زمینه ها و نتایج صلح امام حسن علیه السلام

زمینه ها و نتایج صلح امام حسن علیه السلام

زمینه ها و نتایج صلح امام حسن علیه السلام

 

بدون شک توطئه های معاویه، از مهم ترین عوامل زمینه ساز صلح به شمار می رود. از پخش دروغ و شایعه در میان سپاه عراق گرفته تا فریفتن فرماندهان، پخش اسناد خیانت اشراف و سران قبایل کوفه و نامه های وفاداری و سرسپردگی آنان که برای معاویه نوشته بودند.

 

چرا امام حسن علیه‏ السلام صلح کرد؟

از خلافت تا شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام

 

این توطئه ها در ایجاد شکاف و یأس در سپاه عراق بسیار مؤثر بود و نه تنها روح مقاومت و انسجام سربازان را در هم شکست که زمینه مساعدی برای پدید آوردن روح تمرد فراهم ساخت. به گونه ای که بسیاری از آنان ـ به گمان این که پیروی از رؤسای قبایل منافع آنان را تأمین خواهد کرد مخفیانه به سوی معاویه رفتند.(۱)در کنار عامل یاد شده، حمایت نکردن خواص جبهه حق از امام و بلکه خیانت آنان اعم از فرماندهان و اشراف کوفه و سران قبایل(۲) ـ که به نمونه هایی از آن اشاره کردیم ـ و سطحی نگری عوام نسبت به مسائل و متأثر شدن آنان از تبلیغات ویرانگر معاویه و توجه نکردن به رهنمودها و هشدارهای امام مجتبی علیه السلام و پیروی بی قید و شرط از سران خود دو عامل اساسی دیگر بود که روحیه انسجام و پایداری نیروها را در برابر سپاه شصت هزار نفری شام(۳) درهم شکست و آنان را در سراشیبی سقوط و شکست حتمی قرار داد. بگونه ای که برای امام علیه السلام راهی جز پذیرش صلح باقی نماند.
پیشنهاد صلحمعاویه پس از تلاش های مقدماتی در ایجاد زمینه های صلح و دستیابی به اهداف مورد نظر در این زمینه، نمایندگانی خدمت امام حسن علیه السلام فرستاد و به طور رسمی به آن حضرت پیشنهاد صلح داد و حاضر شد هر شرطی را از سوی امام مجتبی بپذیرد. طبق نقل طبری و ابن اثیر، معاویه ورقه سفیدی که پای آن را مهر کرده بود نزد امام حسن علیه السلام فرستاد و از او خواست هر شرطی که می خواهد بنویسد.(۴)امام حسن علیه السلام برغم رویارویی با مشکلات و کارشکنی های فراوان، همواره مصمم بر جنگ با معاویه بود. از این رو در این مرحله نیز پیش از آنکه پیشنهاد معاویه را بپذیرد در جمع یاران خود به سخن پرداخت و آنان را از نیرنگ های معاویه و آینده شومی که با پذیرش صلح در انتظارشان هست، برحذر داشت و به پایبندی به مقام رهبری و جهاد با ستمگران توصیه کرد. سپس فرمود:معاویه ما را به چیزی فراخوانده که در آن نه عزت است و نه انصاف. اکنون اگر خواهان زندگی هستید، پیشنهادش را بپذیریم و این خار را بر دیده تحمل کنیم و چنانچه مرگ (با عزت و شرف) می خواهید، جان خود را در راه رضای خدا بذل کنیم و (در میدان جنگ) معاویه را در پیشگاه خدا به محاکمه کشیم.جمعیت یکصدا فریاد برآوردند: ما خواهان بقا و زندگی هستیم.(۵)امام حسن علیه السلام در چنین شرایطی که خود را در میان یارانش تنها یافت چاره ای جز پذیرش صلح ندید. از این رو، پیشنهاد معاویه را مشروط پذیرفت.
صلح در آینه ی سخنان امام علیه السلاماین بخش را با سخنان امام مجتبی علیه السلام درباره فلسفه پذیرش صلح که به مناسبت های مختلف ایراد شده پایان می بریم.در پاسخ اعتراض یکی از شیعیان در واگذاری خلافت به معاویه:«والله ما سلمت الأمر الیه الا انی لم اجد انصارا و لو وجدت انصارا لقاتلته لیلی و نهاری حتی یحکم الله بینی و بینه»(۶)به خدا سوگند، من از آن روی حکومت را به وی واگذار کردم که یاوری نداشتم. اگر یاوری می داشتم، شب و روز با او می جنگیدم تا خداوند میان من و او حکم کند.در پاسخ زید بن وهب جهنی که پرسیده بود: مردم نسبت به مسأله جنگ یا صلح با معاویه سرگردانند، نظر شما نسبت به این مسأله چیست؟ امام علیه السلام فرمود:«…. والله لو قاتلت معاویه لأخذوا بعنقی حتی یدفعونی الیه سلما»(۷)به خدا سوگند اگر با معاویه درگیر شوم، اینان گردن مرا گرفته به صورت اسیر به وی تحویل می دهند.در پاسخ اعتراض حجر بن عدی نسبت به صلح:۱ـ «انی رأیت هوا عظم الناس فی الصلح و کرهوا الحرب فلم احب ان احملهم علی ما یکرهون فصالحت بقیا علی شیعتنا خاصه من القتل فرأیت دفع هذه الحروب الی یوم ما فان الله کل یوم هو فی شأن»(۸)من خواسته بیشتر مردم را در صلح و ناخشنودی نسبت به جنگ دیدم و دوست ندارم آنان را بر آنچه ناخوش دارند، اجبار کنم. پس برای حفظ شیعیانمان از کشته شدن مصالحه کردم و اندیشیدم که این جنگها را تا مدتی به تأخیر بیندازم؛ چه خداوند هر روز دست اندرکار، کاری است.۲ـ «یاحجر! لیس کل الناس یحب ما تحب و ما فعلت الا ابقاءا علیک والله کل یوم هو فی شأن»(۹)ای حجر! همه ی مردم آنچه را تو دوست داری، دوست ندارند. من این اقدام را جز به انگیزه زنده ماندن (امثال) تو نکردم. خداوند نیز هر روز دست اندرکار، کاری است.در پاسخ اعتراض علی بن محمد بشیر همدانی و سفیان بن لیلی که به همین جهت وقتی بر او وارد شدند به عنوان «مذل المؤمنین» سلام دادند:«لست مذل المؤمنین ولکنی معزهم. ما اردت بمصالحتی معاویه الا ان ادفع عنکم القتل عند ما رأیت من تباطیء اصحابی عن الحرب و نکولهم عن القتال».(۱۰)من خوارکننده مؤمنان نیستم بلکه عزت بخش آنانم. هدف من از مصالحه با معاویه جز این نبود که وقتی سستی یارانم را از جنگ و روی گردانی آنان را از نبرد دیدم، سعی کردم لااقل جان شما را حفظ کنم.در برابر معترض دیگری ضمن آنکه صلح خویش را مشابه صلح جدش رسول الله صلی الله علیه و اله دانست، با این تفاوت که آن صلح، صلح با کفار «بالتنزیل» بود و این با کفار «بالتأویل» است، فرمود:«ولو لا ما اتیت لما ترک من شیعتنا علی وجه الارض احد الا قتل.»(۱۱)اگر من چنین نمی کردم از شیعیان ما کسی نبود جز آن که کشته می شد.در پاسخ به سرزنش بعضی مردم نادان:«و یحکم ما تدرون ما عملت والله الذی عملت خیر لشیعتی مما طلعت علیه الشمس او غربت.»(۱۲)وای بر شما! چه می دانید که من چه کرده ام! آنچه من انجام دادم برای پیروانم بهتر (و با برکت تر) از آن چیزی است که خورشید بر آن می تابد یا غروب می کند.از مجموع سخنان یاد شده استفاده می شود که امام حسن به دلائل زیر مجبور به پذیرش صلح شده است.۱ـ نداشتن نیروی کافی برای جنگ با معاویه و سستی مردم در حمایت از حکومت امام علیه السلام.۲ـ ناخشنودی مردم از جنگ و سیاست امام علیه السلام بر عدم تحمیل آنچه که مردم ناخوشایند دارند. سیاستی که پیش از وی مورد توجه رسول خدا صلی الله علیه و اله و امیرمؤمنان علیه السلام بود.۳ـ حفظ تشیع و تعداد اندک شیعیان از خطر اضمحلال و انقراض.
