شیعه در زمان حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام
خلافت امام علی(علیه السلام) در اواخر سال سی وپنج ه.ق. شروع شد و تقریباً چهار سال و نُه ماه ادامه یافت. شیعیان امیرالمؤمنین(علیه السلام) هنگام بیعت عمومی با آن حضرت وقت را مناسب دیدند تا یادی از ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) کرده مردم را به آن مقام شامخ تذکر دهند تا خواستند با آن حضرت بیعت کنند با انگیزه ای حقیقی باشد. از این رو هنگام بیعت مردم با امیرالمؤمنین(علیه السلام)، مالک بن حارث اشتر خطاب به مردم کرده فرمود: ای مردم! این علی(علیه السلام) وصی اوصیاء و وارث علم انبیاست، او کسی است که بلاهای بزرگ را به جان خریده و زحمت های فراوانی در راه اسلام تحمل کرده است. او کسی است که کتاب خدا به ایمان او شهادت داده و پیامبرش او را به بهشت رضوان بشارت داده است. کسی که تمام فضائل در او جمع شده، و احدی از گذشتگان و اهل این زمان در سابقه و علم و فضلش شک نکرده است…. (۱) .
خزیمه بن ثابت نیز پس از بیعت با امام علی(علیه السلام) می گفت: ما کسی را برگزیدیم که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) او را برای ما برگزید. (۲) .امام علی(علیه السلام) به کوفه آمد و آن شهر را محلّ اقامت خود، به عنوان پایتخت، انتخاب نمود؛ تا آنکه بتواند تشیع را در عراق گسترش داده و خود را نیز به اهل عراق معرفی نماید. از طرفی کوفه منطقه ای سوق الجیشی بود، و چون کلّ عراق نیز به شام نزدیک بود، آن حضرت خواست تا علاوه بر عراق؛ شام را نیز تحت نظر قرار دهد.
بعد از ورود امام علی(علیه السلام) به عراق، مردم با ملاحظه امام علی(علیه السلام) به عنوان قهرمان سیاست، در مقابل استیلای شامیان از او حمایت کردند و مدّتها از حامیان مذهبی امام علی(علیه السلام) بودند.پس از جنگ جمل، اصطلاح شیعه علیّ(علیه السلام) شامل همه کسانی می شد که از علی(علیه السلام)در مقابل عائشه حمایت می کردند. علاوه بر آن به اشخاص و گروه های غیرمذهبی که به دلائل سیاسی از علی(علیه السلام) حمایت می کردند، لفظ شیعه اطلاق می گردید.
در این مفهوم وسیع بود که کلمه شیعه در سند حکمیّت در صفین به کار رفت. ده سال بعد، زمانی که شیعیان شروع به تثبیت موقعیت اسمی خود کردند، کوشش هایی برای جدایی حامیان علی(علیه السلام) صورت گرفت و بین حامیان مذهبی و غیرمذهبی وی تمایزی حاصل شد.
امام علی(علیه السلام) در طول چهار سال و نه ماه حکومت خویش، اگرچه نتوانست جامعه اسلامی را به صورت اوّل خویش بازگرداند، اما به موفقیت های مهمّی دست یافت که عبارتند از:
۱ معرفی کردن شخصیت واقعی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) برای مردم.۲ تبیین احکام فراموش شده اسلام.۳ جلوگیری از بدعتها و تحریف های دینی درحدّ امکان.۴ تصحیح و اصلاح احکامی که به اشتباه برای مردم تبیین شده بود.۵ تبیین مقدار زیادی از معارف دینی.۶ تربیت شاگردانی جلیل القدر مانند: اویس قرنی، کمیل بن زیاد، میثم تمار، رشید هجری و….
