فلسفه سینه زنی و خیمه زنی و زنجیرزنی
فلسفه سینه زنی و خیمه زنی و زنجیرزنی و خود را در گل انداختن و دست را به بالا بردن و لرزاندن آن چیست؟
بدون تردید اصل عزاداری و اقامه ماتم برای شهداء و آزاد مردان تاریخ، در اسلام سابقه دیرین دارد و از اخبار بر می آید که پیامبر (ص) نیز آن را تأیید کرد و در برگزاری آن همت می گماشت. اما در رابطه با کیفیت و شیوه برگزاری عزاداری (سینه زنی، زنجیر زنی، علم و کتل، تعزیه، نخل گردانی و … ) برنامه خاص، حدیث و روایت معتبری وجود ندارد و مشخصه های عزاداری در زمان پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) محدود بود به مرثیه سرائی، گریستن و گریاندن در قالب شعر و مرثیه، جز این که هنگام رحلت پیامبر اکرم (ص) بنا بر نقل عایشه زنان به عزاداری پرداختند (و به سینه و صورت خود می زدند) (۱)، احادیث و یا حدیثی در مورد سینه زنی و زنجیر زنی و … آن هم به شکل رایج امروزه، نیافتیم و در زمان حیات پیامبر (ص) نیز عزاداری، منحصر به گریه و گریاندن بود. ابن هشام می نویسد بعد از اتمام جنگ احد که رسول الله (ص) به خانه خود می رفت، عبورش به محله «بنی عبد الاشهل» و «بنی ظفر» افتاد و صدای زنان آنها -که بر کشتگانشان گریه می کردند- به گوش آن حضرت (ص) خورد و موجب شد که اشک بر صورت او نیز جاری گردد و در پی آن بفرماید: «ولی کسی نیست که بر حمزه بگرید».
رؤسای قبیله بنی عبد الاشهل پس از آگاهی از این موضوع، به زنان قبیله شان دستور دادند، لباس عزا بپوشند و به در مسجد بروند و در آن جا برای حمزه اقامه عزا و ماتم کنند، رسول خدا (ص) که صدای گریه آنها را شنید، از خانه خویش بیرون آمده، از آنها سپاس گزاری کرد و فرمود: «به خانه های خود بازگردید خدای تان رحمت کند که به خوبی مواسات خود را انجام دادید» (۲).
و هنگامی که پیامبر (ص) رحلت کردند، مردم مدینه از زن و مرد به گریه و ندبه پرداختند و بنا بر قول عثمان بن عفان «برخی از اصحاب چنان اندوهگین شدند که چیزی نمانده بود به وهم دچار آیند» (۳).
در شهادت علی (ع) فرزندان آن حضرت (ع) و مردم کوفه به شدت گریه کردند (۴) و هنگامی که امام حسن (ع) به شهادت رسید، برادرش محمد حنفیه مرثیه و نوحه سرایی کرد (۵) و بی شک نخستین کسانی که در شهادت امام حسین (ع) به عزاداری پرداختند، اهل بیت آن حضرت (ع) و بنی هاشم بودند.
شروع عزاداری آن حضرت (ع) بدون فاصله بعد از شهادت آن جناب در سرزمین کربلا بود؛ نقل شده پس از آن که امام حسین (ع) از پشت اسب به زمین افتاد و اسب خون آلود آن حضرت (ع) به خیمه ها رفت، زنان و خواهران و دختران آن حضرت (ع) به محض شنیدن صدای اسب از خیمه ها بیرون ریخته و بر سر و صورت خود زدند و جناب ام کلثوم فریاد می کرد: «وامحمداه! واجداه! وانبیاه! واابالقاسماه! واعلیاه! واجعفراه! واحمزتاه! واحسناه! این حسین (ع) است که به زمین افتاده و در کربلا نقش زمین شده سرش از قفا بریده شده و عمامه و ردایش به غارت رفته و آن قدر گریست تا غش کرد» (۶).
و بعد از آن در کوفه و مدینه و در زمان امام صادق (ع) و … عزاداری سالار شهیدان حسین ابن علی (ع) به همین صورت انجام می گرفت (۷).
البته از برخی وعاظ محترم و مورد اعتماد شنیده شده است که آنها به نقل از امام صادق (ع) می گفتند که آن حضرت (ع) جوانان را ترغیب می نمودند که در کوی و برزن ها با صدای رسا ندای «یا حسین، یا حسین» و فریاد مظلومیت بر آن حضرت (ع) سر دهند.