قرارداد صلحمهم ترین مواد قرارداد صلح با استفاده از مصادر مختلف تاریخی عبارت است از:۱ـ حکومت به معاویه واگذار می شود به شرطی که به کتاب خدا، سنت پیامبر صلی الله علیه و اله و سیره ی خلفای شایسته عمل کند.۲ـ پس از معاویه حکومت از آن امام حسن علیه السلام(۱۳) و چنانچه برای وی حادثه ای رخ داد از آن امام حسین علیه السلام خواهد بود(۱۴) و معاویه حق ندارد کسی را به جانشینی خویش برگزیند.(۱۵)۳ـ معاویه باید ناسزا و سب امیرمؤمنان علیه السلام را در نمازها ترک کند(۱۶) و علی علیه السلام را جز به نیکی یاد ننماید.(۱۷)۴ـ حسن بن علی علیه السلام معاویه را «امیرالمؤمنین» نمی نامد و نزد او شهادتی اقامه نخواهد بود.(۱۸)۵ـ مردم بویژه پیروان حضرت علی علیه السلام در هر نقطه از سرزمین خدا باید در امن و امان باشند. به قصد جان حسن بن علی و برادرش حسین و دیگر خاندان رسول خدا صلی الله علیه و اله توطئه ای چیده نشود و در هیچ نقطه ای از قلمرو اسلام، نسبت به آنان ارعاب و تهدیدی صورت نگیرد.(۱۹)۶ـ بیت المال کوفه با موجودی پنج میلیون درهم همچنان در اختیار امام حسن خواهد بود. افزون بر آن، معاویه باید هر سال یک میلیون درهم از محل خراج «دارابجرد» در اختیار حسن بن علی علیه السلام قرار دهد تا میان بازماندگان شهدای جنگهای جمل و صفین توزیع گردد.(۲۰)قرارداد صلح در پنج ربیع الاول، سال ۴۱ هجری، حدود شش ماه پس از خلافت آن حضرت به امضا رسید.(۲۱)
بازتاب صلحپخش خبر صلح به همان اندازه که برای نیروهای شامی مسرت بخش بود، نگرانی، یأس و اعتراض مردم عراق، حتی بعضی از خواص را نسبت به این تصمیم در پی داشت. شادمانی معاویه و پیروان وی از این قضیه طبیعی بود؛ چه آن که وی پس از این جریان علاوه بر شام و مصر، عراق را نیز تحت سلطه خویش داشته بطور رسمی بر مسند قدرت و خلافت اسلامی تکیه می زد؛ بدون آن که مانع اساسی بر سر راه خود بیابد.غرور ناشی از این موفقیت در همان روزهای نخست پس از صلح در رفتار و گفتار معاویه آشکار گشت. عزیمت وی همراه سپاهش به کوفه قبل از رفتن به شام به منظور عینیت بخشیدن به روند صلح و قدرت نمایی در برابر مردم عراق و سخنرانی وی در مسجد جامع کوفه و تأکید بر این نکته که پذیرش شرایطی از سوی وی صرفا به خاطر خاموش کردن آتش فتنه و ایجاد الفت میان مردم بوده نه عمل کردن به آنها،(۲۲) نمونه هایی از غرور طاغوت شام است که ماهیت پیمان شکنی و چهره نفاق او را بیش از پیش آشکار ساخت.رسالت حضرت مجتبی علیه السلام در این مرحله سنگین تر شد. او هم می باید پاسخ یاوه گوییهای معاویه را بدهد و چهره نفاق و نیرنگ و نیز موضع باطل او را برای افکار عمومی برملا کند و هم ماهیت و ابعاد کاری که انجام داده برای مسلمانان و پیروان خود تبیین نماید تا آنان از حالت نگرانی و احساس شکست و ذلت بیرون آمده با امید به پیروزی حق و احساس سربلندی و عظمت از موضع امامت دفاع کنند.امام مجتبی علیه السلام در نخستین سخنرانی خود در کوفه در حضور معاویه و نیروهای شامی و عراقی بر این دو محور اساسی تکیه کرد و ضمن تجلیل از رسول خدا و بیان شمه ای از خدمات آن حضرت به امت اسلامی و تأکید بر این حقیقت که اگر همه دنیا را بگردید کسی را که جدش رسول خدا صلی الله علیه و اله باشد جز من و برادرم حسین علیه السلام پیدا نخواهید کرد، فرمود:معاویه بر سر حقی با من به نزاع پرداخته که از آن من است نه او. ولی من به خاطر صلاح امت و فرونشاندن فتنه آن را ترک کردم. معاویه جنگ بین من و خود را بر زمین نهاد (و پیشنهاد صلح کرد) و من وقتی دیدم حفظ خون ها بهتر از ریختن آنها است، (پیشنهادش را پذیرفته) با او بیعت کردم و در این کار جز مصلحت و بقای شما نظر دیگری نداشتم، و چه می دانید شاید این، آزمایشی برای شما و متاعی اندک (برای معاویه) باشد.