ظلم از نگاه شریعت

ظلم از نگاه شریعت

دیدگاه دین نسبت به ظلم

خداوند متعال در سوره مبارکه شعرا می‌فرماید:

﴿وسَیَعْلَمُ الّذِینَ ظَلَمُوا أی مُنْقَلَبٍ یَنقَلِبون([۱]).

آنان که ظلم و ستم کردند به زودی خواهند دانست که به چه کیفرگاهی بازگشت می‌کنند.

هنگامی که در زندگی بشر تحقیق و بررسی می‌کنیم، پی می‌بریم که انسان برای رسیدن به مقاصد خود، به بعضی از اعمال دست می‌زند تا به آن اهداف و آرزوها دست پیدا کند. از جهتی انسان با دو دیدگاه می‌تواند به اهداف خود برسد؛ یکی با نگاه عادلانه و بر اساس عقل و منطق و انصاف، و دیگری با نگاه ظالمانه و بر اساس ظلم و ستم و تعدّی به حقوق دیگران؛ یکی بر اساس تعدّی به حقوق دیگران سریعتر به مقصود می‌رسد و دیگری بر اساس عدالت.

این جاست که انسان در می‌یابد مختار است، حال اگر با اختیار خود عدالت را انتخاب کند، مورد تمجید خود و جامعه و در نهایت خدا قرار می‌گیرد و اگر ظلم و ستم را اختیار کند، چیزی جز پیشیمانی، تعدّی به حقوق دیگران، نرسیدن به هدف از راه درست، اضطرار و پریشانی، از چشم خدا و مردم افتادن نصیبش نمی‌شود. از آنجا که انسان مختارِ بالوجدان، عدالت را می‌پسندد و به همان فطرت سلیم از ظلم و ستم بیزاری می‌جوید، باید جامعه‌ای سالم، پر نشاط، فعال و زیبا داشته باشیم، اما با کمی تأمل در می‌یابیم که چنین جامعه‌ای به وسیله ظلم عده‌ای انسان ظالم و منفعت طلب، نشاط خود را از دست می‌دهد.

تاریخ اسلام به ویژه مذهب تشیع همواره با دو جریان مواجه بوده است:

نخست جریان قدرت طلب و سلطه‌جو که جز به قدرت و منافع خود به چیزی نمی‌اندیشیدند ـ که در رأس این جریان، حکم‌رانان اموی و عباسی قرار داشتندـ و دیگری جریان حق طلب و ظلم ستیزی که رسول خدا’ و جانشینان الهی او در رأس آن بودند.

ظالم، واژه مشترک همه حکم‌رانان اموی و عباسی و مظلوم واژه مشترک همه رهبران شیعه در طول تاریخ است.

آنجا که پیامبر رحمتش، قلم و کاغذ طلب می‌کند تا مانع از گمراهی امت شود اما حیله‌گران خوش خط و خال به حضرتش توهین نمودند. آنجا که بانوی ملکوتی‌اش میان در و دیوار می‌ماند و یاری نمی‌شود. آنجا که امیر مظلومش دردهای خود را از بی کسی با چاه در میان می‌گذارد؛ آنجا که امام غریبش در غربت و تنهایی تسلیم زهر جفا می‌شود. آنجا که سرور شهیدانش ندای هل من ناصرش بی پاسخ می‌ماند و … .

آنجا که نخستین خلیفه عباسی لقب سفاح (بسیار خونریز) را به خود می‌گیرد و متوکل مزار عارفان و عاشقان یعنی مرقد مطهر ابا عبدالله الحسین را شخم می‌‌زند و اطراف آن آب روانه می‌کند.

آنجا که مأمون، عالم‌ترین خلیفه بنی عباس در فقه و کلام، سیاست تزویر و ریا علیه امام جواد به کار می‌بندد؛ آنجا که معتمد عباسی امام حسن عسکری را در بستر بیماری رها نمی‌کند و در خانه امام جاسوس می‌گمارد و… .

