مستبصرین: مروان خلیفات
مروان خلیفات
او یکی از مستبصرین از خاندان مشهور خلیفات اردنی است که در سال ۱۹۷۳٫ م در کفر جایز از توابع شهر أربد کشور اردن زاده و در خانوادهای شافعی مذهب بزرگ شد. (موسوعه، ۱۴۲۴: ۳/۴۳۵)
- شخصیت علمی
وی برای ادامه تحصیلات به دانشگاه یرموک رفت و مدرک لیسانس خود را در رشته شریعت اسلامی (فقه اسلامی) در سال ۱۹۹۵م اخذ کرد. مروان در تحصیلات دانشگاهی خود به سبب تلمذ در نزد عدهای از اساتید سلفی آنجا تحت تأثیر این جریان قرار گرفت. او بدون هیچ گونه بررسیای سخنان آنان را درباره امور دینی و اعتقادی پذیرفت (همان).
– زمینه تحول فکری
مروان دوستی شیعی داشت که او را از زمان کودکی میشناخت و به سبب نزدیکی خوی و سرشت آنها به یکدیگر علی رغم اختلاف عقیدهشان دوستیشان ادامه یافت. با این وجود بین آن دو مجادلات و نزاعات فکری درمورد امور عقیدتی رخ میداد که به مرور زمان و با افزایش معلوماتشان این درگیریها بیشتر نیز میشد. این امر مخصوصاً پس از رفتن مروان به دانشگاه شدت گرفت و روزی نبود که بین این دو بگذرد، مگر آن که جدالی بین آنها در میگرفت. مروان تمام تلاش خود را برای جمع کردن ادلهای که اساتید سلفیاش بدو آموخته بودند به کار میبست تا دوستش را از فکر شیعیاش جدا سازد و به خیال خود او را به راه راست هدایت کند. اما او خود را در برابر استدلالات محکم دوستش که در کمال آرامش و اتقان ادا میشد، ضعیف مییافت (خلیفات، ۱۴۱۸: ۱۶-۱۹).
علل گرایش به تشیع
۱- مصیبت یوم الخمیس
از جمله موضوعات اساسی که نقش مهمی در استبصار مروان داشت، توجه به ماجرای «مصیبت روز پنجشنبه» است که قبلاً از آن غافل مانده بود. دوستش هنگامی که شور و شوق او را در تمجید از عمر دید، ماجرای مصیبت پنجشنبه را برای او نقل کرد و موضع عمر را در قبال پیامبر به خاطرش آورد. آنگاه که پیامبر چند روز پیش از وفاتش به اصحابش فرمود: «قلم و کاغذی برایم بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که بعد از آن هرگز گمراه نشوید.» پس عمر گفت: «تب بر پیامبر غلبه کرده است و هذیان میگوید. قرآن برای ما کافی است.» مروان نتوانست علت این ماجرا را دریابد. بنابراین شروع به انکار و تکذیب این موضوع کرد و به دوستش گفت: «آیا کار را به جایی رساندهاید که این سخن را به فاروقی نسبت میدهید که هرگز پیامبر را نافرمانی نکرده است.» دوستش آدرس این حدیث را در صحیح مسلم و بخاری به او نشان داد. اما وی نتوانست این حقیقت را بپذیرد و سعی کرد چنین توجیه کند که اگر هم چنین گفته باشد باز هم صحابی باقی میماند او از دوستش پرسید چگونه به این حدیث در کتب صحاح دست یافته است. از این رو دوستش او را به کتاب ثم اهتدیت تیجانی رهنمون کرد. خلیفات با کمال تعجب از شیعه شدن یکی از علمای اهل سنت، تصمیم به مطالعه کتاب گرفت (موسوعه، ۱۴۲۴: ۳/ ۴۳۶-۴۳۷).
۲- کتب مستبصرین
وی در توصیف حال خود به هنگام مطالعه ثم اهتدیت میگوید: «قصه مفید و شیوه جذاب کتاب، من را به خود جلب کرد. نصوص امامت اهل بیت و مخالفتهای صحابه با پیامبر و مصیبت روز پنجشنبه و… را در کتاب خواندم. مولف هر موضوع را از کتاب صحاح نقل کرده بود. پس از آنچه میخواندم به وحشت افتادم و احساس کردم که تمام اندیشههایم سقوط کرده است و کوشیدم خودم را قانع کنم که این حقائق در کتابهای ما موجود نیست. روز دوم تصمیم گرفتم به کتابخانه دانشگاه بروم و مدارک آن را بررسی کنم. پس از مصیبت روز پنجشنبه شروع کردم و دیدم که این واقعه در صحیح مسلم و بخاری به چندین طریق نقل شده است.» مروان میگوید: «در مقابل من دو احتمال وجود داشت: یا با سخن عمر موافقت کنم و معتقد شوم که پیامبر هذیان گفته است و به این طریق تهمت را از عمر دور سازم و یا این که از پیامبر× دفاع کنم و اقرار کنم که عدهای از صحابه به رهبری عمر، خطای بزرگی در حق پیامبر مرتکب شدند. در همان روز دوستم از من درباره صحت مطالب کتاب پرسید و من با اندوه به سختی پاسخ دادم: آری. مدتی متحیر باقی ماندم و افکارم به جاهای مختلفی سرک میکشید. دوستم کتاب همراه با راستگویان و از اهل ذکر بپرسید از تیجانی و کتابهای دیگری را به من داد که این آثار در مقابلم حقائق بسیاری را آشکار کرد و تردید و شکّم را افزون کرد. کوشیدم تردیدم را با خواندن ردیههای علمایمان متوقف سازم، ولی نه تنها سودی به حالم نداشتند، بلکه بصیرت مرا درباره سزاواری مذهب اهل بیت بیشتر کردند. کتابهای بسیاری خواندم که ذکر همه آنها برایم میسور نیست. این آثار برایم حقیقت را با ادله دندان شکن مبرهن ساختند به طوری که عقلم در مقابل آنها مبهوت ماند؛ چه رسد به حیرت علمای ما در قبال آنها. تا این که سرانجام حقیقت در ذهنم نقش بست و مذهب ائمه اطهار، فرزندان پیامبر، برادران قرآن، اولیاء خداوند رحمان، کشتیهای نجات و نشانههای هدایت و رحمت خداوند برای مردم را به طور کامل و با اطمینان قلب پذیرفتم.
وی به استبصارش با کمال تعجب مینگرد، اینکه در ابتدا سعی داشت، دوستش و خانواده او را هدایت کند حال آنکه قضیه برعکس شد و دوستش سبب هدایتش شد (همان، ۴۳۸-۴۳۹).
آثار:
۱- و رکبت السفینهًْ: این کتاب از جمله کتبی است که برای نصرت مذهب اهل بیت نوشته شده است. مؤلف که تخصص جامعی در مذاهب اسلامی دارد، روحیه مقایسه و ارزیابی کردن، وی را به تألیف این کتاب واداشته است تا به شناخت فرقه ناجیه که در روایت «ستفترق امتی…» بدان اشاره شده است، نائل آید؛ از این رو نخست از پیدایش مذاهب فقهی و کلامی سنی سخن گفته است در حالی که توجه خود را به اصول فکری آنها و مهمترین اشکالاتی که در این مذاهب موجود است از جمله اجتهاد صحابه، عدالت ایشان و دیگر اموری که به آن مربوط است، مبذول کرده است. آنگاه به مکتب اهل بیت پرداخته و در پایان مختصری درباره سیره ایشان سخن گفته است.
کتاب در سه باب به نگارش در آمده:
باب اول: اشعری و مذاهب اربعه که متضمن دو فصل است: تقلید از ائمه اربعه و شماری از نتایجی آن
باب دوم: مکتب سلفی، که شامل این موضوعات است: اشکالات راه، میدان سنت، اشکالات مرجعیت صحابه، عدالت صحابه، مخالفتهای صحابه با پیامبر، شکلهایی از زندگی صحابه، چهار نمونه از صحابه، دلایل اهل سنت در مورد عدالت صحابه، ارزش صحبت (صحابی بودن)، اجتهاد صحابه در برابر محکمات.
باب سوم: مکتب اهل بیت که شامل چندین فصل است؛ از جمله: گواهیها، سخن مختصر در مورد کسی که شیعه است، مرجعیت سیاسی، امامان اثناعشر، شبهاتی که شبهه نیستند (همان، ۴۴۰).
