نکوهش غضب و اقسام و پیامدهای آن
غضب و اقسام آن
غضب؛ حالت نفسانیه ای است که باعث حرکت روح حیوانی به قصد غلبه و انتقام از درون انسان به خارج میشود و هرگاه شدت گیرد باعث حرکت شدیدی میشود که از آن حرکت، حرارتی شدید حاصل شده، دود تیرهای برمیخیزد و مغز و رگها را پر میسازد و نور عقل را پوشانده، یا اثر آن را ضعیف میکند؛ بدین جهت در صاحب غضب شدید، موعظه و نصیحت اثر نمیبخشد؛ بلکه پند و موعظه گاه باعث درشتی و خشم بیشتر فرد غضبکننده میگردد.[۳]انسانها در برخورد با تأثیر این قوه سه دستهاند:دسته اول: کسانی هستند که مطلقاً قوه غضبیه در آنها وجود نداشته یا در حد بسیار ضعیفی وجود دارد؛ اینان در مواردی که عقل و شرع، غضب را لازم دانسته به هیچ وجه از جا برنمیخیزند و بر کسی یا چیزی خشم نمیگیرند.دسته دوم: کسانی هستند که قوه غضبیه دارند، لیکن از غضب خود به موقع و در جای خود استفاده کرده، آن را مهار میکنند و از اعتدال و حد عقل و شرع خارج نمیشوند.دسته سوم: کسانی هستند که در این زمینه راه افراط را در پیش گرفته، هر گاه قوه غضبیه آنها به غلیان و جوشش در آید، از حد عقل و شرع خارج میشوند و عقل و هوشی برای آنان باقی نمیماند.شکی نیست که از میان اقسام سه گانه گفته شده، روش گروه اول، یعنی آنان که در این زمینه تفریط کرده و برای هیچ کس و در هیچ موردی غضبناک نمیگردند، قبیح و مورد مذمت عقل و شرع است. قوه غضبیه یکی از نعمتهای الهی است که انسان باید در بعضی موارد از آن استفاده کند و برای پیشبرد برخی امور به خشم آید و غضبناک گردد؛ در غیر این صورت باید او را شخصی بیغیرت و بیتعصب و گاه بیدین به شمار آورد. روش گروه دوم؛ یعنی کسانی که از قوه غضبیه خود در حد اعتدال استفاده کرده و آن را در مهار خود دارند امری بسیار پسندیده و مورد رضایت عقل و شرع است و غضبی که در روایات ابتدای بحث و دیگر احادیث، یکی از اوصاف شیعیان اهلالبیت دانسته شده، همین غضب و مقصود از آن نیز همین گروه است.
روش گروه سوم؛ یعنی کسانی که در این امر افراط کرده، از حدود عقل و شرع تجاوز میکنند، روش بسیار ناپسندی است که در آیات قرآن و روایات بسیار مذمت و نکوهش شده است و غضبی که در روایات به طور مطلق، نکوهش شده و معصومان (علیهم السلام)، مؤمنان را از آن نهی کردهاند، همین قسم از غضب است و بیشتر مباحث این موضوع نیز مربوط به همین قسم سوم از اقسام غضب است.
مهار و فرو بردن غضب
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: «شیعَتُنا… اَلَّذینَ إِذا غَضِبُوا لَم یظلِمُوا»؛ «شیعیان ما کسانی هستند که هر گاه غضب کنند ظلم نمیکنند».[۱]
امام صادق علیه السلام نیز میفرماید: «یا شیعَهَ آلِ مُحَمَّدٍ، إِنَّهُ لَیسَ مِنّا مَن لَم یملِک نَفسَهُ عِندَ غَضَبِهِ»؛ «ای شیعیان آل محمد، از ما نیست کسی که هنگام غضب نفس خویش را مهار نکند».[۲]
نکوهش غضب و پیامدهای آنافراط در غضب و مهار نکردن آن، از صفات رذیلهای است که مفاسد فردی و اجتماعی فراوانی را در پیدارد. به این دلیل در روایات به شدت مذمت و نکوهش شده است.امام صادق علیه السلاممیفرماید:«اِنَّ هذا الغَضَبَ جَمرَهٌ مِنَ الشَّیطانِ تُوقَدُ فِی القَلبِ»؛ «همانا این غضب؛ جرقه آتشی است از شیطان که در قلب انسان افروخته میشود».[۴]آن حضرت در روایتی دیگر میفرماید:«الغَضَبُ یفسِدُ الایمانَ کما یفسِدُ الخَلُّ العَسَلَ»؛ «غضب، ایمان را فاسد میکند؛ همچنان که سرکه عسل را».[۵]همچنین آن حضرت فرمود:«الغَضَبُ مِفتاحُ کلِّ شَرٍّ»؛ «غضب، کلید هر بدی است».[۶]بسیاری از کارهای شر و پلید، از غضب سرچشمه میگیرد. انسان وقتی خشمگین میشود، مهار خود را از دست میدهد. جنون و آتش غضب یک لحظه بر عقل او سایه میافکند و مهار خود را به این قوه افسار گسیخته میسپارد که در این هنگام مرتکب بسیاری از اعمال زشت و حرام میشود؛ امام باقر علیه السلام در روایتی دیگر میفرماید:«اَی شَیءٍ اَشَدُّ مِنَ الغَضَبِ؟ إِنَّ الرَّجُلَ لَیغضَبُ فَیقتُلُ النَّفسَ الَّتِی حَرَّمَ اللّهُ و یقذِفُ المُحصِنَهَ»؛ «چه چیز شدیدتر است از غضب؟ همانا مردی غضب میکند و در پی آن، نفسی را که خدا حرام کرده، به قتل میرساند و یا به زن محصنه افترا میزند».[۷]در حدیثی دیگر نیز آمده است:«بِئسَ القَرینُ الغَضَبُ. یبدِی المَعایبَ و یدنِی الشَّرَّ و یباعِدُ الخَیرَ»؛ «غضب، بد همدمی است؛ عیوب را آشکار میسازد و شر را نزدیک و خیر را دور میکند».[۸]انسان در حال غضب، چون اختیارش دست خودش نیست، هر سخنی را بر زبان جاری میکند و از بسیاری اسرار که نباید فاش کند، پرده برمیدارد؛ عیوب بسیاری را آشکار میکند و گاه با غضب خود از بسیاری کارهای خیر که انجام گرفته و یا در حال انجام گرفتن است، جلوگیری میکند و آنها را از بین میبرد و هنگامی به حالت عادی برمیگردد که کار از کار گذشته است و چیزی جز پشیمانی برای او باقی نمانده است. امیرالمؤمنین علی علیه السلام در روایتی دیگر میفرماید:«اَلغَضَبُ نارٌ مُوقَدَهٌ، مَن کظَمَهُ اَطفَأَها و مَن اَطلَقَهُ کانَ اَوَّلُ مُحتَرِقٍ بِها»؛ «غضب؛ آتشی افروخته است که هر کس آن را فرو برد آن را خاموش کرده است؛ اما اگر آن را رها سازد [خود او]، اوّلین کسی خواهد بود که در این آتش میسوزد».[۹]کسی که خشم میگیرد و درصدد مهار آن برنمیآید، ممکن است در حال خشم، سخنان زشت و قبیحی از دهان او خارج شده یا مرتکب اعمال ناشایستی گردد و به اموال خود یا دیگران صدمه وارد کند و یا حتی انسانی را مضروب سازد یا او را به قتل برساند، لیکن اوّلین کسی که در آتش این خشم میسوزد خود اوست؛ زیرا باید در همین دنیا و یا در سرای آخرت، پاسخ این سخنان و اعمال خود را بدهد.
چون ز خشم آتش تو در دلها زدی **** مایه نار جهنم آمدیآتشت اینجا چه آدم سوز بود **** آنچه از وی زاد مرگافروز بوداین سخنهای چو مار و کژدمت **** مار و کژدم گشت و میگیرد دمت
فضیلت مهار غضبمهار و فرو بردن خشم، علاوه بر اینکه فواید و برکات دنیایی فراوانی برای فرد و جامعه به دنبال دارد و از بروز مفاسد و گرفتاریهای فراوانی جلوگیری میکند، خداوند نیز پاداش و اجر زیادی به او عنایت میکند. قرآن کریم در سوره آلعمران میفرماید:«اَلَّذینَ ینفِقونَ فِی السَّرّاءِ والضَّرّاءِ والکـظِمینَ الغَیظَ والعافینَ عَنِ النّاسِ… اُولک جَزاؤُهُم مَغفِرَهٌ مِن رَبِّهِم و جَنّـتٌ تَجری مِن تحتها الاَنهـرُ خــلِدینَ فیها ونِعمَ اَجرُ العـمِلین»؛ «همانها که در وسعت و سختی انفاق میکنند و خشم خود را فرو میبرند و از خطای مردم میگذرند پاداش آنها آمرزش پروردگار و بهشتهایی است که از زیر درختان آنها نهرها جاری است و در آن جاودانه میمانند و این چه پاداش نیکی است برای آنها که اهل عمل هستند».[۱۰]امام باقر علیه السلام میفرماید:«مَکتُوبٌ فِی التَّوراهِ ـ فیما ناجَی اللّهُ بِهِ مُوسی! یا مُوسی، اَمسِک غَضَبَک عَمَّن مَلَکتَ عَلَیهِ اَکفُّ عَنک غَضَبِی»؛ «در تورات نوشته شده است ـ در مناجات موسی علیه السلام با خداوند ـ ای موسی! غضب خود را از کسانی که بر آنان تسلط داری نگه دار تا غضب خود را از تو نگه دارم».[۱۱]در روایتی دیگر آن حضرت فرمود:«مَن کظَمَ غَیظا و هُوَ یقدِرُ عَلی اِمضائِهِ حَشا اللّهُ قَلبَهُ أمنا و اِیمانا یومَ القِیامَهِ»؛ «کسی که خشم خود را فرو برد، در حالی که قادر بر تخلیه آن است، خداوند در روز قیامت قلب او را از آرامش و ایمان پر خواهد کرد».[۱۲]
منابع[۱]. معراج السعاده، ص ۲۳۶٫
[۲]. الکافی، ج ۲، ص ۲۳۷؛ الخصال، ص ۳۹۷٫
[۳]. وسائلالشیعه، ج ۱۲، ص ۱۰؛ بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۶۱٫ [۴]. وسائلالشیعه، ج ۱۵، ص ۳۶۱٫
[۵]. بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۲۶۶٫
[۶]. الکافی، ج ۲، ص ۳۰۳٫
[۷]. وسائلالشیعه، ج ۱۵، ص ۳۵۹٫
[۸]. عیون الحکم و المواعظ، ص ۱۹۴٫
[۹]. مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۱؛ عیون الحکم و المواعظ، ص ۲۲٫
[۱۰]. آلعمران ۳ ۱۳۴ و ۱۳۶٫
[۱۱]. الکافی، ج ۲، ص ۳۰۳٫
[۱۲]. میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۲۶۸٫
برگرفته از کتاب”سیمای شیعه از نگاه اهل بیت” نوشته ی سید جعفر صادقی فدکی
اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی