عوامل مؤثر در جذب دانش آموزان به نمازفاقم وجهک للذین حنیفاً فطره الله التى فطر الناس علیها پس تو اى رسول( با همه پیروانت مستقیم رو به جانب آیین پاک اسلام آور و پیوسته از طریق دین خدا که فطرت دین خدا که فطرت خلق را بر آن آفریده است پیروى کن (سوره روم- ۳۰). پرستش یکى از ابعاد روح آدمى است. انسان فطرتاً موجودى است خداخواه و خداجوى. موجودى در عالم وجود نیست که پرستنده و پرستشگر نباشد. از نظر قرآن نه تنها انسان، بلکه همه موجودات عالم ثناگوى خدایند و در طریق محبت الهى در حرکتند. «و بعثهم فى سبیل محبته» آن گیاه که حرکت مى کند، جز عشق او هیچ در سر ندارد، آن سنگ هم که با قوه جاذبه حرکت مى کند در واقع غیر از این که حق و ذات حق را جست وجو مى کند و محبت خدا در ذات اوست، چیز دیگرى نیست. قرآن مى فرماید: «و ان من شیئ الا یسبح بحمده و لکن لاتفقهون تسبیحهم» (سوره اسرا-۴۴). فارابى فیلسوف معروف اسلامى مى گوید: آسمان که گردش مى کند، آن گردش نماز و عبادت و پرستش آسمان است. زمین که تکان مى خورد همین جور، باران که ریزش مى کند آن ریزش پرستش اوست، آب که جریان پیدا مى کند آن جریان پرستش و عبادت اوست. اوج عبادت خدا براى فرد مسلمان از طریق نماز متجلى مى گردد. نماز سیماى مکتب است. «الصلوه وجه دینکم» نماز ستون دین است. «الصلوه عمود الدین». رسول گرامى اسلام(ص) در هنگام اذان به بلال مى فرمود: «ارحنا یا بلال» اى بلال ما را از غم و تلخى نجات بخش و بلال اذان گویان نشاط عبادت را به ذائقه نمازگزاران مى چشاند. همانگونه که در دعاى هفتم مناجات خمسه عشر آمده: «واجعل نشاطى فى عبادتک» خداوندا: نشاط مرا در عبادت خودت قرار بده. چگونه مى شود کودکان و نوجوانان ما نشاط و شادى خود را در عبادت و پرستش حق تعالى جست وجو نمایند؟ این مطلب بر این کوشش است تا شیوه هاى کاربردى علم روانشناسى را در جذب کودکان و نوجوانان به نماز ارایه نماید. امروزه اغلب صاحبنظران و متخصصان علوم رفتارى بر این عقیده اند که توارث و محیط، هر دو مشترکاً خصوصیات جسمانى و روانى فرد را شکل مى دهند. حتى در تکوین و ظهور رفتارهاى اعتقادى مثمرثمرند.
نقش وراثتبسیارى از ویژگى هاى بدنى و روانى مانند قهر، ساختار استخوانى، رنگ مو و چشم، هوش و استعداد از طریق ارث کسب مى شوند. لمبروز، جرم شناس ایتالیایى مى گفت: فردى که تبهکار مى گردد ذاتاً تبهکار به دنیا مى آید! از نظر وارث و علم مربوط به آن پدر تبهکار و فاسد درصدى از مجرمیت خود را به فرزند خود منتقل مى کند، اما این بدان معنا نیست که فرزند او به طور حتم دزد و جانى مى شود.اگر فرزند در محیطى پرورش یابد که هیچ گونه فسق و فجورى در آن نباشد، فاسد نمى شود. چه زیبا فرمود پیامبر اکرم(ص) که: «کل مولد یولد على الفطره» هر طفلى بر فطرت پاک خدایى آفریده مى شود اسلام به پدیده وراثت توجه خاص دارد. در جنگ صفین امام على(ع) به محمد حنفیه علمدار لشکر امر فرمود: ترس مدار و حرکت نما. این بار نیز از حالت تهاجمى دشمن هراس نمود، امام خشمگین گردید و قبضه شمشیر را بر نشان فرزند فرود آورد و فرمود: تو این ترس را از مادرت به ارث برده اى او نیز ترسو بود. اسلام براى پاکى نسل مسلمین تمام مراقبت هاى لازم را در امر زناشویى دستور داده و در پیوندهاى اولیه به کلیه جهات روحى و جسمى زن و مرد توجه نموده است. علاوه بر این که مردم را در ازدواج با دیوانگان و احمق ها و میگسارها بر حذر داشته و در مقام مشورت و راهنمایى و ازدواج با فرد بداخلاق را نیز اجازه نداده است.