مجمع جهانی شیعه شناسی

شیوه قرآن در انتقال پیام به مخاطب (۱)

مقدمه
قرآن کریم که آخرین و جامع ترین کتابی است که از سوی خداوند متعال برای هدایت و سعادت انسان نازل شده و اگر نبود راه ارتباط انسان با خدا و شناخت عالم والا بسته بود. قرآن کریم پیام خدا به انسان روی زمین است و قطعاً خدای سبحان به گونه ای این پیام را به بشر منتقل می کند؛ انتقال پیام در واقع همان ایجاد ارتباط با مخاطبان است که از این طریق قرآن کریم می تواند جاذبه ها، دافعه ها، پندها، مواعظ و… را به مخاطبان خود منتقل کند؛ حال این سوال مطرح می شود که قرآن کریم چه روش هایی را برای ارتباط با مخاطب و انتقال پیام به او برگزیده، مخاطبان از چه کسانی هستند و پیام های او چه ویژگی هایی دارد؟ این تحقیق به دنبال کشف این روش هاست و تا جایی که امکان داشته باشد در پی مخاطب شناسی، کشف روش های قرآن در پیام رسانی و بررسی ویژگی های این پیام هاست. دایره این موضوع شامل علوم تفسیر، علوم اجتماعی، روان شناسی و علوم ارتباطات و تاریخ است اما در این مقاله به دلیل محدودیت ها فقط وارد بُعد تاریخی و تا حدودی علوم ارتباطات می شود، به این صورت که ابتدا به معرفی مخاطبان قرآن در عصر نزول از بعد تاریخ پرداخته و پس از آن به بیان شیوه هایی که قرآن برای پیام رسانی برگزیده می پردازد؛ سپس ویژگی های پیام های قرآنی را بیان می کند. از آن جا که تا به حال در این موضوع و با این عنوان تحقیقی به دست نیامده، لازم می نمود در این زمینه تحقیقی هر چند ناچیز، انجام گیرد تا بتواند در شناخت قرآن گامی برداشته باشد و از آن گذشته الگویی در انتقال پیام و پیام رسانی معرفی کرده باشد. این پژوهش با جستجو در کتاب هایی که امید می رفت مطلبی در این باره برای گفتن داشته باشند شکل گرفته و بیشترین متن مورد استفاده خود قرآن کریم بوده است و سعی شده است که به سه سؤال اصلی پاسخ داده شود و آن این که مخاطبان قرآن کریم چه کسانی هستند، شیوه ای که قرآن بدان پیام رسانی می کند چیست؟ و ویژگی های این پیام ها چیست؟ امید است که مورد توجه امام عصر ارواحنا فداه قرار گیرد.
فصل اول مخاطبان قرآن در عصر نزول

الف- مشرکان
از نظر اعتقادی، شایع ترین و عمومی ترین اندیشه حاکم بر مردم جزیره العرب شرک بوده است؛ گروه ها و قبایل مختلف، همه مشرک بوده اند، قرآن کریم اصطلاح مشرکین را به اعراب بت پرست اطلاق می کند و گر چه این کلمه از لحاظ لغوی معنای وسیع تری دارد، اما به عنوان یک اسم برای مشرکان بت پرست استعمال شده است، تنها تفاوتی که در بین گروه های مشرک وجود داشت، تفاوتی بود که بین انواع مختلف شرک قابل تصور بود؛ در عین حال در میان مردم جزیره العرب کسانی نیز یافت می شده اند که اساساً هیچ اعتقادی به خدا نه به عنوان شرک و نه هیچ عنوان دیگری نداشتند(۱)؛ چنان که قرآن کریم از زبان آنان می فرماید: « وَقَالُوا مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا یُهْلِکُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُم بِذَلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ (۲)؛ و گفتند: جز زندگی دنیوی ما هیچ نیست؛ می میریم و زنده می شویم و ما را جز طبیعت هلاک نمی کند، آنان را به این [مطلب] هیچ دانشی نیست و جز پندار نمی کنند. قرآن کریم در سطح وسیعی با شرک روبه رو بوده و رسالت داشته با صالحان افکار و عقاید شرک آلود ارتباط برقرار نماید، تا آنان را از انحرافی که در مسیر توحید ایجاد کرده بودند نجات داده به طریق مستقیم حق برگرداند.
