مقصود از «کلمه طیبه» و «کلمه خبیثه» در سوره ابراهیم چیست؟

مقصود از «کلمه طیبه» و «کلمه خبیثه» در سوره ابراهیم چیست؟

مقصود از «کلمه طیبه» و «کلمه خبیثه» در سوره ابراهیم چیست؟

پاسخ
«أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ»؛[۱] «آیا ندیدى چگونه خداوند “کلمه طیبه” را به درخت پاکیزه‌اى تشبیه کرده که ریشه آن [در زمین] ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟!».
تفاسیر گوناگونی را از «کلمه طیّبه» می‌توان یافت که بسیاری از آنها با یکدیگر همخوان می‌باشند. برخی از این تفاسیر عبارت‌اند از:
۱٫ کلمه توحید(لا اله الا الله)؛[۲]
۲٫ پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع)؛[۳]
۳٫ اعمال صالح و سخن حقّ و پاکیزه؛[۴]
۴٫ ایمان،[۵] که محتوا و مفهوم لا اله الا الله است.
۵٫ خود شخص «مؤمن».[۶]
تمام این تفسیرها قابل پذیرش بوده و می‌توانند از بطون قرآن باشند. به عنوان نمونه، با توجه به وسعت مفهوم و محتواى کلمه طیّبه که به درخت پاکیزه‌ای تشبیه شده، می‌توان گفت که این کلمه همان (کلمه توحید) است که اخلاق نیک و عمل صالح از شاخه‌هایش بوده و براى صاحب خود، خیر و برکت به همراه می‌آورد.[۷]
برخی ویژگی‌هاى این درخت از این قرار است:
۱٫ داراى رشد و نموّ است، نه بی‌روح، و جامد و بی‌حرکت، بلکه پویا و رویا و سازنده دیگران و خویشتن.
۲٫ منظره‌اش، میوه‌اش، شکوفه و گلش، سایه‌اش، و نسیمى که از آن برمی‌خیزد همگی پاکیزه‌اند.
۳٫ داراى نظام حساب‌شده‌اى است. ریشه‌اى دارد و شاخه‌ها و هر کدام وظیفه‌اى دارند، اصولاً وجود «اصل» و «فرع» در آن، دلیل بر حاکمیت نظام حساب شده‌اى بر آن است.
۴٫ «اصل و ریشه آن ثابت و مستحکم است» به طورى که طوفان‌ها و تند بادها نمی‌تواند آن‌را از جا برکند و توانایى آن‌را دارد که شاخه‌هاى سر به آسمان کشیده‌اش را در فضا در زیر نور آفتاب و در برابر هواى آزاد معلق نگاه دارد و حفظ کند، چرا که شاخه هر چه سرکشیده‌تر باشد باید متکى به ریشه قوی‌ترى باشد (أَصْلُها ثابِتٌ).
۵٫ شاخه‌هاى این شجره طیبه منحصر به یک محیط پست و محدود نیست، بلکه بلند آسمان جایگاه او است، این شاخه‌ها سینه هوا را شکافته و در آن فرو رفته است (وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ).
روشن است هر قدر شاخه‌ها برافراشته‌تر باشند از آلودگى گرد و غبار زمین دورترند و میوه‌هاى پاکترى خواهند داشت، و از نور آفتاب و هواى سالم بیشتر بهره می‌گیرند، و آن‌را به میوه‌هاى پاکیزه خود بهتر منتقل می‌کنند.
این ویژگی‌ها و برکات را مسلّماً در کلمه توحید و محتواى آن، و در یک انسان موحّد و با معرفت، و در یک برنامه سازنده و پاک، می‌توان یافت. اینها همه روینده، پوینده و داراى ریشه‌هاى استوار و شاخه‌هاى فراوان و سر به آسمان کشیده بوده و دور از آلودگی‌ها و کثافات جسمانى و همگى پرثمرند.
هرکس به کنار آنها بیاید و دست به شاخسار وجودشان دراز کند در هر زمان که باشد از میوه‌هاى لذیذ و معطر و نیروبخششان بهره می‌گیرد. تند باد حوادث و طوفان‌هاى سخت و مشکلات آنها را از جا حرکت نمی‌دهد، و افق فکر آنها محدود به دنیاى کوچک نیست، حجاب‌هاى زمان و مکان را می‌درند، و به سوى ابدیت و بى نهایت پیش می‌روند.[۸]
ب) کلمه خبیثه
«وَ مَثَلُ کَلِمَهٍ خَبِیثَهٍ کَشَجَرَهٍ خَبِیثَهٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ»؛[۹] کلمه ناپاک همانند درخت ناپاک، بی‌ریشه‌ و بی‌ثباتی است که هر روز به گوشه‌اى پرتاب می‌شود.
کفر و شرک،[۱۰] گفتار باطل، و برنامه‌هاى گمراه کننده،[۱۱] انسان‌هاى ناپاک و آلوده، و خلاصه هر چیز خبیث و ناپاک[۱۲] می‌توانند از مصادیق «کلمه خبیثه» باشند.
بدیهى است درخت زشت و شومى که ریشه آن کنده شده، نه نمو و رشد دارد نه ترقى و تکامل، نه گل و میوه، و نه سایه و منظره، و نه ثبات و استقرار، قطعه چوبى است که جز بدرد سوزاندن و آتش زدن نمی‌خورد، بلکه مانع راه است و مزاحم رهروان، و گاه گزنده است مجروح کننده و مردم آزار!
[۱]. ابراهیم، ۲۴٫
[۲]. بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق، شحاته، عبدالله محمود، ج ‏۲، ص ۴۰۴، بیروت، دار إحیاء التراث، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
[۳]. کوفى، فرات بن ابراهیم‏، تفسیر فرات الکوفی، ص ۲۱۹ – ۲۲۰، تهران، مؤسسه الطبع و النشر فی وزاره الإرشاد الإسلامی‏، چاپ اول‏، ۱۴۱۰ق.
[۴]. طنطاوی، سید محمد، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ج ‏۷، ص ۵۵۰، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.
[۵]. اندلسى، ابو حیان محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، ج ‏۶، ص ۴۳۱، بیروت، دار الفکر، ۱۴۲۰ق.
[۶]. به نقل از: طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏۱۲، ص ۵۱، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، ۱۴۱۷ق.
[۷]. ر. ک: همان، ص ۵۱ – ۵۲٫
[۸]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏۱۰، ص ۳۳۲ – ۳۳۳، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
[۹]. ابراهیم، ۲۶٫
[۱۰]. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج ‏۶، ص ۲۹۳، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
[۱۱]. فیض کاشانی، ملا محسن، الاصفی فی تفسیرالقرآن، تحقیق، درایتی، محمدحسین، نعمتی‏، محمدرضا، ج ‏۱، ص ۶۱۷، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
[۱۲]. تفسیر نمونه، ج ‏۱۰، ص ۳۳۵٫

http://yon.ir/7vprs

http://shiastudies.com/fa

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.