شناخت موانع اقامه نماز در نوجوانان (۲)

شناخت موانع اقامه نماز در نوجوانان-۲
راستی چرا در میان نوجوانان و جوانان برخی آن چنان که باید به نماز اهمیت نمی دهند و یا ا ین که چرا بعضی از آ نان ارتباط چندانی با نماز ندارند و یا عده ای از نوجوانان و جوانان درحالی که از خانواده مذهبی و مسلمان هستند نماز نمی خوانند؟ در قسمت قبل به عواملی چون محیط خانواده و بی توجهی والدین، عدم آگاهی و بینش کافی از فریضه نماز، سستی و تنبلی، فساد اخلاقی و مزاحم دانستن نماز برای کارهای شخصی اشاره شد. حال به مسئله مجالست و مصاحبت با دوستان خواهیم پرداخت. برای یک جوان که ابتدای ورود او به حیات و زندگی اجتماعی است و شخصیت اجتماعی او درحال شکل گیری می باشد، آن چه در درجه اول اهمیت قرار دارد و شاید مهمترین عامل در موفقیت و کسب سعادت او در زندگی به شماری آید، انتخاب دوست یا دوستان خوب است و آن چه که دراین رابطه مهم است و بلکه اقتضای زندگی اجتماعی انسان می باشد، شناخت برخی از خصوصیات اجتماعی افراد و آشنایی با ملاک و معیارهایی است که در انتخاب دوست خوب لازم و ضروری است. ملاک و معیار انتخاب دوست۱- دارا بودن فکر و عقیده سالم: بر جوانان لازم است که با افرادی مجالست و همنشینی داشته باشند که صاحب عقیده پاک و فکری سالم باشند، چه این که داشتن فکری سالم آدمی را به شخصیت فردی و اجتماعی سالم دعوت می کند. این که برخی به دنائت و پستی زندگی روی می آورند به خاطر آن است که دارای اندیشه های پاک و صحیح نمی باشند بسیار روشن است که هرگز عقیده صواب انسان را به مسیر ناصواب نمی کشاند. نوجوانی و جوانی مقطعی از حیات آدمی است که هنوز به نیمروز آن نرسیده، بلکه در صبحدم حیات اجتماعی و تکلیفی قرار دارد و باید درهنگامه صبح، گل وجود خویش را با افکار و نیات پاک آبیاری نمود تا پژمردگی زودرس بر او عارض نشود. لازمه طراوت و شادابی گل وجود آدمی به این است که هم همت گمارد تا عقاید فطری اش را سالم نگه دارد و هم با کسانی مصاحبت نماید که دارای افکار پاک باشند. علی (علیه السلام) خطاب به یکی از یارانش به نام حارث همدانی چنین توصیه می کند که: «ای حارث از رفاقت با کسانی که افکارشان خطا و اعمالشان ناپسند است دوری کن، همانا آدمی به اخلاق و سیره رفیقش خوی می گیرد و با افکار و اعمال وی معتاد می شود. در حقیقت دوست به منزله عضوی از اعضای بدن است که حفظ و مواظبت آن لازم است، پس به همان اندازه که انسان باید در حفظ سلامت خود بکوشد تا آسیبی به او نرسد، می بایست در اعتقاد و افکار دوستان خویش نظارت کند تا عقاید و رفتارش را فاسد نکنند و نیز همت گمارد که دوستان پاک ضمیر را از دست ندهد؛ چون از دست دادن آنها به منزله جدا شدن عضوی از اعضای اوست. در سخنی دیگر علی (علیه السلام) می فرمایند: «کسی که دوست خوب خود را که برای خدا با وی پیوند دوستی داشته، از دست بدهد، گویا شریفترین اعضای بدن خود را از دست داده است.» 2- حسن خلق و فروتنی: یکی دیگر از معیارهای مهم در انتخات دوست این است که او دارای حسن خلق، رفتار پسندیده، تواضع و فروتنی و اوصاف نیکو باشد. فردی که از این اوصاف برخوردار نباشد لایق ارتباط و پیوند دوستی نیست؛ چون اعمال ناشایست او حاکی از نیات پلیدی است که در باطن اوست. بهترین مزیت ارتباط و دوستی با این گونه از افراد این است که به تدریج خلق و خوی او در رفتار آدمی تأثیر می گذارد، طوری که منش و رفتار دو دوست مثل هم می شود. همه این تأکیدات و هشدارها از کلمات نورانی معصومین(ع) حاکی از آن است که انسان نباید دوستی را انتخاب نموده و با او مجالست نماید که در زندگی مواظب عملکردهای خود و در مسائل اجتماعی در برخورد با دیگران متوجه منش و رفتارهای خود نیست و شخصی که دارای اخلاق تند، رفتار ناشایست و برخورد نامناسب باشد از رفاقت با او نهی شده است. ۳-عاقل بودن: معیار دیگری که در انتخاب دوست باید لحاظ گردد میزان علم و آگاهی و عقل و اندیشه اوست. دوست آگاه و عاقل مایه خوشبختی و سعادت و رفیق سفیه و جاهل اسباب ناراحتی و رنج را فراهم خواهد نمود، چون اولی با درایت خویش و آگاهی و معرفتی که دارد در انجام اعمال خود تمام جوانب کار را درنظر دارد که هم برای خود و هم برای نزدیکان و دوستانش معضل یا مشکلی را ایجاد نکرده، بلکه مشکلات موجود را رفع می کند، اما دومی با علم اندک و عدم تدبیر و دوراندیشی و استفاده نکردن به جا از عقل و اندیشه نه تنها قدرت از میان برداشتن مشکلات را در زندگی