(۲۳)واقعیت های تاریخی بیانگر این است که جریان صلح در میان مسلمانان عراق بازتاب منفی داشته و موجب پرسش ها، اعتراضات و موضع گیری های تند بعضی افراد علیه امام حسن علیه السلام شد. خوارج و آنان که نه به امام اعتقاد داشتند و نه به معاویه، از اینکه پیشوای شیعیان به خواست ایشان توجه نکرده و ـ به گمان ایشان ـ عامل گسترش سلطه معاویه بر قلمرو اسلامی شده علیه آن حضرت به سمپاشی پرداختند. شیعیان و حتی برخی از خواص نیز ابهامات و سؤالاتی داشتند که حضرت مجتبی علیه السلام با حوصله به آنها پاسخ می گفت که پیشتر به بعضی از آنها اشاره کردیم. این نشان می داد که ماهیت صلح و ابعاد آن برای آنان روشن نبوده و آنان نه به عنوان موضع گیری علیه امام که برای روشن شدن حقیقت از آن حضرت سؤال می کردند.
بازگشت به مدینهامام حسن علیه السلام هرچند کوشید در سخنرانی های عمومی و گفت و گوهای خصوصی مردم را در جریان ماهیت صلح و فلسفه ی آن قرار دهد؛ ولی مردم نادان و عناصر مریض و مغرض، نسبت به این قضیه همچنان دید منفی داشتند و گاه و بی گاه با زخم زبان ها و شماتت های خود آن حضرت را آزار می دادند. از سوی دیگر معاویه نیز به منظور تثبیت و تحکیم پایه های حکومت خود در عراق بویژه کوفه به شکل های گوناگون در صدد آزار و ناسزاگویی به امام علیه السلام برآمد؛ حضرت و یارانش را به شدت تحت نظر گرفت و آنان را در تنگنا گذاشت. به حضرت علی علیه السلام و دودمان او توهین می کرد. حتی گاهی در حضور امام مجتبی علیه السلام به پدر بزرگوارش ناسزا می گفت. امام علیه السلام گرچه فوری پاسخ می داد و او را ادب می کرد، ولی با این اوضاع ماندن در کوفه برایش بسیار رنج آور شده بود؛ از این رو تصمیم به بازگشت به مدینه گرفت.بعضی از یاران امام که برای تودیع به محضرش شرفیاب شده بودند، پیشنهاد ماندن در کوفه را کردند. امام در پاسخ فرمود: راهی برای ماندن نیست. روز دیگر همراه برادر و خانواده اش کوفه را ترک کرد. چون به «دیرهند» رسید نگاهی غمگنانه به کوفه کرد و این شعر را خواند:ولا عن قلی فارقت دار معاشریهم المانعون حوزتی و ذماری(۲۴)از روی نفرت و بی مهری دیار هم صحبتان را ترک نگفتم. آنان بودند که از حریم من و خانواده ام دفاع کردند.امام علیه السلام در هنگام وداع کوفه به جای سخن گفتن از بی وفایی ها و خیانت های این شهر و مردم آن، شعری را سرود که بیانگر امتنان از وفاداری وفاداران آن شهر است. و بدین ترتیب پیشوای دوم شیعیان با دلی افسرده و چهره ای غمبار، در حالی که در میان امت احساس غربت و تنهایی می کرد پس از چند سال دوری از مدینه رهسپار این شهر شد.امام علیه السلام هنوز به مدینه نرسیده بود که فرستاده معاویه رسید و از امام خواست به کوفه بازگردد و شورش خوارج را که علیه معاویه سربرآورده بودند فرونشاند. امام نپذیرفت و در پاسخ به درخواست معاویه نوشت:«لو آثرت ان اقاتل احدا من اله القبله لبدأت بقتالک. فانی ترکتک لصلاح الامه و حقن دمائها»(۲۵)اگر روزی بخواهم با کسی از اهل قبله بجنگم از تو آغاز خواهم کرد، ولی برای صلاح مسلمانان و حفظ جانشان از تو دست برداشتم.کاروان امام علیه السلام به مدینه رسید و با استقبال گرم اهالی این شهر مواجه شد.
