او، عامر بن شراحبل، ابو عمرو کوفی است که شش سال پس از خلافت عمر به دنیا آمد.([۱]) او یکی از بزرگترین راویان حدیث اهل سنت است که روایات او در سرتاسر کتابها حدیثی و به ویژه صحاح پراکنده است.
ابن حجر در تقریب، درباره وی میگوید:
«… ثقه مشهور، فقیه فاضل…»([2])
او خود میگوید: پانصد تن از اصحاب پیامبر’ را درک کردم که میگفتند:
«علیّ و طلحه و الزبیر فی الجنّه»([3])
همین روایت در دروغگو بودن او کفایت میکند. با وجود این او را آنقدر بزرگ و ثقه میدانند که دربارهاش گفتهاند:
«مرسل الشعبی صحیح ولا یکاد یرسل إلا صحیحا»([4])
او از محدثانی بود که سر در دربار خلفای اموی ـ مروانی میجنبانده و مورد عنایت و توجه آنان بوده است. او سالیان درازی از عمر خود را در دمشق، شام و در دوران عبدالملک مروان گذارند، و در آنجا حدیث گفته؛ و روشن است که با توجه به آنچه دربارهی سیاست امویان دربارهی اهلبیت(علیهم السلام) گفته شد؛ او چه احادیثی را میگفته و چه احادیثی را نمیگفته است. او آنقدر تحت حمایت دستگاه خلافت بود که بیهیچ واهمهای برخی از صحابه را دروغگو میخواند.
ذهبی میگوید:
«… ربیعه بن یزید، قال: قعدت إلی الشعبی بدمشق فی خلافه عبدالملک فحدّث رجل من الصحابه عن رسولالله صلیالله علیه وآله وسلم أنه قال: اعبدوا ربکم ولا تشرکوا به شیئا وأقیموا الصلاه وآتوا الزکاه وأطیعوا الامراء، فان کان خیرا فلکم وإن کان شرا فعلیهم وانتم منه برآء. فقال له الشعبی: کذبت»([5])
او در زمان عبدالملک، جلیس و انیس خلیفه و مستشار ویژه او بوده؛ تا جایی که عبدالملک، او را به عنوان سفیر خود به دربار پادشاهان، از جمله پادشاه روم([۶])، میفرستاده است:
«… لما صارت الخلافه إلی عبدالملک بن مروان، کتب رساله إلی الحجاج والیه علی العراق یطلب منه أن یبعث إلیه رجلاً یصلح للدین وللدنیا ویتخذه جلیسا وأنیسا، فبعث إلیه الحجاج بعامر الشعبی، فجعله عبدالملک من المقرّبین إلیه، وأخذ یلجأ إلیه فی معضلات الأمور ویعتمد علی رأیه فی الأمور ذات الأهمیّه، حتی أصبح فی حکم مستشار خاص له، وکان من المهام الّتی یکلف بها أن یبعث سفیرا بین عبدالملک والملوک…»([7])
آری! کسانی مانند شعبی، از بزرگترین محدثان سنت پیامبر(صل الله علیه و آله) میشوند و روایاتی که او و مانند او نقل کردهاند به نسلهای پس از خود یعنی کسانی مانند بخاری و مسلم و ابوداود میرسد و آنها نیز، آن روایات و احادیث را در کتابهای خود میآورند. مانند این روایت:
«… حدّثنا أبوداود، عن شعبه، عن منصور الغُدانی، عن الشعبی، قال: أدرکت خمس مئه صحابّی أو أکثر یقولون: أبوبکر وعمر وعثمان وعلیّ»([8])
[۱]) تهذیب الکمال؛ المزّی؛ ج۱۴، ص۲۸ مؤسسهًْ الرسالهًْ.
[۲]) ج۱، ص۳۶۹.
[۳]) تهذیب الکمال؛ ص۳۴.
[۴]) تذکره الحفاظ؛ الذهبی؛ ج۱، ص۷۹.
[۵]) همان؛ ص۸۳.
[۶]) همان؛ ص۸۵.
[۷]) مشاهیر القضاه؛ الهاشمی؛ ص۱۲۶.
[۸]) سیر أعلام النبلاء؛ الذهبی؛ ج۴، ص۳۰۱.
منبع : اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی