علائم و نشانههای قیامت
بحث ما قبلاً درباره نامها و صفات قیامت بود و نیز گفته شد که وقوع قیامت دفعی و ناگهانی است. اکنون در این جا باید دانست که برنامه خدای سبحان جلّ شأنه در مورد ظهور قیامت و پیاده کردن این امر چیست؟
هر انسانی که معتقد به عالم قیامت باشد، علاقه وافر دارد که بداند قبل از پایان عمر دنیا چه اتّفاقهایی رخ میدهد و روز رستاخیز چگونه برپا میشود؟ آیا یک تحوّل آرام و بی سر و صدا است؟ یا اینکه یک حادثه هولناک و عظیمی در جهان طبیعت به وقوع میپیوندد. آیا موضوعی مهمتر از واقعه قیامت در عالم وجود دارد؟!
چون بحث ما در این کتاب، اثبات امر معاد ومسائل مربوط به آن از نظر قرآن و روایات است، به پیروی از این دو منبع اصیل اسلامی که مستندترین و قویترین دلیل بر اثبات هر مسأله است، که به شرح و ظهور علائم و نشانههای قیامت که به «اشراط السّاعه» تعبیر میشود تأکید فراوان نموده است، به طور خلاصه اشاره میگردد. ناگفته نماند از مجموع آیات و روایات بسیاری که از طریق شیعه و سنی درباره اشراط و علائم قیامـت، وارد شده است به دست میآید که؛ جهان امروز ما، به طور کلّی ویران و دگرگون میشود. و پس از آن، جهانی نو و آسمان و زمینی تازه بر ویرانههای آن بنا میگردد و زندگی تازه انسانها در آن جهانِ نو بنا میشود. البتّه این ویران شدن جهان به معنای فنا و نابودی آن نیست؛ بلکه به معنای در هم کوبیده شدن و جمع و جور شدن آن است، به تعبیر دیگر، شکل جهان به هم میخورد؛ امّا مواد آن نابود نمیشود. این حقیقتی است که از تعبیرات گوناگون در آیات معاد به ویژه بازآفرینی انسان از استخوان پوسیده و خروج او از قبر به خوبی دریافت میشود.([۱])
در هم ریخته شدن عالم از حادثهای عظیم خبر میدهد. چنین حوادث هولناکی نشانه وقوع قیامت و به پایان رسیدن دنیا است. زمان اتّفاق افتادن این حادثه عظیم چندان دور نیست. به هوش باشیم و فرصت را غنیمت بشماریم. {اقْتَرَبَتِ السَّاعَهُ}([۲]) زمان با سرعت تمام در حال گذر است و عمر جهان و انسان رو به پایان میرود. خدایی که بر همه عالم اِشراف کامل دارد و از جایگاه برتر و بالاتر ناظر امور است، به خوبی شاهد گذران سریع عمر جهان است و پایان خط آن را میبیند و به انسانها هشدار میدهد که از خواب گران بیدار شوید! امّا انسانها در حالی که سرمایه عمرشان در حال تمام شدن است، همچنان به بازیگری مشغولند و از برباد رفتن سرمایهشان غافل.([۳])
بنابراین، اوّل باید واژه «اشراط الساعهًْ» را دانست که در چه معنایی استعمال میشود. ابن منظور میگوید: (شَرَط به فتح راء) به معنای علامت و جمع آن، اَشراط است و اشراط الساعه نشانههای آن میباشد. امّا شَرط بر وزن (صبر) به چیزی میگویند که وجود شیء به آن بستگی داشته باشد و جمع آن شروط و شرایط میباشد.([۴])
علائم و نشانههای قیامت
قسمت اوّل: رخدادهای پیش از قیامت
رخدادهایی پیش از وقوع قیامت و قبل از به هم خوردن نظام آفرینش، رخ میدهد و این در حالی است که انسانها در روی زمین زندگی میکنند، و مقداری از عمر جهان کم و یا زیاد باقی مانده باشد، کلمهی اشراط غالباً به این قسم رخدادها استعمال میشود. حالا در این بحث به بیان این قسم از اشراط السّاعهًْ میپردازیم، که فعلاً مورد نظر ما است که هم در قرآن و هم در روایات مطرح شده است. نخست به بررسی علائم و نشانههای مختلف که در قرآن وارد شده است میپردازیم.
ضمناً بعد از ذکر هر آیه روایاتی را که مربوط به آن آیه است، یادآور میشویم.
- {فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَهَ أَن تَأْتِیَهُم بَغْتَهً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنىَ لَهُمْ إِذَا جَاءَتْهُمْ ذِکْرَیهُم}.([۵])
آیا (آنان در ایمان آوردن) منتظر چیزی جز قیامت میباشند، که ناگهان فرا برسد (تا آنگاه ایمان بیاورند) بگو علامت و نشانههای آن تحقّق یافته است، کجا سود میبخشد ایمان آنان آنگاه که قیامت فرا رسد.
آیه مورد بحث بدون آنکه مصداق آن را بیان کند، اشاره مبهم به مسئله (اشراط السّاعهًْ) دارد، از این آیه دانسته میشود که برخی از علائم قیامت تحقّق یافته است. امّا آن علامت تحقق یافته چیست؟ از این آیه چیزی دانسته نمیشود ولی برخی از مفسّران در ذیل این آیه مبارکه حدیثی ازپیامبر را نقل کرده و گفتهاند که مراد از تحقّق علامت و نشانه قیامت، بعثت رسول مکرّم اسلام است. زیرا پیامبر اکرم خودش فرموده است:
إِنَّمَا بُعِثْتُ أنَا وَالسَّاعَهُ کَهَاتَیْنِ ثُمَّ ضَمَّ السَّبَّابه والوُسطی.([۶])
بعثت من و قیامت مانند این دو انگشت، در کنار هم است اشاره به دو انگشت مبارکش کرد، انگشت (سبابه) را با انگشت وسط در کنار یکدیگر قرار داد. (یعنی فاصله، میان بعثت من و برپائی قیامت نیست. پیامبر بزرگوار اسلام پیامبر آخر الزّمان است.)
بعضی گفتهاند مراد از اشراط در آیه فوق دو نیمه شدن ماه توسّط پیامبر است.
{اقْتَرَبَتِ السَّاعَهُ وَ انشَقَّ الْقَمَر}.([۷])
قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت!
- {حَتىَّ إِذَا فُتِحَتْ یَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُم مِّن کُلِّ حَدَبٍ یَنسِلُونَ وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِىَ شَاخِصَهٌ أَبْصَرُ الَّذِینَ کَفَرُواْ یَاوَیْلَنَا قَدْ کُنَّا فىِ غَفْلَهٍ مِّنْ هَاذَا بَلْ کُنَّا ظَلِمِینَ}.([۸])
تا آن زمان که «یأجوج» و «مأجوج» گشوده شوند و آنها از هر محلّ مرتفعى بسرعت عبور مىکنند. و وعده حقّ [قیامت] نزدیک مىشود در آن هنگام چشمهاى کافران از وحشت از حرکت بازمىماند (میگویند:) اى واى بر ما که از این (جریان) در غفلت بودیم بلکه ما ستمکار بودیم!
در این آیات سخن از گشوده و باز شدن سد یأجوج و مأجوج مطرح شده و اینکه آنان به عمل پیشین خود مبادرت میکنند، و از بلندیها سرازیر میشوند، و به فساد و تباهیگری قبلی خود ادامه میدهند، با دقّت به این مطلب این نتیجه به دست میآید که این حادثه از قسم علامات اوّل روز قیامت است.
- {فَارْتَقِبْ یَوْمَ تَأْتىِ السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُّبِینٍ یَغْشىَ النَّاسَ هَذَا عَذَابٌ أَلِیمٌ رَّبَّنَا اکْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ أَنىَ لَهُمُ الذِّکْرَی وَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مُّبِینٌ ثُمَ تَوَلَّوْاْ عَنْهُ وَقَالُواْ مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ إِنَّا کاَشِفُواْ الْعَذَابِ قَلِیلاً إِنَّکُمْ عَائدُونَ}.([۹])
پس منتظر روزى باش که آسمان دود آشکارى پدید آورد… که همه مردم را فرامىگیرد این عذاب دردناکى است! (مىگویند:) پروردگارا! عذاب را از ما برطرف کن که ایمان مىآوریم. چگونه: و از کجا متذکّر مىشوند با اینکه رسول روشنگر (با معجزات و منطق روشن) به سراغشان آمد! سپس از او روى گردان شدند و گفتند: «او تعلیم یافتهاى دیوانه است!» ما عذاب را کمى برطرف مىسازیم، ولى باز به کارهاى خود بازمىگردید!
مفسران دربارهی این آیهی مبارکه اقوال مختلفی دارند ما آن تفسیری را که هم موافق ظاهر آیه و هم مطابق اخبار متعددی است که در منابع تفسیر شیعه و سنّی آمده است، میآوریم و آن این است که: آیه اشاره دارد به یکی از نشانههای نزدیک شدن قیامت که مربوط به اشراط و علامت قیامت از قسم نخست خواهد بود؛ یعنی پیش از آنکه رستاخیز بر پا شود، آسمان را دود فرا میگیرد، و مردم دست به دعا بلند میکنند، و درخواست برطرف شدن آن را مینمایند، خطاب میآید که شما به گفتار پیامبر ما توجّه نکردید، و او را به دیوانگی یا آموزش داده شدهی از جانب غیر خدا، متهم کردید، ما عذاب را کمی از شما بر طرف میکنیم، باز شما به اعمال زشت خود باز میگردید، مؤیّد این احتمال آیه بعد است که میفرماید:
{یَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَهَ الْکُبْرَی إِنَّا مُنتَقِمُون}.([۱۰])
(ما از آنها انتقام مىگیریم) در آن روز که آنها را با قدرت خواهیم گرفت آرى ما انتقام گیرندهایم.
مسلّماً این روز (دوّم) روز رستاخیز است، به نشانه اینکه آنرا کبری توصیف نموده است. در این صورت تناسب ایجاب میکند که حوادث قبلی مربوط به پیش از رستاخیز باشد، که آن روز از اشراط باشد که مردم در آن روز نیز از عذاب الاهی عبرت نمیگیرند و روز دوّم مربوط به خود قیامت.
از پیامبر اسلام نقل شده است که آن حضرت فرمود:
چهار چیز از نشانههای نزدیک شدن قیامت است: اوّل ظهور دجّال، و دیگری نزول عیسی، و سوّم آتشی است که از قعر سرزمین عدن بر میخیزد و چهارم دخان (دود) است.
یکی از اصحاب سؤال میکند، دخان چیست؟ پیغمبر آیه فوق را تلاوت فرمود: {فَارْتَقِبْ یَوْمَ تَأْتىِ السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُّبِینٍ} و سپس افزود:
یملأ ما بین المشرق والمغرب یمکث اربعین یوما ولیله امّا المؤمن فیصیب منه کهیئه الزکمه وامّا الکافر بمنزله یخرج من منخریه واذنیه ودبره!
دودی است که بین مشرق و مغرب را پر میکند، و چهل شبانه روز باقی میماند، امّا مؤمن حالتی شبیه به زکام به او دست میدهد، و کافر همچون مستان خواهد بود، و دود از بینی و گوشها و پشت او بیرون میآید([۱۱]).
- {وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّهً مِّنَ الأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کاَنُواْ بِایَاتِنَا لَا یُوقِنُونَ}.([۱۲])
و هنگامى که فرمان عذاب آنها رسد (و در آستانه رستاخیز قرار گیرند)، جنبندهاى را از زمین براى آنها خارج مىکنیم که با آنان تکلّم مىکند (و مىگوید) که مردم به آیات ما ایمان نمىآوردند.
مسأله (دابّهًْ الأرض) یک مسأله پر پیچ خم و پر رمز و راز است که ابهامات بسیاری اطراف آن را فراگرفته است.