ب- کافران اهل کتاب
یکی از مخاطبان قرآن کریم در عصر نزول اند که در جای جای قرآن با عنوان کافران از اهل کتاب به آنان اشاره شده است و علاوه بر یهودیان، مسیحیان را نیز در بر دارد؛ گر چه در برنامه ارتباطی قرآن کریم یهودیان جایگاه وسیع تری نسبت به مسیحیان دارند و بسیاری از آیات قرآن در رابطه با یهودیان و ماجراها و تاریخ آن هاست اما قرآن کریم را به داستان عیسی مسیح(ع) مریم(سلام الله علیها) نیز عنایت داشته و آن را مطرح کرده است. ابتدا در مورد یهودیان و سپس از مسیحیان که هر دو مخاطب قرآن اند بحث به میان خواهد آمد:
۱- یهودیان
پس از ویرانی اورشلیم، شمار یهودیان عربستان افزایش یافت، تا حدی که در زمان بعثت رسول اعظم(ص) یهودیان حضور نیمه گسترده ای در جزیره العرب داشتند، قبایلی از یهود بنی قریظه، بنی نظیر و بنی قینقاع، در مدینه، خیبر، فدک و وادی القری، سکونت داشتند. (۳) از برخوردهایی که قرآن کریم با یهودیان به ویژه در سوره های مدنی دارد، چنین بر می آید که حضور آن ها در یثرب، زیادتر از مناطق دیگر بوده است، یعقوبی می گوید: « مناطق یهودی نشین، بیشتر همان منطقه یثرب و یمن بوده است». ابن قتیبه نیز نقل می کند که یهودیت بیشتر در قبیله حمیر و کنانه و بنی حارث ابن کعب و کنده، بوده است؛ از برخی منابع نیز به دست می آید که گروه هایی از اوس و خزرج به علت هم نشینی با یهود در محله خیبر و بنی قریظه یهودی شدند هم چنان که تعدادی از بنی حارث ابن کعب و عده ای از قبیله غسان و جذام نیز یهودی شدند. (۴) قرآن کریم نزدیک ترین مدرک معتبری است که وضع دینی و فکری آن ها را بیان کرده است: یهودیان کسانی هستند که به خاطر منافع شخصی شرایع خود را کنار گذاشته اند، به بعضی عمل می نمایند و به بعضی دیگر عمل نمی کنند.(۵) با این که آن ها به سوی گناه و تجاوز از حدود خدا و خوردن حرام می شتابند، علمای ربانی و احبار، آن ها را از گفتار گناه و خوردن حرام (سحت) باز نمی دارند « وَتَرَى کَثِیرًا مِّنْهُمْ یُسَارِعُونَ فِی الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَأَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ لَوْلاَ یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَالأَحْبَارُ عَن قَوْلِهِمُ الإِثْمَ وَأَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا کَانُواْ یَصْنَعُونَ» (6)؛ یهود با اخبارشان رشوه می گیرند و حرام خواری می کنند، بسیاری از احبار و رهبان اموال مردم را به باطل می خورند و مردم را از راه خدا باز می دارند. هم چنین قرآن کریم آنان را این گونه معرفی می کند: آن ها در اعتقادات خود به شرک گرائیده و عزیر را فرزند خدا می دانند، اعتقاد آنان نسبت به احبار و رهبان نیز به شرک می گراید.(۷) یهود در برخورد با کلمات حق، آن ها را از مجرای اصلی خود خارج می کند،(۸) به خدا دروغ می بندد،(۹) حق را کتمان کرده و به مریم(سلام الله علیها) تهمت می زند.(۱۰) با آنان که ربا خواری برای آنان تحریم شده است، در میانشان رواج دارد؛ قرآن کریم مهم ترین خصیصه یهود را پیمان شکنی می داند.(۱۱) پیمان شکنی یهود تا جایی است که وقتی مروان حکم را نزد علی(ع) آوردند تا با امام(ع) بیعت کند، آن حضرت را در پیمان شکنی به یهودیان همانند کرد(۱۲)؛ این تشبیه از آن جهت بود که مهم ترین خصلت یهود، پیمان شکنی بوده و هست؛ بعدها یهودیان بارها با پیامبر اعظم(ص) معاهده بسته و آن را زیر پا گذاشتند، امروزه نیز صهیونیست های یهودی اسرائیل در پیمان شکنی زبانزد مردم جهان هستند.
۲- مسیحیان
یکی دیگر از گروه هایی که قرآن کریم آنان را تحت عنوان اهل کتاب مورد خطاب قرار داده است، مسیحیان هستند؛ درباره این که اوضاع و احوال نصرانی ها در جزیره العرب چگونه بوده، تاریخ آگاهی های محدودی در اختیار ما گذاشته است؛ اگر بخواهیم این مسأله را از دیدگاه خود قرآن بررسی کنیم، در می یابیم که قرآن کریم با نصرانیت نیز مانند یهودیت برخوردی اعتقادی دارد؛ اما این نکته نیز روشن است که وجود برخوردهای سیاسی- نظامی، به آن صورت که اسلام و قرآن با مشرکان و یهود داشته، به هیچ وجه با مسیحیان مطرح نبوده است؛ این نشان گر آن است که تعداد مسیحیان در مقابل یهود یا کمتر بوده و یا حداقل در محیط مکه و مدینه نسبت به مناطق دیگر، بسیار اندک بوده است(۱۳)…. . قرآن کریم از یک طرف روحیه حق پذیری آنان را ستوده و در مقابل یهود که از دشمنان سرسخت مسلمانان بودند، مسیحیان را از نزدیک ترین دوستان آنان معرفی می کند، اما از سوی دیگر آن ها را نیز همانند یهودیان تخطئه می کند و به سبب تثلیث و اعتقادی که نسبت به حضرت مسیح(ع) دارند آن ها را کافر می شمارد(۱۴). برخورد صریح پیامبر با مسیحیان، تنها همان داستان مباهله است که در کتب تاریخ اسلام درباره آن سخن گفته شده است؛ قرارهای چندی نیز با قبایل مسیحی شمال امضا شده است، هم چنان که در میان نامه های پیامبر اعظم(ص) به سران کشورها چند نامه به قیصر روم و اسقف بزرگ موجود است. (۱۵)
ج- منافقان
یکی دیگر از گروه هایی که قرآن کریم از آنان یاد می کند و جمعیت قابل توجهی را در اسلام بعد از هجرت تشکیل می دادند، منافقان هستند که قرآن کریم آنان را مورد خطاب قرار داده و پیام ها و هشدارهای خود را به آنان ابراز می کند؛ با توجه به حضور وسیع آنان در جامعه اسلام و آسیب هایی که از سوی آنان متوجه نظام اسلام آن زمان بود قرآن کریم در چند سوره به معرفی آنان می پردازد و در موارد بسیاری کار شکنی های آنان را بیان کرده و آنان را به مومنان معرفی می نماید.(۱۶) به طور کلی همه کسانی که ظاهراًً عبارات قرآن را می پذیرند، لکن روان شناسی یا جامعه شناسی، اقتصاد و یا مدیریت اسلام را زیر سؤال می برند، در فرهنگ قرآن کریم جزء این گروهند؛ امروزه منافقان کسانی هستند که به غرب رو می آورند. در نظام و جامعه اسلامی کار شکنی کرده و بسیاری از مواضع آن را تخطئه می کنند و یا این که دید اسلام نسبت به حجاب، زن، ارث زن و مسائل دیگر را رد می کنند، همه این ها در مسیر شوم و ذلت بار حرکت می کنند که غیر از راه اسلام است و چه در صدر اسلام و چه بعدها بیشترین خطر از ناحیه همین گروه متوجه اسلام و جامعه اسلام بوده است (۱۷)
د- مؤمنان
در قرآن کریم مؤمنان با لفظ (یا ایها الذین آمنوا) و با محوریت ایمان به غیب معرفی شده اند و هدایت و پیام های قرآنی در وهله اول متوجه همین مومنان است؛ پرهیزگارانی که به انبیای پیشین، کتب آسمانی گذشته و نیز هر چه بر قلب مطهر پیامبر آخرین(ص) نازل شده است ایمان دارند؛ خداوند سبحان در چند جای قرآن کریم به معرفی مؤمنان پرداخته، سیمای حقیقی آنان را به تصویر می کشد و مسیر هدایت آنان را ترسیم می کند: « إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَهٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ»(18)؛ مؤمنان تنها آن کسانند که چون یاد خدا شود دل هایشان ترسان شود و چون آیات او بر آن ها تلاوت شود ایمانشان را بیفزاید و بر خدای خویش توکل کنند، همانا آنان که نماز بر پا می دارند و از آنچه روزیشان داده ایم انفاق می کنند، آن ها مومن حقیقی هستند، برای ایشان نزد پروردگارشان مقام ها و منزلت ها و آمرزش و روزی کریمانه است. قرآن کریم می فرماید: (وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ آوَواْ وَّنَصَرُواْ أُولَئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُم مَّغْفِرَهٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ)؛(۱۹) آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند و آن ها که پناه دادند و یاری کردند، آنانند که به راستی مومن اند و برایشان مغفرت و روزی کریمانه خواهد بود. تربیت این گروه بزرگ ترین دستاورد تلاش انبیاء(ع) در طول تاریخ بوده و قرآن کریم نیز همین هدف را دنبال می کند و با این گروه ارتباط مداوم و قوی تر دارد.
پی نوشت ها :

۱- رسول جعفریان، سیره رسول خدا(ص)، ص ۱۸۹٫ ۲- سوره جاثیه(۴۵)، آیه ۲۴٫ ۳- سید ابوالحسن حسینی، ادیانی، پژوهش در تاریخ پیامبراسلام(ص)، ص ۵۸٫ ۴- رسول جعفریان، سیره رسول خدا(ص)، ص ۲۰۱٫ ۵- سوره بقره(۲)، آیه ۸۵٫ ۶- سوره مائده(۵)، آیه ۶۳-۶۲٫ ۷- همان، آیه ۳۱-۳۰٫ ۸- سوره مائده(۵)، آیه ۴۱٫ ۹- سوره بقره(۲)، آیه ۷۹ و سوره آل عمران(۳)،‌آیه ۷۸٫ ۱۰- سوره نساء(۴)، آیه ۱۵۶٫ ۱۱- سوره بقره(۲)، آیه ۸۳ و سوره انفال. ۱۲- نهج البلاغه، خطبه ۷۳، ص ۱۲۳٫ ۱۳- رسول جعفریان، همان، ص۲۰۵٫ ۱۴- سوره مائده(۵)، آیات ۱۷/۷۳/۷۲، سوره نساء(۴)، آیه ۱۷۱، سوره توبه(۹) آیه ۳۰٫ ۱۵- رسول جعفریان، همان، ص۲۰۶٫ ۱۶- سوره منافقون(۶۳) آیات ۸-۱، سوره نساء(۴)، آیات ۱۳۹-۱۳۸٫ ۱۷- ولی اللّه تقی پور فر، پژوهشی پیرامون تدبر در قرآن، ص ۶۳٫ ۱۸- سوره انفال(۸)، آیات ۲-۴٫ ۱۹- همان، آیه ۷۴٫
منبع: نشریه فصلنامه ی قرآنی کوثر، شماره ۳۴٫٫٫ .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.