حسین بن بشار واسطى به حضرت رضا(ع) نامه اى نوشت که: یکى از بستگانم درخواست وصلت با من دارد ولى بداخلاق است. حضرت در جواب فرمودند: اگر اخلاقش بد است با او ازدواج مکن.همان گونه که به نظر دانشمندان امروز، غذا در زیبایى صورت و توازن اندام و رنگ مو و چشم خلاصه تمام ساختمان کودک تاثیر دارد، اخبار و روایات اسلامى نیز در گذشته به این نکته توجه کامل داشته و درباره استفاده از غذاها، میوه ها، حبوبات و سبزیجات تعالیم لازم را به پیروان خود داده و به خصوص در بعضى از روایات از زنان باردار اسم برده و استفاده از آن خوراکى ها را به آنان توصیه نموده است.
نقش خانوادهکودک در خانه به دنیا مى آید و اولین کسى که با او ارتباط مستمر برقرار مى کند، مادر و سپس پدر و سایر اعضاى خانواده اند. نوع اعتقادات و ملاک و معیارهاى اخلاقى، خلقى و دینى از والدین به کودک منتقل مى گردد.کودک نظرات دینى و اعتقادى خانواده اش را مى پذیرد. ایمان دوره کودکى با همه پاکى و صفایش این نقیصه را دارد که از آگاهى توأم با تجزیه و تحلیل سرچشمه نگرفته است. بلکه بیشتر جنبه انفعال و تاثیرپذیرى از محیط دارد و در حقیقت نوعى بازتاب است. با این وجود تکوین و پیدایش اعتقادات و قوام آن بستگى به نوع بینش و جهان بینى در خانواده حاکم است.به نظر نگارنده سنگ بناى اولیه ایجاد رغبت و انگیزه در گرایش کودک به اعتقادات و متصف شدن به مناط و ملاک اخلاقى از نام و نامگذارى آغاز و در طول فرایند رشد با تقلید، تقویت و تشویق استمرار یافته و از مرحله نوجوانى به بعد براساس عقل و تفکر در عمق وجود فرد قوام مى یابد. والدین باید براى فرزندان خود نامى نیکو انتخاب نمایند.پیامبر اکرم (ص) در جواب نامه پدرى، درباره وظیفه وى در قبال فرزندش چنین مى فرماید: «تحسین اسمه و ادبه و وضعه موضعا حسنا» او را نام نیکو بگذارد و او را با نیکى تربیت کند و به کارى شایسته بگمارد.امام صادق (ع) مى فرماید: رسول خدا (ص) نام هاى زشت و نامناسب اشخاص و سرزمین ها را تغییر مى دادند. مردى که خادم بتکده بود بعد از مشاهده حادثه اى خدمت رسول خدا (ص) رسید و اسلام آورد. پیامبر (ص) نام او را پرسید: مرد گفت: نماوى بن ظالم (گمراه پسر ستمگر)! حضرت نام او را به «راشد بن عبدالله (هدایت یافته فرزند بنده خدا) تغییر داد. نکته اى که از منظر روان شناسى اهمیت بسیار دارد این است که والدینى در تربیت فرزند خود موفق اند که با فرایند رشد در دوره هاى مختلف زندگى فرد آشنایى داشته باشند. زیرا جهت انتقال مفاهیم مسایل و مفاهیم مذهبى باید تناسب ظرفیت فکرى کودک به او عرضه شود.پیامبر (ص) مى فرماید: خداى رحمت کند کسى را که در نیکوکارى و نیکى به فرزندش کمک مى کند. سوال شد چگونه فرزند خود رادر نیکى کمک کند؟ فرمود: آنچه در توانایى کودک است و برایش میسر است، از او بپذیرد و آن چه انجام دادنش براى کودک دشوار و طاقت فرساست از او نخواهد و او را به گناه و طغیان و کارهاى احمقانه وادار نکند.