و همان طور که آیت الله مصباح یزدی در کتاب نفیس «آذرخشی دیگر در آسمان کربلا» آورده اند وقتی معارف (حاصل شده از منبرها و جلسه های دینی) با احساسات روحی و هیجانان قلبی توأم شود و میزان تأثیر گذاری به مراتب بیشتر است و این یک مطلب علمی و روان شناختی است لذا از قدیم هم منبر علما دو قسمت بود، یک بحث علمی و سپس جلسه روضه خوانی.
به هر صورت عزاداری به شکل معین مثلا در قالب سینه زنی و زنجیر زنی و … به نحو مستقیم ریشه روایی ندارد و گویا شکل برپایی مراسم عزاداری، به خود مردم واگذار شده است تا با انطباق اصول کلی دین و راهنمایی ائمه اطهار (ع) و بزرگان دین با عرف محلی، تکریم و تجلیل شایسته از ائمه معصومین (ع) بجا آورند، و گفته اند راه افتادن دسته های سینه زنی از زمان آل بویه در میان شیعیان رایج گردید. در عصر صفوی نیز دسته های سینه زنی همراه با خواندن اشعار با آهنگ یک نواخت -که در سوگ امام حسین (ع) سروده شده بود- در کوچه ها و خیابان می گشتند. دراین عصر برای افزایش هیجان مردم و هر چه شکوهمندتر شدن دسته های عزاداری، نواختن طبل و کوبیدن سنج معمول گردید و ادوات جنگی -که در میدان رزم کاربرد داشت- به این گونه مجالس راه یافت. شیپورزنی، علم گردانی، حرکت دادن کتل، مورد استفاده سوگواران قرار گرفت (۸).
از جمله چیزهایی که بعد از این عصر به دسته های سینه زنی اضافه شد، عبارت بود از خون آلود کردن سر و صورت با تیغ زدن و قمه زدن به فرق سر با توجه به گزارش هایی که در عصر قاجار موجود است، این عمل در آن زمان معمول و رایج بوده است (۹).
از تحول در شیوه های سینه زنی و زنجیر زنی، استفاده می شود که این مسأله از خواست های اجتماعی و بافت های جامعه، فرهنگ و آداب آنها سرچشمه می گیرد، البته سزاوار است که اصل و اساس این نوع سینه زدن ها پذیرفته شود، زیرا در جوشش احساسات و عواطف و تحریک هیجان اثرات مثبت دارد، اما هیأت های مذهبی توجه داشته باشند که سینه زنی و زنجیر زنی، علم برداری و … ، به حرکت های نمایشی، اضافی، بالا و پائین پریدن با خرافات و اوهام آلوده نگردد، که این گونه حرکات عزاداری را از سادگی و محتوی تهی می سازد اما راجع به اشک:
گریستن و گریاندن زمانی ارزش دارد و اثرش بیشتر خواهد بود که از گفتار امام حسین (ع) و مصائب عاشورا تأثیر پذیرفته باشد، نه از صوت زیبای مداحان و دلتنگی دنیا، که متأسفانه گاهی دیده می شود مردم دنبال صوت زیبا هستند و علاقه زیادی به خطابه ندارند، و آن چه که باید در عزاداری امام حسین (ع) بیشتر مورد عنایت قرار گیرد، آشنایی با اهداف بلند امام (ع) و فرهنگ عاشورا و عبرت آموزی از این حادثه دردناک تاریخی است که اگر این مهم مورد غفلت قرار نگیرد، هم اشک خواهد بود و هم شکوه و هیجان و هم کوهی از احساسات و نفرت علیه بیدادگری.
بنابراین هر چند در مورد کیفیت عزاداری (سینه زنی و زنجیر زنی) حدیث و یا روایتی نداشته باشیم و ضرورت هم ندارد که در تمامی موارد جزئی، حدیث و دستور خاص وارد شده باشد زیرا اصل و کلیت آن از سوی ائمه (ع) بیان شده است. اما از مجموع احادیثی که در رابطه با اصل عزاداری امام حسین (ع) و نیز از سیره مستمره ائمه (ع)، می توان استفاده کرد، این است که عزاداری امام حسین (ع) بایستی توأم با شکوه، فریاد، هیجان، اشک و ناله برخواسته از مکتب عاشورا باشد و طبیعی است ک لباس سیاه پوشیدن، راه اندازی دستجات، دسته های سینه زنی و زنجیر زنی به شکل معقول و متعارف و همراه با وقار، حزن، اندون و ماتم، تا حدی که موجب وهن اسلام و اضرار بر نفس نباشد نقش مثبت و سازنده در شکوه و شور مجالس عزا دارد و نمی توان آن را نفی کرد.
