مجمع جهانی شیعه شناسی

سفیانی(۶)

فرضیه سوم: احتمال بداء
راه دیگری که برای خروج از بن بست موجود در اخبار سفیانی (آشفتگی و تناقض از یک سو و فراوانی و تأکید در روایات منسوب به معصومان و صحابه از سوی دیگر) به ذهن می رسد آن است که اخبار سفیانی را صحیح بدانیم، ولی بگوییم در ظهور قائم یا خروج سفیانی بداء حاصل شده است:الف) بداء در ظهور قائم بدین معنا که سفیانی در شام خروج کرد (۱) و مقدمه ظهور فراهم شد، لیکن به تأخیر افتاد. دلیل این مطلب روایاتی است که می گوید زمان ظهور قرن دوم بود، ولی به تأخیر افتاد:(۷۰) ابن عقده از محمد بن مفضل و جمعی دیگر از حسن بن محبوب از اسحاق بن عمار از امام صادق علیه السلام روایت کرده اند که این امر وقت معینی داشت و آن، سال ۱۴۰ بود، اما شما افشا کردید و خداوند آن را تأخیر انداخت. (۲)(۷۱) کلینی از علی بن محمد و محمد بن حسن از سهل بن زیاد و محمد بن یحیی از احمد بن محمد و همه ی آنان از حسن بن محبوب از ابوحمزه ثمالی روایت می کنند که از امام باقر علیه السلام شنیدم:خداوند سال هفتاد را برای این امر تعیین کرد، اما با شهادت امام حسین علیه السلام غضب الهی شدت گرفت و تا سال ۱۴۰ تأخیر افتاد؛ پس ما به شما گفتیم و افشا کردید و دیگر وقتی تعیین نکرد. ابوحمزه گوید این مطلب را به امام صادق علیه السلام هم گفتم و آن حضرت تأیید کرد. (۳)در روایت دیگری، امام صادق علیه السلام به ابوبصیر فرمود: این امر زمانی داشت که چون آشکار کردید تأخیر افتاد. (۴)بنابر این روایات، می توان گفت سفیانی ظهور کرده، ولی در ظهور مهدی بداء حاصل شده است. پس سفیانی همان کسی است که در سال ۱۳۲ق در شام خروج کرد و بر حمص چیره گشت و در راه مدینه مخفی و سپس به دست منصور عباسی کشته شد.ب) اما بداء در ظهور سفیانی بدین معنا که قرار بود خروج او مقدمه ی ظهور باشد، ولی بداء پیش آمد و دیگر نباید منتظر او ماند. دلیل این مطلب، روایت نعمانی از امام نهم است:(۷۲) محمد بن همام از محمد بن احمد خالنجی از ابوهاشم جعفری نقل می کند که نزد امام جواد علیه السلام از سفیانی و حتمی بودن خروج او سخن به میان آمد. گفتم: آیا در امر حتمی هم بداء پیش می آید؟ فرمود: آری. گفتم: می ترسم درباره قائم هم بداء حاصل شود. فرمود: نه، قائم وعده الهی است و در آن تخلف نیست. (۵)از روایت استفاده می شود که راوی از آمدن سفیانی نومید بوده و در عین حال این موضوع برایش سؤال ایجاد کرده که چگونه روایات، آمدن او را حتمی دانسته اند و وقتی امام، بداء در امر حتمی را ممکن می داند، دوباره می پرسد: پس ممکن است در قائم هم بداء رخ دهد – یعنی همان گونه که در سفیانی پیش آمد – و امام آن را نفی می فرماید.