در مدینهسبط اکبر پیامبر صلی الله علیه و اله پس از استقرار در مدینه هرچند از همجواری جد بزرگوارش بهره مند بود و از این جهت احساس آرامش می کرد؛ لیکن حکوت ستمگر اموی همواره مزاحم آن حضرت می شد و زندگی را بر کامش تلخ کرد.«مروان بن حکم» والی مدینه ـ که چهره ای سر سپرده نظام اموی و دشمن سرسخت اهل بیت بود و رسول خدا صلی الله علیه و اله او را «وزغ» و «وزغ زاده» و «ملعون» و «ملعون زاده» نامیده بود،(۲۶) روزگار را بر پیشوای شیعیان و یاران اندکش تنگ گرفت و از هر فرصتی برای تحقیر و سرزنش آن گرامی استفاده می کرد.معاویه و برخی از سردمداران حزب اموی همچون عمرو بن عاص، مروان بن حکم، مغیره بن شعبه و حبیب بن مسلمه در مدت حدود ده سالی که امام حسن علیه السلام پس از صلح در مدینه بود، با آن حضرت برخوردهایی داشتند. چیزی که در همه ی این برخوردها به چشم می خورد کینه توزی و دشمنی و اهانت و حسادت نسبت به فرزند پیامبر صلی الله علیه و اله بود. این شیوه خصمانه به هواداران آنان نیز سرایت کرده بود؛(۲۷) گویی همه ی آنان وظیفه ی خویش می دانستند که در انظار مردم و در حضور دیگران امام مجتبی علیه السلام را تحقیر و سرزنش نمایند.متأسفانه بعضی از دوستان ناآگاه و احساساتی نیز که تنها ظواهر امور را می دیدند و از تجزیه و تحلیل عمق رویدادها از جمله جریان صلح ناتوان بودند، با دشمنان امامت در این موضع هم نوا شده و با توصیف آن پیشوای عزتبخش به لقب «مذل المؤمنین» و امثال آن بر زخم دل امام علیه السلام نمک می پاشیدند.(۲۸)… و این همه، دردها و رنجهای کشنده ای بود که امام مجتبی علیه السلام می چشید و تحمل می کرد. شیخ مفید با توجه به این مصیبتها و گرفتاریهای امام علیه السلام در این دوران می نویسد:پس از استقرار صلح بین امام حسن علیه السلام و معاویه، امام به مدینه بازگشت و در آنجا اقامت گزید در حالی که خشم خود را فرو می برد، خانه نشین شده بود و منتظر فرمان پروردگارش بود.(۲۹)
شهادت امام علیه السلامدشمن قدرت طلب به این مقدار آزار و شکنجه روحی پیشوای دوم بسنده نکرد؛ حاکم شام برای هموار کردن راه خلافت فرزندش یزید، تصمیم گرفت امام علیه السلام را که بزرگترین مانع سر راه این اقدام بود از میان بردارد. زیرا با وجود فرزند پیامبر صلی الله علیه و اله چه بسا مردمی که از دودمان معاویه دلخوشی نداشتند به گرد امام جمع شده خطری جدی برای حکومت آینده یزید بشمار روند.مناسب ترین فرد برای اجرای این توطئه در آن شرایط «جعده» دختر اشعث بن قیس بود که به عنوان همسری امام را داشت. منابع فراوانی خبر به شهادت رسیدن امام مجتبی علیه السلام توسط «جعده» به وسیله ی سم به تحریک معاویه را گزارش کرده اند.(۳۰)شهادت امام بنا به نقلی در ربیع الاول، سال ۴۹(۳۱) و در نقلی دیگر در ۲۸ صفر، سال پنجاه هجری دانسته شده است.(۳۲)پس از شهادت امام علیه السلام طبق وصیت او خواستند آن حضرت را در کنار قبر پیامبر صلی الله علیه و اله دفن کنند، اما عایشه مانع شد. مروان هم از او جانبداری کرد و گفت اجازه چنین کاری را نخواهم داد. از این رو، طبق وصیت آن گرامی که در صورت بروز مشکل او را در جوار مادرش در بقیع دفن کنند، جنازه را به طرف بقیع حمل کرده و در آنجا به خاک سپردند.
پی نوشت :

