شناخت موانع اقامه نماز در نوجوانان (۱)
دوستی و رفاقت با دیگران دارای حدود و ثغوری است که باید در پیمان دوستی از آن حد و مرز فراتر نرفت و لازمه پایداری و قوام دوستی حفظ آن حدود است.اساساً اگر آن حدود نادیده گرفته شود، نوعی دشمنی است که در لوای دوستی ظاهر شده است و به خاطر عدم ملاحظه همین حدود است که برخی در قیامت با حسرت و ندامت و پشیمانی زیاد فریاد برمی آورند که: یا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا. «ای وای بر من! کاش فلان (فرد گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم» (بحارالانوار، ج۷۱ ص۱۷۳ روایت۱). او مرا از یاد حق گمراه نمود بعد از آن که آگاهی به سراغ من آمد.از مجموع مطالبی که گفته شد تا حدی تأثیر و نقش دوستان در زندگی انسان مشخص گردید و شاید بتوان گفت که همه تأکیدات دین ناظر به اهمیت این نکته است که ایفای نقش دوستان را در سرنوشت انسان نباید نادیده گرفت. بدون تردید می توان گفت که مهمترین عامل در شکل دهی شخصیت آدمی بعد از تصمیم و اراده فرد، دوستان و معاشران او هستند، چون طبیعت انسان تأثیرپذیر است و بخش عمده ای از اوصاف اخلاقی و عقاید فردی را از دیگران که با او مصاحب و قرین اند اخذ می کند و این امری نیست که قابل کتمان باشد، چون حالت انفعالی و تأثیرپذیری هم از حیث علمی امر ثابت شده است و هم از جهت منطق دینی امری پذیرفته شده است. آن چه که دیدگاه دین را در این امر تبیین می کند، روایاتی است که در این خصوص وارد شده است.علی(علیه السلام) در تأثیر همین امر می فرمایند:«هرگاه امر کسی بر شما مشتبه شد و دین او را تشخیص ندادید به دوستانش نظر کنید، اگر اهل دین بودند او نیز پیرو دین خداست و اگر بر دین خدا نبودند، پس او هم نصیب و بهره ای از دین خدا ندارد».به راستی که نقش دوست در سعادت و شقاوت انسان بسیار مؤثر است و غالباً اثر و نقش او از نقش و تأثیر خانواده و نزدیکان بیشتر و مهمتر است. پس باید در انتخاب و شناخت دوست دقیق و کوشا بود.درمان فساد اخلاقی در حل این معضل اخلاقی، سالم نگه داشتن محیط خانواده از طرف والدین و اجتماع از جانب والیان امر و حاکم، و از بین بردن مقدمات گناه، شرط اصلی است. جوانان می توانند برای فاصله گرفتن و دوری از مفاسد اخلاقی که از راه های مختلف آنان را تهدید می کند و گرفتار نیامدن به دام های شیطانی، شیوه های مختلفی را اتخاذ نمایند و آن مشغول شدن یا سرگرمی به کارهای مختلف هنری یا فنی که آمادگی و استعداد انجام و رشدیابی آن را در خود می بینند. به عنوان مثال برخی از نوجوانان و جوانان شاید استعداد درس خواندن یا مطالعه کردن را نداشته باشند، اما آمادگی کارهای هنری یا ذوق امور فنی را دارند به اینان توصیه می شود که استعدادهای خود را به کار گرفته و ارتقاء بخشند، چه این که معطل گذاشتن ذوق و استعداد خاص فردی در حقیقت بزرگترین عامل رکود شخصیت انسان است.به نظر می رسد که مفاسد اخلاقی معلول عوامل مختلفی که مهمترین آن ثروت و مکنت مادی، غرور جوانی و بیکاری است، می باشد، چنان چه آن شاعر عرب سروده است:ان الشباب و الفراغ والجده مفسده للمراء ای مفسدههمانا که جوانی و بیکاری و سرمایه بدترین مفسده و فساد اخلاقی را ایجاد می کنند.پس از شناخت این عوامل باید در رفع آن کوشید و طرق رفع و زوال آن علل، برای هر فردی با دیگران مختلف است. ممکن است کسی ذوق هنری داشته باشد و دیگری ذوق مطالعه، یکی شوق و خلاقیت در امور فنی داشته باشد و دیگری اشتیاق در رشته های ورزشی.به هر حال هر که به خود رجوع کند می فهمد که به چه چیزی علاقمند است. پیدا کردن امر مورد علاقه و تعقیب نمودن آن یکی از بهترین و مهمترین رموز موفقیت و سربلندی انسان در زندگی است و بسیار زیبا فرموده اند مرحوم علامه محمدتقی جعفری که: «در هر سری شوقی است، عاشق کسی است که ذوقش را دریابد».چنان چه نوجوانی که در ابتدای زندگی اجتماعی، ذوق باطنی خود را پیدا نموده و آن را دنبال کند موفق است و این کلام پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) است که فرمودند: اعملوا فکل میسر لما خلق له.«همه شما کار کنید و کوشش نمائید، ولی متوجه باشید که هر کس برای کاری که آفریده شده لایق تر است و آن را به سهولت و آسانی انجام می دهد.»و نیز یکی از مهمترین وصایای پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به امتش این است که فرمودند:علامه اعراض الله عن العبد اشتغاله بما لایعنیه. «نشانه روی گردانی خدا از بنده هایش این است که او را به چیزی مشغول نماید که به دردش نمی خورد».