ذی الحجه آخرین ماه سال قمری و یکی از مبارکترین، با شکوهترین و پرخاطرهترین ماهها برای مسلمانان به ویژه شیعیان جهان میباشد. در این ماه برگهای زرین و مسرت بخشی در تاریخ اسلام رقم خورده و به عنوان میراث جاویدان برای جهان اسلام به یادگار مانده است. از مناسبتهای سرورآفرین این ماه میتوان به اول ماه، روز ازدواج حضرت علی و فاطمه زهرا علیهماالسلام و تولد حضرت ابراهیم خلیل الرحمن اشاره کرد. روز نهم و دهم به ترتیب روزهای عرفه و عید قربان روزهای پر شکوه اعمال حج را در پی دارد. ولادت امام هادی علیهالسلام در روز پانزدهم، حماسه جاویدان عید غدیر در روز هجدهم، ماجرای افتخارآفرین خاتم بخشی علی علیهالسلام و نزول آیه ولایت در روز بیست و چهارم و اعطای مدال افتخار «هَل اَتی» از سوی خداوند متعال به اهل بیت علیهمالسلام به خاطر ایثار و فداکاری آن بزرگواران در روز بیست و پنجم این ماه، زینت بخش صفحات تاریخ اسلام گردیده است. در این میان روز بیست و چهارم ذی الحجه، به مناسبت وقوع جریان مباهله، از اهمیت خاصی برخوردار است. به همین خاطر در این مقاله سعی شده نخست به گزارشی کوتاه از ماجرای مباهله اشاره شود و سپس دست آوردها و آثار و برکات این حماسه معنوی بیان گردد. پیش زمینه مباهله
نجران یکی از شهرهای منطقه حجاز است که در مرز یمن قرار دارد. در صدر اسلام، اهالی آنجا طبق آئین مسیحیت میزیستند، تا اینکه در سال دهم هجرت، پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله توسط خالد بن ولید۱ اهالی آن منطقه را به اسلام دعوت فرمود و گروه بسیاری مسلمان شدند، ولی عدهای نیز در کیش نصرانیت باقی ماندند. به دنبال این حادثه، حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله نامهای به بزرگان نصارای نجران نوشت. در این نامه آمده بود: « به نام خداوند یگانه ؛ خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب. از محمد پیامبر و فرستاده خداوند متعال به بزرگترین روحانی مسیحیان نجران. من شما را از پرستش بندگان به پرستش خداوند یکتا دعوت میکنم. اگر میخواهید مسلمان شوید و اگر اسلام را نمیپذیرید باید جزیه بدهید و گرنه به شما اعلان جنگ میدهم.۲ آنان بعد از رسیدن نامه پیامبر صلیاللهعلیهوآله به هراس افتادند و بعد از مشورت با هیئتی مرکب از چهارده نفر و به سرپرستی سه کشیش به نامهای اهتم، عاقب و سیّد به مدینه آمدند. هیئت روحانیون اعزامی از نجران، وارد مدینه شدند و مستقیما در مسجد، به حضور پیامبر صلیاللهعلیهوآله رسیدند. آنها وقتی احساس کردند که زمان عبادتشان فرا رسیده است، ناقوس را برای اعلام نماز به صدا درآوردند. یاران پیامبر صلیاللهعلیهوآله با مشاهده این وضع ناراحت شده و گفتند: یا رسول اللّه! در مسجد شما صدای ناقوس؟! فرمود: بگذارید عبادتشان تمام شود، آنگاه آنها را به اینجا دعوت کنید! آنان بعد از ادای مراسم عبادت، به محضر پیامبر صلیاللهعلیهوآله آمدند وبه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله گفتند: شما چه ادعائی دارید؟ فرمود: «من مردم را به آئین توحید دعوت میکنم و از آنان میخواهم که: شهادت بدهند خدائی جز خدای یگانه وجود ندارد ومن پیامبر خدا هستم. از منظر دین من عیسی بن مریم بنده و مخلوق خداوند عالمیان است. غذا میخورد و آب مینوشد وسخن میگوید.» روحانیون مسیحی نجران پرسیدند:«اگر او بنده خداست، پس پدرش کیست؟!» در همین حال به پیامبر صلیاللهعلیهوآله وحی نازل شد که از آنها بپرس، درباره حضرت آدم چه میگویید؟ آیا او بنده خدا و مخلوق خدا نبود که مانند سایر بندگان میخورد و مینوشید و سخن میگفت؟! وقتی پیامبر صلیاللهعلیهوآله از آنان سؤال کرد، پاسخ دادند: آری او چنین بود. پیامبر صلیاللهعلیهوآله پرسید: بسیار خوب! پدر آدم که بود؟ آنان در جواب عاجز شدند و با حالتی حیرت زده به همدیگر نگاه کردند. در آن حال خداوند متعال این آیه را فرستاد: «اِنَّ مَثَلَ عیسی عِنْدَاللّهِ کَمَثْلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»3؛ «مثل عیسی در نزد خدا، همچون آدم است، که او را از خاک آفرید و سپس به او فرمود: موجود باش! او موجود شد.» بنابراین آیه، ولادت عیسی علیهالسلام بدون پدر، هرگز نمیتواند دلیل الوهیت او باشد، وگرنه باید حضرت آدم را به خدا بودن شایستهتر دانست که نه پدر دارد و نه مادر. آغاز مباهله
وقتی آنان از جواب فروماندند، پیامبر صلیاللهعلیهوآله بار دیگر آنان را به اسلام دعوت کرد و آنها برای رهایی خویش تظاهر به اسلام کرده و گفتند: «ما مسلمان شدیم.» پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: نه! دروغ میگویید و شما را علاقه به صلیب موهوم عیسی علیهالسلام و شراب خواری و خوردن گوشت خوک مانع میشود که قلبا دین حق را بپذیرید! چون آنها از پذیرش حق سرباز زدند، در همان لحظه آیه مباهله نازل شد که: «فَمَنْ حاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَواْ نَدْعُ اَبْناءَنا وَاَبْناءَکُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَکُمْ وَاَنْفُسَنا وَاَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلَ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَی الْکاذِبینَ»؛۴ «هرگاه بعد از دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده، کسانی با تو به مجادله و ستیز برخیزند، بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نمائیم، شما هم زنان خود را، ما از جانهای خود دعوت میکنیم شما هم از جانهای خود؛ آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.» نصارای نجران بعد از شنیدن این آیه، گفتند: این کاری منصفانه است و بعد از قرار گذاشتن وقت مباهله، برای کسب آمادگی به منازلشان رفتند. در جلسهای که مسیحیان نجران تشکیل دادند، بزرگ آنان به سایرین گفت: اگر محمد، فردا با عدهای از یاران و اصحابش برای مباهله آمد، ما هم با او مباهله میکنیم و او قطعا پیامبر خدا نیست؛ اما اگر با خاندانش برای مباهله حضور یافت، ما نباید به این کار دست بزنیم؛ زیرا اگر او خاندان نزدیکش را برای این کار انتخاب کند و حاضر شود آنها را فدا نماید، حتما او پیامبر است و در ادعایش راستگو است. صبح روز بعد، نصارای نجران آمدند و در محل مقرر ایستادند و منتظر ورود پیامبر صلیاللهعلیهوآله بودند. ناگهان مشاهده کردند که حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله کودکی را در آغوش گرفته و دست کودکی دیگر را در دست دارد و زن و مردی پشت سر او قدم برمیدارند و با شکوه و جلال و هیبت معنوی خاصی به پیش میآیند. در آن حال پیامبر به همراهانش توصیه فرمود که من هرگاه نفرین کردم، آمین بگویید. روحانیون نجران از گروه زیادی از انصار و مهاجرین که برای تماشای مباهله آمده بودند، سؤال کردند: اینها چه نسبتی با محمد صلیاللهعلیهوآله دارند؟ آنان پاسخ دادند: آن مرد علی بن ابی طالب، داماد اوست و آن زن فاطمه، دخترش میباشد و آن دو کودک حسن و حسین، فرزندان فاطمه و علی هستند. روحانیون نصارا با دیدن این منظره خود را باخته و نگران شدند؛ به طوری که رئیس آنان گفت: من عذاب را در چند قدمی خود احساس میکنم؛ زیرا او به راه خود ایمان راسخ دارد، وگرنه هیچ گاه فردی که در کار خود تردید داشته باشد، عزیزان و نور چشمان خود را در معرض عذاب الهی قرار نمیدهد. اگر با این وضع دست به نفرین برداریم، تمام ما نابود خواهیم شد و تا روز قیامت یک نفر نصرانی روی زمین باقی نخواهد ماند و نام کلیسا از حافظه تاریخ محو خواهد شد.» آنان عاجزانه عرضه داشتند: ای ابوالقاسم! ما مباهله نمیکنیم، تو دین خود را داشته باش و اجازه بده ما هم به دین خود باقی بمانیم. پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: نه. اگر حاضر به مباهله نیستید، مسلمان شوید. اسقف گفت: نه! مسلمان نمیشویم و چون توانائی جنگ نداریم، مانند سایر اهل کتاب جزیه۵ میدهیم. پیامبر صلیاللهعلیهوآله پذیرفت و مصالحه نمود.۶ سپس پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) فرمود: عذاب ، سایه شوم خود را بر سر نمایندگان مردم نجران گسترده بود و اگر از درِ ملاعنه و مباهله وارد میشدند ، صورت انسانی خود را از دست داده ، در آتشی که در بیابان برافروخته میشد ، میسوختند و دامنه عذاب به سرزمین« نجران» نیز کشیده میشد.(فروغ ابدیت ج۲) جریان مباهله را مفسّرین بزرگ و محدّثین و مورّخین در کتابهای تفسیر و حدیث و تاریخ نقل کردهاند، و از اینکه مصادر و مدارک آن را نشان بدهیم بی نیازیم. اما در عین حال چندین کتاب را برای مراجعه نام میبریم تفسیر طبری، بیضاوی، نیشابوری، کشاف، الدرالمنثور، اسباب النزول واحدی، اکلیل سیوطی، مصابیح السنه، سُنن ترمذی و کُتُب دیگر. دستاوردهای حادثه مباهله
جریان مباهله نقطه عطفی در تاریخ اسلام محسوب میشود؛ چرا که در آن روز بار دیگر نور اسلام در آفاق هستی درخشیدن گرفت و عالمیان در سال نهم هجرت، حقانیت نبوت پیامبر خاتم صلیاللهعلیهوآله و منزلت اهل بیت آن حضرت را برای چندمین بار به نظاره نشستند و روز مباهله، به عنوان یکی دیگر از روزهای جشن و پیروزی و روز دعا وشکرگزاری در تاریخ اسلام ثبت شد. در این بخش، به برخی از دست آوردها و آموزههای حیاتبخش جریان مباهله میپردازیم: سند حقانیت شیعه
