نخستین دوره تاریخی امامت (۲)
خصوصیات حکومت علی (ع) بعداز ماجرای قیام اهل مدینه علیه عثمان، مردم با اصرار فراوان درخانه ی علی (ع) آمده و از ایشان در خواست کردند خلافت را بپذیرد. ایشان هم با اصرار مردم وارد ماجرای خلافت شدند. گرچه حق خودشان بود وحق مسلم خودشان بود، بعد از آن همه انحراف دیگر رغبتی از خودشان نشان نمی دادند؛ هیهات بعد الدنیا و اللتی. جملهای است که به انحراف اشاره می کند. اما با اشاره به این واقعیت، دو جمله را برای پذیرش حکومتش بیان می فرمایند:«لولا حضور الحاضر و قیام الحجهًْ بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء ان لا یقاروا علی کظه ظالم و لا سغب مظلوم لا لقیت حبلها علی غاربها و لسقیت اخرها بکأس من اولها و لالفیتم دنیاکم هذه اهون عندی من عفطهًْ» (صبحی صالح، ۱۳۸۷ هـ ، ۵۰)؛ اگر آن اجتماع بزرگ نبود واگر حجت بروجود یاران در صحنه برمن تمام نشده بود و اگر خداوند از دانایان پیمان نگرفته بود که بر سیری ظالم و گرسنگی مظلوم آرام نگیرند و دست روی دست نگذارند، همانا افسار خلافت را روی شانهاش می انداختم و همانند روز اول کنار می نشستم و به شما ثابت می کردم که دنیا در نظر من از عطسه ی بزمادهای هم کم ارزش تر است.و در مورد دیگر خطبه ی شقشقیه فرمود:«فماراعنی الا و الناس کعرف الضبع الی، ینثالون علی من کل جانب، حتی لقد وطیء الحسنان و شق عطفای، مجتمعین حولی کربیضهًْ الغنم فلما نهضت بالامر نکثت طائفهًْ و مرقت اخری و قسط اخرون، مأنهم لم یسمعواکلام الله سبحانه یقول تلک الدار الاخرهًْ نجعلها للذین یریدون علوافی الارض و لافساداً و العاقبهًْ للمتقین بلی والله لقد سمعوها و وعوها و لکنهم حلیت الدنیا فی اعینهم و راقهم زبرجها» (صبحی صالح، ۱۳۸۷هـ ، ۵۱)؛ هیچ امری مرا به پذیرش امر خلافت وانداشت، مگر این که دیدم مردم پیرامون من همچون موهای گردن کفتار اجتماع کرده اند، تا این که حسن و حسینم زیر دست و پا رفتند و دوطرف جامه ام را دریدند ،پیرامون من همچون گلهای گوسفند اجتماع کرده بودند، اماعدهای از دین بیرون رفتند (مارقین) و عدهای ستم و عدوان پیشه کردند(قاسطین).اینان گویا کلام خدا را نشنیدند که فرمود: این زندگی آخرت و جاودانگی و عزت آن رابرای کسانی قرار دادیم که قصد کردن فرازی و فساد در زمین نکرده باشند اینان گویا کلام خدا را نشنیدند که فرمود: این زندگی آخرت و جاودانگی و عزت آن را برای کسانی قرار دادیم که قصد کردن فرازی و فساد در زمین نکرده باشند و عاقبت از آن پرهیز پیشهگان و متقین است. آری این کلام را شنیدند و لکن دنیا فریبشان داد و زخارف و زیورهای آن در چشمشان برق و درخشندگی و جاذبه یافت » ( این مباحث در سخنرانیهای سالهای ۵۴ و ۵۵ مقام معظم رهبری در مسجد کرامت مشهد منعکس است).
