رابطه آیه «النَّبِیُّ أَوْلى‌ بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِم» با اولویت در حدیث غدیر

اشاره:

در حدیث غدیر پرسش رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) از مردم با این جمله «ألست أولی بکم» و اعتراف گرفتن از آنان، همان أولویت و ولایتی را ثابت می‌کند که خداوند در آیه «النَّبِیُّ أَوْلى‌ بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِم[۱]‌؛ پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» برای رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) ثابت نموده و صاحب اختیاری آن حضرت را نسبت به تمامی مؤمنان گوشزد فرموده است. در این نوشتار با آنچه که علمای اهل سنت گفته اند به این رابطه پرداخته شده است.

 

اولویت در این آیه به این معنی است که رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) هر تصرفی را که بخواهد و هر تدبیری را که صلاح بداند می‌تواند در حق مسلمین انجام دهد و مسلمانان وظیفه دارند که از او در تمام امور اطاعت نمایند ؛ چنانچه مفسران بزرگ اهل سنت از این آیه همین مطلب را استنباط کرده‌اند که نام چند تن از آن‌ها را ذکر می کنیم:

۱. محمد بن جریر طبری (متوفای ۳۱۰هـ):

طبری، مفسر مشهور اهل سنت در باره این آیه می‌نویسد: «النبی أولى بالمؤمنین… یقول تعالى ذکره النبی محمد أولى بالمؤمنین یقول أحق بالمؤمنین به من أنفسهم أن یحکم فیهم بما یشاء من حکم فیجوز ذلک علیهم. کما حدثنی یونس قال أخبرنا بن وهب قال قال بن زید: النبی أولى بالمؤمنین من أنفسهم کما أنت أولى بعبدک ما قضى فیهم من أمر جاز کما کلما قضیت على عبدک جاز. در این آیه: النبی اولی بالمؤمنین… خداوند پیامبر را سزاوارتر از مؤمنان بر جانشان دانسته و او را شایسته تر می داند تا آنچه لازم می داند در حق آنان انجام دهد.[۲]

۲. ابن کثیر دمشقی سلفی (متوفای۷۷۴هـ):

در تفسیر این آیه می‌نویسد:

النبی أولى بالمؤمنین… قد علم تعالى شفقه رسوله (صلی‌الله علیه و سلم) على أمته ونصحه لهم فجعله أولى بهم من أنفسهم وحکمه فیهم کان مقدما على اختیارهم لأنفسهم کما قال تعالى «فلا وربک لا یؤمنون حتى یحکموک فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فی أنفسهم حرجا مما قضیت ویسلموا تسلیما»[۳]. یعنی خداوند مهربانی و دلسوزی رسولش را در باره امتش می داند و لذا او را سزاوارتر از خود آنان می داند و فرمان او را در حق آنان مقدم دانسته است.

۳. ظهیر الدین بغوی (متوفای۵۱۶هـ):

بغوی شافعی که از او با عنوان «محیی السنه» یاد می‌کنند، در تفسیر آیه می‌گوید:

قوله عز وجل «النبی أولى بالمؤمنین من أنفسهم» یعنی من بعضهم ببعض فی نفوذ حکمه فیهم ووجوب طاعته علیهم وقال ابن عباس وعطاء یعنی إذا دعاهم النبی (صلی‌الله علیه و سلم) ودعتهم أنفسهم إلى شیء کانت طاعه النبی (صلی‌الله علیه و سلم) أولى بهم من أنفسهم قال ابن زید النبی أولى بالمؤمنین من أنفسهم فیما قضى فیهم کما أنت أولى بعبدک فیما قضیت علیه وقیل هو أولى بهم فی الحمل على الجهاد وبذل النفس دونه.[۴]

فرمان رسول خدا بر افراد امت از فرمان بعضی از آنان نسبت به دیگری نافذترو اطاعتش بر همگان واجب است، ابن عباس و عطاء گفته اند: معنای آیه این است که چون رسول خدا آنان را به کاری فرا خواند و نفس آنان به چیزی دیگر پس اطاعت رسول بر آنان واجب و مقدم است، ابن زید گفته است: اولویت رسول خدا در قضاوت و حکم او است همانگونه که دستور ارباب نسبت به بنده اش تقدم و اولویت دارد، و گفته شده است: اولویت دفاع و تقدیم جانشان در راه او است.