نزول آیه مبارکه مباهله، واضحترین دلیل بر فضیلت و عالیترین مدرک برای حقانیت باورهای شیعه در مورد امامت و خلافت علی علیهالسلام بعد از رحلت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میباشد. در این آیه وجود مقدس امیرمؤمنان علی علیهالسلام به منزله جان پیامبر شناخته شده است و این حقیقت غیرقابل انکار ـ که از منظر تمام دانشمندان شیعه و اهل سنت جای تردید و شبهه در آن وجود ندارد ـ اثبات میکند که دومین شخص عالم امکان، علی علیهالسلام است که شایستگی جانشینی حضرت خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآله بعد از رحلتش منحصر در شخصیت وی میباشد. شیخ مفید رحمهالله میفرماید: «خدای متعال در آیه مباهله حکم نموده است که علی علیهالسلام جان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میباشد، و از این حکم معلوم میشود که امیرمؤمنان علی علیهالسلام به بالاترین درجه فضیلت و برتری نائل شده است و با پیامبر صلیاللهعلیهوآله در کمال و عصمت از گناهان مشترک است.»7 این سخن شیخ مفید برگرفته از حدیث معروف مساوات است. اهل سنت این حدیث را از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نقل میکنند که فرمودند: «مَنْ اَرادَ اَنْ یَنْظُرَ اِلی آدَمَ فی عِلْمِهِ وَاِلی نوحٍ فی تَقْواهُ وَفَهْمِهِ وَ اِلی اِبْراهیمَ فی حِلْمِهِ وَ اِلی یَحْیَی بْنِ زَکَریّا فی زُهْدِهِ وَاِلی مُوسی فی هَیْبَتِهِ وَاِلی عیسی فی عِبادَتِهِ فَلْیَنْظُرَ اِلی عَلیِّ بْنِ اَبی طالِبٍ؛۸ هر کس میخواهد علم حضرت آدم و تقوا و فهم حضرت نوح و حلم حضرت ابراهیم و زهد حضرت یحیی و هیبت حضرت موسی و عبادت حضرت عیسی را ببیند، به علی بن ابی طالب بنگرد. بر اساس این روایت، وجود امیرمؤمنان علی علیهالسلام با تمام پیامبران الهی مساوی است. علامه بزرگوار استاد محمدتقی جعفری در این زمینه مینویسد: «روایاتی متنوع در منابع اولیه اسلام، مخصوصا حدیث مقدس «مساوات امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام با رسولان الهی در امتیازاتی که خداوند سبحان به آنان عطا فرموده است»، به اضافه آیه مباهله که علی بن ابی طالب علیهالسلام در آن نفس رسول اعظم صلیاللهعلیهوآله منظور شده است، با کمال وضوح اثبات میکنند که علی علیهالسلام آن بزرگ بزرگان و آن یگانه نسخه انسان کامل – که پس از وجود نازنین محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآله نظیر او به عرصه هستی گام نگذاشته است – تجلی گاه نمونه همه امتیازات والای پیشوایان معصوم علیهمالسلام میباشد.»9 در یکی از گفتگوهای امام رضا علیهالسلام با مأمون، آمده است که مأمون از حضرت رضا علیهالسلام پرسید: شما چه دلیلی بر خلافت جدتان علی بن ابیطالب بعد از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دارید؟! امام رضا علیهالسلام فرمودند: «آیَهُ اَنْفُسَنا؛ آیه مباهله.» شخصیت شناس پرتلاش، علامه سیدعلی اصغر بروجردی، در کتاب طرائف المقال در توضیح سخن امام رضا علیهالسلام مینویسد: بدون تردید در صحنه مباهله به غیر از اصحاب کساء هیچ کس دیگر از مسلمانان حضور نداشت و اگر به غیر از علی علیهالسلام مرد با فضیلت دیگری – که به اندازه او در نزد رسول گرامی اسلام موقعیت و منزلت والائی کسب کرده بود – وجود داشت، هیچ گاه پیامبر صلیاللهعلیهوآله علی