صحاح سته؛ سنن نسائی

صحاح سته؛ سنن نسائی

۶ـ سنن نسائى

عنوان اصلى:

کتاب او به «سنن» معروف است، «صنف السنن وغیرها».([۱]) مزى مى‏گوید: «صاحب کتاب السنن».([۲]) سنن نسائى را «السنن الصغرى»، «المجتبى» و «المجتنى» نیز گفته‏اند، و این براى آن است که او در آغاز کتابى بزرگتر با احادیث بیشتر نگاشت و سپس گزیده آن را تدوین کرد.

در اینکه «المجتبى» را خود نسائى گردآورده و برگزیده یا اینکه شاگرد و راوى سنن او «ابن‏السنی»([۳]) این کار را کرده، اختلاف است.

برخى همچون ذهبى سخن دوّم را درست مى‏دانند.

او مى‏گوید:

«قال ابن‏الأثیر: سأل أمیرٌ أبا عبدالرحمان([۴]) عن سُننه: أصحیح کلُه؟ قال: لا. قال: فاکتب لنا منه الصحیح. فجرّد المجتبى. قلتُ: هذا لم یصح، بل المجتبى اختیار ابن السنّی»([۵])

گویا سخن ذهبى نادرست است و نسائى خود «مجتبى» را برگزیده و مشهور میان محدثان نیز است. «فاروق حمّاد» در مقدمه کتاب «عمل الیوم واللیلهًْ»، به‌ خوبى از این دیدگاه دفاع کرده است.([۶])

سیوطى نیز سخنانى گفته که مؤید این دیدگاه است و گویا دیدگاه خود او نیز هست.

او در مقدمه «زَهرالربى على المجتبى» گوید:

«وقال محمد بن معاویه الأحمر([۷]) ـ الراوی عن النسائی ـ قال النسائی: کتاب السنن کله صحیح، وبعضه معلول، إلا أنه لم یبین علته، والمنتخب المسمى بالمجتبى صحیح کله و ذکر بعضهم أن النسائی لما صنف السنن الکبرى أهداه إلى أمیر الرمله، فقال له الأمیر: أکل ما فی هذا صحیح؟ قال: لا، قال: فجرّد الصحیح منه، فصنف المجتبى»([۸])

«سندى»([۹]) نیز همین سخن را در مقدمه حاشیه خود بر سنن نسائى آورده است.([۱۰])

گردآورنده آن:

«أحمدبن على بن شعیب بن علی بن سنان بن بحر، أبوعبدالرحمن النسائی»([۱۱]). «مزى» مى‏گوید:

«أحمد بن شعیب…. بن بحر بن دینار…».([۱۲])

«ذهبى» مى‏گوید:

«أحمد بن شعیب… بن بحر الخراسانی…».([۱۳])

زادروزش:

بیشتر سال ۲۱۵ هـ.ق را گفته‏اند، هرچند ۲۱۴ هـ.ق نیز گفته شده است.([۱۴]) «سیوطى» زادروزش را (۲۲۵ هـ.ق) گفته([۱۵]). او در «نسا» شهرى در خراسان پا بر زمین نهاد.

وفاتش:

وى روز دوشنبه، سیزدهم ماه صفر یا در ماه شعبان سال ۳۰۳ هـ‍ در گذشت. محل مرگش را مکه و نیز «رملهًْ»([۱۶]) گفته‏اند([۱۷])، که اوّلى مشهورتر است. «ذهبى» مکان مرگ او را «رمله» مى‏داند.([۱۸])

روایاتى که مکان مرگ او را در مکه مى‏دانند، گفته‏اند که قبر او میان صفا و مروه است.

زندگى علمى او:

نسائى از نوجوانى دنبال فراگیرى حدیث بود. «ذهبى» مى‏گوید:

«… طلب العلم فی صغره فارتحل إلى قُتیبه فی سنه (۲۳۰ هـ.ق)، فأقام عنده ببَغلان سنهً، فأکثر عنه»([۱۹])

گویا پس از شهر خود، نخستین جایى که رفته و در آنجا حدیث شنیده نیشابور بوده است؛ یعنى پیش از شنیدن از «ابن سعید» و پیش از پانزده سالگى.