علّامه طباطبایی در تفسیر «دابّهًْ الأرض» مینویسد:
این جمله بیان کننده یکی از آیات خارق العاده است. سپس میافزاید: در قرآن، آیهای نیافتم که بتواند این آیه را تفسیر کند و روشن کند که مراد از تکلّم این دابّه چیست و صفات آن چگونه است و چطور از زمین خارج میشود و به مردم چه میگوید. سیاق آیه بهترین گواه است بر این که میخواسته به اجمال و به نحو سر بسته از آن بگذرد؛ در نتیجه معنای آیه چنین میشود که وقتی کار مردم به آنجا رسید که به آیات مشهوده ارضی و سماوی ایمان نیاوردند و زمینه ایمان از طریق تفکّر و اندیشه و عبرت گرفتن از بین رفت، وقت آن فرا میرسد که آیات خارق العادهای را که به آنها وعده داده بودیم، نشان داده تا آن که به ناچار اعتراف به حق کنند. «پس از زمین جنبدهای خارج میکنیم که با آنها سخن بگوید».([۱۳])
شیعه معتقد است در قرآن، توضیحی در این باره وجود ندارد و باید در احادیث جستوجو کرد. در حدیث پیامبر دابهًْ الأرض، به امیرالمؤمنین تفسیر شده است. در همین رابطه، روایتی است از علی ابن ابراهیم مهزیار که از امام زمان# سؤال میکند:
مَتَى یَا ابْنَ رَسُولِ الله؟؛ این امر در چه زمانی اتّفاق میافتد؟ فَقَالَ: إذا حیل بینکم وبین سبیل الکعبه … تَخْرُجُ دَابَّهُ الْأَرْضِ مِنْ بَیْنِ الصَّفَا وَ الْمَرْوَهِ وَ مَعَهُ عَصَا مُوسَى وَ خَاتَمُ سُلَیْمَانَ تَسُوقُ النَّاسَ إِلَی الْمَحْشَر.([۱۴])
آن حضرت فرمود: هنگامی که میان شما و کعبه مانعی قرار گیرد … از میان صفا و مروه جنبنده زمین بیرون میآید و عصای موسی و انگشتر سلیمان با اوست، و مردم را به سوی محشر میکشاند.
پس خروج دابّهًْ الارض از نشانههای قیامت است.
- {وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِن کُلِّ أُمَّهٍ فَوْجًا مِّمَّن یُکَذِّبُ بِایَاتِنَا فَهُمْ یُوزَعُونَ}.([۱۵])
(به خاطر آور) روزى را که ما از هر امّتى، گروهى را از کسانى که آیات ما را تکذیب مىکردند محشور مىکنیم و آنها را نگه مىداریم تا به یکدیگر ملحق شوند!
از آیه مبارکه استفاده میشود این حشر زنده شدن، مخصوص عدّهای است و غیر از حشر و زنده شدن عمومی در روز قیامت میباشد. زیرا در آن روز همه مردم محشور میشوند. چنانچه میفرماید:
{یَوْمَ نُسَیِّرُ الْجِبالَ وَتَرَی الأَرْضَ بارِزَهً وَحَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً}.([۱۶])
روزی را (به یاد آور) که کوهها را به حرکت در آوردیم و زمین را آشکار (و مسطح) میبینی و همه آنان (انسانها) را برمیانگیزیم و احدی از ایشان را فروگذار نخواهیم کرد.
در آیه دیگری، درباره حشر قیامت آمده است:
{وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمیعاً}.([۱۷])
بیاد بیاور روزی را که همه آنان را محشور میکنیم.
مرحوم شیخ مفید، شیخ طوسی و طبرسی هر کدام استدلال کردهاند بر اینکه آیه دلالت بر رجعت در آخر الزّمان دارد. در تفسیر المیزان و تفسیر نمونه نیز در ذیل آیه فوق مینویسد: این حشر مربوط به همین دنیا در آستانه قیامت است، نه حشر در قیامت. چون حشر در قیامت همگانی است و احدی را جا نمیگذارد.
در هر حال درباره این آیه و نیز آیه قبل بحث مفصّلی در کتاب «رجعت در عصر ظهور» صورت گرفته است. کسانی که بخواهند پیرامون این دو آیه و هم چنین روایاتی که در این زمینه وارد شده، به صورت گسترده بررسی کنند، چنانچه به این کتاب رجوع نمایند به این نتیجه خواهند رسید که در این دو آیه، دو علامت و نشانه از علائم رستاخیز از قسم اوّل بیان شده است.
اوّل: علامت قیامت، خروج دابّهًْ است که از زمین بیرون میآید و با مردم سخن میگوید: دوّم: از زنده شدن گروهی از هر امّت سخن میگوید که گروه خاصّی را یادآور میگردد که این روز همان عصر رجعت است.
- {وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلسَّاعَهِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیم}.([۱۸])
و او [مسیح] سبب آگاهى بر روز قیامت است. (زیرا نزول عیسى گواه نزدیکى رستاخیز است) هرگز در آن تردید نکنید و از من پیروى کنید که این راه مستقیم است!
آنگاه که پیامبر گرامی مشرکان را مورد خطاب قرار داد و فرمود:
{إِنَّکُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللهِ حَصَبُ جَهَنَّم}.([۱۹])
شماها و آنچه آنها را میپرستید هیزم دوزخ خواهند بود.
مشرکان اعتراض نموده و گفتند: در این صورت تکلیف حضرت مسیح چیست؟ زیرا او هم مورد پرستش اقوام نصاری است، قرآن در پاسخ آنان ضمن آیاتی مطالبی را یاد آور میشود که یکی از آنها همین آیه مورد بحث ما است و آن این که مسیح واجد چیزی از الوهیت، نیست، وجود او یکی از عوامل آگاهی از فرا رسیدن رستاخیز است.
