضور مییابند.»(24) بر این اساس تلاوت قرآن در هر خانهای باعث فراری شدن شیاطین از حریم آن خانه میگردد. این است رمز فاصله گرفتن خانه و اهل آن از دجّال و شیاطین او. چرا که مهمترین نشانهی خانههای پیروان دجّال، لبریزی و سرشاری آن خانهها از حضور شیاطین است: « بُیوتُهُم مَملُوَّهً شَیاطینَ: خانههای پیروان دجّال از شیاطین لبریز میگردد.»(25)
دجّال ستیزی در پرتو قرآن محوریدر میان سورههای قرآنی، این نسخهی شفاء بخش آسمانی، تلاوت سورههای قارعه و کهف و عمل به پیامهای تربیتی آن برای «دجّال ستیزی» و «دجّال گریزی» فراوان مورد تاکید واقع شده است:الف) انس با سورهی کهف :پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) برای ایمن ماندن از فتنه و فساد دجّال و جلوهگریهای آن، بر تلاوت مداوم سورهی کهف بویژه در شب و روز جمعه و در اندیشیدن در مضامین عالی آن و بر عمل کردن به معارف نورانی آن تاکید ویژهای فرمودهاند: « هرکس سورهی کهف را در شب و روز جمعه تلاوت کند، از فتنه و فساد دجّال در امان میماند.»(26) همچنین فرمودهاند: « هرکس سورهی کهف را بر طبق آن حقیقتی که نازل شده است، قرائت نماید، دجّال هرگز بر او مسلط نخواهد شد و برای نفوذ در او راهی نخواهد یافت.»(27) نکتهی مهم و حیاتی در این مقام این است که حقیقت هر تلاوت و قرائتی، اندیشه ورزی و عملگرایی است. به دیگر سخن، قرائتی ما را به حقیقت آیات رهنمون میکند که همراه با تأمل و تدبر باشد ودر رفتار و گفتار ما جلوهگر شود.رسیدن به فضلیت وآثار حقیقی آیات به طور کامل، در گرو تلاوت همراه با اندیشه و عمل است. از این رو برای ایمن ماندن از فتنهی دجّال و رسیدن به مقام دجّال ستیزی، تلاوت همراه با تدبر در سورهی کهف و عمل کردن به پیامهای تربیتی و هدایتی آن لازم و ضروری است. در این سوره سخن از جوانمردانی است که با نور فطرت خویش، به تمام جلوههای رنگارنگ و مظاهر فریبندهی دنیایی پشت کردند و از فتنه و فساد طاغوت زمانه به سوی پروردگار خویش گریختند و دل غاری تنگ و تاریک را بر ظلمتهای شیطانی و لذتهای زودگذر حیوانی ترجیح دادند و سرانجام به سعادت دنیا و آخرت رسیدنند.ب) انس با سورهی قارعه :امام باقر(علیه السلام) میفرمایند: « هر کس سوره قارعه را بسیار تلاوت کند، خداوند او را از فتنهی دجّال و ایمان آوردن به او در امان میدارد.»(28) پرودرگار هستی در سوره قارعه بیش از هر چیز به «معادباوری» و «عملگرایی» به عنوان رمز رسیدن به زندگانی سعادتمندانه در دنیا و آخرت تاکید میورزد: « پس هرگاه عمل هرکس در میزان حق با ارزش و گران سنگ باشد، او در بهشت به زندگانی آسوده، خشنود خواهد بود و عمل هرکس بی قدر و سبک وزن باشد، جایگاهش در قعر هاویه(همان آتش بسیار سوزنده و گدازنده) است.»(29) براین اساس، با « معاد باوری اندیشمندانه» و « عملگرایی خالصانه» میتوان از فتنهها و فساد انگیزیهای دجّال و دجّالصفتان جهان رهید و به سوی خداوند و جانشین او در روی زمین رهپوید.
ولایت مدارییکی دیگر از راهکارهای عملی دجال ستیزی، ولایت مداری و امام سالاری است. در این همین راستا، پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) میفرمایند: « فرزندانتان را براساس محبت من و محبت اهل بیتم و بر محور قرآن تربیت نمایید.»2 همچنین میفرمایند: «هر که دوست دارد خداوند را در حالی ملاقات نماید که ایمانش کامل و اسلامش نیکو شده باشد، باید ولایت حجت صاحب الزمان را بپذیرد.»3 آنان« یاران امام زمان(عج)» با تمام توان امامشان را در میان گیرند و جان خویش را در نبردها سپر بلای او سازند و هرچه را اراده کند با جان و دل انجام دهند. …ایشان در مقابل او از کنیز نسبت به اربابش مطیعتر و فرمانبردارترند.شناخت و اعتقاد یاوران مهدی(عج)، نسبت به امام خویش در رژفای وجودشان ریشه دوانیده و سراسر وجودشان را فراگرفته است. این شناختی فراتر از دانستن نام و نشان و نسب امام است که همان معرفت به حق ولایت امام و جایگاه بلند او در نظام هستی است. این همان معرفتی است که آنها را از محبت او سرشار کرده و مطیع و گوش به فرمان او قرار داده است. زیرا که میدانند سخن امام، سخن خدا و اطاعت از او اطاعت از خداست.چنانچه پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) در وصف آنان فرموده است: « آنان مجاهدانی تلاش گر در فرمانبرداری خداوند و فرمانبرداری امام خویشند.»(30) بدین سان یکی از محورهای اصلی، در فرآیند «مهدیگرایی» و «دجّال ستیزی»، ولایت مداری و امام سالاری است. در طول تمام دورههای تربیتی، برانگیختن محبت، معرفت و ولایتپذیری نسبت به امام زمان(عج) از مهمترین محورها و بنیانهای تربیتی است. روح و حقیقت خانواده باید به احرام درآید و همواره دور کعبه ولایت و امامت طواف نماید چرا که وجود امام، چون کعبه است که مردم باید به گردش طواف نمایند نه او به گرد مردم!در پایان موارد دیگری از راهکارهای عملی دجّال ستیزی را به طور فهرست وار بیان میکنیم:۱- عفتگرایی. ۲- پرهیز از ثروتجویی. ۳- سلوک مهدوی. ۴- پرهیز از شکگرایی. ۵- غیرتورزی. ۶- تقوا و گناهگریزی. ۷- پرهیز از حرامخواری. ۸- خردگرایی. ۹- پرهیز از پرخوری و پرخوابی. ۱۰- انس با مناجات. ۱۱- پرهیز از سخنان شیطانی. ۱۲- پرهیز از موسیقی حرام. ۱۳- پرهیز از حب دنیا و مظاهرآن. ۱۴- پرهیز از ریاستطلبی و رباخواری. ۱۵- توکل، انابه، استعاذه و… .
پی نوشت ها :
* مطالب ارائه شده در این نوشتار از سررسید سال ۱۳۸۹ کانون طلیعه ظهور ویژه نامه دجال شناسی و دجال ستیزی می باشد که بصورت مقاله تنظیم و با هماهنگی این کانون جهت نشر معارف مهدوی و استفاده عموم ارائه میگردد .