امام صادق (ع) اختر تابناک آسمان عصمت و ولایت نیز مى فرماید: پدر و مادر هر آنچه که در توانایى کودک است و انجام دادن آن براى او آسان است از او قبول کنند و آنچه انجام دادن آن برایش سنگین و طاقت فرساست از او نخواهند. و امروزه، یکى از برجسته ترین و بانفوذترین چهره هاى روانشناسى قرن بیستم، ژان پیاژه معتقد است کودک باید تجربه هاى خود را با روش و سرعت خود جذب و تحلیل نماید و تلاش براى جلو انداختن تفکر انتزاعى درست نیست. او مى گوید: هر نوع تفکرى که کودک به کار مى برد مناسب ترین نوع است و کوشش براى تحمیل تفکر پیشرفته تر به کودک نادرست است. نتیجه این که انتقال ارزش ها و مفاهیم اعتقادى و مذهبى به کودک سبک و سیاق مخصوص به خود را مى طلبد.
نقش الگوهادر بررسى راه هاى جذب دانش آموزان به نماز اولین مساله اى که به آن برمى خوریم زندگى اجتماعى دانش آموز در محیط خانواده، مدرسه، جامعه و همسالان و زندگى سیاسى او (درک مفاهیمى همچون مدیریت، حکومت و سیاست هاى اجتماعى) مى باشد. در این فرایند دانش آموز در تعامل مستقیم با اطرافیان، خانواده، دوستان، مدیران حکومتى، تربیتى، معلم و مربى، مسجد و روحانیت، تحت تاثیر رفتارها و پیام هاى آنان است و منش هاى آنان را تحت نظر دارد و رفتارهاى تعبدى و اخلاقى ایشان را پى گیرى مى نماید.شکل گیرى شخصیت معنوى و اجتماعى دانش آموز از همان ابتدا در خانواده و بعد در مدرسه و در مراتب بعدى از طریق دیگران صورت مى گیرد. بنابراین هر کدام از الگوهاى رفتارى مورد توجه دانش آموز است و تحت تاثیر آن رفتارها مى باشد.یکایک ارزش هاى موجود در جامعه و خانواده چه در جنبه هاى مثبت و چه در جنبه هاى منفى، شخصیت نوجوان و جوان را پى ریزى نموده، در نگرش مثبت یا منفى او نسبت به محیط اطراف خود نقش مهمى را ایفا خواهد کرد.تربیت و پرورش فرزندان سالم از حیث اعتقادى و منش هاى پسندیده در گرو توجه کافى به مسایل محیطى و رفتارى است. پدران و مادران، معلمان و مربیان، رسانه هاى جمعى و ارتباطى، صداوسیما، نقش تعیین کننده در ساختار ذهنى و باورهاى آنان دارد. چنانچه پدر و مادر در خانواده به نقش الگویى خود توجه داشته باشند و در تنظیم روابط خویش با فرزندان همت گمارند، و تقدى به اصول اخلاقى و انسانى و بالاخره مذهبى را پیشه خود سازند، بى تردید احساس خوب و ارزشمند، پایبندى به مسایل معنوى را به فرزندان خود تقدیم نموده اند. برخوردارى از ایمنى روانى و بدون اضطراب و تشویش و نگرانى در خانواده باعث خواهد شد که کودک و نوجوان بتواند با آسودگى و احساس خوشایند نسبت به درک و انجام امور ارزشى و مورد پسند بزرگسالان و جامعه دست یازد. زیرا او به واسطه انجام این امور در محیط، بازخوردهاى مثبت دریافت خواهد کرد و این عمل موجب آن مى شود که او این بازخوردهاى مثبت را بیشتر تجربه کند. تجربه خوشایند و احساس رضایتمندى از رفتارهاى بروز داده شده، کودک و نوجوان را به سوى اهداف و آرمان هاى تربیتى جامعه هدایت خواهد کرد و در نتیجه جهت یابى وى را به درک هویت معنوى و انسانى میسر خواهد نمود.