«ابن‏الجوزى» مى‏گوید:

«کان اول رحلته إلى نیسابور، فسمع إسحاق بن ابراهیم الحنظلى و… ثم خرج إلى بغداد، فأکثر عن قتیبه، وانصرف على طریق مرو، فکتب عن على بن حجر([۲۰]) وغیره، ثم توجه إلى العراق فکتب عن أبى‏کریب وأقرانه، ثم دخل الشام ومصر…»([۲۱])

او در سال دویست و هفتاد و اندى([۲۲]) (۲۷۵ هـ.ق)([۲۳]) به قزوین رفت و در آنجا حدیث شنید.

مصر را براى ماندن برگزید و تا نزدیک مرگش در آنجا بود. (سیصد و اندى)([۲۴])

او از بزرگان زیادى شنید. ذهبى در «السیر» نزدیک به هفتاد نفر از استادانش را نام برده است؛ کسانى مانند: «اسحاق بن راهویه، على بن حُجْر، محمد بن بشار، محمد بن مثنى، نصر بن على الجهضمی و…»([۲۵])

او در سنن (المجتبى) از ۳۳۴ شیخ خود روایت کرده و در دیگر آثارش از ۱۱۴ استاد غیر از آنها روایت کرده است.([۲۶])

وى شاگردان بسیارى داشت([۲۷]) که از میان آنها مى‏توان به فرزندش «عبدالکریم»([۲۸]) اشاره کرد؛ نامدارترین شاگرد او «طبرانى»([۲۹]) است.

ستایش از او و کتابش:

«ابن مَندهًْ»([۳۰]) م ۳۹۵ هـ.ق مى‏گوید:

«الذین أخرجوا الصحیح ومیّزوا الثابت من المعلول والخطأ من الثواب أربعه: أبوعبدالله‏ البخاری ومسلم بن الحجاج النیسابوری وبعدهما أبوداود السجستانی وأبو عبدالرحمن النسائی»([۳۱]).

«خلیلى»([۳۲]) (م ۴۴۶ هـ.ق) درباره نسائى مى‏گوید:

«حافظ متقنٌ… رضیه الحفّاظ وکتابُه یُضاف إلى کتاب البخارى ومسلم وأبی‌داود… إتفقوا على حفظه وإتقانه، ویُعتمد على قَوله فی الجرح والتعدیل، وکتابه فی السنن مرضیٌّ»([۳۳])

نسائى از بزرگان جرح و تعدیل است. دیگر صاحبان صحاح ستّه، هرچند که سخنانشان در جرح و تعدیل مقبول است، ولى هیچکدام به پاى نسائى نمى‏رسند و اساساً نسائى افزون بر اینکه محدث است به‏عنوان یکى از بزرگترین جارحان و معدّلان نزد سنیان شناخته مى‏شود. او در علم «رجال الحدیث» کتابى دارد به‌ نام «الضعفاء والمتروکین» که معروف است.

«ابن‏طاهر مقدسى» (م ۵۰۷ هـ.ق) مى‏گوید:

«سألت سعد بن علی الزنجانی([۳۴]) عن رجل، فوثقه، فقلت قد ضعفه النسائی!! فقال: یا بُنىّ! إنّ لأبی عبدالرحمن شرطاً فی الرجال أشدّ من شرط البخاری ومسلم».