در عصر حکومت امام علی(علیه السلام) اگرچه فشارها و حصرهای سیاسی از شیعه برطرف شد، ولی درعوض مبتلا به جنگ های داخلی متعدد شدند و در این جنگ ها نیز با گفتار و عمل دست از دفاع از امیرالمؤمنین(علیه السلام) برنداشتند.شیعیان با وجود شکست در جنگ ها برای دفاع از امیرالمؤمنین(علیه السلام) و مقابله با مخالفین آن حضرت، دست از دفاع عقیدتی از آن حضرت(علیه السلام) برنداشتند.
جنگ جمل
شیعیان عقیدتی در جنگ جمل به جهت آگاهی دادن مخالف و موافق به حقانیت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در خطبه ها و رجزهای حماسی خود، آن حضرت را به دیگران معرفی می کردند.ابوالهیثم بن تیهان که بدری است می گوید:
قل للزبیر وقل لطلحه إنّنانحن الذین شعارنا الأنصارإنّ الوصیّ إمامنا وولیّنابرح الخفاء وباحت الأسرار (۳) .
مردی از قبیله ازد به میدان آمده می گوید:هذا علیّ وهو الوصیّأخاه یوم النجوه النبیّوقال هذا بعدی الولیّوعاه واع ونسی الشقیّ (۴) .
حجر بن عدی کندی، صحابی جلیل القدر، می گوید:یا ربّنا سلّم لنا علیّاًسلّم لنا المبارک المضیّا المؤمن الموحّد التقیّالاخَطِل الرأی ولا غویّابل هادیاً موفّقاً مهدیّاًواحفظه ربّی واحفظ النبیّافیه فقد کان له ولیّاًثمّ ارتضاه بعده وصیّاً (۵) .
زحر بن قیس جعفی می گوید:أضربکم حتّی تقرّوا لعلیّخیر قریش کلّها بعد النبیّمن زانه الله وسمّاه الوصیانّ الولیّ حافظاً ظهر الولی(۶) .
جنگ صفین
در جنگ صفین نیز شیعیان به طرق مختلف به دفاع از امیرالمؤمنین(علیه السلام) و حریم ولایت برآمدند.عده ای با بیان خطبه ها، به دفاع از مقام او برآمدند. ابن ابی الحدید می گوید: بعد از آنکه امیرالمؤمنین(علیه السلام) مردم را در کوفه برای حرکت به طرف صفین به جهت جنگ با معاویه جمع کرد، عمرو بن حمق خزاعی ایستاد و امام علی(علیه السلام) را مورد خطاب قرار داده عرض کرد: ای امیرمؤمنان! من تو را به جهت خویشاوندی یا طلب مال، یا سلطنت و جاه، دوست ندارم بلکه دوستی من نسبت به تو از آن جهت است که پنج خصلت در تو یافتم که در دیگری نبوده است: تو پسرعموی رسول خدا و جانشین و وصیّ او هستی، و پدر ذریه پیامبری که در میان ما به ودیعت گذارده شده است. تو اول کسی هستی که اسلام آورد، و سهم تو در جهاد از همه بیشتر است…. (۷) .امّ خیر نیز در روز صفین در تحریک سپاهیان امام علی(علیه السلام) می فرمود: عجله کنید خداوند شما را رحمت کند به یاری امام عادل و باتقوای باوفا و راستگو که وصی رسول خداست. (۸) .
برخی دیگر نیز با اشعار خود به دفاع از مقام ولایت برآمدند:
قیس بن سعد، صحابی عظیم و سید خزرج می گوید:وعلیّ إمامنا وإماملسوانا أتی به التنزیلیوم قال النبیّ من کنت مولاه فهذا مولاه خطب جلیلإنّ ما قاله النبیّ علی الأمّهحتم ما فیه قال وقیل. (۹) .
و نعمان بن عجلان انصاری نیز می گوید:کیف التفرق والوصیّ إمامنالا کیف إلاّ حیره وتخاذلالاتغبنُنّ عقولکم، لا خیر فیمن لم یکن عند البلابل عاقلاوذوو معاویه الغویّ وتابعوادینَ الوصیّ لتحمدوه آجلا. (۱۰) .
اینان در اشعار خود عمدتاً بر مسأله وصایت و جانشینی امام علی(علیه السلام) از رسول خدا(صلی الله علیه وآله)تأکید داشتند.برخی دیگر نیز پس از آنکه امام علی(علیه السلام) از صفین به کوفه بازگشت و خوارج از او جدا شدند، در کنار امام علی(علیه السلام) ثابت قدم ماندند و بار دیگر با آن حضرت تجدید بیعت و عهد نمودند. از جمله عهد آنان این بود که به حضرت خطاب کرده عرض کردند: ما دوست هر کسی هستیم که تو دوست آنی، و دشمن هر کسی هستیم که تو با آنان دشمنی داری. (۱۱) .عده ای دیگر با نوشتن نامه به معاویه او را مورد عتاب و سرزنش قرار داده مقام ولایت و خلافت به حق امیرالمؤمنین(علیه السلام) را به او گوشزد می کردند.محمّد بن ابی بکر در نامه ای که به معاویه می نویسد، می گوید:…وای بر تو! چگونه خودت را در کنار علی(علیه السلام) قرار می دهی، کسی که وارث رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و وصیّ او و پدر فرزندان اوست. کسی که قبل از دیگران به او گروید و آخرین کسی بود که عهد پیامبر(صلی الله علیه وآله) را شنید. او را از اسرارش آگاه و در امرش شریک ساخت. (۱۲) .دارمیه حجونیه از زنان شیعه امام علی(علیه السلام) در برابر معاویه در بیان علل دوستی علی(علیه السلام) گفت: من او را دوست دارم زیرا مساکین را دوست می داشت و به واماندگان کمک می کرد. او فقیه در دین بود و از بیان حق کوتاهی نمی نمود. او از جانب رسول خدا(صلی الله علیه وآله) ولایت داشت…. (۱۳) .جنایات معاویه بر شیعه در اواخر حکومت امام علی
از سال ۳۹ هجری، معاویه هجوم همگانی و گسترده ای را برعلیه شیعیان امیرالمؤمنین آغاز نمود و با فرستادن افرادی خشن و بی دین برای سرکوب شیعیان، حیطه حکومت حضرت را مورد تاختوتاز قرار داد:۱ نعمان بن بشیر را با هزار نفر برای سرکوب مردم عین التمر فرستاد.۲ سفیان بن عوف را با شش هزار نفر برای سرکوب مردم هیت و از آنجا به انبار و مدائن فرستاد.۳ عبدالله بن مسعده بن حکمه فزاری که از دشمنان امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود با هزاروهفتصد نفر به تیماء فرستاد.۴ ضحاک بن قیس را با سه هزار نفر به واقعه برای غارت هرکس که در طاعت امام علی(علیه السلام) است فرستاد. و در مقابل، حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) حجر بن عدی را با چهارهزار نفر برای مقابله با او فرستاد.۵ عبدالرحمن بن قباث بن اشیم را با جماعتی به بلاد جزیره فرستاد، که حضرت کمیل را برای مقابله با او فرستاد.۶ حرث بن نمر تنوخی را نیز به جزیره فرستاد تا با هرکس که در اطاعت امام علی(علیه السلام) است مقابله کند که در آن واقعه افراد زیادی کشته شدند. (۱۴) .۷ در سال ۴۰، بُسر بن أرطاه را با لشکری به سوی مکه و مدینه و یمن فرستاد او هنگامی که به مدینه رسید، عبیدالله بن عباس که عامل مدینه از طرف امام علی(علیه السلام) بود، از آنجا فرار کرده و در کوفه به حضرت ملحق شد ولی بُسر هر دو فرزند او را به شهادت رسانید. (۱۵) .یکی دیگر از مناطقی که سر راه بُسر مورد غارت قرار گرفت منطقه ای بود که گروهی از قبیله همدان و شیعیان حضرت علی(علیه السلام) در آن جا سکونت داشتند. بُسر با حرکتی غافلگیرانه به آنها حمله کرد. بسیاری از مردان را کشت، و تعدادی از زنان و فرزندان آنان را به اسارت برد. و این اولین بار بود که زنان و کودکان مسلمین به اسارت برده می شدند. (۱۶) .مسعودی در مورد بسر بن ارطاه می گوید: او افرادی از خزاعه و همدان و گروهی را که معروف به الانباء از نژاد ایرانیان مقیم یمن بودند کشت. و هرکسی را که مشاهده می کرد میل به علی دارد یا هوای او را در سر دارد، می کشت. (۱۷) .ابن ابی الحدید می گوید: بُسر به طرف اهل حسبان که همگی از شیعیان علی(علیه السلام)بودند، آمد و با آنان سخت درگیر شد و به طور فجیعی آنان را به قتل رسانید. و از آنجا به طرف صنعا آمد و در آنجا صد نفر از پیرمردان را که اصالتاً از فارس بودند کشت، تنها به جرم اینکه دو فرزند عبیدالله بن عباس در خانه یکی از زنان آنان مخفی شده است. و بُسر در حمله هایش حدود سی هزار نفر را به قتل رساند و عدّه ای را نیز در آتش سوزاند. (۱۸) .او نیز می نویسد: معاویه در نامه ای به تمام کارگزارانش نوشت: به هیچ یک از شیعیان علیّ و اهل بیتش اجازه شهادت ندهید. و در مقابل، شیعیانِ عثمان را پناه داده و آنان را اکرام کنید…. و نیز در نامه ای دیگر به کارگزاران خود نوشت هرکسی که ثابت شد محبّ علیّ و اهل بیت اوست اسمش را از دیوان محو کرده و عطا و روزیش را قطع نمایید.و در ضمیمه این نامه نوشت: هرکس که متّهم به ولای اهل بیت(علیهم السلام) است او را دستگیر کرده و خانه او را خراب کنید. بیشتر مصیبت بر اهل عراق بود خصوصاً اهل کوفه…. (۱۹) .
پی نوشت ها
۱- تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۷۸٫۲- المعیار والموازنه، ص ۵۱٫۳- شرح ابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۱۴۳٫۴- همان، ج ۱، ص ۱۴۴٫۵- شرح ابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۱۴۵٫۶- همان، ج ۱، ص ۱۴۷٫۷- شرح ابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۲۸۱٫۸- بلاغات النساء، ص ۶۷٫۹- شرح ابن ابی الحدید، ج ۲، ص ۱۴۹٫۱۰- همان.۱۱- تاریخ طبری، ج ۵، ص ۶۳٫ انساب الاشراف، ج ۲، ص ۳۴۸٫۱۲- تاریخ ابن اثیر، ج ۳، ص ۱۰۸٫ وقعه صفین، ص ۱۱۸٫۱۳- الوافدات من النساء علی معاویه، ص ۴۱٫۱۴- ر.ک. الاغانی، ج ۱۵، ص ۴۴٫ تاریخ ابن عساکر، ج ۱۰، ص ۱۵۲٫ الاستیعاب، ج ۱/۶۵٫ تاریخ طبری، ج ۵، ص ۱۳۴؛ الکامل، ج ۲، ص ۴۲۵٫۱۵- تاریخ طبری، ج ۵، ص ۱۳۹٫ کامل ابن اثیر، ج ۲، ص ۴۲۵٫ تاریخ دمشق، ج ۱۰، ص ۱۵۲٫ البدایه والنهایه، ج ۷، ص ۳۵۶٫۱۶- العقدالفرید، ج ۵، ص ۱۱٫۱۷- مروج الذهب، ج ۳، ص ۲۲٫۱۸- شرح ابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۱۱۶ ۱۲۱٫۱۹- همان، ج ۱۱، ص ۴۴ ۴۵٫
http://shiastudies.com/fa