۱)عدالت علی (ع)معنای ابتداییاش، که هر کسی از آن درک میکند، این است که در جامعه،عدالت اجتماعی برقرار میکند، این، عدل است.در زندگی و حکومت امیرالمومنین(ع) عدالت موج میزند. عدالت علی(ع) زبان زد دوست و دشمن است. بد نیست در این جا که نمایشگر و مظهر حکومت علی(ع)است از سخنان خود آن بزرگوار استفاده کنیم».«ذمتی بما اقول رهینه و ان به زعیم، ان من صرحت له العبر عما بین یدیه من المثلاتحجزته التقوی عن تقحم الشبهات، الا و ان بلیتکم قد عادت کهیئتها یوم بعث الله نبیه(ص)،و الذی بعثه بالحق لتبلبلن بلبله ولتغربلن غربله ولتساطن سوط القدر حتی یعود اسفلکم اعلاکم و اعلاکم اسفلکم و لیسبقن سابقون کانوا قصرواو لیقصرن سباقون کانوا سبقوا..» ( این مباحث در سخنرانیهای سالهای ۵۴ و ۵۵ مقام معظم رهبری در مسجد کرامت مشهد منعکس است)؛ ذمهای در گرو سخنانم است و من بر آن حافظ و نگهبانم (یعنی هر چه را اکنون میگویم، به آن عمل میکنم). همانا کسی که راه حق از راههای مختلف برایش نمایان و روشن است، تقوای الهی سبب میشودکه در گرفتاریها و لغزشها نلغزد، آگاه باشید که مصیبت شما، همچون روز اول که دورهی قبل از بعثت است، به حال خود بازگشته، یعنی به دورهی بعثت رسول اکرم(ص)، قسم به کسی که پیامبر را به حق برانگیخته، به آزمونی سخت گرفتار خواهید شد و در غربالی دقیق ریخته خواهید شد و بر شما تازیانهی زیر و رو شدن خواهد خورد، تا این که آنهایی که فرو دست هستند در بالا قرار گیرند و آنهایی که بی جهت، عقب ماندهاند جلو بیفتند و آنهایی که بی جهت پیشی گرفتهاند به عقب و حاشیه رانده شوند.این البته مرام نامهی علی(ع) در خصوص عدالت و حکومت.البته ایشان وقتی هم که حکومت را به دست گرفتند، عدالت را در تمام صحنهها به وجود آوردند» ( این مباحث در سخنرانیهای سالهای ۵۴ و ۵۵ مقام معظم رهبری در مسجد کرامت مشهد منعکس است).
امیرالمؤمنین(ع) و مسأله ی بیت المال «بیت المال جایی است که اموال مسلمین، اموال عموم مسلمین در آن جا گرد آوری و متمرکز می شود.علی (ع) بیت المال حکومتی و ملی دستش بود، در این باره نهایت دقت را به خرج داد که مرز عدالت خارج نشود.
علی (ع) ونفی امتیاز خواهی ها یکی از مشخصاتی که حول محور عدالت و مسأله ی بیت المال موجود بود، این بود که علی(ع) جواب آدم های پررو و متوقع را دادند و اجازه ندادند امتیاز خواهی ها بماند و رشد بکند، آن را ریشه کن کردند. علی (ع) براصول خویش ثابت قدم و پای بند بود و این مسأله لازمه ی ایمان رهبر است. ایمان علی(ع) در افق بالایی بود و لذا هرگز به امتیاز خواهی ها جواب مثبت نداد.بعداز وهله ی اول بیعت آمدند آن چنان اطراف امیرالمؤمنین (ع) را گرفتند که کار و عرصه برآن حضرت (ع) تنگ شد، اما بعداً یک عده از متوقعان آمدند (متوقع یعنی کسی که از حکومت اسلامی یک امتیاز را طلب می کند)افرادی بودند که در اطراف امیرالمؤمنین (ع)،امتیاز استانداری می خواستند. مثلاً می گفتند: حکومت مصررا به من بده، دیگری می گفت به من بده و…علی (ع) هم می گفت نمی دهم، استانداری را برای این می خواستند که بربیت المال تسلط پیدا کنند. البته این ها اقلیت بودند. ولی دسته ی دومی هم، که اکثریت را تشکیل می دادند، آدم های بی توقعی بودند.البته آدم های پررو و متوقع، در پوشش های کاملاً مذهبی، دنبال امتیاز خواهی ها می گشتند.مثلاً قرابت با پیامبر(ص)، همراهی با پیامبر (ص)و بودنشان در کنار پیامبر(ص) را بهانه و سبب امتیاز قرار می دادند. اما علی (ع) هرگز به این آدم های پررو و متوقع میدان نداد» (خامنهای، ۱۳۶۵، ۲۹).