ذهبى در تأیید سخن زنجانى مى‏گوید:

«قلت: صدق، فإنّه لیّن جماعهً من رجال صحیحی البخاری ومُسلم»([۳۵])

«عبدالکریم رافعى» (م ۶۲۳)  مى‏گوید:

«النسائی… صاحب الکتاب المعروف بالسنن، وفیه دلاله ظاهرهً على وفور علمه وحسن ترتیبه وتلخیصه وقوه نظره فی استنباط المعانی التى یفصح عنها تراجم الأبواب».([۳۶])

«مزى» (م ۷۴۲ هـ.ق) مى‏گوید:

«أحد ائمه المبرزین والحفاظ المتقنین والأعلام المشهورین، طاف البلاد وسمع…»([۳۷]).

شرط نسائى در سنن:

درباره شرط نسائى در سنن نیز چیز روشنى نمى‏توان گفت، از خود او هم چیزى به ما نرسیده که بتوان آنرا شرط او دانست؛ بار دیگر سخن «مقدسى» را یادآور مى‏شوم که مى‏گوید:

«إعلم أن البخاری ومسلماً ومن ذکرنا بعدهم لم ینقل عن واحد منهم أنه قال: شرطت أن أخرج فی کتابی ما یکون على الشرط الفلانی وإنّما یعرف ذلک من سبر کتبهم فیعلم بذلک شرط کل رجل منهم…»([۳۸])

او همچنین در جاى دیگر مى‏گوید:

«حکى أبوعبدالله‏ بن منده أن شرط أبی‌داود والنسائی أخراج أحادیث أقوام لم یجمع على ترکهم إذا صح الحدیث باتصال الاسناد من غیر قطع ولا إرسال ویکون هذا القسم من الصحیح»([۳۹])

درست است، نسائى خود مى‏گوید: «لا یترک الرجل عندی حتى یجتمع الجمیع على ترکه»([۴۰]) از این روست که گفته‏اند: نسائى در جرح و تعدیل رجال مذهبى متسع دارد.([۴۱])

ولى باید گفت این در جایى است که نسائى بخواهد در جرح و تعدیل راوى از دیگران بهره ببرد، وگرنه اگر راوى خاصى نزد نسائى مجروح و متروک باشد او دیگر این قاعده را رعایت نخواهد کرد. از این‏روست که «ابن‏حجر» مى‏گوید:

«…ظهر أن الذی یتبادر إلى الذهن من أن مذهب النسائی فی الرجال مذهب متسع، لیس کذلک، فکم من رجل أخرج له أبوداود والترمذی تجنب النسائی إخراج حدیثه… بل تجنب النسائی إخراج حدیث جماعه من رجال الصحیحین»([۴۲])

مؤید این سخن، کلام خود نسائى است، آنجا که مى‏گوید:

«لما عزمت علی جمع کتاب السنن استخرت الله‏ تعالى فی الروایه عن شیوخ کان فی القلب منهم بعض الشیء فوقعت الخیره علی ترکهم، فنزلت فی جمله من الحدیث کنت أعلو فیه عنهم»([۴۳])

باتوجه به داستان او و امیر رمله درباره گردآورى احادیث صحیح از سنن کبرى، که پیش از این گفته شد، و نیز همین سخن نسائى درباره استخاره، مى‏توان گفت که کتاب نسائى از نظر صحت احادیث، اگر بالاتر از صحیحین نباشد، کمتر و پایین‏تر نیست و مى‏توان جایگاه سنن نسائى را پس از صحیحین دانست، هرچند معمول بر این است که آن را در جایگاه پنجم ذکر مى‏کنند.

فراموش نکنیم که درباره نسائى گفته شده:

«إن لأبی عبدالرحمن شرطاً فی الرجال أشد من شرط البخاری ومسلم»([۴۴]).