شاید ما به خاطر آنکه معنی ظلم و عدل را نمی‌دانیم و به آثارشان دقت نمی‌کنیم، دست به چنین کاری می‌زنیم و نتیجه‌اش چیزی جز خسارت و ظلم نمی‌شود. لذا مناسب دیده شد؛ تعریفی از ظلم ارائه گردد و مصادیق و انواع ظلم نیز ذکر شود. مسأله شناخت و معرفت، در رهایی از دام‌های جهل و گمراهی و ستم‌گری بسیار به انسان کمک می‌کند و در نهایت انسان را به وجدان پاک و فطرت سالم سوق می‌دهد و اگر بر همین فطرت سالم بماند، دیگر به ظلم و ستم نمی‌گراید و عدالت محور خواهد شد، که در دنیای امروز به این شخص، انسان با بصیرت و عدالت‌خواه می‌گویند.

بنابراین، مبحثی کوتاه در مورد تعریف ظلم، اقسام آن، علل بوجود آمدن آن، برنامه اسلام درباره آن و راه جبران آن را بیان خواهیم کرد.

تعریف ظلم

ظلم آن گونه که اصحاب لغت بیان کرده‌اند؛ «قرار دادن هر چیز در غیر موضعش» است، همان طور که در تعریف عدل گفته‌اند: «قرار دادن هر چیزی در جای خود». در حقیقت می‌توان معنای ظلم را همان‌طور که مرحوم علامه نراقی در کتاب شریف «معراج السعاده» بیان نموده با توجه به گفتار اهل لغت چنین تعریف کرد: «ظلم در اصل به معنای کار بی جا کردن و تعدّی نمودن از حدّ وسط است. ظلم به این معنا جامع همه رذائل می‌باشد و ارتکاب هر یک از قبایح شرعیه و عقلیه را شامل است. و این ظلم به معنی اعم است».([۲])

با روشن شدن معنای ظلم، معنای ظالم و مظلوم روشن می‌شود، چنانچه به فاعل و انجام دهنده ظلم، ظالم و به کسی که ظلم بر او واقع شده، مظلوم می‌گویند. از تعاریف مذکور در‌می‌یابیم که دوران حکومت عباسیان دورانی سراسر از ظلم و ستم بود که در مباحث آینده ظلم‌های آنها ذکر خواهد شد.

اقسام ظلم

در نگاه امام امیر المؤمنیین ظلم به سه بخش تقسیم شده است: ظلمی که نابخشودنی است؛ ظلمی که بدون مجازات نمی‌ماند، و ظلمی که بخشودنی وجبران شدنی است.

«ألاّ وإنّ الظلم ثلاثه: فظلم لایغفر وظلم لایترک وظلم مغفور لایطلب…».

ظلمی که هرگز آمرزیده نشود شرک به خداست. خدای متعال می‌فرماید: خدا نمی‌آمرزد کسی را که به او شرک آورده باشد.([۳]) و ظلمی که آمرزیده می‌شود، ظلم بنده هست به خود به دلیل ارتکاب برخی کارهای ناشایست و ظلمی که باز خواست می‌شود، ظلم کردن بندگان خداست به یکدیگر…([۴]).

به عبارت دیگر با توجه به فرمایش امیرالمؤمنین ظلم تقسیم می‌شود به: ظلم به خود، ظلم به خدا و ظلم به دیگران.

عوامل ظلم

سؤالی که در این جا پیش می‌آید این است که: چه عواملی سبب بروز ظلم می‌گردد؟ به عبارت دیگر چه عواملی سبب می‌شود تا انسان مختار، ظلم را اختیار کند و در زمره ظالمین قرار گرفته و عده‌ای را در زمره مظلومین قرار دهد؟

تمام ظلم‌هایی که در عالم جاری و ساری است، از علت‌های متفاوتی ناشی می‌شود؛ خودخواهی، خود بزرگ بینی، برتری طلبی، حب دنیا، جاه‌طلبی، کفر، شرک و حتی ترس و عقده‌های روانی و احساس حقارت، از عوامل بروز ظلم هستند.

شاید بتوان به طور کلی به سه عامل اصلی اشاره کرد:

  1. ۱٫نیاز ۲٫ جهل ۳٫ عجز و عدم قدرت.

بنابراین در خدا تنها عدالت محض پدیدار است، زیرا او علم محض است و هیچ جهلی در او راه ندارد و همچنین غنی بالذات است و بر هر چیزی قادر و تواناست، لذا نیازی به ظلم ندارد. اما انسان از آنجا که فقیر محض است، از باب جهل یا عجز یا نیازمندی ممکن است دست به ظلم بزند.

شاهد و مؤید این مطلب آیات مبارکه‌ی بسیاری از قرآن می‌باشد که به عنوان نمونه خدای تعالی می‌فرماید: ﴿إِنَّ اللهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّهٍ وَإِنْ تَکُ حَسَنَهً یُضاعِفْها وَیُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظیمًا﴾؛ «قطعا خدا به اندازه وزن ذر‌ه‌ای ظلم نمی‌کند و اگر کار نیکی باشد آن را زیاد می‌کند و از نزد خودش پاداش بزرگی می‌دهد».[۵]

پیامبران و اولیای الهی نیز ظلم نمی‌کنند، زیرا با آنکه فقر ذاتی دارند، خود را متصل به غنی بالذات کرده‌اند و هرگز نیازی به ظلم کردن به دیگران ندارند.

اسلام و مبارزه با ظلم

برنامه اسلام برای مبارزه با ظلم روشن و مشخص است و آن مقابله با ظالم و دستگیری از مظلوم است.

برای نمونه به چند آیه و روایت استناد می‌کنیم:

۱ـ ﴿لا یُحِبُّ اللهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاّ مَنْ ظُلِمَ وَ کانَ اللهُ سَمیعًا عَلیمًا؛([۶]) «خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود بدی‌های دیگران را اظهار کند مگر آن کسی که مورد ستم واقع شده باشد. و خداوند شنوا و داناست.»

۲ـ ﴿أُذِنَ لِلَّذینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللهَ عَلى نَصْـرِهِمْ لَقَدیرٌ؛([۷]) «به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل گردیده اجازه جهاد داده شده است چرا که مورد ستم قرار گرفته‌اند و خدا بر یاری آنان تواناست.»

۳ـ ﴿وَانْتَصَـرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ؛([۸]) «به هنگامی که مورد ستم واقع می‌شوند به دفاع از خویشتن برمی‌خیزند آنها که ستم کردند به زودی می‌دانند که بازگشت‌شان به کجاست.»

۴ـ ﴿وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذینَ یَخُوضُونَ فی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتّى یَخُوضُوا فی حَدیثٍ غَیْرِهِ وَ إِمّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرى مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ؛([۹]) «هر گاه کسانی را دیدید که آیات ما را استهزاء می‌کنند از آنها روی برگردان تا به سخن دیگری بپردازند و اگر شیطان از یاد تو ببرد هرگز پس از یاد آمدن با این جمعیت ستمگر منشین.»

۵ـ … کونا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً…؛([۱۰]) دشمن ستمگر و یاور ستمدیده باشید.

قرآن و روایات همچنان که مشاهده گردید؛ تأکید زیادی بر برخورد با ظالم دارد.

در تاریخ اسلام مشاهده می‌شود که آقا امیر‌المؤمنین در مقابل ناکثین و مارقین و قاسطین ایستاد و برای یاری مظلوم تلاش‌های فراوانی کرد، امام حسن مجتبی با صلح نامه‌اش زمینه را برای ریشه کنی ظلم ظالمان اموی به وسیله حضرت ابا عبدالله مهیا نمود و امام حسین که جهان بشریت متأثر از قیام آن حضرت می‌باشد در از بین بردن شرک و ظلم و بر پا کردن عدل و سیره جدش به همگان درس ظلم ستیزی و دستگیری از مظلومان دادند و در نهایت با ظهور حضرت ولیعصر، این مجموعه‌ی ظلم ستیزی، کامل می‌شود و ظلم ریشه کن شده و حکومت عدل پا برجا می‌گردد.