————————-
پی نوشت ها:
۱٫ ابن هشام، سیره النبویه، ج ۲، ص ۴۲۸٫
۲٫ عبد الملک ابن هشام حمیری، سیره النبویه، ترجمه سید هاشم رسولی، اسلامیه، ج ۴، ص ۱۲۲٫
۳٫ همان، ج ۲، ص ۲۵۲٫
۴٫ شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، احمدی، ۱۳۶۸ ش، ج ۱ و ۲، صص ۲۱۱، ۲۲۰ و ۲۲۳٫
۵٫ ابوالحسن علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، بنگاه، ۱۳۶۰، ج ۲، ص ۳٫
۶٫ خوارزمی، مقتل الحسین، الجزء الثانی، دار انوار الهدای، ط اول، ۱۴۱۸ هـ، ص ۴۳٫
۷٫ سید بن طاووس، اللهوف، ترجمه عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، قم، نوید، ۱۳۷۸ ش.
۸٫ ر.ک: پشرو چلکووسکی، تعزیه هنر بومی ایران، ترجمه داوود حاتمی، علمی هرهنگی، ج ۱، ۱۳۶۷ ش، ص ۱۰٫
۹٫ بنجامین، ایران و ایرانیان، ترجمه محمد حسین کرد، جاویدان، ج ۱، ۱۳۶۳، ص ۲۴۸٫
عزادارى بر امامحسین(ع) از زمان شهادت او بوده است؛ ولى تا زمان آلبویه (در سال ۳۵۲ ق) این عزادارى مخفى بود. قبل از قرن چهارم، عزادارى براى امام حسین(ع)، علنى نبود و نهانى در خانهها انجام مىگرفت؛ اما در نیمه دوم قرن چهارم، سوگوارى در روز عاشورا آشکار و در کوچه و بازار انجام مىیافت. عموم مورخان اسلامى – مخصوصاً مورخانى که وقایع را به ترتیب سنواتى نوشتهاند؛ از قبیل ابنالجوزى در کتاب منتظم و ابناثیر در کتاب الکامل و ابنکثیر در کتاب البدایه و النهایه و یافعى در مرآت الجنان و ذهبى و دیگران – در ضمن ذکر وقایع سال ۳۵۲ و سالهاى بعد از آن، کیفیت عزادارى شیعه را در روز عاشورا نوشتهاند.
از جمله ابنالجوزى گفته است: در سال ۳۵۲ معزالدوله دیلمى، دستور داد مردم در روز عاشورا جمع شوند و اظهار حزن کنند. در این روز بازارها بسته شد، خرید و فروش موقوف گردید، قصابان گوسفند ذبح نکردند، هریسهپزها، هریسه (حلیم) نپختند، مردم آب ننوشیدند، در بازارها خیمه به پا کردند و به رسم عزادارى بر آنها پلاس آویختند، زنان به سر و روى خود مىزدند و بر حسین(ع) ندبه مىکردند.المنتظم فى تاریخ الملوک و الامم، ج ۷، ص ۱۵٫
به قول همدانى: در این روز، زنان، موى پریشان در حالى که صورتهاى خود را سیاه کرده بودند، در کوچهها به راه افتادند و براى عزاى امام حسین(ع) سیلى به صورت خود مىزدندتکمله تاریخ الطبى، ص ۱۸۳٫
بنا بر گفته شافعى: این نخستین روزى بود که براى شهیدان کربلا سوگوارى مىشد.مرآت الجنان، ج ۳، ص ۲۴۷٫ مقصود عزادارى به طور علنى است. ابن کثیر در ضمن وقایع سال ۳۵۲ گفته است: که اهل تسنن قدرت منع شیعه را از این اعمال نداشتند؛ زیرا شماره شیعه بسیار و نیروى حکومت نیز با ایشان بود.
از سال ۳۵۲ تا اواسط قرن پنجم – که آلبویه از میان رفتند -، در بیشتر سالها مراسم عاشورا به ترتیب مزبور، کم و بیش انجام مىگرفت و اگر عاشورا با عید نوروز یا مهرگان مصادف مىگردید، انجام مراسم عید را به تأخیر مىانداختند.النجوم الزاهره فى ملوک مصر و قاهره، ج ۴،ص ۲۱۸٫
در همین سالها که فاطمیّه و اسماعیلیّه، تازه مصر را به تصرف آورده و شهر قاهره را بنا نهاده بودند، مراسم عاشورا در مصر انجام مىیافت. بنا بر نوشته مقریزى: در روز عاشوراى ۳۶۳، جمعى از شیعه مطابق معمول خود (از این جمله معلوم مىشد که مراسم مزبور در سالهاى قبل نیز معمول بوده است)، به مشهد کلثوم، و نفیسه (از فرزندان امام حسن(ع) ) رفتند و در آن دو مکان، شروع به نوحهگرى و گریه بر امام حسین(ع) کردند. مراسم عاشورا در زمان فاطمیان هر سال برپا مىشد: بازارها را مىبستند و مردم دسته جمعى در حالى که با هم ابیاتى در مصیبت کربلا مىخواندند و نوحهگرى مىکردند؛ به مسجد جامع قاهره مىرفتند.الخطط، مقریزى، ۲/۲۸۹٫ و نیز ر.ک: النجوم الزاهره، ج ۴؛ ص ۱۲۶، (بخش وقایع سال ۳۶۶)؛ اتعاظ الحنفاء، مقریزى، ج ۲،ص ۶۷ به نقل از: سیاهپوشى در سوگ ائمه نور، صص ۱۶۱-۱۶۲٫
بعد از آن به دلیل در انزوا قرار گرفتن تشیع، مراسم عزادارى خیلى علنى نبود، هر چند وضعیت بهتر از قبل زمان آلبویه بود. آنچه از بعضى منابع به دست مىآید – خصوصاً کتاب روضه الشهداء کاشفى – قبل از زمان صفویه نیز مجالس سوگوارى براى اباعبدالله(ع) برپا مىشده است.در این خصوص نگا: مقالات تاریخى، رسول جعفریان، ج اوّل، صفحات ۱۸۳ – ۱۸۵، ۲۰۱-۲۰۶٫ پس از صفویه به دلیل ترویج تشیع، عزادارى شکل عام و علنىترى به خود گرفت.
در اینجا تنها به ذکر نمونههاى اندکى از آنچه که در تاریخ نقل شده، بسنده مىکنیم:
۱٫ عزادارى بنىهاشم در ماتم سیدالشهدا؛ از امام صادق(ع) روایت شده است: «پس از حادثه عاشورا هیچ بانویى از بانوان بنىهاشم، سرمه نکشید و خضاب ننمود و از خانه هیچ یک از بنىهاشم دودى که نشانه پختن غذا باشد، بلند نشد تا آنکه ابن زیاد به هلاکت رسید. ما پس از فاجعه خونین عاشورا پیوسته اشک بر چشم داشتهایم»نگا: امام حسن و امام حسین(ع)، ص ۱۴۵٫٫
۲٫ عزادارى امام سجاد(ع)؛ حزن امام سجاد(ع) بر آن حضرت به صورتى بود که دوران زندگى او، همراه با اشک بود. عمده اشک آن حضرت بر مصایب سیدالشهداء(ع) بود و آنچه بر عموها، برادران، عموزادهها، عمهها و خواهرانش گذشته بود تا آنجا که وقتى آب مىآوردند تا حضرت میل کند، اشک مبارکشان جارى مىشد و مىفرمود: چگونه بیاشامم در حالى که پسر پیامبر را تشنه کشتند؟!بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۴۵٫ و مىفرمودند: «هرگاه شهادت اولاد فاطمه زهرا(س) را به یاد مىآورم گریهام مىگیرد».خصال، ج ۱، ص ۱۳۱٫
امام صادق(ع) به زراره فرمود: «جدم على بن الحسین(ع) هرگاه حسین بن على(ع) را به یاد مىآورد، آن قدر اشک مىریخت که محاسن شریفش پر از اشک مىشد و بر گریه او حاضران گریه مىکردند».بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۰۷٫
۳٫ عزادارى امام محمد باقر(ع)؛ امام باقر(ع) در روز عاشورا براى امام حسین(ع) مجلس عزا برپا مىکرد و بر مصایب آن حضرت گریه مىکردند. در یکى از مجالس عزا، با حضور امام باقر(ع) کمیت شعر مىخواند، وقتى به اینجا رسید که: «قتیل بالطف …»، امام باقر(ع) گریه زیاد کرده، فرمودند: «اى کمیت! اگر سرمایهاى داشتیم در پاداش این شعرت به تو مىبخشیدیم؛ اما پاداش تو همان دعایى است که رسول خدا(ص) درباره حسان بن ثابت فرمودند که همواره به جهت دفاع از ما اهلبیت(ع)، مورد تأیید روحالقدس خواهى بود».مصباح المتهجد، ص ۷۱۳٫
۴٫ عزادارى امام صادق(ع)؛ امام موسى کاظم(ع) مىفرماید: «چون ماه محرم فرا مىرسید، دیگر پدرم خندان نبود؛ بلکه اندوه از چهرهاش نمایان مىشد و اشک بر گونهاش جارى بود، تا آنکه روز دهم محرم فرا مىرسید. در این روز مصیبت و اندوه امام به نهایت مىرسید. پیوسته مىگریست و مىفرمود: امروز، روزى است که جدم حسین بن على(ع) به شهادت رسید».امام حسن و امام حسین(ع)، ص ۱۴۳٫