۱- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۶، ص ۲۲٫ شاید تعداد هشت هزار نفری که یعقوبی نوشته همراه عبیدالله شبانه به معاویه پیوستند ظرف چند روز و طی چند مرحله اقدام به فرار کرده باشند.۲- بلاذری می نویسد: چهره های سرشناس عراق نزد معاویه آمده بیعت می کردند. نخستین نفر خالد بن معمر بود که به معاویه گفت بیعت او به معنای بیعت تمامی افراد قبیله ربیعه است. شاعری در اهمیت این بیعت خطاب به معاویه گفت: به خالد بن معمر اکرام کن؛ چه اگر او نبود تو به امارت نمی رسیدی «انساب الاشراف، ج ۳، ص ۳۹».۳- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۶، ص ۲۶٫۴- تاریخ طبری، ج ۵، ص ۱۶۲ و کامل، ج ۳، ص ۴۰۵٫۵- تاریخ طبری، ج ۵، ص ۱۶۲ و کامل، ج ۳، ص ۴۰۵٫۶- بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۴۷٫۷- بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۰٫۸- اخبارالطوال، ص ۲۲۰٫۹- بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۹٫۱۰- اخبارالطوال، ص ۲۲۱٫۱۱- علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۱۱٫۱۲- بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۹٫۱۳- تاریخ الخلفاء، ص ۱۹۴٫۱۴- عمده الطالب، ص ۵۲٫۱۵- شرح نهج البلاغه ی ابن ابی الحدید، ج ۱۶، ص ۲۲٫۱۶- اعیان الشیعه ج ۱، ص ۵۷٫۱۷- مقاتل الطالبیین، ص ۴۳٫۱۸- بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲٫۱۹- همان مدرک، ص ۶۵٫۲۰- علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۱۲٫۲۱- البدایه و النهایه، ج ۸، ص ۱۹٫ ربیع الآخر و اول جمادی الاولی هم نقل شده است. رجوع کنید به همان مدرک.۲۲- انساب الاشراف، ج ۳، ص ۴۴ و شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۶، ص ۴۶٫۲۳- الفتوح، ج ۴، ص ۱۶۳ و بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۶۵٫۲۴- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۶، ص ۱۶٫۲۵- کامل، ابن اثیر، ج ۳، ص ۴۰۹٫۲۶- ر.ک: مستدرک حاکم، ج ۴، ص ۴۷۹ و حیاه الامام الحسن بن علی علیه السلام، ج ۱، ص ۲۳۹٫۲۷- به عنوان نمونه رجوع کنید به بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۹۰٫۲۸- ر.ک: الاخبار الطوال، ص ۲۲۱ و مقاتل الطالبیین، ص ۴۴٫۲۹- الارشاد، ص ۱۹۱٫۳۰- به عنوان نمونه رجوع کنید به: مقاتل الطالبیین، ص ۴۸؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۶، ص ۱۱؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج ۳، ص ۴۶۰ و انساب الاشراف، ج ۳، ص ۵۵٫۳۱- ر.ک: انساب الاشراف، ج ۳، ص ۶۶٫۳۲- ر.ک: دلائل الامامه، ص ۶۱؛ کشف الغمه، ج ۱، ص ۵۱۵-۵۱۶ چاپ تبریز و الارشاد، مفید، ص ۹۲٫ـ ر.ک: انساب الاشراف، ج ۳، ص ۶۰-۶۴٫
منبع: کتاب تاریخ تحلیلی پیشوایان علیهم السلام

 

 

 

http://shiastudies.com

زمینه ها و نتایج صلح امام حسن علیه السلام. زمینه ها و نتایج صلح امام حسن علیه السلام. زمینه ها و نتایج صلح امام حسن علیه السلام. زمینه ها و نتایج صلح امام حسن علیه السلام. زمینه ها و نتایج صلح امام حسن علیه السلام. زمینه ها و نتایج صلح امام حسن علیه السلام. زمینه ها و نتایج صلح امام حسن علیه السلام. زمینه ها و نتایج صلح امام حسن علیه السلام. زمینه ها و نتایج صلح امام حسن علیه السلام. زمینه ها و نتایج صلح امام حسن علیه السلام. زمینه ها و نتایج صلح امام حسن علیه السلام. زمینه ها و نتایج صلح امام حسن علیه السلام. زمینه ها و نتایج صلح امام حسن علیه السلام. زمینه ها و نتایج صلح امام حسن علیه السلام. زمینه ها و نتایج صلح امام حسن علیه السلام. زمینه ها و نتایج صلح امام حسن علیه السلام. زمینه ها و نتایج صلح امام حسن علیه السلام. زمینه ها و نتایج صلح امام حسن علیه السلام. زمینه ها و نتایج صلح امام حسن علیه السلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.