پس به همان میزانى که رفتارهاى سنجیده، الگوها و مسوولان تربیتى در شکل گیرى شخصیت معنوى و سجایاى انسانى کودک و نوجوان موثر است، پدیدارى رفتارهاى متضاد با آرمان هاى اجتماعى، اخلاقى و مذهبى نیز در تخریب این شخصیت و هویت واقعى او موثر است.علماى تعلیم و تربیت معتقدند: «دوره نوجوانى و جوانى دورانى است که در آن بحران هویت بر سازمان روانى فرد چیره شده، نوجوان و جوان تشنه هویت را به جست وجو و ارزیابى ارزش هاى گوناگون و گاه متضاد هدایت مى کند تا در پایان این دوره بحرانى، احساسى از هویت داشتن را براى وى به ارمغان آورد.هویت هر فرد برآیندى از هویت واقعیت، هویت آرمانى و هویت مورد انتظار است. به تعبیر ریاضى (هویت فرد = هویت واقعى و هویت مورد انتظار) هویت واقعى تصویر از خودى است که کودک و نوجوان از خویشتن واقعى خویش دارد. این تصویر از خود نیز تصویرى است که عمدتا توسط والدین و مربیان به ترسیم درآمده است که مختص زمان گذشته است.»اما نقش والدین و مربیان به همین جا ختم نمى شود، بلکه این تلاش نظر به آینده اى دوخته است که براى ساختنش زمان، هزینه و انرژى بسیارى صرف شده است. این آینده و در نتیجه چگونه شدن را والدین و مربیان به نمایندگى از جامعه در معرض دید نوجوان و جوان قرار مى دهند که این همان هویت مورد انتظار است. متاسفانه جامعه ما على رغم سازمان و طرح نقشه اى که با صرف میلیاردها تومان هزینه و تلاش هزاران انسان متعهد و صادق و دلسوز جهت شکل بخشیدن به هویت واقعى و هویت مورد انتظار خیل نونهالان و کودکان و نوجوانان این مرز و بوم دارد، تقریبا هیچ برنامه مدون و از پیش تعیین شده اى به منظور نفوذ غیرمستقیم به هویت آرمانى جوانان و نوجوانان ندارد. این فقدان استراتژى براى نفوذ در مهم ترین و تعیین کننده ترین بخش هویتى هر فرد، یعنى هویت آرمانى منجر به آن مى شود که بخش اعظم سرمایه گذارى هاى فرهنگى ما به هدر رود.استعمار فرهنگى و یا آنچه که امروزه به نام تهاجم فرهنگى از آن یاد مى شود میلیون ها دلار سرمایه گذارى در بخش نفوذ به هویت آرمانى میلیون ها جوان و نوجوان ایرانى مسلمان دارد. دشمن آگاه و بدخواه با تکیه بر یافته هاى روان شناختى امکان همانندسازى نوجوان و جوان را با ارایه الگوهاى متناقض با الگوهایى که براى شکل گیرى هویت واقعى و مورد انتظار او ساخته ایم، در قالب هنر، ورزش، علم و سیاست فراهم مى آورد و با تکیه بر مکانیزم هاى روان شناختى مسلط بر سازمان روانى نوجوان و جوان به هویت آرمانى او رنگ و صبغه اى کاملاً متفاوت از بافت و رنگ فرهنگى، مذهبى و اجتماعى ما مى دهد که نتیجه آن بروز پانکیسم و غرب گرایى و امثال آن است که همه جلوه هاى گوناگون فقدان هویتى است که همساز با هویت فرهنگى ماست. هویت فرهنگى که خود برآیند هویت مذهبى، هویت ملى و هویت فردى ما است.پس روشن شد که حیات فردى و معنوى یک نوجوان و جوان کاملاً با حیات اجتماعى و سیاسى وى در ارتباط است و نارسایى در هر کدام آن ها باعث بروز مشکلات در وجود دیگرى خواهد شد. اصولاً به وجود آوردن انگیزش هاى قوى و تحریک کننده براى ایجاد و یا تغییر رفتار در نوجوان و جوان تابع شرایط خاصى است. زیرا جنبه هاى انفعالى روحیات و گسترده بودن افق فکرى در ایشان مسأله را پیچیده تر مى کند و مکانیزم هاى خاصى را نیز مى طلبد. علاقه مندى