دومین دوره تاریخی امامت ۴

دومین دوره تاریخی امامت ۴

دومین دوره تاریخی امامت ۴

 

مرحله ی دوم از دوران امامت دوران زندگانی امام باقر (ع)چنان که در آغاز تقسیم بندی تاریخ زندگی امامان (ع) مورد اشاره قرار گرفت، دوران دوم تاریخ امامت از امام سجاد (ع)آغاز می شود و تا نیمه ی دوران حیات پربار امام صادق (ع)ادامه می یابد.که دراین بخش به مرحله ی دوم از دوراه ی دوم، یعنی بررسی امامت امام باقی (ع) می پردازیم.
ساختار دوره ی امام سجاد و امام باقر(ع) «اگر بخواهیم تشبیه کنیم،بایستی دوران امام سجاد(ع) را تشبیه کنیم به دوران آغازین دعوت پیامبر اکرم (ص) در مکه، یعنی آن چند سال اول که حتی دعوت علنی هم نبود و دوران امام باقر (ع)را به دوران علنی شدن دعوت تشبیه کرد و دوران های پس از آن را به دوران های بعدی دعوت» (سید علی خامنه ای، ۱۳۶۱، ۶۸).
حیات سیاسی، تاریخی اما باقر (ع) امام باقر (ع) ، در روز جمعه ی ماه رجب سال ۵۷ هجری در شهر مدینه دیده به جهان گشودند، پدر بزرگوارشان امام سجاد (ع)، جد گرامی شان امام حسین (ع) و مادر گرامی شان، علویه فاطمه دختر امام حسن مجتبی (ع) که مکنی به ام عبدالله بود و از سادات بنی هاشم بود که امام سجاد (ع)، نام مبارکش را صدیقه نهادند. امام صادق (ع)درباره اش فرموده است:«کانت صدیقهًْ لم تدرک فی آل الحسن مثلها» (کلینی، ۱۳۵۶، ۴۶۹)؛ صدیقه زنی بود که مانندش در آل حسن (ع) ابدا دیده نشده است.از مسائل مسلّم در زندگی امام باقر (ع) این است که آن حضرت (ع)فصل جدیدی را در تاریخ اسلامی، جهت نشر معارف الهی و دینی گشودند و زمینه ی گسترده ای برای انتقال این معارف آماده ساختند.«وقدکان عصرالباقر(ع)، یمثل الوجود العلمی امدرسهًْ اهل البیت (ع) بکل ماتمثله الکلمهًْ من معانیها، فقد کان الامام الخامس (ع) ملکا لجمیع المسملین علی اخلاف توجهاتهم الفکریهًْ و التار یخیهًْ وحتی ان الذین اختطوالانفسهم طریقاً جدیداً بل عزیباً عن روح الاسلام فی الاستنباط والقیاس و ساردا علی طریق موالاهًْ و مداهنهًْ السلطهًْ الظالمهًْ، استفادوا من فکر الامام الباقر (ع) و احادیثه الشرعیهًْ التصلهًْ بسند الصحیح بجده رسول الله و سفیان بن عیینه (ت ۱۹۸ هـ) المشهور بمحدث مکهًْ و ابوحنیفهًْ (ت ۱۵۹ هـ) رائد مدرسهْ القیاس التی حرمها اهل البیت (ع) و سفیان الثوری (ت ۱۶۱ هـ) انتهلواکلهم من علوم الامام الباقر (ع) بما ینفع مفاصدهم» (الشاکری، ۱۴۱۷ هـ، ۱۵).عصرامام پنجم (ع) فرماندهی بزرگ در حوزه ی علمی برای تمام مسلمین بودند، با همه ی اختلافات فکری و تاریخی که داشتند، و حتی کسانی که برای اسلام فاصله هم داشت، و استنباط های انحرافی از دین داشتند ودر خدمت دستگاه ظلم وارد شده بودند، از اندیشه ی امام باقر (ع) بهره بردند و از احادیث شرعیه ای که متصل به وجود پیامبر اکرم (ص) بود و امام باقر (ع) آنها را نقل می فرمود، استفاده کردند و بهره های فراوان گرفتند. مثلاً سفیان بن عینیه (۱۵۸ هجری)، که مشهورترین محدث مکه بود و ابوحنیفه (۱۵۹ هجری)، که رهبر مکتب قیاس بود، مکتبی که اهل بیت (ع) آن را تحریم نمودند، و سفیان ثوری (۱۶۱ هجری)، همه ی آنان علوم خود را از مکتب وسیع علمی امام باقر (ع) فراگرفتند، و در تأمین مقاصد خود از این علوم بهره جستند.دوران سرنوشت ساز امام باقر (ع)«سپس نوبت به امام باقر (ع) می رسد، در زندگی امام باقر (ع)، دنباله ی همان خط را (خط امام سجاد (ع) مشاهده می کنیم، منتهی وضع بهتر شده است. آن جا هم تکیه بیشتر بر تعلیمات دینی و معارف اسلامی است»(خامنه ای ، ۱۳۶۵، ۲۶).
خصوصیات دوران امام باقر (ع) دوران امامت امام باقر (ع) دارای چندین خصوصیت عمده است:
۱) تکیه ی اصلی بر انتقال معارف و جهت دادن به افکار واندیشه ها «در این دوره، تکیه ی بیشتر و اساسی تر، به صورت زیربنایی و ریشه ای، بر تعلیمات دینی و معارف اسلامی است» (اللیثی، ۱۳۸۴، ۳۷).
۲) محبوبیت یافتن اهل بیت (ع) خصوصیت دیگر این دوره، این است که اهل بیت (ع) از محبوبیت ویژه ای برخوردار شده اند.«مردم، آن بی اعتنایی و بی مهری را دیگر نسبت به خاندان پیغمبر (ص) ندارند. وقتی امام باقر (ع) وارد مسجد مدینه می شد، عده ای از مردم همواره گرد او حلقه می زدند و از او استفاده می کند. راوی می گوید: امام باقر (ع) را در مسجد مدینه دیدم، «حوله اهل خراسان و غیر هم»، از بلاد خراسان، بلادی دور دست و جاهای دیگر و عده ای از مدینه، دور حضرت (ع) را گرفته بودند. این، نشان دهندی این است که تبلیغات دارد مثل امواجی در سرتاسر جهان اسلام گسترش پیدا می کند و مردم نقاط دور دست دلشان به اهل بیت (ع) دارد نزدیک می شود. در روایت دیگر دارد «احتوشه اهل خراسان»، یعنی اهل خراسان، در حاشیه ی او نشسته و او را در میان خود گرفته بودند و آن حضرت (ع) با آنها درباره ی مسائل حلال و حرام صحبت می کرد» (اللبثی، ۱۳۸۴، ۸).
۳) محبوبیت امام (ع) در بین عالعان و اندیشمندان «بزرگان علمای زمان پیش امام باقر (ع) درس می خوانند و استفاده می کنند، شخصیت معروفی مثل عکرمه شاگرد ابن عباس، وقتی می آید خدمت امام باقر (ع) تا از آن حضرت (ع) حدیث بشنود (شاید برای این که آن حضرت (ع) را امتحان کند)، دست و بالش و لرزد و در آغوش امام می افتد، بعد خودش تعجب می کند، می گوید: من بزرگانی مثل ابن عباس را دیدم و از آنها حدیث شنیدم، هرگز یابن رسول این حالتی که در مقابل شما برایم دست داد، برایم پیش نیامده بود. امام باقر(ع) در جوابش چه اندازه صریح می فرماید:«ویک یا عبید اهل الشام انک بین یدی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه» (مجلسی، ۱۹۸۷، ۲۵۸)؛ تو در مقابل عظمت معنویت است که این جور به خودت می لرزی ای بنده ی کوچک شامیان کسی مثل ابوحنیفه، که از فقها و بزرگان زمان است، می آید خدمت امام باقر (ع) و از آن حضرت (ع) ، معارف و احکام دین را فرامی گیرد و بسیاری از علمای دیگر، جزء شاران امام باقر (ع) هستند. مقام علمی امام باقر (ع) در اکناف عالم اسلام می پیچد که در نتیجه ایشان به باقرالعلوم هم معروف می شوند، یعنی شکافنده ی دانش ها» (اللیثی، ۱۳۸۴، ۳۸).
۴) دعوت اصحاب به خلافت و امامت وحکومت در این دوره، امام فضایی را به دست می آودند که رسماً اصحاب خود را به مقوله ی امامت و حکومت و خلافت دعوت می کنند.«من چند روایت را دیدم در مذاکرات امام باقر (ع)با اصحابشان که نشانه ی دعوت به حکومت و خلافت و امامت وحتی نوید آینده در آن مشاهده می شود، که یک روایت را از باب نمونه نقل می کنم.«عن الحکم بن عتیبه قال: بنیا انامع ابی جعفر(ع) و البیت غامض باهله، از اقبل شیخ یتوکأ علی غنزهًْ له، حتی وقف باب البیت و قال: اسلام علیک یا بن رسول الله … فوالله انی لا حبکم واحب من بحبکم، والله ما احبکم و احب من یحبکم اطمع فی دنیا، و اننی لا بغض عدوکم و ابرء منه والله ما ابغضه وابرءمنه لو ترکان بینی و بینه والله انی لا حب حلالکم و احرم حرامکم، و انتظر امرکم، فهل ترجوالی جعلنی الله فداک؟ ابو جعفر (ع) االیّ الیّ حتی اقعده الی جنبه ، ثم قال: ایها الشیخ ان ابی علی بن السین (ع) اتاه رجل فساله عن مثل الذی سئلتنی عنه فقال له ابی، ان تمت ترد علی رسل الله و علی علی والحسن و الحسین و علی علی بن الحسین و یثلج قلبک، و بیرد فؤادک و تقرعینک و تستقبل بالروح و الریحان مع الکرام الکاتبین، لوبلغت نفسک ههنا (و اهوی بیده الی حلقه) و ان تعش تری ما یقرالله به عینک و تکون معنا فی السنام الاعظم» مجلسی، ۱۹۸۷، ج ۴۶، ص ۳۶۱).