۵٫ عزادارى امام موسى کاظم(ع)؛ از امام رضا(ع) نقل شده است که فرمود: «چون ماه محرم فرا مىرسید، کسى پدرم را خندان نمىدید و این وضع ادامه داشت تا روز عاشورا: در این روز پدرم را اندوه و حزن و مصیبت فرا مىگرفت و مىگریست و مىگفت: در چنین روزى حسین را که درود خدا بر او باد، کشتند».حسین، نفس مطمئنه، ص ۵۶٫
۶٫ عزادارى امام رضا(ع)؛ گریه امام رضا(ع) در حدى بود که فرمودند: «همانا روز مصیبت امام حسین(ع)، پلک چشمان ما را مجروح نموده و اشک ما را جارى ساخته است».بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۴٫
دعبل خدمت حضرت رضا(ع) آمد. آن حضرت درباره شعر و گریه بر سیدالشهدا(ع) کلماتى چند فرمودند؛ از جمله اینکه: «اى دعبل! کسى که بر مصایب جدم حسین(ع) گریه کند، خداوند گناهان او را مىآمرزد. آنگاه حضرت بین حاضران و خانواده خود پردهاى زدند تا بر مصایب امام حسین(ع) اشک بریزند».
سپس به دعبل فرمودند: «براى امام حسین(ع) مرثیه بخوان، که تا زندهاى تو ناصر و مادح ما هستى، تا قدرتدارى از نصرت ما کوتاهى مکن». دعبل در حالتى که اشک از چشمانش مىریخت، قرائت کرد:
أفاطم لوخلت الحسین مجد لا و قد مات عطشاناً بشط فرات
صداى گریه امام رضا(ع) و اهل بیت آن حضرت بلند شد.همان، ج ۴۵، ص ۲۵۷٫
۷٫ عزادارى امام زمان(عج)؛ بنابر روایات، امام زمان(عج) در زمان غیبت و ظهور بر شهادت جدّشان گریه مىکنند. آن حضرت خطاب به جد بزرگوارشان سیدالشهدا(ع) مىفرمایند:
«فلئن اخرتنى الدهور و عاقنى عن نصرک المقدور، و لم اکن لمن حاربک محاربا و لمن نصب لک العداوه مناصبا فلاندبنّک صباحا و مساء و لابکین لک بدل الدموع دما، حسره علیک و تأسفاً على ما دهاک»؛ بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۳۲۰٫
«اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و دور ماندم از یارى تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم؛ هم اکنون هر صبح و شام بر شما اشک مىریزم و به جاى اشک در مصیبت شما خون از دیده مىبارم و آه حسرت از دل پر درد بر این ماجرا مىکشم».
در سوگ تو با سوز درون مىگریم از نیل و فرات و شط، فزون مىگریم
گر چشمه چشم من، بخشکد تا حشر از دیده به جاى اشک، خون مىگریم
مصطفى آرنگ به نقل از اشک حسینى، سرمایه شیعه، ص ۶۶٫
مسأله زنجیر زنى در عزادارى امام حسین(ع) از دو جنبه قابل بررسى و دقت است؛ نخست بعد فقهى آنست که به آن به عنوان عملى مجاز، مستحب و یا جز آن نگاه مىکنند و این که با چه شرایط و تا چه میزان به عنوان عمل پسندیده اسلامى و اظهار سوگوارى امام حسین وشعایر دینى، مىتوان بدان نگریست. طبیعى است که از این نظر موضوع فوق باید از مراجع تقلید استفتاء شود و مراجع معظم نیز درباره کیفیت انواع سوگوارى نظر دادهاند!
از نظر تاریخى در مصادر اصیل تاریخى چندان مورد توجه نبوده است. یکى از مواردى که از زنجیر یاد شده است در جریان رهایى حضرت یحیى بن زید بن على بنالحسین(ع) از زندان اموى در خراسان است که شیفتگان و شیعیان خراسانى به آهنگر مراجعه نموده قطعات وحلقههاى زنجیرى که بدان حضرت یحیى در زندان بسته شده بود با قیمت گزافى خریدارى نمودند و آهنگر مزبور نیز بدلیل کثرت داوطلبان آن را قطعه قطعه نموده به هر یک مقدارى از آن را فروخت. البته در این گزارش تاریخى اصلاً بدین امر که مردم زنجیر مزبور و یا قطعات آن رابه سر و کتف زدند اشاره نشده است بلکه در عزادارى حضرت یحیى سیاهپوش شدند و در سال شهادت آن حضرت، فرزندانشان که در آن سال به دنیا آمدند یحیى و یا زید (اسم پدر حضرت یحیى) نامیدند، (جهت اطلاع بیشتر به کتاب امام خمینىو فرهنگ عاشورا، دفتر اول، ص ۵ ـ ۱۲۳، مقالههاى دکتر سید محمد ثقفى، مراجعه شود).
