نام درختان بهشتی
خلاصه پرسش
نام درختان بهشتی
پرسش
نام درختان بهشتی
پاسخ اجمالی
یکی از پاداشهای بهشتیان، بهرهمندی از درختان بهشتی است که در آیات و روایات، برای برخی از این درختان، نامهایی هم ذکر شده است که بیشتر آنها ناظر به تجسّم اعمال نیک انسان است. نام برخی از این درختان عبارتست از:
۱٫ طوبی
براساس روایات متعدد مقصود از «طوبی» در آیه «الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ»؛[i] درختی در بهشت است.[ii] البته همانطور که مفسّران قرآن گفتهاند این معنا یکی از مصادیق و معنای اسمی «طوبی» در این آیه شریفه میباشد؛[iii] چرا که معنای «طوبی» بهتر و پاکیزهتر یا بهترین و پاکیزهترین است، و با توجه به مفهوم این کلمه که از هر نظر وسیع و نامحدود میباشد، و همه نیکیها و پاکیها را شامل میشود؛ از همه چیز بهترینش: بهترین زندگى، بهترین نعمتها، بهترین آرامش، بهترین دوستان، و بهترین الطاف خاص پروردگار، همه اینها در گرو ایمان و عمل صالح است، و پاداشى است براى آنها که از نظر عقیده، محکم و از نظر عمل، پاک و فعال و درستکار و خدمتگزارند.[iv]
به هر حال؛ در روایات از رسول خدا(ص) چنین نقل شده است:
«همانا در بهشت درختی است که “طوبی” نام دارد. در بهشت، هیچ خانهای نیست که شاخهای از شاخههای این درخت در آن نباشد. میوهاش، شیرینتر از عسل و نرمتر از کره است. ریشه این درخت در خانه من است و فرع آن در خانه علی بن ابیطالب(ع) است».[v]
«طوبی، درختی است در بهشت که خداوند آنرا با دست رحمت خود غرس نموده و از روح خود به آن دمیده است، از این درخت زینتها و میوههای خوشگوار میروید که به دهان اهل بهشت بسیار نزدیک و در دسترس است و شاخههایش از پشت دیوارهای بهشت پیدا است».[vi]
۲٫ سخاء(سخاوت و بخشندگی)
رسول خدا(ص) میفرماید: «سخاوت، نام درختى است در بهشت که روز قیامت سخاوتمندان را به بهشت میرساند».[vii]
۳٫ خُلد[viii]
از امام صادق(ع) درباره آیه «ن و القلم»[ix] پرسیده شد، آنحضرت در پاسخ فرمود: «براستى خدا قلم را از درختى در بهشت به نام “خلد” آفرید».[x]
۴٫ حسن و حسین
رسول خدا(ص) میفرماید: «هنگامی که به آسمان عروج کردم و داخل بهشت شدم، در باغهای بهشت به درختی رسیدم که از بوی خوش آن حیرت کردم. جبرئیل به من گفت: ای محمد! از این درخت حیرت نکن که میوهاش گواراتر از بوی آن است».
آنگاه از میوههای آن درخت به من هدیه داد و من از آن خوردم.
آنگاه به درخت دیگری رسیدیم. جبرئیل گفت: ای محمد! از میوه این درخت بخور که شبیه درختی است که از میوهاش خوردی اما طعمی گواراتر و بویی خوشتر دارد. و از میوههای آن به من هدیه میداد و من میخوردم.
به جبرئیل گفتم: «برادرم، جبرئیل! من در میان درختان درختی پاکیزهتر و بهتر از این دو درخت ندیدهام».
به من گفت: آیا میدانی نام این دو درخت چیست؟
گفتم: «نمیدانم».
گفت: یکی حسن است و دیگری حسین… .[xi]
البته؛ میتوان گفت: علت نامگذاری این درخت به نام حسن و حسین به جهت این است که کسانی که مُحبّ و دوستدار امام حسن و امام حسین(ع) باشند؛ تجسم این عمل نیکشان، وجود چنین درختی در بهشت برای آنها است.
۵٫ سِدر
یکی از مواهبی که اصحاب یمین در بهشت دارند قرار گرفتن در زیر سایه درختان «سدر» است و در ذیل تفسیر آیه مبارکه «فی سِدْرٍ مَخْضُودٍ»[xii] خصوصیات این درخت مطرح میشود. قرآن کریم در این آیه میفرماید: آنها(اصحاب یمین) در سایه درختان سِدر بیخار قرار دارند.
درخت «سدر» درختی است تناور و بلند، لذا سایهای بسیار سنگین و لطیف دارد و تنها عیب این درخت این است که خار دارد، از اینرو؛ قرآن کریم با توصیف «مخضود» این عیب را از درختان سدر بهشتی بر میدارد[xiii] چرا که «مخضود» به معنای بدون تیغ و خار است.[xiv]
در روایتی؛ پیامبر اکرم(ص) در ذیل توضیح و تفسیر درخت سدر میفرماید: «…یعنی خارهای آنرا قطع کرده است؛ و بهجای هر خار، میوهای قرار داده که هر میوهای هفتاد و دو رنگ ماده غذائی دارد که هیچیک شباهتی به دیگری ندارد».[xv]
۶٫ طَلح
در قرآن نام این درخت چنین آمده است: «طَلْحٍ مَنْضُودٍ».[xvi] که همان درخت موز است[xvii] و میوههایش خوشه خوشه روى هم چیده شده است.
[i]. رعد، ۲۹٫
[ii]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، موسوی جزائری، سید طیب، ج ۱، ص ۳۶۵، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ۲، ص ۲۳۹، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
[iii]. ر. ک: طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۷، ص ۳۳۶، تهران، اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۱، ص ۳۵۶ – ۳۵۷، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
[iv]. مکارم شیرازی، ناصر تفسیر نمونه، ج ۱۰، ص ۲۰۹، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.
[v]. فرات کوفی، ابوالقاسم، تفسیر فرات، تحقیق، محمودی، محمد کاظم، ص ۲۰۸، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
[vi]. صدوق، محمد بن على، الخصال، محقق، غفاری، علی اکبر، ج ۱، ص ۳۳۲، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
[vii]. دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب إلی الصواب، ج ۱، ص ۱۳۹، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
[viii]. «خلد»؛ یعنی همیشه بودن و مکث طولانی. چیزی که از عروض فساد به دور بوده و در یک حالت باقى ماند و نیز هر آنچه تغییر و فساد دیر عارض آن شود. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن، ص ۲۹۱ – ۲۹۲، بیروت، دار القلم، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
[ix]. قلم، ۱ و ۲٫
[x]. تفسیر القمی، ج ۲، ص ۳۷۹٫
[xi]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۳۱۴ – ۳۱۵، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
[xii]. واقعه، ۲۸٫
[xiii]. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج ۹، ص ۴۹۵، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق، مرعشلی، محمد عبدالرحمن، ج ۵، ص ۱۷۹، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
[xiv]. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق، مخزومى، مهدى، سامرائى، ابراهیم، ج ۴، ص ۱۷۵، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
[xv]. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ۶، ص ۱۵۶، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
[xvi]. واقعه، ۲۹٫
[xvii]. فیض کاشانی، ملا محسن، الاصفی فی تفسیرالقرآن، تحقیق، درایتی، محمدحسین، نعمتی، محمدرضا، ج ۲، ص ۱۲۵۳، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق؛ بحار الأنوار، ج ۸، ص ۱۰۹٫