بدون هیچ تردیدی قبل از رسیدن برقآسای قیام قیامت، وقتی که مرگ انسانها فرا میرسد، روح او از بدن مادی جدا شده به عالم برزخ منتقل میشود، و در آنجا حیات جدید را آغاز میکند، چنانچه رسول مکرّم اسلام فرمودند:
الْمَوْتُ اوّل مَنْزِلٍ مِنْ مَنَازِلِ الآخِرَهِ وَ آخِرُ مَنْزِلٍ مِنْ مَنَازِلِ الدُّنْیَا.([1])
مرگ نخستین منزل از منازل آخرت و آخرین منزل از منازل دنیا است.
بنابراین هم اکنون عالم «برزخ» وجود دارد، و آنانی که مردهاند در این عالم به سر میبرند. به عبارت روشنتر وقتی انسان مُرد، بدن او مرده است، امّا روح او از بدن جدا شده و زنده است، زیرا روح از عوارض جسم دنیایی نیست، تا با مرگ جسم، او نیز بمیرد. بلکه روح «گوهر مستقلّی» است مجرّد از بدن که بدون جسم عنصری نیز به بقای خود ادامه میدهد؛ یعنی از آنجا که روح خلقتی جدا از بدن دارد، از این رو میتوان گفت بعد از مرگ همان بدن مثالی به امر الاهی قابلیت پذیرش آن روح را دارد که بعداً بحث خواهیم نمود.
البتّه اینکه میگویند روح مجرّد است، به معنای آن نیست که روح، برهنه و تنها است بلکه ـ به اصطلاح حکما ـ یعنی منزّه از مادّه خاکی است و این معنا نیز میرساند که روح، مستقل و آزاد است. اگر دقّت بیشتری داشته باشیم میتوان گفت که بقای روح از جهت همان مسأله تجرّدش میباشد که آن موجود، یکّه و تنها به حیات خود ادامه میدهد. اساساً تجرّد به چیزهایی استعمال میشود که از دید چشم پنهان است، همچون عوالم عقول و فرشتگان و… و همین روح است که بعد از مرگِ جسم دنیایی در عالمی به نام برزخ قرار میگیرد.([۲])
چون انسان ترکیبی است از دو حقیقت از یک حقیقت اصل که روح مجرّد است و یک حقیقت فرعی که همان بدن مادّی اوست. پس وقتی که مرگ فرا میرسد، اصل (یعنی روح) بدن را که فرع است رها میکند. این فرع بیاصل، رو به فرسودگی و پوسیدگی میرود، پس آن حقیقت مجرّد که به نام روح است هرگز احکام جسم مادی دنیایی و قوانین مادّی در او راه ندارد.
بنابراین مرگ انسان جز رهایی روح مجرّد از قفس تن و انتقال از این جهان به عالم دیگر یعنی (برزخ) نخواهد بود. البتّه چنانچه روح انسانی مجرّد نباشد، و بعد از رهایی بدن، حیات دیگری نداشته باشد؛ ثواب و عذابی نخواهد بود حال آنکه آیات قرآن کریم که محکمترین سند تاریخی بشر و روایات ائمّه معصومین(علیهم السلام) که افقهای تازهای از معارف الهی را میگشایند، به وضوح ثواب و عذاب برزخی را تبیین نموده که در بحث بهشت و جهنّم برزخی خواهد آمد. برای روشن شدن مفهوم و معنای برزخ که در سراسر این مجموعه مطرح خواهد بود، پیش از آغاز بحث اصلی به تعریف و توضیح آن میپردازیم تا در کاربرد آن، ابهامی نباشد و اشتباهی رخ ندهد.
[۱]) بحار الانوار، ج ۶، ص ۱۳۳٫
[۲]) معنای تجرد اصطلاحی که در اینجا برای روح ذکر شده تجرد مطلق نیست، چون مجرد مطلق مربوط به چیزی است که زمان و مکان و محدودیت و هیچ قیدی نداشته باشد که فقط مخصوص خدای تعالی است. در کتاب «الفصول المهمه»، شیخ حرعاملی بابی را به این عنوان آورده که غیر از خدا مجردی نیست (باب ۲۶ ص ۱۹۷).
اما این تجرد نسبی است همان طور که در زندگی روزمره به کسی که در قید خانواده و همسر نباشد، مجرد میگوییم، البته میتوان نتیجه گرفت که تجرد روح به همان معنای استقلال روح است و به نظر میرسد که روح مستقل نامیده شود. (محقق)