البتّه قرائت مشهور در آیه «علم» بر وزن «حلم» است یعنی مایه آگاهی، در حالی که برخی آن را (علم) بر وزن «سلف» قرائت نمودهاند که به معنی نشانه و علامت است یعنی وجود مسیح علامت تحقّق رستاخیز میباشد. ولی اکنون باید دید وجود مسیح در چه زمانی از نشانههای رستاخیز است آیا در آن روز که از مادر متولّد شد، یا در روز دیگر؟
در این مورد محدثان شیعه و سنّی میگویند پیامبر اسلام فرمود: «کیف انتم إذا نزل فیکم ابن مریم و إمامکم منکم»([۲۰]) چگونه خواهید بود وقتی حضرت عیسی بن مریم نازل شود و امام شما (حضرت صاحب الامر#) از شما باشد. در این زمینه روایت دیگری وجود دارد که حضرت مسیح در زمان ظهور حضرت مهدی# فرود میآید، و در همین شرایط است که وجود او از علائم آخرت میباشد. در تفسیر آیه قول دیگری نیز هست. که میگوید: وجود حضرت عیسی خود حادثه خارق العاده و یک نوع معجزه بود، و همچنین زنده کردن مردگان که یکی از معجزات او به شمار میرفت، از دلائل امکان قیامت است زیرا قیامت جز یک معجزه بزرگ که در آن مردگان زنده میشوند، چیز دیگری نیست و با مشاهده معجزه وجود مسیح، و کارهای خارق العاده او، نباید درباره رستاخیز شک و تردید کرد، در این صورت معنی آیه این است که مجموع زندگانی مسیح یکی از دلائل ممکن بودن رستاخیز میباشد چرا درباره آن شک و تردید میکنید؟ و اگر بنا است در مورد حضرت مسیح بیندیشید، او را از این جهت مورد مطالعه قرار دهید نه از آن نظر که او معبود و خدا بود؟
مؤیّد این تفسیر جمله «فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا» است که شک نکردن در قیامت را متفرع بر وجود حضرت مسیح نموده است هر چند این جمله با تفسیر نخست نیز چندان مخالفت ندارد زیرا اگر وجود عیسی در ظرفی، از علائم قیامت باشد، با دیدن علامت، نباید درباره معاد شک کرد.([۲۱]) ناگفته نماند درباره علائم و نشانههای قیامت روایات زیادی از شیعه و سنّی وارد شده است. از آنجا که بررسی همه این روایات نیاز به بحث گستردهای دارد، ما در این جا به طور فشرده به چند روایت دیگر که علائم رستاخیز را یادآور شدهاند، اکتفا میکنیم:
الف) حُذِیفهِ بنِ اَسید قالَ: کانَ النّبی فی غُرفَه وَنحنُ اَسفَل مِنهُ فَاطَّلَعَ اِلَیْنَا فَقَالَ ما تَذکُرونَ؟ قُلنا: السَّاعَهَ، َقَالَ إنَّ السَّاعَهُ لایتَکَوَّنُ حَتَّى تَکُونَ عَشْرُ آیَاتٍ: خَسْفٌ بِالْمَشْرِقِ وَخَسْفٌ بِالْمَغْرِبِ وَخَسْفٌ فی جَزِیرَهِ الْعَرَبِ، وَالدُّخَانُ وَالدَّجَّالُ وَدَابَّهُ الأَرْضِ وَیَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وطُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا وَنَارٌ تَخْرُجُ مِنْ قَعْره عَدَن تَرحَل النَّاسَ… وَنُزولُ عیسی بن مَریمُ اَو ریحٌ تُلقِی النّاسَ فی البَحر.([۲۲])
حذیفه بن اسید میگوید: ما و گروهی از اصحاب پیامبر سرگرم گفتگو بودیم، پیامبر از موضوع مورد گفتگوی ما سؤال کرد، گفتیم: درباره قیامت سخن میگوییم، رسول خدا فرمود: قیامت برپا نمیشود مگر آن که ده آیه و نشانه از حوادث غیر طبیعی رخ دهد: فرورفتگی در زمین، در ناحیه مشرق، پدیدار میگردد. شکافی در ناحیه مغرب زمین نمودار میشود. در جزیرهًْ العرب نیز در زمین شکافی پدید میآید. دودی در آسمان پدیدار میگردد. دجّال ظاهر میشود. جنبندهای از زمین بیرون میآید. یأجوج و مأجوج بر مردم هجوم میآورند. خورشید از سمت مغرب طلوع میکند. آتش از ناحیه عدن نمودار میگردد. عیسی بن مریم باز میگردد، یا بادی که مردم را به دریا پرت میکند.
در این روایت یکی از اشراط ده گانه، نزول حضرت عیسی ذکر شده که از نشانههای قیامت دانسته شده است، جابر بن عبد الله میگوید:
سمعتُ رسول الله یقول: ینزل عیسی بن مریم فیقول أمیرهم: تعال صلّ بنا. فیقول: لا. إنّ بعضکم علی بعضٍ أمراء تکرمهً من الله لهذه الأُمّه.([۲۳])
از نشانههای قیامت نزول حضرت عیسی است. در آن هنگام سالار آنان میگوید: بیا برای ما نماز بگذار تا به تو اقتدا کنیم. حضرت عیسی نمیپذیرد و میگوید خداوند متعال از باب گرامیداشت این امّت (آخر الزمان) برخی از شما (حضرت مهدی«عج») را بر دیگران بزرگ و سالار قرار داده است.
ب) ابْنُ فَضَّالٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ أَبِی نَصْرٍ عَنْ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَهَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ قَالَ: رَسُولُ اللهِ عَشْرٌ قَبْلَ السَّاعَهِ لَا بُدَّ مِنْهَا السُّفْیَانِی وَالدَّجَّالُ وَالدُّخَانُ وَالدَّابَّهُ وَخُرُوجُ الْقَائِمِ وَطُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا وَنُزُولُ عِیسَى وَ خَسْفٌ بِالْمَشْرِقِ وَخَسْفٌ بِجَزِیرَهِ الْعَرَبِ وَ نَارٌ تَخْرُجُ مِنْ قَعْرِ عَدَنٍ تَسُوقُ النَّاسَ إِلَى الْمَحْشَرِ.([۲۴])
از عامر بن واثله، از امیرمؤمنان نقل شده که پیامبر فرمود: ده چیز پیش از قیامت حتماً واقع میشود: خروج سفیانی، دجّال، دود (آسمانی)، جنبنده، خروج قائم، طلوع خورشید از مغرب، نزول حضرت عیسی و شکافی در مشرق، و شکافی در جزیرهًْ العرب و آتشی از ناحیه عدن، مردم را به طرف محشر سوق میدهد.
در این مورد، روایات زیادی وجود دارد اما چون بنای این کتاب حتیالامکان اختصار است ما از ذکر همه آنها صرف نظر نمودیم، و به ذکر دو روایت ـ به عنوان «اشراط السّاعهًْ» درباره اخلاق و رفتار مردم قبل از رستاخیز و اینکه مردم در آن زمان از برنامههای دینی فاصله میگیرند، ـ این قسمت را خاتمه میدهیم که ذیلاً اشاره میشود:
- قال: إن من أشراط الساعه أن یرفع العلم ویظهر الجهل ویشرب الخمر ویفشو الزّنا.([۲۵])
پیامبر اکرم فرمودند: از نشانههای قیامت برچیده شدن علم، آشکار شدن جهل، شرابخواری و زناکاری فراوان است.