۴. قاضی عیاض (متوفای ۵۴۴هـ):

وی در کتاب مشهور الشفاء «أولی بالمؤمنین» را این گونه تفسیر می کند:

قال أهل التفسیر: أولى بالمؤمنین من أنفسهم: أی ما أنفذه فیهم من أمر فهو ماض علیهم کما یمضی حکم السید على عبده.[۵] یعنی مفسران اولویت رسول خدا را در نفوذ فرمانش مانند اطاعت برده از اربابش دانسته اند.

۵. عبد الرحمن بن جوزی (متوفای ۵۹۷ هـ):

وی در تفسیر این آیه می نویسد:

قوله تعالى «‌النبی أولى بالمؤمنین من أنفسهم» أی احق فله أن یحکم فیهم بما یشاء قال ابن عباس إذا دعاهم إلى شئ ودعتهم أنفسهم إلى شئ کانت طاعته أولى من طاعه أنفسهم وهذا صحیح فان أنفسهم تدعوهم إلى ما فیه هلاکهم والرسول یدعوهم إلى ما فیه نجاتهم.[۶]

این سخن خداوند که فرموده است: النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم، به معنای سزاوارتر است، یعنی رسول خدا هرگونه که به خواهد می تواند در باره آنان فرمان دهد، ابن عباس گفته است: اگر رسول خدا مردم را به چیزی و نفس آنان به چیزی دیگر فرمان داد پیروی رسول مقدم و اولی است، سپس می گوید: این سخنی است صحیح، چرا که نفس مردم آنان را به چیزی می خواند که هلاکت و نابودی در آن است ولی رسول خدا به آنچه در آن نجات است دعوت می کند.

۶. أبو القاسم زمخشری (متوفای ۵۳۸هـ):

زمخشری مفسر و أدیب پرآوازه اهل سنت در تفسیر آیه می نویسد:

«النَّبِىُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ ( فی کل شیء من أمور الدین والدنیا ) منْ أَنفُسِهِمْ» ولهذا أطلق ولم یقید، فیجب علیهم أن یکون أحبّ إلیهم من أنفسهم، وحکمه أنفذ علیهم من حکمها، وحقه آثر لدیهم من حقوقها، وشفقتهم علیه أقدم من شفقتهم علیها، وأن یبدلوها دونه ویجعلوها فداءه إذا أعضل خطب، ووقاءه إذا لقحت حرب، وأن لا یتبعوا ما تدعوهم إلیه نفوسهم ولا ما تصرفهم عنه، ویتبعوا کل ما دعاهم إلیه رسول الله (صلی‌الله علیه و سلم) وصرفهم عنه، لأنّ کل ما دعا إلیه فهو إرشاد لهم إلى نیل النجاه والظفر بسعاده الدارین وما صرفهم عنه، فأخذ بحجزهم لئلا یتهافتوا فیما یرمی بهم إلى الشقاوه وعذاب النار.[۷]

رسول خدا در تمام مسائل مربوط به دنیا و آخرت مردم بر آنان اولویت دارد، به همین جهت هم بدون هیچگونه قیدی بیان شده است، بنا بر این بر امت واجب است که رسول خدا محبوب تر از خودشان نزد آنان باشد و دستور و حکم او نافذتر و حقوق او برتر و مهربانی به او مقدم و جانشان را نثارش نمایند و در هنگام جنگ او را محافظت کنند و از خواهش های نفسانی و آنچه که آنان را از وی دور کند پیروی نکنند و از هر آنچه که آنان را به او فرا خواند متابعت نمایند زیرا او آنان را به سعادت دنیا و آخرت دعوت می کند و از عذاب آتش دور می نماید.

۷. أبی البرکات نسفی (متوفای ۷۱۰هـ):

نسفی می گوید:«النبی أولى بالمؤمنین من أنفسهم» أى أحق بهم فى کل شیء من أمور الدین والدنیا وحکمه أنفذ علیهم من حکمها فعلیهم ان یبذلوها دونه ویجعلوها فداءه.[۸] ؛ پیامبر اولی به مؤمنان از جان آنان است معنای آن این است که در همه چیز از امور دنیا و آخرت بر آنان تقدم و برتری دارد و دستور و حکم او نافذتر است، پس بر آنان واجب است جانشان را فدای او کنند.

۸. أبو حیان اندلسی (متوفای ۷۴۵هـ):

وی در تفسیر آیه می گوید: «أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ»: أی فی کل شیء، ولم یقید. فیجب أن یکون أحب إلیهم من أنفسهم، وحکمه أنفذ علیهم من حکمها، وحقوقه آثر، إلى غیر ذلک مما یجب علیهم فی حقه.[۹]

پیامبر بر مؤمنان در همه چیز بدون هیچ تقییدی برتری دارد، پس واجب است از جانشان نزد آن محبوب تر و حکمش نافذتر وحقوقش رعایت بیشتری داشته باشد.

۹. ابن قیم الجوزیه (متوفای ۷۵۱هـ):

زرعی دمشقی، معروف به ابن قیم جوزی، ادیب، مفسر، فقیه، متکلم و محدث مشهور حنبلی که از شاگردان ابن تیمیه و ناشر افکار او به شمار می رود، در کتاب زاد المهاجر در تفسیر این آیه می نویسد: وقال تعالى «النبی أولى بالمؤمنین من أنفسهم» وهو دلیل على ان من لم یکن الرسول اولى به من نفسه فلیس من المؤمنین وهذه الاولویه تتضمن امورا:

منها: ان یکون احب إلى العبد من نفسه لان الاولویه اصلها الحب ونفس العبد احب له من غیره ومع هذا یجب ان یکون الرسول اولى به منها واحب الیه منها فبذلک یحصل له اسم الایمان.

ویلزم من هذه الاولویه والمحبه کمال الانقیاد والطاعه والرضا والتسلیم وسائر لوازم المحبه من الرضا بحکمه والتسلیم لامره وایثاره على ما سواه.

ومنها ان لایکون للعبد حکم على نفسه اصلا بل الحکم على نفسه للرسول (صلی‌الله علیه و سلم) یحکم علیها اعظم من حکم السید على عبده أو الوالد على ولده فلیس له فی نفسه تصرف قط الا ما تصرف فیه الرسول الذی هو اولى به منها النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم، دلیل بر این است که هر کس پیامبر خدا را بر خودش مقدم نداند مؤمن نیست و این اولویت مستلزم چند امر است:

۱. باید رسول خدا را از خودش بیشتر دوست داشته باشد، چون اولویت و برتری دادن اساس آن به محبت و دوستی است و طبیعی است که هر کس نفس خودش را بیش از دیگران دوست دارد و وقتی که رسول خدا را در دوست داشتن بر خودش مقدم بداند مؤمن بودن هم تحقق پیدا می کند، و نشان پیروی و رضایت و تسلیم در برابر فرمان او خواهد بود.