اشکال های فرضیهاین فرضیه هم در هر دو قسمش (بداء در ظهور قائم و بداء در خروج سفیانی) با اشکال روبه روست. در قسم اول، اشکال اصلی در روایاتی است که نقل شد: ۱٫ این روایت ها با احادیث منع تعیین وقت ظهور منافات دارد. ۲٫ این روایات با اخبار دوازده امام سازگار نیست؛ یعنی اگر در سال ۱۴۰ ق امام صادق علیه السلام قائم محسوب می شد سلسله امامان که امری قطعی بوده و هست چگونه ادامه می یافت و این که امام دوازدهم قائم آل محمد صلی الله علیه و آله است و زمین را پر از عدل و داد می کند، چگونه توجیه می شد؟ ۳٫ کلمه امر در این احادیث، تصریحی به ظهور مهدی ندارد. ۴٫ این که امام فرمود: ما گفتیم و شما افشا کردید، با گزارش های تاریخی تأیید نمی شود، چون دیده نشده که شیعیان در سال های ۷۰ یا ۱۴۰ ق یا مانند آن حرفی از ظهور زده باشند. ۵٫ در روایاتی که سخن از ظهور در سال ۱۴۰ ق به میان آمده است، احتمال جعل از سوی زیدیه و طرفداران محمد بن عبدالله حسنی وجود دارد، چون او را مهدی لقب داده بودند و از ابتدای خلافت عباسی ( سال ۱۳۲ق) تا سال ۱۴۵ ق که قیام خود را آشکار کرد، پنهان بود. ۶٫ از امام باقر نقل شد که «تا سال ۱۴۰ق تأخیر افتاد و ما به شما گفتیم و آن را افشا کردید» این مطلب با توجه به این که امام باقر علیه السلام در سال ۱۱۴ق یا به قولی ۱۱۷ ق رحلت کرده است (۶) درست نیست.اما قسمت دوم فرضیه، از جهانی قابل توجه است. یکی از محققان معاصر در پاسخ این اشکال که بداء با حتمی بودن یک امر سازگار نیست می نویسد: پیش گویی از رویدادهای آینده، گاهی با در نظر گرفتن شرایط و موانع است و گاه بدون در نظر گرفتن موانع. قسم دوم، همان مواردی است که در روایات، حتمی دانسته نمی شود. اما قسم اول، موارد حتمی است که پیش گویی آنها با در نظر گرفتن علت تامه و تمام اجزا و شرایط و نبودن مانع است. لیکن در همین قسم نیز اراده ی الهی دخالت می کند و آن را تغییر می دهد؛ همان گونه که اراده ی الهی بر همه ی سنت های موجود آسمان و زمین غالب خواهد آمد و در موعد مقرر نظام آفرینش از هم خواهد گسست. و این مشیت الهی است که بر علت تامه غالب می آید نه فقدان شرایط یا وجود موانع. پس ممکن است در امور حتمی نیز خواست حق تعالی دخالت کند و بداء حاصل شود. اما مواردی هم هست که به هیچ روی تغییر پذیر نیست و حکمت الهی اقتضا می کند در آن بداء پیش نیاید چون خلف وعده خواهد شد و خداوند چنین نمی کند. قیام مهدی علیه السلام از این نوع می باشد و سخن امام جواد علیه السلام متوجه این دو مورد است. (۷)با این تقریر می توان روایت ۷۲ را توضیح داد و گفت در آمدن سفیانی و به طور کلی نشانه های حتمی ظهور، بداء ممکن است و همه ی علائمی که در روایات آمده است، از جمله ظهور سفیانی، مربوط به دوران حضور معصومان بوده و قرار نیست در شرایط فعلی نیز منتظر چنین شخصی باشیم. عدم تأکید از سوی امامان هشتم به بعد درباره ی سفیانی هم این نظر را تأیید می کند.