راهکارهای اسلام برای جبران ظلم

انسان‌هایی که دچار ظلم شده‌اند با هر یک اقسام ظلم، برگردند و عدل را در خود جایگزین نمایند! آیا اسلام راه کاری برای جبران ظلم دارد؟

انسان در زندگی هر تفکری که داشته باشد، از آنجا که معصوم نیست دارای خطا و اشتباه است و در پاره‌ای از مسائل ظلم می‌کند. اسلام برای آنکه انسان به خاطر جهل یا حقارت یا عامل دیگری که نتیجه‌اش ظلم به دیگران است، نا امید نشود، راه جبران آن را از طریق قرآن و سنت بیان فرموده است، به طوری که وقتی از امام سجاد در مورد جبران ظلم شقی‌ترین مردم یعنی یزید سؤال کردند، حضرت جواب دادند که اگر توفیق توبه پیدا کند، خدا او را می‌بخشد. یعنی انسانی که مرتکب ظلم و جنایت شده است، تا زمانی که مرگش فرا نرسد، راه برگشت برای او باز است. اما اگر از این راه استفاده نکند و به ظلم و ستم خود ادامه دهد پیداست که درمان نمی‌شود و جبران ظلم نمی‌گردد؛ مثل مریضی که نزد دکتر رفته و نسخه گرفته و دارو تهیه کرده، اما استفاده نمی‌کند. در اینجا انتظار درمان، نوعی بی‌خردی است. کسی که به دنبال جبران ظلم نباشد، در این دنیا و یا در آخرت گرفتار عدل الهی می‌شود. البته راههای جبران متفاوت است مثلاً کسی که حق‌الله به گردن دارد باید آن را ادا کند و اگر حق‌الناس به گردن دارد، باید حقوق افراد در تا حد امکان بپردازد و آن‌ها را راضی نماید.

از باب نمونه به چند مورد از راه‌های جبران ظلم از طریق قرآن و سنت اشاره می‌شود:

۱ـ ﴿إِلاّ مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنّی غَفُورٌ رَحیمٌ؛([۱۱]) «مگر کسی که ستم کند سپس بدی را به نیکی تبدیل نماید که قطعا من بسیار آمرزنده و مهربانم».

۲ـ ﴿وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللهُ؛([۱۲]) «و ‌آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند یا به خود ستم کنند به یاد خدا می‌افتند و برای گناهان خود طلب آمرزش می‌کنند و چه کسی جز خدا گناهان را می‌آمرزد».

۳ـ ﴿وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاوُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوّابًا رَحیمًا؛([۱۳]) «و اگر این مخالفان هنگامی که به خود ستم می‌کردند (و فرمانهای خدا را زیر پا می‌گذراند) به نزد تو می‌آمدند و از خدا طلب آمرزش می‌کردند و پیامبر هم برای آنها استغفار می‌کرد خدا را توبه پذیر و مهربان می‌یافتند».

۴ـ رسول خدا’ می‌فرمایند: من ظلم احداً ففاته فلیستغفر الله له فإنّه کفاره له.([۱۴])

هر که به شخصی ظلم کند و او را نیابد که رضایتش را بدست آورد پس باید برای او از خدای تعالی طلب آمرزش نماید که این عمل کفاره گناه او خواهد بود.

۵ـ امام علی می‌فرمایند:

لاعَدْل افضل من ردَّ المظالم.

هیچ عدلی با فضیلت‌تر از برگشت دادن مظلمه‌ها نیست.([۱۵])

علاوه بر آنکه قرآن و روایات راه جبران ظلم را بیان نموده‌اند، برای کسانی که در از بین بردن ظلم تلاش می‌کنند، پاداش فراوانی ذکر کرده‌اند: مثل غفران گناهان([۱۶])، به وجود آمدن عدالت و انصاف و در نتیجه آرامش در اجتماع، جلوگیری از انحراف دین، محبوبیت در قلب‌ها مثل قضیه کربلا، و قرار گرفتن هر چیزی در جای خود که برکات زیادی دارد.

مطالب مذکور یک نگاه کلی به مسئله ظلم بود که دایره ظلم را برای ما ترسیم می‌کند، اما آنچه در این مقوله مد نظر است، بحث در خصوص ظلمی است که حاکمان جور از خلفای بنی العباس بر پیکره اسلام به خصوص شیعه وارد کردند.

