روح انسان بعد از مردن، برای ادامه حیات در عالم دیگر (غیر از عالم دنیا و عالم قیامت) به بدن مثالی منتقل میشود. آنچه که قابل بحث است در چگونگی پیدایش بدن مثالی است. در فلسفهی اسلامی، بحثهای دقیقی درباره عوالم سه گانهی وجود، یعنی عالم طبیعت و ماده، عالم مثال یا برزخ و عوالم مجردات تام (عالم عقول) مطرح شده است. در این دیدگاه، عالم مثال یا برزخ از تجرّد غیر تام برخوردار است؛ یعنی موجودات برزخی، هر چند مادّی نیستند، امّا برخی لوازم مادّه را مانند شکل و مقدار (ابعاد سهگانه) دارند. برای توضیح بیشتری از بدن مثالی یا برزخی میتوانیم در وضعیت صورتهایی که هنگام خواب مشاهده میکنیم تأمّل نماییم. بدون هیچ تردیدی صورتهای عالم خواب مادّی نیستند و جا و مکان را اشغال نمیکنند و جرم و وزن ندارند. با این حال، دارای شکل و اشکال همانند اشکال و اشیای مادّی هستند. بر خلاف عالم عقول که مجرّد تام است و در آن نه از ماده خبری است و نه از لوازم و خصوصیات آن.
موضوع جسم مثالی، یکی از مسائل مهمّ است. بحث مفصّل آن در این مختصر نمیگنجد. ولی به گفتهی مولانا: «آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید»، به طور خلاصه آرای مختلفی را که در این زمینه وجود دارد، بیان میکنیم:
الف) در نزد بسیاری از متکلّمان، بدن مثالی به صورت مستقل آفریده میشود و روح انسان، پس از جدا شدن از بدن مادّی به آن میپیوندد.
ب) بر اساس رأی دیگری، بدن مثالی، هنگام حیات شخص درون بدن طبیعی او قرار دارد و با مرگ از آن جدا میگردد.
ج) در نظر برخی فیلسوفان اسلامی (مانند صدر المتألّهین شیرازی) بدن مثالی، حقیقت مستقل از روح نیست، بلکه مرتبهای از مراتب وجودی نفس است که پس از مرگ، در هیئت بدنی، ظهور مییابد.([۱])
به هر صورت که باشد به اتّفاق آرا، جسم برزخی شبیه به قالب دنیوی است. به همین دلیل ارواحی که در دنیا با هم آشنا بودهاند، پس از مرگ یکدیگر را میشناسند و از همدیگر از احوالات آشنایان میپرسند.
بنابراین روح انسان در عالم برزخ با بدن مثالی به حیات خود ادامه میدهد نه با بدن مادّی دنیایی.([۲])
گرچه برخی از اندیشمندان معتقدند که بدن مادّی آدمی در قبر به سخن میآید یا مورد فشار قبر قرار میگیرد یا عذاب میبیند. البتّه این قول، دلیل درست بر اثبات مدعای خود ندارد، از این رو در فصلهای بعد مورد بررسی دقیق قرار خواهد گرفت.
[۱]) ناگفته نماند که بحث تجرّد بدن مثالی، غیر از بحث تجرّد روح است که برخی فلاسفه چون صدر المتالهین شیرازی، روح را جسمانیّهًْ الحدوث و روحانیهًْ البقا میدانند و گروهی دیگر همانند مرحوم شیخ صدوق، طبق روایات اهل بیت^ آن را روحانیهًْ الحدوث و روحانیهًْ البقا میشناسند.
[۲]) برای جسم مثالی نامهای دیگری نیز وجود دارد: قالب مثالی، جسد اثیری، روانپوش، همزاد، پریسپری، جسد مطابق، جسد نمونه، مثال اصلی، جسد حیاتی، جسد هیولی، جسد سیّال و…