علیهالسلام را به جای او گزینش نمیکرد و یا حداقل به همراه علی علیهالسلام او را نیز میآورد. اما آیه مباهله و شأن نزول آن گواهی میدهد که علی علیهالسلام شایستهترین و بافضیلتترین فرد در میان یاران پیامبر صلیاللهعلیهوآله بود. سخن رسول گرامی اسلام در روز مباهله شاهد دیگری بر این مدعاست. آن حضرت هنگام مباهله با نصارای نجران با اشاره به علی علیهالسلام فرمود: «اَللّهُمَّ هذا نَفْسی وَهُوَ عِنْدی عِدْلُ نَفْسی؛۱۰ پروردگارا این [علی] جان من است و او در نزد من معادل نفس من است.» برای همین بود که امیرمؤمنان علی علیهالسلام در اوج مظلومیت خویش در ماجرای شورای خلافت، خطاب به اهل شورا با آیه مباهله احتجاج نمود. ابن حجر هیثمی از محدثان اهل سنت کلام علی علیهالسلام ، خطاب به اهل شورا را چنین نقل میکند: « اُنْشِدُکُمُ اللّهَ هَلْ فیکُمْ اَحَدٌ جَعَلَهُ اللّهُ نَفْسَ النَّبِیِّ، وَاَبْناءَهُ اَبْناءَهُ، وَنِساءَهُ نِسائَهُ، غَیْری؛۱۱ شما را به خدا قسم میدهم، آیا به غیر از من در میان شما کسی هست که خداوند او را جان پیامبر و فرزندانش را فرزندان پیامبر و زنانش را زنان پیامبر قرار داده باشد؟!» همه یکصدا گفتند: نه؛ به غیر از تو چنین فردی را سراغ نداریم. ابن حماد شاعر پرشور و متعهد قرن چهارم هجری در ضمن اشعاری علی علیهالسلام را با آیه مباهله ستوده، میگوید: سَمَّاهُ رَبُّ الْعَرْشِ نَفْسَ مُحَمَّدٍ یَوْمَ الْبِهالِ وَذاکَ ما لا یَدْفَعُ۱۲ « پروردگار عرش، در روز مباهله، علی علیهالسلام را جان محمد نامید و این واقعیتی انکارناپذیر است.» سایر دستاوردهای مباهله
۱. جلوهای از عزت اسلام
ماجرای مباهله موجب شد تا عظمت و حقانیت اسلام بر تمامی مردم اثبات شده و صداقت گفتار رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و ادعاهای وحیانی آن حضرت بیش از گذشته آشکار گردد. این واقعه یکی دیگر از دلائل نبوت و کرامتهای آن حضرت به شمار میآید. بی تردید مباهله، در تقویت ایمان مسلمانان و تضعیف روحیه منافقان و مخالفان تأثیری بسزا داشته است. ۲. دلیلی بر فضیلت اهل بیت علیهمالسلام
این آیه محکمترین دلیل بر عظمت و فضیلت اهل بیت علیهمالسلام میباشد. از دانشمندان اهل سنت، ابوالقاسم جار اللّه زمخشری صاحب تفسیر معروف کشاف مینویسد: «وَفیهِ دَلیلٌ لاشَیءَ اَقْوی مِنْهُ عَلی فَضْلِ اَصْحابِ الْکِساءِ عَلَیْهِمُ السَّلام ُ وَفیهِ بُرْهانٌ واضِحٌ علی صِحَّهِ نُبُوَّهِ النَّبِیِ صلیاللهعلیهوآله لاَِنَّهُ لَمْ یَرْوِ اَحَدٌ مِنْ مُوافِقٍ وَلا مُخالِفٍ اِنَّهُمْ اَجابُوا اِلی ذلِکَ؛۱۳ در این آیه قویترین دلیل بر برتری اصحاب کساء علیهمالسلام وجود دارد و در آن دلیل روشنی بر صحت پیامبری پیامبر صلیاللهعلیهوآله است؛ چون هیچیک از مخالف و موافق روایت نکرده است که مسیحیان نجران مباهله (با پیامبر صلیاللهعلیهوآله ) را پذیرفته باشند.» مسلم نیشابوری، عالم دیگر اهل سنت نیز در صحیح خود، در مورد شأن نزول این آیه که فضیلت و منقبتی دیگر را برای اهل بیت علیهمالسلام رقم زده است میگوید: هنگامی که آیه مباهله نازل شد، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله علی و فاطمه و حسنین علیهمالسلام را دعوت کرد و فرمود: «اَللَّهُمَّ هؤُلاءِ اَهْلی؛ پروردگارا! اینان اهل [بیت] من هستند.»14 شیخ مفید این گفته را چنین تکمیل نموده: «مباهله فضیلتی استثنائی برای اهل بیت علیهمالسلام میباشد که هیچکس از امت اسلام در این فضیلت با آنان شریک نیست و همانند آنان نمیتواند باشد.۱۵ ۳. آشکار شدن ذلت دشمنان اسلام