سخن «ابن‏حجر» نیز خواندنى است، او مى‏گوید:

«وفی الجمله فکتاب النسائی أقل الکتب بعد الصحیحین حدیثاً ضعیفاً ورجلاً مجروحاً، ویقاربه کتاب أبی‌داود وکتاب الترمذی ویقابله فی الطرف الآخر کتاب ابن‏ماجه فإنه تفرد فیه بإخراج أحادیث عن رجال متهمین بالکذب وسرقه الأحادیث…»([۴۵])

«ابن الصلاح» مى‏گوید:

«التاسع: من أهل الحدیث من لا یُفردُ نوعَ الحسن ویجعلُهُ مندرجاً فی أنواع الصحیح؛ لاندراجه فی أنواع ما یُحتجّ به، وهو الظاهر من کلام الحاکم أبی‌عبدالله‏ الحافظ فی تصرفاته، والیه یومئُ فی تسمیته کتاب الترمذیّ بـ«الجامع الصحیح».

واطلق الخطیب أبوبکر أیضاً علیه اسم الصحیح، وعلى کتاب النّسائی».([۴۶])

«ابن حجر» در ادامه سخن «ابن الصلاح» مى‏گوید:

«قلت: وقد أطلق علیه([۴۷]) ـ أیضاً ـ اسم الصّحه أبوعلی النیسابوری، وأبوأحمد بن عدی([۴۸])، وأبوالحسن الدارقطنی وابن منده وعبدالغنى بن سعید([۴۹]) وأبویعلى الخلیلى وغیرهم. وأطلق الحاکم إسم الصحه علیه وعلى کتابی أبی‌داود والترمذی…».([۵۰])

درباره شرط نسائى نباید از سخن «حازمى» غافل شد. او پس از آنکه اصحاب «زهرى»([۵۱]) را به پنج طبقه تقسیم مى‏کند، مى‏گوید:

«(والطبقه الثالثه) جماعه لزموا الزهری مثل أهل الطبقه الأولى، غیر أنهم لم یسلموا عن غوائل الجرح فهم بین الرد والقبول، وهم (شرط أبی‌داود والنسوی)»([۵۲]).

آثار نسائی:

او جز مجتبى یا «السنن الصغرى» آثار دیگرى نیز دارد.

«ابن الأثیر» مى‏گوید:

«وله کتب کثیره فی الحدیث والعلل وغیر ذلک»([۵۳])

برخى از آثار او از این قرار است:

۱ـ الکُنى؛ ذهبى مى‏گوید:

«وقد صنّف مسند علیّ وکتاباً حافلاً فی الکُنى…»([۵۴])

گویا این کتاب یا نابود شده یا گُم شده است.([۵۵])

۲ـ الضعفاء والمتروکین؛ این کتاب با کتاب «الضعفاء الصغیر» بخارى و «المنفردات الوحدان» مسلم در چاپخانه «دائرهًْ المعارف العثمانیهًْ» در «حیدرآباد دکن» چاپ شده و بار دیگر با ضعفاء الصغیر بخارى در «حلب» سوریه به چاپ رسیده است.

۳ـ کتاب الطبقات؛ که به ذکر شیوخ و أحوال آنها و روایات آنها، طبقه به طبقه و عصر به عصر، تا زمان نسائى مى‏پردازد، قسمتى از کتاب موجود است و به‏چاپ رسیده است.

۴ـ الجرح والتعدیل.

۵ـ تفسیر القرآن الکریم.

۶ـ عمل الیوم واللیلهًْ.

۷ـ مسند على بن أبی‌طالب؛ «ابن‏حجر» در تقریب و تهذیب رمز آن را (عس) قرار داده است.

۸ـ السنن الکبرى؛ نسخه خطى آن موجود است، گویا «عبدالصمد شرف الدین» در هند به چاپ آن پرداخته و تاکنون چند جلد آماده شده است([۵۶]) «فاروق حمادهًْ» مى‏گوید:

«المجلدان الکبیران من السنن الکبرى الموجودان فی الخزانه الملکیه بالرباط تحت رقم ۵۹۵۲٫٫٫».([۵۷])

۹ـ الجمعهًْ.([۵۸])