آن چه گفته شد، قابل توجه است اگر سه اشکال زیر را نادیده بگیریم و به گونه ای پاسخ دهیم: ۱٫ روایت ۷۲ که مستند اصلی این نظریه است به دلیل ناشناخته بودن خالنجی ضعیف به شمار می رود، هر چند محمد بن همام و ابوهاشم جعفری مورد اعتمادند (۸) و کوتاه بودن طریق و سند، ارزش و اعتبار روایت را افزون می کند. (۹) ۲٫ قبول این که امر حتمی تغییر پذیر باشد و در آن بداء حاصل شود، به آسانی ممکن نیست چون در روایات دیگر، امور حتمی با عنوان «لابد منه» تعبیر می شود، یعنی گریز و چاره ای از آن وجود ندارد. (۱۰) از سوی دیگر اصل ظهور قائم هم با تعبیر «لابد منه» یا حتمی آمده است (۱۱) و فرض چنین است که همه ی این روایات از نظر منبع و جرح و تعدیل تقریبا در یک حد هستند؛ یعنی اگر قرار بر رد اینها باشد روایت ۷۲ نیز همان اشکال ها را دارد. ۳٫ حصول بداء در امر حتمی مطلبی است که در روایات دیگر از آن سخنی نیست.با این همه امکان دارد اشکال های بالا را که مربوط به روایت است نادیده بگیریم، چون قرآن کریم به صراحت می فرماید: خداوند برای هر امری زمانی مقررکرده و هر چه را بخواهد، محو می کند یا برقرار می سازد و حکم اصلی نزد اوست. (۱۲) علامه طباطبایی می نویسد: حکم محو و اثبات، برای همه ی حوادث زمان بردار عمومیت دارد و این حوادث، عبارت است از همه ی آن چه در آسمان ها و زمین و ما بین آنها هست. (۱۳)

پی نوشت ها:

۱٫ ر. ک: به گزارش های سفیانی اول در کتاب حاضر.۲٫ «سمعت ابا عبدالله علیه السلام یقول: قد کان لهذا الامر وقت و کان فی سنه اربعین و مأه فحدثتم به و اذعتموه فاخره الله عز و جل» (نعمانی، الغیبه، ص ۳۰۳، باب ۱۶، ح ۸).۳٫ «عن ابی حمزه الثمالی قال سمعت اباجعفر یقول: یا ثابت ان الله تعالی قد کان وقت هذا الأمر فی سنه السبعین فلما قتل الحسین علیه السلام اشتد غضب الله فاخره الی اربعین و مأه فحدثناکم بذلک فاذعتم و کشفتم قناع الستر فلم یجعل لهذا الامر بعد ذلک وقتا (یمحوا الله ما یشاء و یثبت و عنده ام الکتاب) (رعد (۱۳) آیه ی ۳۹) قال ابوحمزه: فحدثت بذلک ابا عبدالله الصادق علیه السلام قال: قد کان کذلک» (نعمانی، همان، ص ۳۰۴، ح ۱۰).۴٫ همان، ص ۲۹۹، باب ۱۶، ح ۱٫۵٫ «کنا عند ابی جعفر بن علی الرضا علیه السلام فجری ذکر السفیانی و ما جاء فی الروایه من ان امره من المحتوم فقلت لابی جعفر: هل یبدو لله فی المحتوم؟ قال: نعم. قلنا: نخاف ان یبدو لله فی القائم. فقال: ان القائم من المیعاد و الله لایخلف المیعاد» (همان، ص ۳۱۵، باب ۱۸، ح ۱۰).۶٫ قول اول از مرحوم کلینی است (الکافی، ج ۱، ص ۴۶۹) و قول دوم از یعقوبی (تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۴۸).۷٫ سید جعفر مرتضی عاملی، دراسه فی علامات الظهور، ص ۵۹ – ۶۴(با تصرف و تلخیص).۸٫ رجال نجاشی، ج ۱، ص ۳۰۳ و ۳۶۲٫۹٫ در این سند ارسال نیز و جود ندارد، چون محمد بن همام در سال ۳۲۷ ق برای نعمانی حدیث گفته (الغیبه، ص ۲۵۷) و ابوهاشم جعفری امام هشتم تا دوازدهم را درک کرده است (فهرست طوسی، ص ۱۲۴) یعنی حدود سال های ۱۹۰- ۲۷۰ ق زنده بوده است.۱۰٫ نعمانی، الغیبه، ص ۲۷۲، ۳۱۲ و ۳۱۳٫۱۱٫ همان، ص ۲۷۷ و شیخ صدوق، کمال الدین، ص ۶۸۰٫ در روایت دیگری نیز امر حتمی به «آن چه غیر آن نمی شود» و امر غیر حتمی به آن چه «خواست خداوند در آن دخالت دارد» تفسیر شده است (نعمانی، همان، باب ۱۸، ح ۵). این روایت در چاپ اخیر – تحقیق حسون – کامل چاپ نشده است. ر. ک: چاپ تحقیقی آقای غفاری و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۹ و معجم احادیث المهدی، ج ۵، ص ۹۶٫۱۲٫ (لکل أجل کتاب یمحوا الله ما یشآء و یثبت و عنده أم الکتب) (رعد (۱۳) آیات ۳۸ و ۳۹).۱۳٫ المیزان، ج ۱۱، ص ۳۷۹٫
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.