ماجرای مباهله نشان داد که هر کس به هر عنوان با دین اسلام مخالفت نماید، دچار شکست و ذلت ابدی خواهد شد. و سرنوشت انسانهای لجوج و خودخواه که به هر بهانهای از پذیرش حق و منطق صحیح سرباز میزنند، همانند نصارای نجران با خذلان و خواری توأم خواهد شد، که وعده الهی حق است وپیروزی حق بر باطل از سنتهای تغییرناپذیر اوست. آنان آن چنان از عظمت روحی و معنوی پیامبر صلیاللهعلیهوآله مرعوب شده بودند که بدون لحظهای درنگ از مباهله دست کشیده و در کوتاهترین مدت به خواستههای پیامبر صلیاللهعلیهوآله تن دادند و این مصداق همان آیه شریفه است که میفرماید: «سَاُلْقی فی قُلوبِ الَّذینَ کَفَروُا الرُّعْبَ»16؛ «به زودی در دلهای کافران ترس و وحشت میافکنم.» به همین جهت آنان هنگامی که چهرههای مصمم و با اراده پیامبر صلیاللهعلیهوآله و همراهان را مشاهده کردند که چگونه به سوی محل مباهله قدمهای راسخ برمی دارند، اسقف نجران اظهار داشت: «یا مَعْشَرَ النَّصاری اِنّی لاََری وُجُوها لَوْسَأَلُوا اللّهَ اَنْ یُزیلَ جَبَلاً مِنْ مَکانِهِ لاََزالَهُ بِها فَلا تُباهِلُوا فَتُهْلِکوا؛۱۷ ای گروه نصارا! من چهرههایی را [که ایمان در سیمایشان موج میزند [مشاهده میکنم که اگر آنان از خداوند بخواهند که کوهی را از مکانش بردارد سریعا اجابت خواهد کرد. هرگز مباهله نکنید که نابود خواهید شد.» 4. روز خجسته و مبارک
شکوه و عظمت حادثه مباهله آن روز تاریخی را به عنوان یکی از ماندگارترین روزهای تاریخ اسلام قرار داد و آن روز به عنوان روز جشن و شادی وشکرگزاری به درگاه حق و به عنوان یادآور عظمت اصحاب کساء در حافظه تاریخ ثبت شد. به همین جهت در روز ۲۴ذی الحجه، همانند عید غدیر آداب ویژهای منظور شده است که برخی از اعمال آن روز عبارتست از: ۱. روزه گرفتن ۲. غسل روز مباهله ۳. به جای آوردن نماز مباهله ۴. خواندن دعای آن روز ۵. تصدق بر فقرا، به عنوان شکرگزاری ۶. قرائت زیارت جامعه که جلوههایی از عظمت اهل بیت علیهمالسلام را بیان میکند. ۵. تثبیت جایگاه اهل بیت علیهمالسلام
واقعه مباهله موقعیت اهل بیت علیهمالسلام را در جامعه به ویژه در میان اندیشمندان مسلمان آن چنان استحکام بخشید که حتی تندروترین مخالفین آن بزرگواران نتوانستهاند از ذکر آن خودداری کنند و خداوند متعال به این وسیله حق را در زبان و قلم آنان جاری نموده است. فخرالدین رازی صاحب تفسیر مفاتیح الغیب که در شبهه افکنی و تشکیک مواضع و باورهای کلامی شیعه گوی سبقت را از دیگران ربوده و هیچ موردی را در مسئله امامت بدون نقض رد نشده، هنگامی که به آیه مباهله میرسد حقیقت را چنین اظهار میدارد: رسول خدا صلیاللهعلیهوآله زمانی که به محل مباهله میآمد عبائی بافته شده از موی سیاه