۱۰ـ خصائص علی؛ بارها چاپ شده، گویا بهترین چاپ آن تا سال (۱۴۰۶ هـ.ق) متعلق است به تحقیق «أحمد میرین البلوشی» که به وسیله‌ی «مکتبهًْ المعلا» در کویت به چاپ رسیده است([۵۹]). ذهبى این کتاب را داخل در «السنن الکبیر» مى‏داند.([۶۰])

نوشتن خصائص على به‌وسیله‌ی او داستان معروفى دارد که تقریباً همه کسانى که ترجمه نسائى را نوشته‏اند به آن اشاره کرده‏اند. سخن ذهبى را مى‏آوریم:

«قال محمد بن موسى المأمونی، صاحب النسائی: سمعتُ قوماً ینکرون علیه کتاب «الخصائص» لعلیّ رضى‏الله‏عنه وترکَه تصنیف فضائل الشیخین، فذکرتُ له ذلک، فقال: دخلتُ إلى دمشق والمنحرف عن علیّ بها کثیر، فصنّفتُ کتاب «الخصائص» رجاء أن یهدیهم الله‏. ثم صنّف بعد ذلک «فضائل الصحابه»، فقیل له وأنا أسمع: ألا تخرج فضائل معاویه؟ فقال: أیّ شیء أخرج؟ «اللهمّ لاتشبع بطنه»([۶۱])؟!؟! فسکت السائل. قلتُ: لعلّ هذه فضیله لقول النبیّ: «للهمّ من لعنته أو سببته فاجعل له ذلک زکاه ورحمه»([۶۲])؟!

ذهبى در جاى دیگر مى‏گوید:

«إن النسائی خرج من مصر فی آخر عمره إلى دمشق، فسئل بها عن معاویه وما رُویَ فی فضائله فقال: لایرضى رأساً برأس حتّى یُفضل! فما زالوا یدفعون فی حضنَیه([۶۳]) حتّى اُخرج من المسجد. ثم حُمل إلى الرمله وتوفی بها رحمه الله‏ تعالى و رضی عنه.

وقال الدارقُطنیّ: إنّه خرج حاجاً فامتحن بدمشق، وأدرک الشهاده، فقال: إحملونی إلى مکه، فحُمل وتوفّی بها، وهو مدفون بین الصفا والمروه.([۶۴])و([۶۵])

ویژگى‏هاى سنن نسائی:

۱ـ کمترین احادیث ضعیف و رجال مجروح را پس از صحیحین دارد.([۶۶])

۲ـ در مجتبى بیش از سایر کتاب‌هاى ششگانه احادیث تکرار شده است.([۶۷])

۳ـ یادآورى سخنان و دیدگاه‌هاى صحابه و تابعین.

۴ـ ذکر دیدگاه‌هاى فقهى خود در سنن.

۵ـ آوردن برخى پرسش‌هاى فقهى و پاسخ دادن به آنها با احادیث.

۶ـ کتاب او داراى مزایاى پنج کتاب دیگر است.

«صبحى صالح» مى‏گوید:

«ولکل من أصحاب الکتب الستّه میزه یعرف بها، فمن أراد التفقّه فعلیه بصحیح البخاری، ومن أراد قله التعلیقات فعلیه بصحیح مسلم، ومن رغب فی زیاده معلوماته فی فن التحدیث فعلیه بجامع الترمذی ومن قصد إلى حصر أحادیث الأحکام فبغیته لدی أبی‌داود فی سننه، ومن کان یعنیه حسن التبویب فی الفقه فابن‏ماجه یلبی رغبته، أما النسائی فقد توافرت له أکثر هذه المزایا»([۶۸])

خلفاى روزگار او:

او در زندگى خود با دوازده‏تن از خلفاى عباسى هم‏روزگار بود که عبارتند از:

مأمون عباسى (۱۹۸ـ ۲۱۸ هـ.ق)؛ المعتصم بالله (۲۱۸ـ ۲۲۷ هـ.ق)؛ الواثق بالله‏ (۲۲۷ـ ۲۳۲ هـ.ق)؛ المتوکل على ‏الله‏ (۲۳۲ـ ۲۴۷ هـ.ق)؛ المنتصر بالله (۲۴۷ـ ۲۴۸ هـ.ق)؛ المستعین بالله‏ (۲۴۸ـ ۲۵۲ هـ.ق)؛ المعتز بالله‏ (۲۵۲ـ ۲۵۵ هـ.ق)؛ المهتدى بالله‏ (۲۵۵ـ ۲۵۶ هـ.ق)؛ المعتمد علی الله‏ (۲۵۶ـ ۲۷۹ هـ.ق)؛ المعتضد بالله‏ (۲۷۹ـ ۲۸۹ هـ.ق)؛ المکتفى بالله (۲۸۹ـ ۲۹۵ هـ.ق)؛ المقتدر بالله (۲۹۵ـ ۳۲۰ هـ.ق).

نَسا:

«نَسا» نام چهار شهر است در چهار گوشه ایران، در خراسان، فارس، کرمان و همدان([۶۹]).

و أحمد بن شعیب از نسا در خراسان است، «یاقوت» گوید:

«وهی مدینه بخراسان، بینها وبین سرخس یومان، وبینها وبین مرو خمسه أیام… وبین نیسابور سته أو سبعه… وقد خرج منها جماعه من أعیان العلماء، منهم: أبو عبدالرحمن أحمد بن شُعیب بن علی النسائی…»([۷۰])

«ذهبى» نیز او را خراسانى مى‏داند.([۷۱])

 

 

[۱]) المستفاد من ذیل تاریخ بغداد؛ إبن الدّمیاطی؛ ج۱۹، ص۴۸٫

[۲]) تهذیب الکمال؛ ج۱، ص۳۲۸، نیز نک: تاریخ الاسلام؛ الذهبی؛ ج۲۳، ص۱۰۵ و سیر أعلام النبلاء؛ ج۱۴، ص۱۲۵ و تاریخ مدینه دمشق؛ ج۷۱، ص۱۷۰ و تهذیب التهذیب؛ ج۱، ص۳۴٫

[۳]) أبوبکر أحمد بن محمد بن اسحاق الدینوری… راوى سنن النسائی… سمع النسائی و… اختصر السنن وسماه «المجتبى» م ۳۶۴ هـ.ق، تذکره الحفاظ؛ ج۳، ص۹۳۹٫

[۴]) یعنى نسائى.

[۵]) سیر أعلام النبلاء؛ ج۱۴، ص۱۳۱٫

[۶]) عمل الیوم واللیله؛ النسائی، ص۶۹٫

[۷]) «ابن الأحمر» درست است، أبوبکر محمدبن معاویه‌بن عبدالرحمن… بن عبدالملک بن مروان الاموی… توفی فی رجب سنه ۳۵۸ هـ.ق وقد قارب التسعین، سیر أعلام النبلاء؛ ج۱۶، ص۶۸٫

[۸]) سنن النسائی بشرح السیوطی وحاشیه الإمام السندی زَهْرالربى؛ ج۱، ص۶٫

[۹]) محمد بن عبدالهادی التقوی المدنی م ۱۱۳۸ هـ.ق، همان، ص۷۶ـ م.

[۱۰]) همان، ص۱۰٫

[۱۱]) المنتظم فی تاریخ الأمم والملوک؛ ابن الجوزی؛ ج۱۳، ص۱۵۵٫ (رافعى در «التدوین فی أخبار قزوین» گفته: «أحمد بن عثمان بن شعیب»؛ ج۲، ص۱۹۷).

[۱۲]) تهذیب الکمال؛ ج۱، ص۳۲۸٫

[۱۳]) سیر أعلام النبلاء؛ ج۱۴، ص۱۲۵٫

[۱۴]) وفیات الاعیان؛ ابن‏خلکان؛ ج۱، ص۷۸٫

[۱۵]) عمل الیوم واللیله؛ ص۱۴٫

[۱۶]) در فلسطین.

