وکیع بن جراح، پیروان عبدالله بن ادریس شافعی، عبدالله بن نعیم، ابونعیم فضل بن دکمن، و بیشتر بزرگان کوفه از اهل حدیث، معتقدند که پس از پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سّلم ) برترین مردم ابوبکر است، بعد از او عمر، سپس حضرت علی(علیه السّلام ) و در آخر عثمان. آنان علی را بر عثمان مقدّم میدارند و این گرایش شیعی اصحاب حدیث کوفه است. آنان همچنین بر امامت حضرت علی(علیه السّلام ) تأکید نموده، طلحه و زبیر و عایشه و معاویه بن ابی سفیان و عمرو بن عاص را دوست میدارند و از هیچ یک از آنان و دیگر کسانی که محضر پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سّلم ) را درک کردهاند، تبرّی نمی جویند. آنان به حدیثی که از پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سّلم ) نقل شده، تمسّک میکنند که فرموده است: «] حرمت[ مرا در مورد اصحابم حفظ کنید.» و فرموده است: «بهترین امّت من کسانی هستند که در میان آنان مبعوث گشتم.» و نیز فرموده است: «در مورد اصحابم مرا میازارید، چه اینکه اگر یکی از شما همانند کوه اُحد، طلا داشته باشد و آن را در راه خدا انفاق کند، به پاداش تلاش یکی از آنان نمیرسد.» این گروه میگویند ما سفارش پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سّلم ) را در مورد اصحابش میپذیریم و درباره جنگ و اختلافاتی که میان آنان رخ داده، ]سکوت کرده[ حقیقت آن را به خدای تبارک و تعالی واگذار میکنیم.اما بزرگان اصحاب حدیثِ بصره و واسط، مانند حماد بن سلمه و هشام بن بشر و حماد بنزید و یحیی بن سعید و عبدالرحمن بنمهدی، درجات اصحاب پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سّلم ) را بر مبنای امامت آنان حساب کرده، اظهار میدارند: برترین امت پس از پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سّلم ) ابوبکر است سپس عمر و عثمان، آنگاه حضرت علی(علیه السّلام ); اما بقیه اعضای شورا را یکسان شمرده و همان گونه که نظر عمر هم بود، آنان را بر دیگر اصحاب پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سّلم ) ترجیح میدهند. چنان که از پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سّلم ) روایت شده است که فرموده: «ده نفر از قریش اهل بهشتاند: من و ابوبکر و عمر و عثمان و علی(علیه السّلام ) و طلحه و زبیر و سعد بن ابیوقاص و سعید بنزید نواده عمر بن نفیل و عبدالرحمن بنعوف.» این حدیث را سعید بنزید از پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سّلم ) نقل کرده که خود، یکی از آن ده نفر است. آنان نیز معتقدند که پس از پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سّلم ) خلافت سی سال به طول میانجامد و در این باره از حدیثی پیروی میکند که سفینه از پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سّلم ) نقل کرده که فرموده است: «خلافت و جانشینی پس از من سی سال است و آنچه به دنبال آن میآید پادشاهی است.» آنان تمامی اصحاب پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سّلم ) را دوست داشته و از هیچ یک از آنان تبرّی نمی جویند.یکی از عقاید این گروه و دیگر اهل حدیث آن است که آنان در هر زمان از کسی پیروی میکنند که چیره و غالب باشد، به شرط آنکه آن شخص با خود نام اسلام را داشته باشد. آنان اقتدای به او در نماز، جهاد همراه او و تقاضای اجرای حدود الاهی توسّط او را واجب میدانند و در هر یک از این دیدگاهها، روایات زیادی نقل میکنند که خوف طولانی شدن این کتاب مرا از نقل آنها باز میدارد.اما بزرگان اصحاب حدیث بغداد، امامت حضرت علی(علیه السّلام ) را ثابت نمیدانند. ] یحیی [ابن معین، ابوخیثمه و احمد بن حنبل از افرادی هستند که حضرت علی(علیه السّلام ) را از امامت ساقط دانسته، میپندارند که ولایت او فتنه ای بوده است! یکی دیگر از کسانی که این دیدگاه را داشته و طرفدار این عقیده بوده، مردی از متکلمان حشویّه است که به نام اسماعیل جوزی شناخته میشود. وی این عقیده را در بغداد رواج داد و همو پیشوای حشویّه بود.گروهی دیگر از حشویّه بغداد به «ولیدیّه» ــ پیروان ولید کرابیسی ــ شهرت دارند. ولید اهل علم کلام بود و با متکلّمان هم نشینی داشت. این گروه معتقد بودند که امامان پس از پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سّلم )، چهار نفرند: ابوبکر، عمر، عثمان و علی(علیه السّلام )، و میپنداشتند که حضرت علی(علیه السّلام )، طلحه، زبیر، معاویه و عمروعاص در جنگ با یکدیگر مرتکب گناه نشدند; چه اینکه اینان گروهی از اصحاب رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سّلم ) بودند که اجتهاد کرده و هر یک از آنان به این نتیجه رسیده بود که در آنچه مردم را به سوی آن فرا میخواند، به حق است و در جنگ با هرکه با او مخالفت میورزد، خطا نرفته است. ازاین رو همه آنان، طبق اجتهاد خود آنچه را خدای عزّوجل برایشان تکلیف کرده بود، انجام دادند; پس هیچ کدام به خطا نرفتهاند. اما تکلیف خونهایی که در این جنگها ریختند، همانند خونهایی است که باتکیه بر برخی احکام شرعی ریخته میشود. چراکه برخی از آنان معتقد بودند، مرتدّ را باید کشت، هرچند از کفر خود توبه کند و میپنداشتند که توبه او میان خود و خدایش هست، ولی حدّ مرتدّ، به هرحال قتل است; و گروهی عقیده داشتند که اگر مرتد توبه کند کشته نمیشود. عدّه ای بر آن بودند که فرد مسلمان به خاطر ] قتل[ کافری که در ذمّه اسلام است ] به قصاص[ کشته میشود و در مقابل، عدّه ای قبول نداشتند. ازاین رو هر گروه طبق اجتهاد خود، وظیفه خویش را ادا کرده است و همچنان که اصحاب پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سّلم ) را به خاطر خونهایی که در راه اجرای احکام ریختند، تخطئه نمیکنیم، زیرا به اجتهاد خود عمل کردند، همچنین اینان را نسبت به آنچه در این جنگها انجام دادند، خطاکار نمیدانیم; زیرا اینان نیز به اجتهاد خویش عمل کردهاند.این بود اختلاف حشویه و اصحاب حدیث در مسئله امامت که به چهار فرقه تقسیم میشدند: کوفیان که حضرت علی(علیه السّلام )را بر عثمان مقدم میداشتند. جوزیّه، پیروان اسماعیل جوزی که امامت حضرت علی(علیه السّلام ) را ثابت نمیدانستند. ولیدیّه، پیروان ولید کرابیسی که جنگهای میان صحابه را بر طبق اجتهادشان میدانستند، و بصریان که عثمان را بر حضرت علی(علیه السّلام ) مقدّم میداشتند.این بود اختلافهای مسلمانان درمسئله امامت که با این بیان پایان پذیرفت.
منبع: دانشگاه ادیان