در بر کرده و حسین را بغل کرده و دست حسن را گرفته و فاطمه و علی علیهماالسلام نیز از پشت سر آن حضرت میآمدند. در همان حال پیامبر به آنها سفارش کرد:« هنگامی که دست به نفرین بلند کردم شما آمین بگویید.» سپس پیامبر در همان نقطه مباهله، حسن و حسین و علی و فاطمه علیهمالسلام را در زیر عبای خود گردآورده و آیه تطهیر را قرائت کرد و به این ترتیب اهل بیت خود را نیز معرفی نموده و عظمت و منزلت آنان را شناساند. فخر رازی بعد از نقل این روایت میگوید: به اتفاق اهل حدیث و تفسیر این روایت صحیح است و هیچگونه تردیدی در صدور آن وجود ندارد. او در ادامه میافزاید: همچنین این آیه دلالت میکند که حسن و حسین پسران رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هستند.۱۸ ۶. تداوم سنتهای پیامبران پیشین
مباهله همانند بسیاری از احکام و دستورات شریعت اسلام ادامه ادیان توحیدی پیشین میباشد. به همین جهت این سنت آسمانی و حرکت معنوی برای پیروان ادیان گذشته کاملاً آشنا بود. همانطوری که ابوحارثه – اسقف بزرگ هیئت اعزامی – هنگام مشاهده پیامبر و همراهان در محل مباهله به دوستانش گفت: به خدا سوگند! او همانند پیامبران الهی به مباهله نشسته است.۱۹ ۷. شیوه مقابله با مخالفین
مباهله اهل بیت علیهمالسلام ، به مسلمانان آموخت که هرگاه مخالفین با منطق و دلیل قانع کننده به سوی صراط مستقیم هدایت نشدند و آنان به لجاجت پرداخته واز پذیرش حق امتناع ورزیدند با مباهله به مقابله برخیزند و در برابر دشمنان عنود، خود را عاجز و درمانده نشان ندهند. به همین سبب این شیوه در میان مسلمانان رایج بود. هنگامی که در بامداد روز عاشورا یکی از دشمنان امام حسین علیهالسلام به نام یزید بن مقعل به صحنه نبرد آمد، بریر از سوی امام مأمور مقابله با وی شد. او خطاب به بریر گفت: ای بریر بن خضیر، کار خدا را چگونه میبینی؟ بریر گفت: به خدا سوگند برای من خوب است اما برای تو بد! – چرا دروغ گفتی، تو که در گذشته دروغگو نبودی، آیا به یاد داری که از عثمان بد میگفتی و معاویه را، گمراه و گمراه کننده میدانستی؟! و علی بن ابی طالب را امام برحق میشمردی؟! – آری شهادت میدهم که عقیده من همان است و گواهی میدهم که تو از گمراهان هستی، آیا حاضری در این زمینه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگو قرار دهیم و قبل از مبارزه از خدا بخواهیم که آنکه حق است فرد گمراه و دروغگو را بکشد؟! هنگامی که یزید بن مقعل مباهله را پذیرفت آنان در پیشگاه دو لشگر به مباهله پرداخته و دست به نفرین برداشتند. سپس مبارزه را آغاز کردند، بعد از اندکی زد و خورد بریر بن خضیر که با ارادهای آهنین و ایمانی راسخ به دفاع از حضرت سیدالشهدا علیهالسلام قیام کرده بود با ضربت شمشیر خویش به یزید بن مقعل پیروز شده و او را به خاک مذلت نشاند. مباهله نه تنها در صحنههای مبارزات اعتقادی و اصول دین کاربرد دارد بلکه در فروعات فقهی نیز بابی به همین نام وضع شده است که مربوط به اختلافات و مشکلات خانوادگی است. این نوع مباهله که مورد بحث فقهای اسلامی میباشد در متون فقهی به نام باب «لعان» معروف است. اساسا مباهله نوعی