[۱۷]) وفیات الاعیان؛ همان.

[۱۸]) تذکره الحفاظ؛ ج۲، ص۷۰۱٫

[۱۹]) سیر أعلام النبلاء، ج۱۴، ص۱۲۵؛ (در تاریخ الاسلام گفته: «…وأقمت عنده سنه وشهرین…»؛ ج۲۳، ص۱۰۶).

[۲۰]) ابوالحسن السعدی المروزی، عنه الجماعه سوی أبیداود وابن‏ماجه… توفی سنه ۲۴۴ هـ، تذکره الحفاظ؛ ج۲، ص۴۵۰٫

[۲۱]) المنتظم؛ ج۱۳، ص۱۵۵٫

[۲۲]) الارشاد؛ الخلیلی؛ ج۱، ص۴۳۶٫

[۲۳]) التدوین فی أخبار قزوین؛ الرافعی القزوینی؛ ج۲، ص۱۹۷٫

[۲۴]) الارشاد، همان.

[۲۵]) ج۱۴، ص۱۲۵٫

[۲۶]) سنن النسائی؛ بشرح السیوطی وحاشیهًْ السندی؛ ج۱، ص۴۷ م.

[۲۷]) نک: تهذیب الکمال؛ ج۱، صص ۳۲۹ـ ۳۳۳٫

[۲۸]) م ۳۳۴هـ.ق.

[۲۹]) ابوالقاسم سلیمان‏بن أحمدبن أیوب‏بن مطیراللخمی الشامی، مسند الدنیا، ۲۶۰ـ ۳۶۰ هـ.ق؛ تذکره الحفاظ؛ ج۳، ص۹۱۲٫

[۳۰]) أبوعبدالله‏ محمد ابن الشیخ أبی یعقوب اسحاق ابن الحافظ أبی عبدالله‏ محمد بن أبی زکریا یحیى بن منده… ۳۱۰ـ ۳۹۵ هـ.ق؛ تذکره الحفاظ؛ ج۳، ص۱۰۳۱٫

[۳۱]) التقیید؛ همان.

[۳۲]) خلیل بن عبدالله‏ بن أحمد القزوینی ۳۶۷ـ ۴۴۶ هـ.ق.

[۳۳]) الارشاد؛ الخلیلی؛ ج۱، ص۴۳۶٫

[۳۴]) أبوالقاسم سعد بن على بن محمد بن على بن الحسین، حدث عنه أبوبکر الخطیب وهو اکبر منه؛ نه از نظر سن، بلکه از از نظر شنیدن، چرا که زنجانى از نظر سن ده سال بزرگتر از خطیب بوده و منصور بن عبدالجبار السمعانی… و محمد بن طاهر المقدسی… (۳۸۰ـ ۴۷۱ هـ.ق)، تذکره الحفاظ؛ ج۳، ص۱۱۷۶٫

[۳۵]) السیر؛ ج۱۴، ص۱۳۱٫

[۳۶]) التدوین فی أخبار قزوین؛ ج۲، ص۱۹۸٫

[۳۷]) تهذیب الکمال؛ ج۱، ص۳۲۹

[۳۸]) شروط الأئمه السته؛ ص۱۳ دارالهجرهًْ.

[۳۹]) همان؛ ص۱۵٫

[۴۰]) النکت عَلى کتاب ابن الصلاح؛ ابن حجر العسقلانی؛ ج۱، ص۴۸۲٫

[۴۱]) همان.

[۴۲]) همان.

[۴۳]) شروط الأئمه السته؛ المقدسی؛ ص۲۳ دارالهجرهًْ.

[۴۴]) همان.

[۴۵]) النکت؛ ج۱، ص۴۸۴٫

[۴۶]) معرفه أنواع علم الحدیث؛ ابن الصلاح؛ ص۱۱۰٫

[۴۷]) على کتاب النسائی.