- از مشروحترین و جامعترین روایاتی که نشانههای قیامت را به گونهای گسترده بیان کرده است ـ که در افکار و رفتار انسانها چگونه تحوّلاتی پدید میآید ـ روایت عبدالله بن عباس است که از رسول مکرّم اسلام نقل نموده است:
عَنْ عَبْدِاللهِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ حَجَجْنَا مَعَ رَسُولِ اللهِ حَجَّهَ الْوَدَاعِ فَأَخَذَ بَابَ الْکَعْبَهِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیْنَا بِوَجْهِهِ فَقَالَ: أَلَا أُخْبِرُکُمْ بِأَشْرَاطِ السَّاعَهِ وَکَانَ أَدْنَی النَّاسِ مِنْهُ یَوْمَئِذٍ سَلْمَانُ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ فَقَالَ بَلَی یَا رَسُولَ اللهِ فَقَالَ إِنَّ مِنْ أَشْرَاطِ الْقِیَامَهِ إِضَاعَهَ الصَّلَاهِ وَاتِّبَاعَ الشَّهَوَاتِ وَالْمَیْلَ مَعَ الْأَهْوَاءِ وَتَعْظِیمَ الْمَالِ وَبَیْعَ الدِّینِ بِالدُّنْیَا فَعِنْدَهَا یُذَابُ قَلْبُ الْمُؤْمِنِ وَجَوْفُهُ [فِی جَوْفِهِ] کَمَا یَذُوبُ الْمِلْحُ فِی الْمَاءِ مِمَّا یَرَی مِنَ الْمُنْکَرِ فَلَا یَسْتَطِیعُ أَنْ یُغَیِّرَهُ.
عبد الله بن عباس میگوید: ما با پیامبر اسلام در آخرین حج پیامبر همراه بودیم. حضرت حلقه در کعبه را گرفت و رو به ما کرده، فرمود: آیا شما را از نشانههای قیامت آگاه سازم؟ سلمان که در آن هنگام از همه به پیامبر نزدیکتر بود عرض کرد: آری ای پیامبر خدا. پیامبر فرمود: از نشانههای قیامت ضایع سازی نماز، پیروی از خواستههای نفسانی، میل به هواپرستی، گرامی داشتن ثروتمندان، فروختن دین به دنیاست. در این هنگام است که قلب مؤمن در درونش آب میشود، چنان که نمک در آب، از این همه زشتیها که میبیند و بر تغییر آن توانایی ندارد.
قَالَ سَلْمَانُ وَ إِنَّ هَذَا لَکَائِنٌ یَا رَسُولَ اللهِ قَالَای وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ یَا سَلْمَانُ إِنَّ عِنْدَهَا أُمَرَاءَ جَوَرَهً وَوُزَرَاءَ فَسَقَهً وَ عُرَفَاءَ ظَلَمَهً وَ أُمَنَاءَ خَوَنَهً.
سلمان عرض کرد: آیا چنین امری واقع میشود ای پیامبر خدا؟! فرمود: آری سوگند به آن کس که جانم به دست اوست ای سلمان. در آن زمان زمامدارانی ستمگر و وزرای فاسق، کارشناسانی ستمگر و امنایی خائن بر مردم حکومت میکنند.
سلمان پرسید: آیا چنین چیزی واقع خواهد شد ای رسول خدا؟! فرمود: آری سوگند به آن کسی که جانم در دست اوست ای سلمان، در آن هنگام زشتیها زیبا و زیباییها زشت میشود. امانت به خیانتکار سپرده میشود و امانتدار خیانت میکند. دروغگو را تصدیق میکنند و راستگو را تکذیب.
سلمان پرسید: آیا چنین چیزی واقع خواهد شد ای رسول خدا؟! فرمود: آری سوگند به کسی که جانم در دست او است ای سلمان.
فَعِندَها تَکون إِمَارَهُ النِّسَاءِ وَ مُشَاوَرَهُ الْإِمَاءِ وَ قُعُودُ الصِّبْیَانِ عَلَى الْمَنَابِرِ… .
آن روز حکومت به دست زنان و مشورت با بردگان خواهد بود. کودکان بر منبرها مینشینند.
و دروغ، ظرافت، زکات، غرامت و بیت المال، غنیمت شمرده میشود. مردم به پدر و مادر بدی میکنند و به دوستان نیکی و ستاره دنباله دار در آسمان ظاهر میشود. سلمان گفت: آیا این امر واقع میشود ای رسول خدا؟! فرمود: آری سوگند به کسی که جانم در دست اوست ای سلمان. در آن زمان زن با شوهرش شریک تجارت میشود. باران کم میبارد. صاحبان کَرم، خسیس و تهی دستان حقیر شمرده میشوند. در آن هنگام بازارها به هم نزدیک میگردد. یکی میگوید: چیزی نفروختم، دیگری میگوید: سودی نبردم و همه زبان به شکایت و مذمت پروردگار میگشایند.
سلمان گفت: آیا این امر واقع خواهد شد ای رسول خدا؟! فرمود: آری سوگند به کسی که جانم در دست اوست ای سلمان. در آن زمان اقوامی به حکومت میرسند که اگر مردم سخن بگویند آنان را میکشند و اگر سکوت کنند همه چیزشان را مباح میشمرند. اموال آنان را غارت میکنند. احترامشان را پایمال میسازند. خونهایشان را میریزند. دلها را پر از عداوت و وحشت میکنند و همه مردم را ترسان و مرعوب میبینی.
سلمان گفت: آیا این امر واقع میشود ای پیامبر خدا؟! فرمود: آری قسم به آن کسی که جانم در دست اوست ای سلمان. در آن هنگام چیزی از مشرق و چیزی از مغرب میآورند و امّت من رنگ به رنگ (متلوّن) میگردند. در آن روز وای بر ضعیفان امّت از آنان و وای بر آنان از عذاب الاهی. نه بر صغیر ترحم میکنند و نه به کبیر احترام میگذارند و نه گنهکاری را میبخشند. بدنهایشان همچون آدمیان است، ولی دلهایشان دلهای شیاطین.
