علت تکاپوی آمریکا برای وارد کردن ترکیه به ائتلاف چیست؟

به گزارش اگر رویکرد تبلیغاتی و دیپلماتیک آمریکا را در خلال چند هفته ای که از اعلام ائتلاف موسوم به ضد داعش بررسی کنیم متوجه می شویم که آمریکا نهایت کوشش خود را بکار گرفته تا به هر طریق ممکن ترکیه را به این ائتلاف وارد کند.

به همین منظور آمریکا بدون آنکه اعلام کند بی سرو صدا سیاست هویج و چماق را در این راستا بکار گرفته است  به گونه ایی که به اقتضای شرایط در برخی موارد از تدابیر تنبیهی و در موارد دیگر از تدابیر تشویقی استفاده می کند .

از جمله موارد تنبیهی می توان به افشای نقش ترکیه در فروش نفت داعش  از سوی رسانه های آمریکایی از جمله روزنامه نیویورک تایمز ،هدف قرار دادن چاهها و پالایشگاههای نفتی سوریه در منطقه تحت تصرف داعش به منظور دامن زدن به موج آوارگی در مرزهای ترکیه ،اظهارات افشاگرانه جوبایدن در خصوص نقش متحدان آمریکا از جمله ترکیه در ظهور و تقویت داعش و گسترش سریع دامنه درگیری با داعش از رقه و دیرالزور سوریه به مناطق مرزی ترکیه از جمله شهر کُردنشین عین العرب (به کردی کوبانی ) و تهدید به اعمال محدودیت علیه کالاهای صادراتی ترکیه به آمریکا اشاره کرد .

اما از جمله موارد تشویقی که (در مقایسه با موارد تنبیهی بسیار اندک است )می توان به دادن چراغ سبز به ترکیه برای مبادله گروگان های خود با زندانیان داعش (علیرغم مغایرت آن با سیاست اعلامی آمریکا و ناتو در خصوص ندادن باج به داعش )، عذرخواهی سریع بایدن از ترکیه در کنار اظهارات تمجید آمیز  مکرر مقامات آمریکایی از ترکیه و در نهایت از سرگیری مذاکرات مربوط به عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا اشاره کرد. رگه های از این موارد را می توان در رویکرد تبلیغاتی رسانه های آمریکایی و بخصوص اظهارات مقامات این کشور در خلال چند هفته اخیر ردیابی کرد.

حال سوال این است که علت اینهمه تکاپوی آمریکا برای وارد کردن ترکیه به ائتلاف چیست ؟

در پاسخ به این سوال چند نکته جلب توجه می‌کند:

نخست اینکه ائتلاف‌های بین المللی درحالت طبیعی معمولا زمانی شکل می گیرند که بین اعضای ائتلاف در خصوص تهدید خارجی حس و دیدگاه مشترک وجود داشته باشد ؛کما اینکه ناتو در زمان جنگ سرد در برابر تهدید کمونیسم شکل گرفت و تا قبل از فروپاشی نظام دو قطبی به حیات خود ادامه داد اما بعد از سقوط بلوک شرق با بحران هویت مواجه شد.

از اینرو بعد از تحولات ساختاری آمریکا و دیگر شرکای خود در ناتو تلاش زیادی کردند تا با بازتعریف تهدیدهای جدید و یا تعریف ماموریت های جدید بتوانند به حیات این سازمان نظامی دوام و قوام بخشند. از این دید مقاومت ترکیه در برابر درخواست آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی برای پیوستن به ائتلاف ضد داعش از این جهت برای ناتو و در راس آن آمریکا غیر قابل تحمل است که هویت وجودی ناتو را به چالش می کشد زیرا بین ترکیه و دیگر اعضای ناتو در خصوص تهدید داعش و میزان آن حس مشترک وجود ندارد .

دوم اینکه آمریکا برای بهره گرفتن از حملات هوایی در جنگ علیه داعش به نیروی پیاده نظام نیاز دارد بخصوص آنکه بعد از آغاز حملات هوایی آمریکا به سوریه ، نیروهای داعش مقرهای رسمی خود را رها کرده و برای در امان ماندن از حملات هوایی به داخل ساکنان سوری مناطق تحت تصرف خود رفته و در بین مردم استتار گرفته اند .

در یک چنین شرایطی حتی اهمیت نیروی پیاده نظام از نیروی هوایی نیز افزایش یافته است .با اینحال آمریکا در عراق از پیشمرگان کرد و نیروهای ارتش عراق تحت مشاوره نظامیان آمریکایی به عنوان پشتیبان حملات هوایی خود استفاده می کند اما در سوریه با وجود اینکه دولت و ارتش سوریه از آمادگی و توان لازم  برای مقابله با داعش برخوردار است و در طی سه سال گذشته با کمک  متحدان خود بخصوص حزب الله به پیروزی های بزرگی درمقابله با نیروهای تکفیری از جمله داعش دست یافته است اما از آنجا که آمریکا و متحدان منطقه ای اش هنوز از نظام سیاسی و حکومتی سوریه دست نکشیده اند لذا حاضر نیست از کمک های ارتش سوریه استفاده کند .

از طرف دیگر نیروهای کُرد سوریه برخلاف نیروهای کُرد عراق اولا از توان تسلیحاتی و آموزشی زیادی برخوردار نیستند و دوما از زمان اجرای پروژه براندازی  علیه نظام سیاسی سوریه آشکارا وارد این پروژه نشده‌اند و کوشیده‌اند مطالبات سیاسی خود را از طریق تفاهم با دولت مرکزی تامین کنند .از اینرو بهره گیری از توان کُردهای سوریه مستلزم تسلیح و دور کردن آنها از نظام سوریه است و در واقع یکی از اهداف اعلام نشده پروژه عین العرب (به کردی کوبانی )فراهم کردن زمینه های تحقق این اهداف است و از این لحاظ مردم این شهر کُردنشین قربانی اختلافات آمریکا و ترکیه در این زمینه شده اند .

از اینرو آمریکا با توجه به موانع و مشکلاتی که برای بهره گیری از توان ارتش سوریه و نیروهای کُرد این کشور(به عنوان نیروی پیاده نظام )در جنگ علیه داعش برای خود متصور است در راهبرد اعلامی خود توجه خود را به استفاده از نیروهای به اصطلاح میانه رو (ارتش آزاد) سوریه معطوف شده است. این نیروها از دو گروه تشکیل یافته اند. نخست کسانی که از ارتش سوریه فرار کرده اند دوم نیروهای جوانی که از بین آوارگان سوری انتخاب شده و تحت تعلیم و آموزش قرار گرفته و می گیرند.

نکته ای که در اینجا قابل ذکر است اینکه در آغاز اجرای پروژه براندازی در سوریه با توجه به اینکه بدنه ارتش سوریه را سنی‌ها تشکیل می دادند لذا حامیان طرح براندازی روی این افراد حساب خاص باز کرده بودند و فکر می کردند با تبلیغات و دادن وعده موجب فرار سنی ها از ارتش و فروپاشی ساختارهای نظامی و امنیتی سوریه خواهند شد اما در عمل تعداد افرادی که ترک خدمت و از ارتش فرار کردند کردند خیلی کمتر از حد انتظارات بود و لذا حامیان طرح براندازی و در راس آن آمریکا روی انتخاب افراد مورد نظر خود از بین آوارگان سوری متمرکز شدند و همین از اهداف اعلام نشده حامیان این طرح از دامن زدن به موج آوارگی در سوریه بوده است .

نکته قابل توجه و تامل دیگری که در اینجا وجود دارد این است که این طرح ها و تلاش ها مسبوق به اعلام دولت خودخوانده داعش در مناطق تحت تصرف خود در سوریه و عراق و متعاقب آن تشکیل ائتلاف ضد داعش از سوی آمریکا بوده است و این نشان می دهد که ائتلاف ضد داعش تنها به فعال شدن این طرح ها منجر شده است .البته در گذشته بنا بود نیروهای ضد سوری در اردن آموزش ببینند و در واقع حمله زمینی به سوریه برای پیشروی به دمشق از مرز اردن و سوریه آغازشود اما با توجه به اینکه ارتش سوریه و حزب الله توانسته اند بخش های بیشتری از مناطق مرزی سوریه را با لبنان ،اردن  و فلسطین اشغالی از حضور نیروهای تکفیری و مخالف پاکسازی کنند لذا تنها مرزهای عراق و ترکیه برای حمله زمینی به سوریه باز مانده و با توجه به اینکه مرزهای عراق و سوریه در کنترل داعش است لذا تنها مرز ترکیه است که می تواند برای تدارک حمله زمینی به سوریه مورد استفاده قرار گیرد .

اما مشکل در این است که ترکیه اصرار دارد منطقه امن و یا پرواز ممنوع در داخل خاک سوریه تشکیل شود تا از پشتوانه بین المللی نیز برخوردار شود اما از آنجا که ایجاد این مناطق با توجه به مخالفت روسیه و واکنش عملی آن امکان پذیر نیست از اینرو آمریکا بر این اصرار دارد که منطقه حائل در داخل خاک ترکیه ایجاد شود و نیروهای به اصطلاح میانه رو نیز در این منطقه آموزش دیده و به عنوان نیروی پیاده نظام برای حملات هوایی آمریکا در جنگ علیه داعش بکار گرفته شوند.

نتیجه‌گیری

از آنچه که گفته شد مشخص می شود که نیاز آمریکا به ترکیه در ائتلاف به اصطلاح ضد داعش بسیار ضروری است و به همین علت آمریکا تمام توان دیپلماتیک خود را در این راستا بکار گرفته است و در چند هفته گذشته مسئولان نظامی و سیاسی آمریکا از شخص باراک اوباما گرفته تا چاک هیگل و جان کری و جان آلن (نماینده ویژه اوباما درپیگیری ائتلاف ضد داعش) با مسئولان ترکیه گفتگو و مذاکره کرده اند و در این راستا به اقتضای شرایط از سیاست هویج و چماق استفاده کرده‌اند.

نویسنده: احمدکاظم زاده کارشناس مسائل منطقه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.