ندارد، بلکه با سفاهت خویش موانعی را برای خود و دوستان در مسیر پیشرفت زندگی ایجاد می کند. چه بسا نیتی خیر در ذهن داشته باشد تا این که کار خیری در حق دوستان انجام دهد ولیکن براثر کج فهمی و کم خردی عملی به زیان او انجام می دهد. چنان چه امام حسن عسگری(ع) فرمودند: «دوست انسان جاهل همیشه در سختی و زحمت است.» یا علی(ع) می فرمایند: «دوست انسان احمق، همواره در رنج است.» متقابلاً در برخی روایات رفیق عاقل و آگاه به داروی شفابخش تشبیه شده است که می تواند امراض اخلاقی و ناهنجاری های رفتاری را درمان نماید. امام صادق(ع) در روایتی بسیار زیبا چنین فرمودند: «دوستان صمیمی سه قسمند: اول کسی که همانند غذا از ضروریات و لوازم زندگی به حساب می آید و در همه حالات، انسان به او نیازمند است و او رفیق عاقل است. دوم کسی است که وجود او برای انسان به منزله یک بیماری مزاحم و رنج آور است و او رفیق احمق است. سوم دوستی است که وجودش نافع است، همانند داروی شفابخش و ضدبیماری است و او رفیق عاقل و لبیب است (یعنی دارای فکری عمیق و دوراندیش است).» 4-خوشنامی و شهرت داشتن به خوبی: درجامعه روستایی یا شهری که در آن زندگی می کنیم، برخی از خانواده ها به خوبی و پاکی و نجابت و نیک نامی شهرت دارند و بالعکس برخی دیگر به بدی و زشتی و بی ایمانی مشهورند. همه همت یک جوان باید در این باشد که اگر قدرت اصلاح چنین افرادی را دارد که با آنها طرح دوستی ببندد و در مقام ساختن و اصلاحشان برآید، بسیار کار پسندیده ای است و چون غالباً چنین قدرتی از غالب جوانان بعید است، لذا سفارش اکید بر این است که با این قشر مجالست و رفاقتی نداشته باشید. در توصیه های اولیای دین در این زمینه از دو چیز نهی شده است: یکی نزدیک شدن به مراکز و مجالس بدنام کننده و دیگری رفاقت با افراد بدنام و مورداتهام. در وصیت علی(ع) به فرزندش امام حسن مجتبی(ع چنین آمده است: «از مراکز بدنام و محل های موردتهمت و از مجالسی که مورد سوءظن است دوری کن، به دلیل آن که رفیق بد، دوستش را فریب می دهد و او را به کار ناپسند تحریک می کند.» قطعاً کسی که دارای اعمال وعقاید خوبی باشد و مردم او را به صفات نیک بشناسند درحالی که با افراد بدنام مجالست نماید و با آنها حشر و نشر داشته باشد، تدریجاً مورداتهام واقع می شود و چه بسا بدنامی آنان در او سرایت نموده و او را مورد تأثیر قرار دهد. ۵-صادق بودن و صداقت داشتن: از اوصاف دیگری که در آئین دوست یابی ملاک و محور است این است که رفیق باید در گفتار صادق و در رفتار صداقت داشته باشد. صدق در گفتار و صداقت در رفتار، تعدیل شخصیت انسان را به همراه دارد. آن که در گفتار صادق نبوده و سعی در درست جلوه دادن قضایای کاذب داشته و یا در اعمال و رفتار خود تلاش می کند که نوعی رفتار تصنعی و کاذب را برای خود ایجاد نماید و در ورای آن رفتار حقیقی خود را بپوشاند از دیدگاه علوم روانشناختی از نوعی کمبود و کاستی روحی و باطنی رنج می برد و سعی دارد که ازاین طریق آن کاستی خود را به این صورت جبران نماید. والاکسی که دارای شخصیت متعادل و حقیقی بوده و از تعدیل روحی و روانی برخوردار باشد، نیازی نمی بیند که به کذب قولی و عملی دست زند. روانشناسان مدعی اند که با تجربه ثابت شده است آنان که از حیث شخصیتی ضعفی در خود می بینند و یا کمبود عاطفی در خود احساس می کنند، سعی دارند که خودرا به نحوی در میان دوستان مطرح سازند که یکی از بهترین راه ها بزرگ نمایی در امور است و اینان همیشه می خواهند خوبی را بدی، راست را دروغ، زیبا را زشت، راستی را کجی، نزدیک را دور و هر امری که جلوه های تازه و اعجاب آور داشته باشد، نمایان سازند تا این که خود مطرح گردند و شاید به همین دلیل باشد که در اخبار و روایات ائمه(ع) انسان کاذب و دروغگو به سراب تشبیه شده است و از پیمان دوستی با آنان شدیداً نهی شده است. امام صادق(ع) فرمودند: «از دوستی با انسان کذاب برحذر باش چون او همانند سراب است که دور را برای تو نزدیک و نزدیک را از تو دور می سازد.» یعنی همان گونه که سراب امر واقعیت داری نبوده و از دور فریبنده است، دوستان کاذب هم این چنین می باشند، چون ایشان هم امور غیرواقعی را واقعی جلوه می دهند. جوان هوشمند باید بداند که چنین دوستانی به پیمان دوستی وفادار نخواهند بود و زیان ارتباط با آنان بیش از نفعشان است.
روزنامه کیهان، شماره ۱۹۰۰۲ به تاریخ ۱/۱۱/۸۶، صفحه ۱۰ (مدرسه)
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.