رویدادهای اخیر در یمن آنچنان پرسرعت و هوشمند به وقوع پیوست که هم حکومت هادی منصور و هم حامیان خارجی از ارتجاع منطقهای گرفته تا آمریکا و غرب را غافلگیر کرد. هیچ یک از طرفهای ذکر شده انتظار ندارند که یک جنبش فراگیر و هماهنگ با حضور حوثیها، تا این حد با برنامهریزی و اقتدار بتواند، اهداف خود را به شکل حساب شدهای محقق نماید.
اگرچه بنعمر به عنوان نماینده دبیرکل سازمان ملل، همواره به عنوان مزدبگیر عربستان و در مقابل اراده مردمی یمن در ۳ سال گذشته عمل کرده است ولی مجبور شد تا با حضور در صعده و امضای توافق اولیه با عبدالملک الحوثی به اقتدار این جنبش جدید اعتراف نماید.
هادی منصور هم که یک ژنرال با تجربه نظامی است، با دست خالی در مقابل فروپاشی اهرمهای قدرت حاکمیتی روبهرو شد، به نحوی که ژنرال علی محسن الاحمر سراسیمه به عربستان گریخته و بیسروصدا پناهنده شد تا در گامهای بعدی، سیاستهای سعودی را در یمن به اجرا بگذارد.
در توافق امضا شده بین رهبر حوثیها و دولت یمن، اجرای مصوبات اصلاح شده در گفتمان ملی، لغو قیمتهای جدید فرآوردههای سوختی و مبارزه با فساد حکومتی و جایگزینی حکومت جدید به عنوان سه سرفصل اصلی خواستههای مردمی ثبت شده است.
اگرچه عربستان، آمریکا و انگلیس به عنوان بازندههای اصلی تحولات مردمی در یمن، به دنبال فرصتهای شورای امنیت سازمان ملل برای بازگرداندن اوضاع به مسیر قبلی هستند ولی حضور نماینده دبیرکل سازمان ملل در مسیر توافق صورت گرفته، دست آنها را در به کارگیری شورای امنیت خواهد بست.
آنچه توسط همه ناظران منطقهای مورد تاکید است و مقامات سعودی هم آن را «اوضاع خطرناک در یمن» نامگذاری کردهاند، به مفهوم حذف مقتدرانه عربستان و آمریکا از یمن است که اجرای توافق حکومتی و گامهای بعدی آن را تضمین خواهد کرد.
به همین دلیل میتوان انتظار داشت که اقدامات انتقامی عربستان با کمک غرب و رژیم صهیونیستی با سرعت در یمن به اجرا درآیند. دلیل این امر آن است که پیامدهای یک تحول بزرگ در یمن، بر بسیاری از متغیرها و مولفههای ملی و منطقهای و ژئوپلتیکی در پیرامون یمن آثار خود را به جای میگذارد، که عربستان، غرب و صهیونیستها، آن را تحمل نخواهند کرد.
ابتداییترین سناریو و واکنش سعودی، فعال کردن تروریسم است که اکنون به عنوان ابزار اصلی پیشبرد راهبردهای ارتجاع منطقهای ، آمریکا و غرب فعال هستند. لذا با شروع فتاوای علمای درباری سعودی و اعلام جهاد علیه حوثیها، القاعده و داعش نیز نسبت به حوثیها، موضع جنگی اتخاذ کرده و اقدامات تروریستی خود را آغاز کردهاند.
سابقه ۵۰ ساله مداخلهگری عربستان در یمن، این فرصت را به آنها در بین عشایر و قبایل و احزاب گوناگون در یمن داده است که در استانهای جنوبی و شرقی مانند حضرالموت، ابین، شبوه، مأرب، تعز، بیضاء با سرعت به فعال کردن تروریسم تکفیری – القاعدهای پرداخته و حتی اعلام دولت اسلامی نمایند. یمن آنچنان اهمیتی برای سعودی و غرب دارد که حتی ممکن است پروژه عراق و سوریه را ناتمام گذاشته و یا به شکل نیمهکاره به تاخیر انداخته و به یمن سرازیر شوند و دستور انتقال داعشیها به یمن صادر شود. لذا باید انتظار داشت که یمن ایام خونین و سختی را در پیش داشته باشد.
حرکت به سمت نوعی جنگ داخلی از طریق تحریک قبایل یا مداخله نظامی خارجی از سوی سعودیها، سناریوی بعدی است که مورد توجه قرار دارد.
ترور جوان انقلابی و بویژه حوثیها، درگیری نظامی، اشغال برخی استانها، تشدید فشارهای بینالمللی و راهاندازی مجموعههایی مانند دوستان یمن!!! که اعضای اصلی آن عربستان، آمریکا، انگلیس میباشند، از جمله اقدامات و برنامههای انتقامی عربستان است.
یکی از سادهترین سناریوهای عربستان و غرب، تخریب و اختلال در اجرای توافقات صورت گرفته بین حوثیها و دولت مرکزی است، که میتواند همزمان با سناریوهای قبلی مورد توجه قرار گیرد.
آخرین سناریوی انتقامی، آماده شدن برای انتخابات ریاست جمهوری یمن در سال آینده است که از هماکنون احمدعلی عبدالله صالح فرزند عبدالله صالح فراری به عربستان رفته و برای این امر آماده میشود. حضور ژنرال علی محسن الاحمر و فرزند علی عبدالله صالح و دیگر افراد حکومت سابق، نشاندهنده استقرار تیم مشاور برای سعودیهاست تا اقدامات خونین در یمن را طراحی و به اجرا بگذارند. باید دید پاسخ مردم و جریانهای اصلی انقلابی به این سناریوها چگونه خواهد بود.