۵) دستوری استراتژیک امام باقر (ع) در اواخر عمر شریف خودشان ، دستوری استراتژیک و کلیدی صادر می کنند.«هنگامی که دوران زندگی این بزرگوار به پایان می رسد، می بینیم که آن حضرت (ع)، حرکت مبارزه ی خود را با ماجرای عزاداری در منی ادامه می دهد. وصیت می کند که ده سال در منی برای ایشان گریه کنند، «النوادب تند بنی عشر سنین بمنی» (مجلسی، ۱۹۸۷، ج ۴۶، ص ۲۲۰)،نوحه گران ده سال در منی براین عزاداری کنند.این ادامه ی همان مبارزه است. گریه بر امام باقر (ع)، آن هم در منی، این به چه منظور است؟ در زندگی ائمه (ع) آن جایی که بر گریه تحریض شده، ماجرای امام حسین (ع) است، که روایات متقن مسلم قطعی در آن باره داریم، و در مورد حضرت رضا (ع)، آن هم در هنگام حرکتشان. این یک حرکت سیاسی و جهت دار و معنادار بوده که وصیت می کنند و هشتصد درهم از مال خودشان را می گذارند که این کار را در منی بکند. منی با عرفات فرق دارد، با مشعر فرق دارد، با خود مکه فرق دارد، در مکه مردم متفرقند و هر کس مشغول کار خود است. عرفات، یک صبح تا عصر بیشتر نیست، صبح که می آیند خسته اند، عصر هم با عجله می روند که به کارشان برسند، مشعر چند ساعتی در شب است، گذرگاهی است در منی. اما منی، سه شب متوالی است، کسانی که در این سه شبانه روز، روزها خودشان را به مکه برسانند و شب برگردند، کم هستند… هر کس به سهولت درک می کند که این جا، جای مناسبی برای تبلیغات است. هر پیامی که باید به سراسر دنیای اسلام برسد خوب است آن جا مطرح شود…. وقتی عده ای بریکی از اولاد پیغمبر (ص) گریه می کنند، قاعدتاً همه سؤال خواهند کرد که چرا گریه می کنند؟ برهر مرده ای که پس از گذشت سال ها، آن همه گریه نمی کنند، مگر به او ظلم شده است؟ مگر کشته شده است؟ چه کسی به او ظلم کرده است؟ چرا بر او ظلم شده است؟ سؤال های فراوانی از این قبیل مطرح می شود، و این همان حرکت سیاسی مبارزی بسیار دقیق و حساب شده است» (اللبثی، ۱۳۸۴، ۴۲).
۶) استدلال براولویت اهل بیت (ع) نکته ی دیگری که در زندگی امام باقر (ع) است، این است که امام باقر (ع)در مواقف عدیده ای و فراوانی بر حقانیت خوشان و بر مظلومیت و مغصوبیت حقشان استدلال کرده اند.«در دوران زندگی سیاسی امام باقر(ع) نکته ای توجه مرا جلب کرد و آن این است که استدلال هایی که در نیمه اول قرن هجری در باب خلافت بر زبان اهل بیت (ع) می گذشت، همان ها را امام باقر (ع) تکرار می کند. خلاصه ی آن استدالال این است که عرب برعجم تفاخر کردند به خاطر پیغمبر(ص)، اگر این درست است پس ما که نزدیکان و خاندان پیغمبریم، اولی به پیغمبریم از دیگران. با این حال، ما را کنار زدند و دیگران، خود را وارث حکومت او می دانند. اگر پیامبر (ص) مایه ی تفاخر قریش بر دیگران است و مایه ی تفاخر عرب برعجم است، پس موجب اولویت ما بر دیگران هم هست. این استدلالی است که در صدر اول بارها در کلمات اهل بیت (ع) تکرار شده است. بالاخره محاجه ی امام (ع) برای خلافت و اهلیت و اولویت، چیز بسیار معنا داری است» (اللیثی، ۱۳۸۴ ، ۴۳)منبع: دانشگاه علوم اسلامی رضوی ع ،دو ماهنامه اندیشه حوزه(۸۱/۸۲) ،۱۳۸۹

 

 

http://shiastudies.com

دومین دوره تاریخی امامت ۴. دومین دوره تاریخی امامت ۴. دومین دوره تاریخی امامت ۴. دومین دوره تاریخی امامت ۴. دومین دوره تاریخی امامت ۴. دومین دوره تاریخی امامت ۴. دومین دوره تاریخی امامت ۴. دومین دوره تاریخی امامت ۴. دومین دوره تاریخی امامت ۴. دومین دوره تاریخی امامت ۴. دومین دوره تاریخی امامت ۴. دومین دوره تاریخی امامت ۴. دومین دوره تاریخی امامت ۴. دومین دوره تاریخی امامت ۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.