۱-در زبان عِبری، «آل» و «ایل» به معنای خدا می باشد. به عنوان مثال واژهی «اسرائیل» که لقب حضرت یعقوب(علیه السلام) است، که از واژهی«اسرا» و «ایل» ترکیب یافته و به معنای «مجاهد خدا» است. البته بنابر آموزههای تحریف یافتهی تورات، «اسرائیل» به معنای «غلبه کننده بر خدا» به دلیل غلبهی یعقوب در کُشتی با خدا می باشد.۲ – ر.ک: لسان العرب،ج۴،ذیل واژهی دجال.۳- متقی هندی، کنزالعمال،ج۱۴٫۴- شیخ مفید، ارشاد،ج۲٫۵- جالب توجه اینکه در انجیل و الهیات مسیحی واژهی «دجّال» در پارهای از موارد بر «شیطان» و نیز در برخی موارد بر شخص «ابلیس» تطبیق شده است. جالبتر اینکه کّد دجّال در انجیل، عدد۶۶۶ معرفی گشته است که این عدد نماد و کد شیطان در آیین شیطانپرستی است(مکاشفات یوحنا، فصل ۱۳).۶ – أشراط «جمع شرط» به معنای علامت است. و «الساعه» مقصود رستاخیز بزرگ است. بنابراین «اشراط الساعه» به معنای [نزدیک شدن] قیامت است. این اصطلاح بر مجموع حوادثی اطلاق می شود که پیش از واقعه عظیم قیامت، اتفاق خواهد افتاد.(مجمع البحرین،ج۴)۷ – دابّه یا دابّه الارض، موجودی عظیم الجثه است که در آخرالزمان پدید میآید و نشانه نزدیکی قیامت است.(ابن ابی بیشه، المصنف، ج۸).۸- شیخ صدوق، کمال الدین، ج۲٫۹- ر.ک: صفحهی ۱۲، ذیل دیدگاه دوم.۱۰- مسند احمد، ج۵٫۱۱- ریشهری، میزانالحکمه،ج۹،ح۱۵۶۱۱٫۱۲ – ابن حمّاد، الفتن،ج۲٫۱۳- مسند احمد، ج۵٫۱۴ – سوره زخرف، آیه ۳۶٫۱۵ – کورانی، معجم احلدیث المهدی، ج۳٫۱۶ – سوره انبیاء، آیه۸۲٫۱۷ – مسند احمد، ج۱٫۱۸ – صحیح بخاری، ج۴٫۱۹ – به مجموعهی ترانزیستورها و ایسیهای که در کنار هم قرار گرفتهاند و مسئولیت پردازش دادهها و برون دادهها را دارند میکروچیپ میگویند۲۰ – فصلنامه فرهنگ پویا، شماره۸و۹٫۲۱ – فصلنامه فرهنگ پویا، شماره ۸و۹۲۲ – سایت آفتاب، مقالهی تأثیر تلویزیون بر کودک و نوجوان.۲۳ – پیام امام خمینی(ره) به هنرمندان متعهد، صحیفهی نور، ج۲۱٫۲۴ – سوره مزمل، آیه ۲۰٫۲۵- سید رضی، نهج البلاغه، خطبهی۱۷۵٫۲۶ – کلینی، اصول کافی، ج۲٫۲۷- کورانی، معجم احادیث المهدی، ج۳٫۲۸ – کفعمی، المصباح.۲۹ – کورانی، معجم احادیث المهدی، ج۲٫۳۰ – شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال،ص ۲۶۹٫۳۱ – سوره قارعه، آیه ۶-۹٫۳۲ – نورالله قاضی شوشتری، احقاق الحق و ازهاق الباطل.۳۳ – سیدبن طاووس، الملاحم و الفتن.۳۴ – سیدمصطفی کاظمی، بشاره الاسلام.منابع و مأخذ :۱- آیتی نصرت الله، سفیانی از اوج تا افول، انتشارات موسسهی آینده روشن۲- آوینی مرتضی(شهید)، مقالهی انفجار اطلاعات۳- حیدری کاشانی محمدباقر، دجّال و جلوههای آخرالزمانی آن، انتشارات سبط النبی۴- مکارم شیرازی ناصر(آیت الله)، حکومت جهانی حضرت مهدی(عج)، انتشارات طلیعهی ظهور۵- کارنیا بوکت، کودک و رسانه، مرکز تحقیات و مطالعات برنامهای(چاپ ۸۴)۶- سایت آفتاب: www.Aftab.ir7- فصلنامهی فرهنگ پویا، شمارههای ۸ و۹۸- کورانی، معجم احادیث المهدی