این اثر از سوی مرکز الغدیرللدراسات الاسلامیه، در سال ۱۴۱۸ ق/ ۱۹۹۷ م به چاپ رسید.
۲- اکرمتنی السماء، العودهًْ المبارکهًْ الی النعمهًْ الالهیهًْ: مولف اثر فوق را برای اولین بار در ۶۰۰ صفحه نگاشت که بعدها به دلیل گستردگی، به درخواست جمعی از دوستانش آن را تلخیص کرد.
کتاب حاوی داستان انتقال وی از مذهبی به مذهب دیگر برای رسیدن به اسلام ناب بود و آن کوششی برای رسیدن به یک منظومه الهی بود که از اسلام، از خلال طرح سه مکتب فکری که وجود داشت سخن میگوید:
- پیروان ائمه اربعه و اشعری
- پیروان سلف «سلفیه»
- پیروان اهل بیت «شیعه امامیه»
به علت گستردگی مطالب مولف آنها تنها به بررسی دو مکتب اول و سوم پرداخته است. البته برای اطلاع از مکتب سلفیه میتوان به کتاب اصلی مراجعه کرد.
این اثر در سال ۱۴۱۹ ق/ ۱۹۹۹ م از سوی موسسه السیدهًْ الزینب، بیروت به چاپ رسید.
۳- النبی و مستقبل الدعوهًْ: مولف در این کتاب به تبیین دو نظریه اصلی درباره موضع پیامبر و درباره آینده دعوت پرداخته است. نخست نظر اهل سنت را درباره موضع پیامبر براساس قرآن و سنت بیان کرده، سپس به نقد این نظر پرداخته و به تبیین نقاط ضعف آن میپردازد. سپس نظریه دوم درباره جمع قرآن و تدوین سنت و اعلان مرجعیت اهل بیت را بیان میکند.
وی در پایان کتاب، به مقایسه مختصری بین این دو نظریه میپردازد و سپس چنین نتیجه میگیرد که در مکتب شیعی هیچگونه مؤاخذهای در حق پیامبر نمیبینیم. او رهبری آگاه و دوراندیش است و کار را پس از خود مهمل رها نکرده، بلکه به بهترین شکلی آن را ترتیب داده است. بر این اساس کتاب و سنت تدوین شد و برای قطع اختلاف در فهم آن کسی قرار داده شده است که هیچگاه زمین از او در هیچ زمان خالی نخواهد شد. مولف معتقد است که این اندیشه اسلام چنین طرحهایی برای حفظ دوام خود و دوری از تحریف ترسیم کرده قطعاً اندیشهای بزرگ است و انسان چارهای جز تعظیم در برابر آن ندارد (همان، ۴۴۲). این کتاب توسط نشر مرکز الابحاث العقائدیه در سال ۱۴۲۰ ق به چاپ رسیده است.
۴- قراءهًْ فی المسار الاموی: اثر فوق اقتباسی از کتاب الغدیر علامه امینی است که طی آن به بررسی چهار شخصیت مرموز خاندان اموی: ابوسفیان، حکم بن ابی العاص، مروان بن حکم و ولید بن عقبه که با پیامبر دشمنی داشتند، پرداخته شده است. مولف نمونههای متعددی از دشمنی ایشان در قبال اسلام و دشمنی ایشان در قبال پیامبر و خاندانش را نقل کرده است.
این اثر از سوی مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیهًْ، در سال ۱۴۱۹ ق/ ۱۹۹۸ م به چاپ رسید.
۵- مزامیر الانتظار المقدس: این اثر قصائدی درباره امام مهدی منتظر که با احادیث اهل بیت و بعضی از آیات قرآن که متناسب با این موضوع است و با عدهای از احادیث و اقوال اهل سنت درباره ولادت حضرت مهدی، غیبت، صفات و احادیث انتظار آن حضرت همراه شده است. شایان ذکر است که این اثر تألیف مشترک خلیفات با سید غیاث موسوی است، در سال ۱۴۲۲ ق/ ۲۰۰۱ م از سوی مرکز الفردوس للثقافهًْ و الاعلام به چاپ رسیده است.
منبع: بررسی علل گرایش مستبصرین به تشیع در پنجاه سال اخیر؛ اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی
برای مشاهده این کتاب اینجا را کلیک کنید.