۲. خودش را در برابر رسول خدا چیزی نداند بلکه دستور او را مهمتر از فرمان ارباب به بنده اش یا پدر نسبت به فرزندش بداند، و هیچ گونه حقی برای خودش در برابر فرمان رسول خدا قائل نباشد.[۱۰]

۱۰. ملا علی قاری (متوفای ۱۰۱۴هـ):

ملا علی هروی مشهور به قاری می گوید:

«أولى بالمؤمنین من أنفسهم» أی أولى فی کل شیء من أمور الدین والدنیا، ولذا أطلق ولم یقید فیجب علیهم أن یکون أحب إلیهم من أنفسهم وحکمه أنفذ علیهم من حکمها، وحقه آثر لدیهم من حقوقها وشفقتهم علیه أقدم من شفقتهم علیها.[۱۱]

رسول خدا در همه امور اعم از دین و دنیا برتر است، به همین جهت هم مطلق آمده است و هیچ قیدی در آن نیست، پس واجب است که نبی را از خودشان بیشتر دوست داشته باشند و حکم او را در حق خویش نافذ وحقوق او را مقدم بر حقوق خویش و محبت به او را بر بر محبت خودشان اولی قرار دهند.

۱۱. شوکانی (متوفای ۱۲۵۰هـ):

محمد بن علی شوکانی آیه را این گونه تفسیر می کند:

«النبی أولى بالمؤمنین من أنفسهم» أى هو أحق بهم فى کل أمور الدین والدنیا وأولى بهم من أنفسهم فضلا عن أن یکون أولى بهم من غیرهم فیجب علیهم أن یؤثروه بما أراده من أموالهم وإن کانوا محتاجین إلیها ویجب علیهم أن یحبوه زیاده علی حبهم أنفسهم ویجب علیهم أن یقدموا حکمه علیهم على حکمهم لأنفسهم.

وبالجمله فإذا دعاهم النبى (صلی‌الله علیه و سلم) لشىء ودعتهم أنفسهم إلى غیره وجب علیهم أن یقدموا مادعاهم إلیه ویؤخروا مادعتهم أنفسهم إلیه ویجب علیهم أن یطیعوه فوق طاعتهم لأنفسهم ویقدموا طاعته على ماتمیل إلیه أنفسهم وتطلبه خواطرهم.

پیامبر بر جان مؤمنان از خودشان اولی است به این معنی است که سزاوارتر است نسبت به آنان در تمام امور دین و دنیا چه برسد به این که اولی از دیگران به آنان باشد پس واجب است که در بذل مال اگر چه خودشان نیازمند باشند او را مقدم بدارند و او را بیش از خودشان دوست داشته باشند و حکم او را مهمتر از هر حکمی بدانند.

پس اگر پیامبر فرمانی داد و نفسشان فرمانی دیگر باید فرمان او را ترجیح دهند و حتی بیشتر از قدرتشان باید از وی اطاعت نمایند.[۱۲]

۱۲. حسن خان فتوحی (متوفای۱۳۰۷هـ):

وی می گوید: قال تعالى «النبی أولى بالمؤمنین من أنفسهم» فإذا دعاهم لشیء ودعتهم أنفسهم إلى غیره وجب علیهم أن یقدموا ما دعاهم إلیه ویؤخروا ما دعتهم أنفسهم إلیه ویجب علیهم أن یطیعوه فوق طاعتهم لأنفسهم ویقدموا طاعته على ما تمیل إلیه أنفسهم وتطلبه خواطرهم [۱۳].

اگر نفس مؤمنان آنان را به کاری فرمان دهد و رسول خدا به فرمانی دیگر واجب است امر او را برتر بدانند وبیشتر از توانشان او را اطاعت نمایند.

از مجموع سخنان بزرگان از مفسران اهل سنت به این نتیجه می رسیم که اولویت در این آیه به این معنی است که پیروی و اطاعت از رسول خدا بر همه مسلمانان واجب است و آن حضرت می تواند در تمام امور مسلمانان تصرف نماید و در اداره امور آن ها از خودشان سزاوارتر است.

رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) در واقعه غدیر خم همین حقیقت را برای مردم بیان فرمود و بر اثبات آن از مردم اقرار گرفت و سپس همان اولویتی را که بر مردم به حکم قرآن داشت برای امیر مؤمنان علیه السلام نیز اعلام و ثابت کرد.