با توجه به معنایی که از ظلم ذکر گردید، واضح است خلفای عباسی که با پرچم طرفداری از اهل بیت^ صاحب منصب شده‌اند، چه ظلم‌هایی به پیشوایان دینی و علویان وارد کردند.

برای نمونه بنی العباس، علمای دربار را تحریک می‌کردند که بگویند شیعه معتقد به الوهیت ائمه است و افکار عمومی را علیه شیعه تحریک می‌کردند و اینها را متّهم به زنادقه و الحاد می‌نمودند تا هرگونه ظلمی را بر آن‌ها روا دارند.([۱۷])

بعضی از خلفای عباسی، ظلم چشمگیری نسبت به علویان نکرده‌اند ولی همین نشستن بر منصب خلافتی که در حقیقت حق پیشوایان علوی بوده، یک ظلم عظیم تلقی می‌شود و نام آنها در صف ظالمان تاریخ نوشته شده است.

ظلم ماری است هر که پَرْوَرْدَش

  اژدهایی شد و فرو بُردش([۱۸])

تشبیه ظلم عباسیان از دیدگاه شهید مطهری:

به تشبیه شهید مطهری دو فرقه بنی امیه و بنی عباس همانند دو لبه یک قیچی بودند که حاصل فعالیت‌شان قیچی کردن و بریدن رشته حیاتًْ اسلام بود.([۱۹]) بنی امیه امام حسین را کشتند و بنی عباس خانه علی را خراب کردند و نسل علی را متواری ساختند. بنی امیه عده‌ای را زنده به گور کردند و بنی عباس جمعی را داخل دیوار و در میان ساختمان‌ها قرار دادند و کشتند. بنی امیه امامان ما را با تیغ و زهر به شهادت رساندند، بنی عباس هم در این زمینه کمتر از آنها کار نکردند و نمونه‌های این موارد اندک نیست و بسیاری از مورخان متعرض آن شده‌اند.([۲۰])

[۱]. شعرا / ۲۲۷٫

[۲]. ملا احمد نراقی، معراج السعادهًْ، ص۴۶۲٫

[۳]. نساء / ۴۸ و ۱۱۶٫

[۴]. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵٫

[۵]. نساء / ۴۰٫ همچنین آیات دیگری مانند: آیه ۷۶ سوره زخرف، آیه ۴۴ سوره یونس، آیه ۴۹ سوره کهف، آیه ۴۰ سوره عنکبوت، آیه ۲۵ سوره آل عمران، آیه ۶۰ سوره مریم و… خدای تعالی را از هرگونه ظلمی پاک معرفی می‌نمایند.

[۶]. نساء / ۱۴۸٫

[۷]. حج / ۳۹ .

[۸]. شعراء / ۲۲۷٫

[۹]. انعام / ۶۸٫

[۱۰]. نهج البلاغه، نامه ۴۷٫

[۱۱]. نمل / ۱۱٫

[۱۲]. آل عمران / ۱۳۵٫

[۱۳]. نساء / ۶۴٫

[۱۴]. کافی، ثقهًْ الاسلام، کلینی، ج ۲، ص۳۳۴٫

[۱۵]. غررالحکم، ص۴۴۶٫

[۱۶]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۲، ص۲۰٫

[۱۷]. الامام الصادق، اسد حیدر، ج ۲٫

[۱۸]. زیباترین تک بیتی‌ها، امیر ملک محمودی، ص۱۱۷٫

[۱۹]. البته این مسامحه در تعبیر است زیرا اگر رشته حیات اسلام بریده شده بود، دیگر اثری از اسلام نبود. بنابراین به عبارت بهتر، بنی امیه و بنی عباس ضربات سهمگینی بر پیکره اسلام وارد نمودند و انحرافات زیادی در آن به وجود آوردند (ولی نتوانسته اسلام را از بین ببرند). (محقق)

[۲۰]. در مکتب احیا‌گر تشیع؛ حضرت امام صادق، دکتر علی قائمی، ص۲۱۳؛ حیاهًْ الصادق، ص۳۵٫

منبع: برگرفته از کتاب مظلومیت شیعه در عصر عباسیان؛ اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی

برای مشاهد کتاب اینجا را کلیک کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.