نفرین طرفینی است و این گذشته از اینکه در سطح عمومی با غیر مسلمانان انجام میشود. در مسائل خصوصی و خانوادگی نیز اگر کار به منازعه ومشاجره بکشد یکی از راهکارهای آن مباهله میباشد. هنگامی که مردی همسر خویش را به عمل نامشروع متهم کند و یا بخواهد فرزندی را از خودش نفی کند از مباهله و ملاعنه استفاده میشود. مبنای این نوع مباهله در آیات ۶ تا ۱۰ سوره نور است و شرایط و کیفیت آن نیز در منابع فقهی آمده است. پی نوشت
(۱ خالد بن ولید قبل از صلح حدیبیه و در سال ششم هجری به همراه عمرو بن عاص مسلمان شد . پدر او ولید بن مغیره یکی از بزرگان و متنفذان قریش بود . او در موارد متعددی فرماندهی لشکر اسلام را به عهده میگرفت و بعدها به عنوان یکی از کشورگشایان مسلمان مطرح گردید . برخی از اعمال ناروای وی موجب شد که او به عنوان فردی خشن، ضعیف الایمان، مخالف اهل بیت علیهم السلام، خودخواه و هواپرست، شناخته شود . قتل عام قبیله بنی خزیمه در یمن، شرکت در هجوم به خانه فاطمه زهرا علیها السلام، کشتن مالک بن نویره و تعرض به ناموس وی به خاطر مخالفتبا ابوبکر، پذیرش دستور ابابکر در کشتن علی علیه السلام (که بعدا ابوبکر پشیمان شد)، نمونههایی از سابقه ننگین وی را نشان میدهد . او در سال ۲۱ ه . ق در زمان خلافت عمر درگذشت . عبدالرحمن بن خالد از فرزندان وی بود که در جنگ صفین با علی علیه السلام جنگید و مهاجر بن خالد فرزند دیگر او بود، که بر خلاف برادرش در جبهه حق از علی علیه السلام دفاع کرد (۲مکاتیب الرسول، ج۲، ص۵۰۲ . (۳ آل عمران/۵۹ . (۴ آل عمران/۶۱ . (۵ از منظر قرآن نوعی مالیات است که باید اهل کتاب، به رهبر مسلمانان بپردازند و در مقابل، در سایه حکومت اسلامی، جان و مال آنان محترم بوده و با امنیتخاطر و آسایش کامل زندگی میکنند . خداوند متعال در قرآن میفرماید: «قاتلوا الذین لا یؤمنون بالله ولابالیوم الاخر ولا یحرمون ما حرم الله ورسوله ولا یدینون دین الحق من الذین اوتوا الکتاب حتی یعطوا الجزیه عن ید و هم صاغرون» ; «با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا و نه به روز جزا ایمان دارند، و نه آنچه را که خدا و رسولش تحریم کرده حرام میشمرند و نه آیین حق را میپذیرند، پیکار کنید تا زمانی که با خضوع و تسلیم جزیه را با دستخود بپردازند .» )توبه/۲۹( (۶ المیزان، ج۳، ص۲۵۰; جلوه هائی از نور قرآن، ص۱۱۵ . (۷ شیخ مفید، ارشاد، ج۱، ص۱۷۰ . (۸ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۳۱۳; الریاض النضره، ج۲، ص۲۱۸; قوشچی، شرح تجرید، ص۳۳۸ . و از منابع شیعه، فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص۱۲۸ . (۹طرحهای آموزشی نهج البلاغه، ص۱۱ . (۱۰ تفسیر امام عسکری، ص۶۶۰; الامام علی علیه السلام ص۲۸۵ . (۱۱ الصوائق المحرقه، ص۹۳ . (۱۲ مناقب آلابی طالب، ج۲، ص۱۴۵ . (۱۳تفسیر کشاف، ج۱، ص۴۳۳ . (۱۴صحیح مسلم، باب فضائل الصحابه . (۱۵ ارشاد، ج۱، ص۱۵۸ . (۱۶انفال/۱۲ . (۱۷ تفسیر فخر رازی، ذیل آیه مباهله (آل عمران/۶۱) . (۱۸تفسیر فخر رازی، ذیل آیه (آل عمران/۶۱) . (۱۹تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه مباهله .