پس با قدرت و قوت باید بگوئیم که عصاره و نتیجه فرمایش رسول خدا این است که  همان ولایتی را که خداوند در قرآن کریم برای من ثابت فرموده است و شما را موظف به اطاعت کرده است ، همان ولایت برای امیرمؤمنان علیه السلام نیز ثابت است و شما وظیفه دارید که از او نیز اطاعت کرده و ولایت او را به پذیرید.

پی نوشت:

[۱]. احزاب، ۶.

[۲]. الطبری، محمد بن جریر بن یزید بن خالد أبو جعفر، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج ۲۱، ص ۱۲۲، ناشر: دار الفکر – بیروت – ۱۴۰۵هـ.

[۳]. القرشی الدمشقی، إسماعیل بن عمر بن کثیر أبو الفداء (متوفای۷۷۴هـ)، تفسیر القرآن العظیم، ج ۳، ص ۴۶۸، ناشر: دار الفکر – بیروت – ۱۴۰۱هـ.

[۴]. البغوی، ظهیر الدین أبو محمد الحسین ابن مسعود الفراء، تفسیر البغوی، ج ۳، ص ۵۰۷، تحقیق: خالد عبد الرحمن العک، ناشر: دار المعرفه – بیروت.

[۵]. القاضی عیاض، أبو الفضل عیاض بن موسى بن عیاض الیحصبی السبتی، کتاب الشفا، ج ۱، ص ۴۹.

[۶]. إبن الجوزی، عبد الرحمن بن علی بن محمد، زاد المسیر فی علم التفسیر، ج ۶، ص ۳۵۲، ناشر: المکتب الإسلامی – بیروت، الطبعه: الثالثه، ۱۴۰۴هـ.

[۷]. الزمخشری الخوارزمی، أبو القاسم محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق التنزیل وعیون الأقاویل فی وجوه التأویل، ج ۳، ص ۵۳۱، تحقیق: عبد الرزاق المهدی، بیروت، ناشر: دار إحیاء التراث العربی.

[۸]. النسفی، أبی البرکات عبد الله ابن أحمد بن محمود، تفسیر النسفی، ج ۳، ص ۲۹۷.

[۹]. أبی حیان الأندلسی، محمد بن یوسف، تفسیر البحر المحیط، ج ۷، ص ۲۹۷، تحقیق: الشیخ عادل أحمد عبد الموجود – الشیخ علی محمد معوض، شارک فی التحقیق ۱) د.زکریا عبد المجید النوقی ۲) د.أحمد النجولی الجمل، ناشر: دار الکتب العلمیه – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۲۲هـ -۲۰۰۱م.

[۱۰]. الزرعی، محمد بن أبی بکر أیوب أبو عبد الله (معروف به ابن قیم الجوزیه)، الرساله التبوکیه زاد المهاجر إلى ربه، ج ۱، ص ۲۹، تحقیق: د. محمد جمیل غازی، ناشر: مکتبه المدنی – جده.

[۱۱]. ملا علی القاری، علی بن سلطان محمد، مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح، ج ۶، ص ۲۹۷، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیه – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۲۲هـ – ۲۰۰۱م.

[۱۲]. الشوکانی، محمد بن علی بن محمد، فتح القدیر الجامع بین فنی الروایه والدرایه من علم التفسیر، ج ۴، ص ۲۶۱، ناشر: دار الفکر – بیروت.

[۱۳]. الفتوحی، السید محمد صدیق حسن خان، حسن الأسوه بما ثبت من الله ورسوله فی النسوه، ج ۱، ص ۱۸۲، تحقیق: الدکتور- مصطفى الخن/ ومحی الدین ستو ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: الخامسه، ۱۴۰۶هـ/ ۱۹۸۵م.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.