کتابی است به نام «رساله مواکب حسینیه» نوشته عبدالرزاق حائری اصفهانی که در سال ۱۳۷۵ هجری قمری نوشته شده است و ۴۲ سال پیش چاپ شده است. این کتاب بیشتر درباره قمه زنی است و از نظر او قمه زنی اگر با آداب و رسوم خاص خود انجام شود هیچ گونه مشکلی پیش نمی آید. در صفحه ۹۰ می گوید:
« عزاداری پنج دوره به خود دیده است: دوره اول مربوط به زمان امامان معصوم است. در این دوره عزاداری به صورت محدود و در حال تقیه انجام می شد و چنین نبود که حکومت های اموی جلسات عزاداری را تحمل بکنند. دوره دوم، دوره خلفای عباسی است. در این دوره عزاداری بدون تقیه انجام می شد. در این دوره ها عزاداری به صورت گریه، مرثیه خوانی و تشکیل جلسات عزاداری صورت می گرفت.
دوره سوم، در قرن چهارم و در زمان، حکومت آل بویه بود که انواع گوناگون عزاداری انجام می شد و در این دوره سینه زنی و دسته های عزاداری در خیابانها و کوچه و بازار، به وجود آمد و سابقا دسته های سینه زنی و حرکت در خیابانها نبود. در این دوره، در مراسم عزاداری بازار تعطیل می شد. دوره چهارم، دوره صفویان است. در این دوره علاوه بر مراسم سابق، شبیه خوانی هم جزو برنامه های عزاداری شد.
دوره پنجم مربوط به قرن سیزدهم هجری قمری است و در این دوره علاوه همه آن مراسم قبلی زنجیرزنی و قمه زنی هم جزو مراسم عزاداری شد.
پس قمه زنی در قرن سیزدهم هجری قمری رسم شده است و در همین کتاب آمده است که قمه زنی حدود یکصد سال پیش رسم شده است.(ص۲) و این کتاب در سال ۱۳۷۵ هجری قمری نوشته شده است و یکصد سال پیش می شود ۱۲۷۵ قمری. بنابراین قمه زنی در سال ۱۲۷۵ هجری قمری پیدا شده است. اکنون ۱۴۲۷ هجری قمری است و اگر ۱۲۷۵ از از ۱۴۲۷ کم کنیم می ماند ۱۵۲ سال. پس ۱۵۲ سال پیش و در زمان شیخ انصاری این رسم پیدا شده است.در صفحه ۳۴ هم به این مطلب اشاره کرده است و درباره فلسفه قمه زنی می گوید:
« اگر عده ای کفن پوش صف بکشند و با شعارهای حسینی حرکت بکنند و با خنجر کمی زخم سطحی در جلو سر ایجاد کنند تا چند قطره خون روی این کفن سفید بریزد، این صحنه تأثیر روانی خوبی بر عزاداران می گذارد و این تأثیر آنچنان عمیق خواهد بود که تا آخر عمر هم فراموش نمی شود.»
در این کتاب به این صورت تفسیر و توجیه کرده است.
در کتاب «تاریخ النیاحه» نوشته سید صالح شهرستانی که به زبان عربی است، درباره قفل زدن آمده است: « به نوشته احمد کسروی، قفل زدن در عصر صفویه آغاز شده است. در این کتاب به نقل از کسروی می گوید: زخم زدن بر سر هم در عصر صفویه پیدا شده است.(جز دوم، ص۶۰)
بنابراین در تاریخچه پیدایش قمه زنی دو نظر دیده می شود. یکی اینکه در عهد صفویه بوده و دومی اینکه در قرن سیزدهم و در زمان شیخ انصاری بوده است.
«زنجیرزنى» و توجه به چند نکته ضرورى است:
الف. پایهگذار اصلى «عزادارى براى حسین بن على»(ع)، خود پیامبر اسلام(ص) است، (براى آگاهى بیشتر به کتاب «سیرتنا و سنّتنا، سیره نبینا و سنته» نوشته علامه عبدالحسین امینى مراجعه کنید. این کتاب، به فارسى ترجمه شده است و در کتابخانهها موجود است).