مفهوم عدالت اجتماعی «عدالت اجتماعی یعنی نظر و نگاه دستگاه قدرت و حکومت نسبت به آحاد مردم یکسان باشد؛ در مقابل قانون، امتیازات و برخوردها یکسان باشد. البته انسان با یکی دوست و خویشاوند است، لذا ارتباطات با همه، به یک صورت نیست… منظور ما برخورد و رفتار قانونی است، آن جایی که پای امتیازات به میان می آید و حرکت و نگاه و اشاره، از سوی این مسؤول منشأ اثر می شود، این جا باید یکسان باشد، همه باید احساس کنند که به طور یکسان از خیرات نظام اسلامی بهره مند می شوند، البته بعضی ها تنبل اند و دنبال کار نمی روند. بعضی ها کوتاهی می کنند، بعضی به خودشان ظلم می کنند، حساب آنها جداست، اما معنای عدالت اجتماعی این است که قانون، مقررات و رفتارها نسبت به همه ی افراد جامعه یکسان باشد. کسی امتیاز ویژهای بدون دلیل نداشته باشد، این معنای عدل اجتماعی است. امیرالمؤمنین (ع) این کار راکرد.
دشمن طاووس آمد پراو به حکم این که نیکی ها از جانب افراد شرور منشأ بغض ها و غضب ها می شود، اساس دشمن تراشی علی (ع) این بود. آن کسی هم که آن همه شعر برای امیرالمؤمنین (ع) و علیه دشمنان او گفته بود و آن همه محبت کرده بود(نجاشی شاعر)، وقتی که حد خدا را در روز ماه مبارک رمضان شکست،امیر المؤمنین (ع) حد خدا را بر او جاری کرد. گفت: حدود الهی را نقض کردهای، روز ماه رمضان علناً شرب خمر کرده بود، هم شرب خمر کرده بود و هم حرمت ماه رمضان را شکسته بود، افرادی آمدند که آقا، ایشان این قدر برای شما شعر گفته، این قدر به شما محبت کرده است، این دشمن های شما دنبالش آمدند، سراغ دشمنان شما نرفت، او را یک طوری نگه دارید. فرمود: مثلاً قدمش روی چشم، اما باید حد خدا را جاری کنم. حد خدا را جاری کرد. او هم بلند شد و پیش معاویه رفت. یعنی امیرالمؤمنین (ع) با حکم خدا و با حدود الهی این گونه رفتار می کند.همین امیرالمؤمنین (ع)، وقتی کسی که گناهی را انجام داده است نزد او آمد، حضرت (ع) فرمود: چقدر قرآن بلدی؟ آیه ی قرآن خواند، حضرت (ع) فرمود: قد وهیت لک بسورهًْ البقره؛ دست تو را که باید قطع می کردم، به سوره ی بقره بخشیدم، برو. این تمایز بی جا نیست، این امتیاز به خاطر سوره ی بقره و به خاطر قرآن است.در ملاحظه ی اصول و ارزش ها و معیارها هیچ ملاحظهای از کسی نمی کرد، آن جا، آن آدم را که فسق و فجور ورزیده است، به خاطر فسق و فجورش حد شرعی می زند و ملاحظه ی این که او به حال من خیری دارد نمی کند، اما این جا به خاطر قرآن، از حد دزدی صرف نظر می کند. امیرالمؤمنین (ع) این است، یعنی صد درصد براساس معیارها و ارزش های الهی و نه چیز دیگر حرکت می کند. این، عدل امیرالمؤمنین (ع) است. این که گفته شده است: قتل فی محراب عبادته لشدهًْ عدله، حرف درستی است. موجب شد کسانی که صاحب نفوذ بودند، نتوانند او را تحمل بکنند.توده های مردم از عدالت امیرالمؤمنین (ع) خوششان می آمد، صاحبان نفوذ ناراحت بودند. علت این که امیرالمؤمنین (ع) را شکست دادند و توانستند آن وضعیت را در جنگ صفین پیش بیاورند و بعد حضرت (ع) را به شهادت برسانند، علت همه ی خون دل های امیرالمؤمنین (ع) این بود که قدرت تحلیل مردم ضعیف بود، صاحبان نفوذ روی ذهن مردم اثر می گذاشتند. قدرت تحلیل و قدرت فهم مردم را باید اصلاح کرد، باید درک مسائل سیاسی در جامعه بالا برود تا بشود عدالت را اجرا کرد.(خامنهای، ۱۳۸۳، ۱۱۴)منبع:دانشگاه علوم اسلامی رضوی ع ،دو ماهنامه اندیشه حوزه(۸۱/۸۲) ،۱۳۸۹