سلمان گفت: آیا این چنین خواهد شد ای رسول خدا؟! فرمود: آری، سوگند به آن کس که جانم در دست اوست ای سلمان. در آن زمان مردان به مردان قناعت میکنند و زنان به زنان و بر سر پسران به رقابت برمیخیزند، آن سان که برای دختران در خانوادههایشان. مردان خود را شبیه زنان و زنان خود را شبیه مردان میکنند. زنان بر زین سوار میشوند. لعنت خدا بر آنان باد.
سلمان عرض کرد: آیا این امر واقع میشود ای رسول خدا؟! فرمود: آری قسم به کسی که جانم در دست اوست».
یَا سَلْمَانُ إِنَّ عِنْدَهَا تُزَخْرَفُ الْمَسَاجِدُ کَمَا تُزَخْرَفُ الْبِیَعُ وَالْکَنَائِسُ وَیُحَلَّی الْمَصَاحِفُ وَتَطُولُ الْمَنَارَاتُ وَتَکْثُرُ الصُّفُوفُ بِقُلُوبٍ مُتَبَاغِضَهٍ وَ أَلْسُنٍ مُخْتَلِفَهٍ.
ای سلمان. در آن زمان به تزیین مساجد میپردازند؛ چنان که یهود و نصارا معابد را تزیین میکنند. قرآنها را میآرایند. منارههای مساجد طولانی و صفوف نمازگزاران فراوان، امّا دلها دشمن یکدیگر و زبانها مختلف است.
سلمان گفت: آیا این امر واقع میشود ای پیامبر خدا؟! فرمود: آری سوگند به کسی که جانم در دست اوست، ای سلمان. در آن هنگام پسران امّت و مردان آنان با طلا زینت میکنند و لباسهای ابریشمین و دیباج میپوشند و از پوستهای پلنگ برای خود لباس تهیه میکنند.
سلمان عرض کرد: آیا این امر واقع شدنی است ای رسول خدا؟! فرمود: آری سوگند به آن کس که جانم در قبضه قدرت اوست ای سلمان. در آن هنگام ربا آشکار میگردد. معاملات با غیبت و رشوه انجام میپذیرد و دین را فرو مینهند و دنیا را بالا میبرند.
سلمان گفت: آیا این امر شدنی است یا رسول الله؟! فرمود: آری سوگند به کسی که جانم به دست اوست. ای سلمان. در آن هنگام طلاق فزونی میگیرد وحدّی برای خدا اجرا نمیشود، امّا با این حال به خدا زیان نمیرسانند.
سلمان گفت: آیا این چنین خواهد شد ای پیامبر خدا؟! فرمود: آری سوگند به آن کسی که جانم در دست اوست، در آن هنگام زنان خواننده و آلات لهو و نوازندگی آشکار میشود و اشرار امّتم به دنبال آن میروند.
سلمان گفت: آیا این چنین میشود ای پیامبر خدا؟! فرمود: آری سوگند به آن کسی که جانم در دست اوست».
یَا سَلْمَانُ وَعِنْدَهَا تَحُجُّ أَغْنِیَاءُ أُمَّتِی لِلنُّزْهَهِ وَتَحُجُّ أَوْسَاطُهَا لِلتِّجَارَهِ وَتَحُجُّ فُقَرَاؤُهُمْ لِلرِّیَاءِ وَالسُّمْعَهِ فَعِنْدَهَا یَکُونُ أَقْوَامٌ یَتَعَلَّمُونَ الْقُرْآنَ لِغَیْرِ اللهِ وَیَتَّخِذُونَهُ مَزَامِیرَ وَیَکُونُ أَقْوَامٌ یَتَفَقَّهُونَ لِغَیْرِ اللهِ وَیَکْثُرُ اوّلادُ الزِّنَا وَیَتَغَنَّوْنَ بِالْقُرْآنِ وَیَتَهَافَتُونَ بِالدُّنْیَا.
ای سلمان. در آن هنگام ثروتمندان امّتم برای تفریح به حج میروند و طبقه متوسّط برای تجارت و فقرای آنان برای ریا و تظاهر. در آن زمان گروههایی پیدا میشوند که قرآن را برای غیرخدا فرا میگیرند و با آن همچون آلات لهو رفتار میکنند و اقوامی بر سر کار میآیند که برای غیر خدا علم دین را فرا میگیرند. فرزندان نامشروع فراوان میشود. قرآن را به صورت غنا میخوانند و برای دنیا بر یکدیگر سبقت میگیرند.
سلمان عرض کرد: آیا این امر واقع میشود ای پیامبر خدا؟! فرمود: آری سوگند به کسی که جانم به دست اوست ای سلمان. این در زمانی است که پردههای حرمت دریده میشود، بدان بر نیکان مسلّط، دروغ زیاد، لجاجت آشکار، فقر فزونی یافته و مردم با انواع لباسها با یکدیگر فخر میفروشند. بارانهای بی موقع میبارد. قمار و آلات موسیقی را جالب میشمرند و امر به معروف و نهی از منکر را زشت میدانند. مؤمن در آن زمان از همه امّت خوارتر است. قاریان قرآن و عبادت کنندگان پیوسته به یکدیگر بدگویی میکنند، پس آنان را در ملکوت آسمانها افرادی پلید و آلوده میخوانند. سلمان عرض کرد: آیا این امر واقع میشود ای رسول خدا؟!
فرمود: آری سوگند به آن کس که جانم به دست اوست ای سلمان. در آن زمان ثروتمند رحمی به فقیر نمیکند، تا آنجا که نیازمندی در میان جمعیت بر میخیزد و اظهار نیاز میکند و هیچ کس چیزی در دست او نمینهد.
سلمان گفت: آیا این امر شدنی است ای رسول خدا؟! فرمود: آری سوگند به کسی که جانم به دست اوست ای سلمان. در آن هنگام «روبیضه» سخن میگوید. سلمان عرض کرد: پدر و مادرم فدایت ای رسول خدا «روبیضه» چیست؟ فرمود: کسی درباره محروم سخن میگوید که هرگز سخن نمیگفت.
در این هنگام طولی نمیکشد که فریادی از زمین بر میخیزد، آن چنان که هر گروهی میپندارد این فریاد در منطقه اوست. باز مدّتی که خدا میخواهد به همان حال میمانند سپس در این مدت زمین را میشکافند و زمین پارههای دل خود را بیرون میافکند و منظورم طلا و نقرهای به درد نمیخورد. این است معنای سخن پروردگار: (فقد جاء أشراطها)».([۲۶])
قسمت دوّم: رخدادهای هنگام وقوع قیامت
یک نوع حوادث و تحوّلات در سراسر نظام کائنات رخ میدهد که بلافاصله سبب به هم خوردن نظام آفرینش میگردد. این نوع علائم را میتوان (مشاهد الساعه) نامید؛ یعنی حوادثی که وقوع آنها خبر قطعی از پایان یافتن عمر دنیا و وقوع قیامت میدهد. از آغاز این نشانهها مشخّص میشود که عمر جهان دیگر سپری میگردد و حیات دنیوی آنها پایان خواهد یافت.
این نشانهها عبارت است از دگرگونیهای کیهانی همانند حوادث مهمّ آسمان، زمین، دریاها، کوهها، خورشید و ستارگان و …. در یک کلمه میتوان گفت: نظام کنونی موجود فروریخته و قیامت موعود برپا میگردد و زندگی نوینی از آفرینش شروع میشود، زیرا این پایان حقیقی حیات نیست بلکه خود نوید بخش حیات نوین و جاودان میباشد. همان حیاتی که قرآن آن را قیامت و رستاخیز مینامد. البتّه عقل و خرد نیز چنین حکم میکند که نظام نوین زندگی در نظام متغیر و فرسوده پیشین ممکن نیست بلکه باید این طرح نو، در جهان نو؛ با قوانین جدید و ثابت پیاده شود.
طبعاً چنین حادثهای شگفت و شکننده خواهد بود. اکنون به قسمتی از آیاتی که در این زمینه وارد شده است توجّه کنید؛
{إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ}.([۲۷])
در آن زمان خورشید و ستارگان در هم پیچیده و تیره.
{وَ إِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَت}.
در آن زمان کوهها به حرکت درآیند.
{وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ}.([۲۸])
ماه و خورشید با خارج شدن از مدار به هم میپیوندند.
{إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها}.([۲۹])
زلزله عظیمی کره زمین را چنان میلرزاند که همه چیز در هم کوبیده میشود.
و این زلزله اشاره به نوع خاصی از زلزله دارد که دیگر هیچ چیزی به حال خودش باقی نمیماند.
{وَأَخْرَجَتِ الأَرْضُ أَثْقالَها}.
آنچه زمین در درون خود دارد بیرون خواهد ریخت.
«أثقال» جمع «ثَقَل» با دو فتحه است. یعنی متاع و اثاث البیت، و حاصل آن که آنچه در شکم زمین که خارج از ماهیت آن است، آنها را بیرون میریزد؛ ظاهراً مقصود آیه انسانها هستند که از درون زمین بیرون میآیند.
{لَّا تَرَى فِیهَا عِوَجًا وَ لَا أَمْتًا}.([۳۰])
تمام پستی و بلندیهای زمین یکسان و صاف میشود.
{وَإِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ}.([۳۱])
دریاها شکافته و جاری میشود.
{وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ}.([۳۲])
و آبهای مواج به شعلههای آتش تبدیل میگردد.
{وَحُمِلَتِ الأَرْضُ وَالْجِبالُ فَدُکَّتا دَکَّهً واحِدَهً}.([۳۳])
زمین و کوهها از جا برداشته و یکباره در هم کوبیده و متلاشی میگردند.
{وَ تَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ}.([۳۴])
و همچون پنبه زده شده در هم میریزند.
علّت از هم پاشیدگی کوهها شاید زلزلهای باشد که در آستانه قیامت رخ میدهد.
{یَوْمَ تَرْجُفُ الأَرْضُ وَالْجِبالُ وَکانَتِ الْجِبالُ کَثیباً مَهیلاً}.([۳۵])
روزی که زمین و کوهها به لرزه آید و کوهها به صورت تلّی از شن درآید.
{وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا فَکانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا}.([۳۶])
و چون گرد و غبار در فضا پراکنده میگردند.
{فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّماءُ فَکانَتْ وَرْدَهً کَالدِّهانِ}.([۳۷])
آسمان شکافته و همچون روغن مذاب، گلگون گردد.
{یوْمَ تَکُونُ السَّماءُ کَالْمُهْلِ}.([۳۸])
و آسمان هم چون فلز گداخته میشود.
{یَوْمَ نَطْوِی السَّماءَ کَطَی السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ}.([۳۹])
روزی که آسمان را همچون طومار در هم میپیچیم.
{فَارْتَقِبْ یَوْمَ تَأْتی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبینٍ}.([۴۰])
پس منتظر روزی باش که آسمان دود آشکاری پدید آورد.
{وَ إِذَا الْکَواکِبُ انْتَثَرَتْ}.([۴۱])
آن زمان که ستارگان پراکنده شوند و فرو ریزند.
{فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَت}.([۴۲])
آن زمان که ستارگان، محو و تاریک گردند.
{یَوْمَ تُبَدَّلُ الأَرْضُ غَیْرَ الأَرْضِ وَالسَّمَاوَات}.([۴۳])
روزی که این زمین به زمین دیگر و آسمانها به آسمانی دیگر تبدیل شود.
{الْقارِعَهُ مَا الْقارِعَهُ وَما أدْراکَ مَا الْقارِعَهُ یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ وَتَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ}.([۴۴])
کوبنده، چیست کوبنده؟ و تو چه دانى که کوبنده چیست؟ روزى که مردم چون پروانه[هاى] پراکنده گردند، و کوهها مانند پشمِ زدهشده رنگین شود.
در این آیه اشاره به وضع انسانهای سرگردان شده است که در نخستین ضربهها به قدری وحشت زده به هیجان میآیند که همچون پروانگانی که پی در پی به شعلههای شمعها میکوبند تا بسوزند و نابود شوند، خود را به هر طرف میزنند! گرچه داستان نویسان و قصه گویان معروف و مشهور دربارهی پروانه و شمع در اذهان مردم داستانها و تشبیهات عجیب و غریب تعریف و تحریر نمودهاند، همچنین شاعران خوش سلیقه شعرهای متنوع سروده و ترسیم کردهاند بر اینکه پروانهی عاشق همیشه قربانی راه عشقِ که به معشوق بی رحم و سنگدلی همچون شمع دارد میشود، میسوزد. و حال آنکه پروانه هرگز قربانی راه عشق به شمع نمیشود بلکه قربانی راه فراموشکاری خویش است زیرا پروانه حافظهاش به قدری ضعیف است که با نزدیک شدن به شعلهی شمع و احساس سوزش گرما فوراً به عقب بر میگردد، امّا با گذشت یک لحظه، فراموشی به او دست میدهد، مجدّداً به سوی شعلهی شمع بر میگردد، این کار را آنقدر تکرار میکند تا جان خود را از دست بدهد.
و شاید تشبیه مردم در آیات مذکور به پروانههای پراکنده به هنگام ظهور نخستین نشانههای وحشتناک رستاخیز برای نشان دادن عظمت حادثه است که افکار و عقلها را از کار میاندازد و هوش و حافظه را به کلی از بین میبرد؛ جمعیّت گاه به آنطرف و گاه به این طرف همانند مستان در حرکتند.
این بود قسمتی از نشانههای جهان دیگر در آیات.
امیرمؤمنان که سخنش آثار علم الاهی، و بوی عطر سخن پیامبر را به همراه دارد.
در نهج البلاغه به برخی از نشانههای قیامت اشاره نموده و میفرماید:
تَدُکُّ الشُّمُّ الشَّوَامِخُ وَالصُّمُّ الرَّوَاسِخُ فَیَصِیرُ صَلْدُهَا سَرَاباً رَقْرَقاً وَمَعْهَدُهَا قَاعاً سَمْلَقاً فَلا شَفِیعٌ یَشْفَعُ وَلا حَمِیمٌ یَنْفَعُ وَلا مَعْذِرَهٌ تَدْفَعُ.([۴۵])
کوههای محکم و سر به فلک کشیده فرو میریزند و قسمتهای سخت آن نرم، چون سرابی میماند. کوهستانها با زمین همسطح میگردد چنان که نه پستی و نه بلندی موجود است. در آن روز نه شفیعى شفاعت کند، و نه خویشاوندى حمایت نماید، و نه پوزشى پذیرفته گردد.
امّا از چگونگی آینده جهان با محاسبات علمی چندان نمیتوان خبر داد. منبع این دگرگونی، قرآن و روایات ائمّه معصومین است که به گوشههایی از آن اشاره شد، امّا این که چگونه رخ خواهد داد، روشن نیست. تنها چیزی که از این شرایط میتوان به دست آورد، این است که در چنین شرایطی وحشت و هراس همه را فرا میگیرد، جز کسانی که قلبی مالامال از ایمان و محبّت به خداوند دارند. در این هنگام شیپور مرگ همگان دمیده میشود و همه جز آنهایی را که خداوند بخواهد میمیرند.([۴۶])
[۱]) تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۵۱۲٫
[۲]) قمر/۱٫
[۳]) انبیاء/۲و۳٫
[۴]) لسان العرب، ج ۸، ص ۳۲۹، ماده شرط.
[۵]) محمّد/ ۱۸٫
[۶]) این حدیث را بسیاری از مفسرین شیعه و سنّی با مختصر اختلاف نقل کردهاند. مانند: مجمع البیان،تفسیر قرطبی، فی ظلال القرآن،. روح البیان و باقی تفاسیر.
[۷]) قمر/ ۱٫
[۸]) انبیاء/ ۹۶ ـ ۹۷٫
[۹]) دخان/۱۰ ـ ۱۵٫
[۱۰]) دخان/ ۱۶٫
[۱۱]) تفسیر درّ المنثور ج ۶ ص ۲۹٫
[۱۲]) نمل/ ۸۲٫
[۱۳]) المیزان، ج۱۵، ص۳۹۶٫
[۱۴]) غیبت شیخ طوسی، ص۲۶۶٫
[۱۵]) نمل/ ۸۳٫
[۱۶]) کهف/ ۴۷٫
[۱۷]) أنعام/ ۲۲٫
[۱۸]) زخرف/ ۶۱٫
[۱۹]) انبیاء/ ۹۸٫
[۲۰]) بحار الأنوار، ج۱۴، ص ۳۴۴؛ صحیح مسلم،ج۱، ص ۹۴٫
[۲۱]) این قول در تفسیر المیزان مورد قبول واقع شده است. ج ۱۸، ص ۱۲۵٫
[۲۲]) صحیح مسلم، ج۸، ص۱۷۹٫ این روایت را مرحوم صدوق نیز در خصال نقل نموده، ولی نشانه دهم را ذکر نکرده است. در بحار الانوار، ج۶؛ ص۳۰۳ نیز به نقل از خصال، آن را روایت کرده است.
[۲۳]) نور الثقلین، ج ۴، ص ۶۱۱٫
[۲۴]) بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۰۹٫
[۲۵]) نور الثّقلین، ج۵، ص ۳۷؛ روضهًْ الواعظین، ج۲، ص ۴۸۵٫
[۲۶]) تفسیر نور الثّقلین، ج۵، ص ۳۵؛ بحار الانوار، ج۶، ص ۳۰۵٫
[۲۷]) تکویر/۱ ـ ۳٫
[۲۸]) قیامت/۹٫
[۲۹]) زلزله/۱٫
[۳۰]) طه/۱۰۷٫
[۳۱]) انفطار/۳٫
[۳۲]) تکویر۶٫
[۳۳]) حاقه/۱۴٫
[۳۴]) معارج/۹٫
[۳۵]) مزمل/۱۴٫
[۳۶]) واقعه/۵و۶٫
[۳۷]) رحمان/۳۷٫
[۳۸]) معارج/۸٫
[۳۹]) انبیاء/۱۰۴٫
[۴۰]) دخان/۱۰٫
[۴۱]) انفطار/۲٫
[۴۲]) مرسلات/ ۸٫
[۴۳]) ابراهیم/ ۴۸٫
[۴۴]) قارعه/ ۱ ـ ۵
[۴۵]) خطبه ۱۹۵، ص ۳۰۹٫
[۴۶]) زمر/۶۸٫
برگرفته از کتاب “برزخ و معاد از دیدگاه قرآن و روایات”؛ اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی
برای دانلود کتاب اینجا را کلیک کنید.