ب. مراسم عزادارى به صورت عمومى در قرن چهارم توسط ابوالحسن احمد معروف به معزّ الدوله از آل بویه، رواج یافت و روز عاشورا حتى نانوائیها هم کار خود را تعطیل مىکردند، (موسوعه العتبات المقدسه، ج ۸، کربلا، ص ۳۷۲، چاپ بیروت، ۱۹۸۷، ۱۴۰۷ هجرى قمرى).
ج. فلسفه اصلى انواع گوناگون مراسم عزادارى حسین بن على(ع)، زنده نگهداشتن فداکاریهاى حسین بن على(ع) است و چون این اعمال، در دل مردم تأثیر شدید دارد، بزرگان شیعه، آنها را مجاز دانستهاند.
د. مراسم عزادارى، همواره باید تحت نظارت علماى بزرگ شیعه هدایت شوند تا مراسم عزادارى از مسیر اصلى خود منحرف نگردد و اگر این مراسم درست هدایت شوند عامل خوبى براى تقویت دین به حساب مىآیند.
ه. مراسم عزادارى در ایران و هندوستان تا این لحظه آنگونه که باید نیست و براى همین بر همه ما لازم است که تلاش کنیم تا این مراسم از چهارچوب احکام اسلامى بیرون نرود.
با توجه به این چند نکته، درباره زنجیرزنى، مطالبى را تقدیم مىکنیم:
یکى از مراسم عزادارى در میان شیعیان هندوستان، زنجیرزنى است. آنان با زنجیر و چوبهاى میخ دار بر پشت خود مىزنند و در پى زنجیرزدن، از بدن آنان خون جارى مىشود. بسیارى از شیعیان هند این عمل را ناپسند مىدانند و مرتکب آن نمىشوند در عین حالى که نسبت به حسین بن على(ع) اعتقاد کامل دارند، (همان، ص ۳۷۸).
زنجیر زنى از هندوستان به ایران آمده است با این تفاوت که در ایران زنجیرزنى به صورت معمولى و بدون خونریزى است ولى در هندوستان بسیار وحشتآور است.
زنجیرزنى هندى که همراه با خونریزى است از سوى مراجع تقلید شیعه تحریم شده است. آیهالله سید محسن امین از اولین کسانى است که به این گونه اعمال اعتراض و آن را تحریم کرد. آیهالله سید ابوالحسن اصفهانى نیز فتوا به حرمت این گونه اعمال داد، (همان، ص ۳۷۸، پاورقى. در مقدمه المجالس السنیّه، قمهزنى و امثال آن را از اعمال شیطانى به حساب آورده است).
البته اگر زنجیرزنى و اعمال دیگر، مشتمل بر حرام نباشد و بر اساس هدایت خردمندان جامعه صورت گیرد، اشکالى پیش نمىآید و گرنه اگر عملى خودش حرام باشد و یا مشتمل بر حرام باشد انجام آن نارواست.
مسأله گریه و عزادارى بر حضرت سیدالشهدا (ع) از افضل قربات است و فلسفههاى سازنده و تربیتى متعددى دارد از جمله:
۱- توجه به هدف قیام امام حسین که همانا احیاى ارزشهاى دینى و جلوگیرى از انحراف بود.
۲- زنده داشتن یاد و تاریخ پرشکوه نهضت حسینى،
۳- الهام بخش روح انقلابى و ستم ستیزى،
۴- پیوند عمیق عاطفى بین امت و الگوهاى راستین،
۵- اقامه مجالس دینى در سطح وسیع و آشنا شدن تودهها با معارف دینى،
۶- پالایش روح و تزکیه نفس،
۷- اعلام وفادارى نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم و … .
اما اصل عزادارى و سوگوارى از خود اهل بیت(ع) است ولى چگونگى آن تا حدود زیادى با شیوههاى قومى و ملى عجین شده است و این آمیزش تا زمانى که مشتمل بر خلاف شرع نباشد اشکالى ندارد.
داستان گریه و عزادارى پس از شهادت حضرت امام حسین(ع) از سوى امامان(ع) داستان دامنهدارى است. به مواردى اشاره مىشود:
۱- امام چهارم(ع) که خود در کربلا شاهد مصائب دردناک حسین(ع) و یاران فداکار او بود و ۲۳ سال داشت، پس از آن واقعه سوزناک تا زمانى که در قید حیات بودند یعنى مدت ۳۴ سال طبق برخى روایات براى پدر و عزیزان خویش گریه و سوگوارى مىکرد ، (بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۱۰۸ و ۱۰۹).