پس مفسده و معضل اخلاقی غالبا از آن جا سرچشمه می گیرد که فرد بدون تأمل و اندیشه و جستجوی ذوق باطنی زندگی را سپری می کند و اگر به دنبال عملی می رود بدون مطالعه قبلی است و به همین جهت در میان دوستان گاهی خود را سرخورده و شکست خورده می بیند و در اثر آن به مفاسد اخلاقی مبتلا می گردد.توجه و تفطن به این نکته بر همه نوجوانان و جوانان لازم است که خداوند علاوه بر نعمت نشاط و شادابی جوانی، نعمت و موهبت عقل و اندیشه و خلاقیت فکری هم به او عنایت فرموده است و اگر کسی از این نعمات الهی در مسیر زندگی استفاده نکند، در واقع برکات الهی را نادیده گرفته و کفران نموده است. این که در آیات و روایات تأکید شده است که نعمت های الهی را زیر پا نگذارید و قدر آن را بدانید منظور فقط سرمایه مادی نیست، بلکه سرمایه های معنوی هم مشمول نعمت الهی است. انسان همان طور که نباید سرمایه مادی را کفران نماید، سرمایه معنوی را هم نباید نادیده بگیرد. نادیده گرفتن و کفران سرمایه معنوی به این است که انسان استعداد الهی خود را به کار نگرفته و از آن بهره برداری نکند.عدم استفاده از استعداد سرشار جوانی موجب انحرافات رفتاری و مفاسد اخلاقی است و نتیجه آن عقاب و عذاب الهی است که خداوند وعده آن را داده و فرموده است: «لئن کفرتم ان عذابی لشدید» « اگر نعمت الهی را کفران نمائید مجازات و عذابم شدید است».پس بیائیم با حفظ و جهت دهی از این در گرانبهایی که در دست داریم خویشتن و جامعه اسلامی خود را تعالی بخشیم و اندیشه پاک و حیات با نشاط جوانی که دو ابزار مهم ارتقاء انسانی اندرا با آمیخته کردن به افکار غیردینی و اعمال زشت اخلاقی از کف ندهیم.الگوگیری و اسوه قرار دادن حیات جوانی بزرگان دین و مطالعه زندگی، یعنی گذشته آنان حال یا آینده ماست.کلام گوهربار علی(علیه السلام) مؤید همین مطلب است که فرمودند: «هر کس که اعمال خود را بر پایه تجربیات محکم و استوار سازد از سقوط و تباهی به سلامت خواهد بود.»پس تجربه های دیگران علم و دانش مؤثر و مفیدی است که انسان را از معضلات و مفاسد اخلاقی نجات می دهد و عاقلان و خردمندان کسانی هستند که از تجربیات زندگی پند گیرند.در این بخش به بررسی مسئله «بهانه مزاحمت های نماز» در امور شخصی می پردازیم. کسی که نماز را مزاحمی برای اعمال و کارهای روزمره شخصی بداند از دو حال خارج نیست یا ناشی از عدم آگاهی و جاهل بودن به موقعیت نماز و جایگاه آن در دین است که تصور می کند نماز با سایر تعالیم دین یکسان بوده و با بقیه احکام اسلامی فرقی ندارد و یا به خاطر ایجاد بهانه در ترک آن است که می خواهد آن بهانه را به عنوان دلیل نمایان سازد که هر دو جهت مردود است. بطلان تصور اول به این است که نماز برترین جایگاه را در دین دارا بوده و هرگز در عرض سایر احکام دین نیست. در برخی از تعابیر، معصومین(ع) نماز را عصاره دین و بلکه تمام دین به شمار آورده اند، چون همه دین در نماز متجلی است.و بطلان تصور دوم به این است که طبیعی است هر کس برای انجام عمل یا ترک آن سعی دارد که دلیلی داشته و انجام و ترک هر کاری را بدون علت انجام ندهد، چون هیچ کاری بدون علت نیست.البته اگر سؤال شود که اقامه نماز که جنبه ایجابی و عملی دارد نیاز به دلیل دارد، ولی ترک نماز چیزی نیست که جنبه عملی داشته باشد تا نیازمند دلیل باشد؟ پاسخ ما این است که چون نماز حکمی است که از بنده خواسته شده و جزو واجبات به حساب آمده اگر کسی آن را ترک نماید، باید دلیل اقامه کند، نه کسی که آن را انجام می دهد. و امور زیادی در دین وجود دارد که جنبه سلبی آنها و ترکشان نیازمند دلیل است، مثل این که در قیامت از انسان سؤال می شود تو که سالم بودی چرا روزه نگرفتی؟ چرا تو که مستطیع بودی به حج نرفتی؟ تو که سرمایه داشتی چرا خمس و زکات ندادی؟ همه این ها جنبه سلبی دارند و ترکشان محتاج دلیل است، نه انجام آنها.این جاست که افراد به بهانه ای تمسک می جویند و تلاش دارند که آن بهانه های واهی و خیالی را به عنوان دلیل ترک عمل خود ارائه نمایند و حال آن که خود می دانند که اینها بهانه ای بیش نیست.معمولا عادت بشری بر این است که بهانه تراشی کند و تنبلی و سستی در هر کاری را توجیه نموده و اعتذار بطلبد و این عذر و بهانه ها دلیل و نشانه عدم تمایل یا سستی اراده اوست.