نوجوان و جوان به الگوهایى چون روحانیون، علما و دانشمندان و صاحبان فضل و اندیشه و همنشینى با آنان نشان از رشد یافتگى و حساسیت در قبال مسایل فرهنگى و اجتماعى است. او به خوبى دریافته است که انسان با تکیه بر اصول انسانى و درک مفاهیم اجتماعى و ارزشى در اجتماع مى تواند جایگاه اصلى خود را پیدا و حفظ نماید. لذا او در تلاش است که با بزرگ ترها و بزرگسالان ارتباط داشته باشد. «اگر بزرگ ترها و بزرگسالان او را تأیید نکنند بازگشت مى کند و یا در جا مى زند» یعنى در رشد عقلانى، عاطفى و اخلاقى نوجوان وقفه ایجاد مى شود. بنابراین «امکانات ملاقات او با کسانى که در یک جامعه به مسایل سیاسى و اجتماعى مى پردازند باعث رشد اجتماعى و سیاسى او خواهد شد.» ترتیب ملاقات با روحانیون، استادان دانشگاه و کلیه کسانى که در خط مشى هاى سیاسى و اجتماعى جامعه مشارکت دارند باعث پویایى رفتار و بالندگى در نوجوان مى گردد.آنچه گذشت تقریباً مقدمه اى بود براى ورود به مبحث «هماهنگى حیات سیاسى و اجتماعى انسان با حیات فردى و معنوى او» که در ارتباط با راه هاى جذب دانش آموزان به نماز جماعت و تقویت باورهاى اعتقادى آنان مطرح شد. مسوولان نظام تربیتى کشور و عناصر دخیل در اجراى کم و کیف مسایل تربیتى که در مدارس مشغول ایفاى وظیفه مى باشند و الحق در سال هاى اخیر کوشش فراوانى را در آموزش و ایجاد امکانات اقامه نماز جماعت در مدارس فراهم نموده اند، بایستى جدیت نمایند که این مهم در قلب و روح دانش آموزان رسوخ کند و در سازمان شخصیتى آنان جاى گیرد و توجه داشته باشند که هر گونه رفتار نسنجیده و حساب نشده مى تواند تأثیر عمیق و نامطلوبى در روند شکل گیرى شخصیت و هویت معنوى او ایجاد کند و تلاش هاى بعدى را دچار مشکل سازد. علت این که «نوجوان ویژگى هاى شخصیتى مورد نظر خود را درونى مى سازد و در سازمان شخصیت خود پیاده مى کند.»دست اندرکاران تعلیم و تربیت، خصوصاً پرچمداران اقامه نماز در جامعه و مدارس کشور وظیفه بس خطیر و سنگین و حساسى بر دوش دارند. باید کوشش شود که این امر در کمال آرامش و متانت روحى و برخوردهاى حساب شده انجام شود و دانش آموزان عزیز این فرصت را پیدا کنند که لطایف و ظرایف معنوى را درک و تجربه کنند و در نتیجه پرورش انسان هاى پارسا و متقى و مطلوب نظام تربیتى کشور میسر شود.
الگوهاى مؤثر (صاحبان فضل و اندیشه)پیش از این گفتیم که نوجوان و جوان و حیات اجتماعى او در گرو چگونگى حیات فردى و معنوى اش بوده و در ارتباط کامل است همچنین اشاره گردید که تربیت نسل پاک و داراى منش هاى الهى و انسانى در شکل گیرى باورهاى اعتقادى وى مؤثر است.با توجه به این که «دوره بلوغ مقارن است با تأثیر روزافزون، جنبه انفعالى در روحیات و موارد گسترش سریع افق فکرى، نهادى شدن حیات درونى، فردى شدن رفتار، بیدارى جنسى، احساس استقلال، بحران هویت، کوشش براى هم شکلى و انجام کارهاى بزرگ، تلاش براى مورد قبول واقع شدن» لذا با درک چنین وضعیتى پدیدآوردن یک اندیشه سالم و درست در ذهن و روان نوجوان و جوان از طریق ارایه الگوهاى صحیح ضرورت تام دارد.مى دانید که گاهى شخصیت ها محیط را تحت تأثیر قرار مى دهند و گاهى محیط است که بر انسان تأثیر مى گذارد. در هر حال شخصیت هاى مثبت یا منفى محیط ها و محیط هاى با شخصیت از عناصرى هستند که در شکل گیرى شخصیت واقعى کودک و نوجوان عمل مى کنند.پس از خانواده، که به عنوان اصلى ترین سازمان در نهادى و درونى شدن رفتارها براى کودک و نوجوان کمک مى نماید و اولین تجربیات زندگى را در اختیارش قرار مى دهد، مدرسه جایگاه ویژه اى را به خود اختصاص مى دهد. در این سازمان معلم و مربى الگوهایى هستند که بیشترین درصد مقبولیت را در پیش کودک و نوجوان دارند. بى شک گذر از این مرحله در ساختار ذهنى و رفتارى کودک و نوجوان حائز اهمیت است. هوشیارى والدین و مربیان دلسوز و آگاه این امکان را براى دانش آموز به وجود خواهد آورد که با همانندسازى، بهترین الگوهاى رفتارى را براى خود انتخاب نمایند. بنابراین شرکت فعالانه مدیران و مربیان در عرصه هاى فرهنگى و ترویج ارزش هاى انسانى و اخلاقى توأم با عمل، شناخت معیارهاى فضیلت و انسان هاى فاضل را براى نوجوان آسان تر خواهد کرد.چنانچه مدیران، معلمان و مربیان همراه دانش آموز در نماز جماعت مدرسه شرکت فعال داشته باشند و در اجراى فرامین الهى و مواظبت در رفتار و گفتار خود کوشش نمایند، دانش آموز رغبت پیدا خواهد کرد که با علاقه مندى بیشتر در نماز حضور یابد. بایستى متوجه این معنا بوم که «الگو بودن رهبران دینى، علمى و مذهبى نقش اساسى را در تکوین شخصیت دانش آموزان ایفا مى کند.»یک تحقیق نشان مى دهد که ۴۸ درصد کل دانش آموزان نوجوان «اعتقاد والدین خود را به خداوند و عمل به دستورات او را در جذب فرزندان به نماز مؤثر دانسته اند.»در یک تحقیق دیگر که از ۱۲۵ نفر دانش آموز یک مجتمع آموزشى سوال شده است ۶۶ درصد از دانش آموزان پسر و ۷۷ درصد از دانش آموزان دختر علت نمازخوان شدن و یا بودن خود را والدین خود ذکر کرده اند که این نشانگر نقش پراهمیت خانواده و الگو بودن آن براى نوجوان و جوان است.»والدین یا اولیاى مدرسه و مدیران و شخصیت هاى معروف جامعه هر کدام نقش ویژه و حساسى در این مهم دارند. احساس مسوولیت در سازندگى نسل مؤمن و نمازخوان وظیفه اصلى و واجب و عینى هر فرد مسلمان اعم از والدین و دیگر مربیان و الگوهاى جامعه است. آرى «آنجا که هستى از ارتباط و هماهنگى برخوردار است، آن جا که دنیا راه و کلاس است، یک نگاه، یک لبخند و یک فساد، یک فساد نیست که هستى را به فساد مى کشد و تمام دریاها و دشت ها را در خود مى گیرد. (ظهر الفساد فى البر و البحر بما کسبت ایدى الناس) وقتى که ما کوچک تر بودیم در کنار ساختمان هایى که آجر مى ریختند به بازى مشغول مى شدیم و آجرها را پشت سرهم با فاصله هاى کوتاه مى چیدیم و مارپیچ و گرد و خلاصه از شکل هاى مختلف، آجر کنار هم مى گذاشتیم و آنگاه یک آجر را مى زدیم، ما بیش از یک آجر را نزده بودیم اما چون آجرها مرتبط و کنار هم و هماهنگ بودند همه آن ها تا آخر مى افتادند و بر روى زمین مى ریختند، یک ضربه یک ضربه نمى ماند و یک فساد در یک جا حبس نمى شد. در هستى منظم، یک گناه، یک فساد نمى ماند وادامه مى یابد و کسى که راه بودن و کلاس بودن را حساس کرده دیگر بى حساب نمى گوید و نمى شنود و نمى بیند و نمى زند» و با ناهمخوانى گفتار و رفتار هستى پاک کودک و نوجوان را به آتش نمى کشد.