گریههاى امام سجاد(ع) در سختترین شرایط علاوه بر جنبه عاطفى، یکى ازراههاى مهم مبارزه و افشاگرى بود.
۲- امام صادق(ع) به ابوهارون مکفوف دستور مىدهد مرثیه بسراید و آنگاه که وى مرثیه خود را مىخواند مشاهده مىنماید امام(ع) سخت گریه مىکند متوجه مىشود از صداى گریه امام صادق(ع) زنانى که پشت پرده حضور داشتهاند صداى خود را به گریه و شیون بلند کردند ، (کاملالزیارات، ابن قولویه، نقل از ره توشه راهیان نور، ویژه محرم ۱۳۷۶).
۳- امام رضا(ع) دعبل خزایى شاعر را در ایام سوگوارى حضرت حسین(ع) به حضور مىپذیرد به او عنوان یارى دهنده اهلبیت، خوشآمد مىگوید و از وى مىخواهد در روزهاى غم و اندوه اهلبیت؛ یعنى عاشورا در مورد مصایب جد خویش اباعبدالله(ع) مرثیه بسراید ، (بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۵۷).
در مورد سینهزنى نیز برخى از منابع تاریخى نشان مىدهد که وقتى بنىهاشم براى اولین از مدینه به کربلا آمده و با کاروان اسراء در آن مکان برخورد نمودند به رسم عزادارى زنانشان دست به سینه مىزدند.
براى آگاهى بیشتر ر . ک :
۱- فلسفه شهادت و عزادارى امام حسین، سید عبدالحسین شرفالدین، مترجم: على صحت، انتشارات مرتضوى
۲- حماسه حسینى، شهید مطهرى، انتشارات صدرا
۳- پیامهاى عاشورا، جواد محدثى، انتشارات پیک جلال
۴- عبرتهاى عاشورا، سید احمد خاتمى، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم
۵- فرهنگ عاشورا، جواد محدثى، نشر معروفنش
حکم سینه زنی و زنجیر زنی:
سینهزنى و عزادارى اگر به صورت متعارف و به گونهاى که از نظر عرفى از مظاهر حزن و اندوه در عزادارى محسوب شود اشکال ندارد و هر کارى که براى انسان ضرر بدنی قابل توجهی داشته و یا باعث وهن دین و مذهب گردد حرام است (ترجمه اجوبهالاستفتاآت، قطع وزیری، ص ۵۲۵).
زنجیر زنی اگر به نحو متعارف و به گونهاى باشد که از نظر عرفى از مظاهر حزن و اندوه در عزادارى محسوب شود، اشکال ندارد.خامنهاى، اجوبه الاستفتاءات، س ۱۴۶۳٫
زنجیر تیغ دار: حضرت امام خمینی، آیات عظام خامنهاى، تبریزى، مکارم و فاضل: اگر استفاده از زنجیرهاى مزبور موجب وهن مذهب در برابر مردم شود و یا باعث ضرر بدنى قابل توجهى گردد، جایز نیست.امام، استفتاءات، ج ۳، سؤالات س ۳۴ و ۳۷؛ خامنهاى، اجوبهالاستفتاءات، س ۱۴۴۱؛ تبریزى، استفتاءات، س ۲۰۰۳ و ۲۰۱۲؛ مکارم، استفتاءات، ج ۱، س ۵۷۴ و ج ۲ و makaremshirazi.org، قمهزنى؛ فاضل، جامعالمسائل، ج ۱، س ۲۱۶۲ و ۲۱۶۶ و ۲۱۷۳٫
آیت الله صافى: اگر ضرر قابل توجهى براى بدن نداشته باشد. در عزاى سیدالشهدا(ع) اشکال ندارد.صافى، جامعالاحکام، ج ۲، س ۱۵۹۴٫
آیت الله نورى: عزادارى براى امام حسین(ع) طبق سنت متعارف و معمول بین شیعیان اشکال ندارد.نورى، استفتاءات، ج ۱، س ۱۰۶۳ و ج ۲، س ۶۰۱٫
براى آگاهى بیشتر ر . ک :
۱- فلسفه شهادت و عزادارى امام حسین، سید عبدالحسین شرفالدین، مترجم: على صحت، انتشارات مرتضوى
۲- حماسه حسینى، شهید مطهرى، انتشارات صدرا
۳- پیامهاى عاشورا، جواد محدثى، انتشارات پیک جلال
۴- عبرتهاى عاشورا، سید احمد خاتمى، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم
۵- فرهنگ عاشورا، جواد محدثى، نشر معروف