[۴۸]) أبو أحمد عبدالله‏ ابن عدی بن عبدالله‏ بن محمد ابن مبارک الجرجانی، ویعرف أیضاً بابن القطّان، صاحب کتاب الکامل فی الجرح والتعدیل… سمع… وأبا عبدالرحمن النسائی… وابا یعلى الموصلی… وعنه أبوالعباس‌بن عقده شیخه…، وهو مصنف فی الکلام على الرجال عارفا بالعلل… قال حمزه السهمی: سألت الدارقطنی أن یصنف کتاباً فی الضعفاء؛ فقال: ألیس عندک کتاب ابن‏عدی؟ فقلت: بلى؛ قال: فیه کفایه لایزاد علیه… قال الخلیلی: کان عدیم النظیر حفظاً وجلاله ۲۷۷ـ ۳۶۵ هـ.ق؛ تذکره الحفاظ؛ ج۳، ص۹۴۰٫

[۴۹]) بن على بن سعیدبن بشر بن مروان، أبومحمد الأزدی المصری… ۳۳۲ ـ ۴۰۹ هـ.ق؛ همان؛ ص۱۰۴۷٫

[۵۰]) النکت؛ ج۱، ص۴۸۱٫

[۵۱]) أبوبکر محمد بن مسلم بن عبیدالله‏ بن عبدالله‏ بن شهاب القرشی الزهری المدنی، حدث عن… وأنس بن مالک وسعید بن المسیب… قال ابوداود: حدیثه ألفان ومائتان، النصف منها مسند ۵۰ـ ۱۲۴هـ.ق؛ تذکره الحفاظ؛ ج۱، ص۱۰۸٫

[۵۲]) شروط الأئمه الخمسه؛ ص۵۸٫

[۵۳]) جامع الأصول؛ ج۱، ص۱۹۵٫

[۵۴]) سیر أعلام النبلاء؛ ج۱۴، ص۱۳۳٫

[۵۵]) عمل الیوم والیله؛ فاروق حمادهًْ؛ ص۳۰٫

[۵۶]) مقدمه سنن النسائی؛ بشرح السیوطی وحاشیهًْ السندی؛ ج۱، ص۶۶ـ م پاورقى ۱۲٫

[۵۷]) عمل الیوم واللیله؛ ص۷۳٫

[۵۸]) نک: تاریخ التراث العربی؛ سزگین؛ ج۱، ص۳۳۱٫

[۵۹]) مقدمه سنن النسائی؛ السیوطی؛ ج۱، ص۶۶ـ م.

[۶۰]) السیر؛ ج۱۴، ص۱۳۳٫

[۶۱]) اشاره به حدیث پیامبر اکرم| درباره معاویهًْ.

[۶۲]) تاریخ الاسلام؛ ج۲۳، ص۱۰۷، والسّیر؛ ج۱۴، ص۱۲۹٫

[۶۳]) جاهاى دیگر نیز گفته‏اند.

[۶۴]) همان.

[۶۵]) براى آگاهى بیشتر از آثار نسائى به مقدمه کتاب «عمل الیوم واللیله» صص ۲۸ ـ ۳۸ و «سنن  النسائى» و شرح سیوطى و حاشیه سندی، ج۱، صص ۶۵ـ ۶۷ مراجعه کنید.

[۶۶]) از دیدگاه دانشمندان عامّه، نک: سبل السلام؛ الصنعانی؛ ج۱، صص ۳۰٫

[۶۷]) التاج الجامع للأصول؛ ناصف؛ ج۱، ص۱۶٫

[۶۸]) علوم الحدیث ومصطلحه؛ ص۱۱۹٫

[۶۹]) معجم البلدان؛ ج۵، ص۲۸۲٫

[۷۰]) همان.

[۷۱]) سیر أعلام النبلاء؛ ۱۴، ص۱۲۵٫

منبع؛ برگرفته از کتاب فضائل اهل بیت در صحاح سته؛ اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی

برای مشاهد کتاب اینجا را کلیک کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.