دولت صابئینمندائیان در طول تاریخ دو هزار ساله شان هیچ گاه دولت نداشتند. مندائیان به علت عدم استنتاج کلامی – فقهی از تعالیم دینی شان نتوانستند (در سیر جامعه دینی شان)، به دولت مستقل و یا امارت دست یابند.مهمترین عامل غیر مادی در عدم دستیابی مندائیان به قدرت سیاسی، همانا تعالیم دینی ایشان است. تعالیم دینی ، استفاده از زور و شمشیر و به کارگیری قضاوت را ممنوع اعلام کرده است. برتری انسان بر انسان و یا حکومت انسان بر انسان محکوم شده است. هیچ انسانی نبایستی عقل و اراده و روان خود را در اختیارانسان دیگر بگذارد. هر انسان بنا به عقل فطری اش به قدرت آسمانی و قدرت لایزال فرشته های نورانی ایمان پیدا کرده، از این طریق کمبود عقده حقارت و عقده قدرت در ضمیر ناخودآگاه خود را بر طرف می کند. در اندیشه سیاسی – دینی مندائیان، انسان حاکم انسان نیست، انسان راهبر جامعه نیست، انسان شاه انسان نیست، انسان راهبر جامعه نیست، انسان فقط دوست انسان است، کمک کار و دستگیر انسان دیگر است . هیچ انسانی حق دیکته کردن فکر و عقیده و عملش را بر انسانهای دیگر ندارد.لیبرالیسم دینی در مندائیان بسیار قوی است. بر خلاف فرق متصوفه و عرفانی اسلام و مسیحیت که مرید باید به دنبال مراد و پیر حرکت نماید، هر مندایی با رجوع آزاد به کتاب و آیین غسل تعمید می تواند از اقیانوس بی کران و آزاد عرفان دینی بهره جوید، بی هیچ محدودینی از سوی «دیگران مهم»، خود را در مسیر آزادی روح و سلامت نفس و سکینه قلب قرار دهد.سازمان سیاسی و سازمان قضایی بنابه تعالیم سام فرزند نوح که در کتاب ادراشا یحیی (تعالیم یحیی) آمده ممنوع است. گنزا در مبارزه منفی و عدم بکار گیری شمشیر و آهن و صداقت دارد و هیچ گاه در طول تاریخ مندائیانی جنگجوو رزم آور مشاهده نکردهایم. آنها همیشه تابع دولتهای اشکانی – ساسانی – خلفای عباسی و سلاطین ایرانی بوده، تمکین و مماشات در سر لوحه سیاسی ، نداشتن سازمان اجتماعی مناسب برای رزم است. سازمان اجتماعی مندائیان مبتنی بر قبیله بوده است. قبیله ای متشکل از خانواده هایی (برای معیشت خویش مجبور به استقرار در جغرافیای نسبتاً وسیع بین النهرین بودند) که به علت ازدواج درونی از رشد جمعیتی قابل ملاحظه ای برخوردار نبود. پراکندگی جغرافیایی مندائیان در طول تاریخ دو هزار ساله اش موجب کاهش موالید و کاهش قدرت اجتماعی می شد. در کنار این، سیاست اجباری (که دولتهای حاکم از آن خشنود بودند) و عدم مالکیت ارضی گسترده، موجب کاهش ثروت مندائیان میگردید. از این رو شغل مندائیان همیشه بین کشاورزان محدود وصنعتگری در شهرها در نوسان بود. دولتهای حاکم اموی و عباسی و امارت نشین های محلی هیچ گاه اجازه تصاحب بر زمینهای مشروب بین النهرین را به مندائیان نمی دادند. به همین علت مندائیان به حرفه های صرافی ، بازرگانی ، صنعتگری و دبیری روی آوردند.علاقه مندائیان به دولت اشکانی شاید به خاطر تسامح آن دولت و وفور آزادی دینی آن عصر بوده باشد. متون مندایی از هیچ شاهی به اندازه اردوان (ارتپان یا ارتوان) تقدیر نکرده است. شاه اردوان مانند کوروش برای قوم یهود است. از این نقطه نظر متون مندایی دولت ایده آل خود را، دولت اشکانی معرفی کرده است، این خود دلیلی دیگر در وابستگی مندائیان یهود و دولت بابل و دولت فرعون مصر را به بدی و تنفر یاد کرده است. از دولتهای اموی و عباسی و یا غزونی و سلجوقی و آل بویه یادی نشده است. تنها در اظهارات گنزای راست متعلق به قرون یازدهم و دوازدهم ازسلاطین دولت مشعشعیه در خوزستان (هویزه) گاه به خوبی و گاه به بدی یاد شده ، که برای این بررسی فاقد ارزش است.
نتیجه گیری۱- مندائیان در فرهنگ دینی به دو دین مهم شرقی (مجوسیت و یهودیت) تشابه دارند. ولی مندائیان نه یهودی اند و نه زرتشتی، گرایش آشکار و قومی این دین عرفان دینی، ادراک شهودی، تنزیه نفس و آیین گرایی است. شریعت کمتر از آیین دراین دین مورد توجه قرار گرفته است.۲- زبان شناسی مندایی حکایت از تعلق خاطر مندائیان به حوزه فلسطین است.۳- مسیر مهاجرت مندائیان به روایت خودشان عبارت است از:مصر – اورشلیم و رود اردن – یک دوره کوتاه در بابل ! – – – – — اورشلیم – کناره رود فرات – جنوب بین النهرین – خوزستان. خاطرنشان میسازد دوره کوتاه در بابل را بر حسب آیه ۶۱ کتاب انیانی برداشت کرده ایم . به همین اساس اعتقاد داریم مندائیان به همراه یهودیان در ۵۹۷ ق م توسط دولت بابل به اسارت آورده شدند و کوروش در ۵۳۹ ق م در آزادسازی بابل موجب بازگشت مندائیان به اورشلیم می شود. بر همین اساس است که کوروش به نام آرسابان در کتاب قلستا آیه ۱۵۲ مورد ستایش قرار میگیرد.ممکن است برخی از مندائیان کنونی این نظریه را قبول نداشته باشند ولی آنان را به بازخوانی آیات ۱۵۰ تا ۱۶۲ کتاب قلستا و آیه ۶۱ و ۶۲ و ۶۳ کتاب انیانی دعوت میکنیم و متواضعانه خواستار نقد علمی این نظریه هستیم.۴- اینکه مندائیان یهودی تبار بوده اند یا خیر؟! موضوع پیچیده ای است. لعن و نفرین ها و خشم ملت مندایی از یهودیت در جای جای متون مندائی دیده می شود گمان نمی رود این تضاد صرفاً بر اساس تعصب کور دینی بوجود آمده باشد. اما یک واقعیت غیر قابل انکار وجود دارد، و آن این است که مندائیان در جامعه یهودی اورشلیم و رود اردن قرنها با یهودیان همزیستی داشته اند.
صابئین در ایران
جمعیت و ازدواجدر گذشته قوم صابئین مانند یک قبیله دارای زندگی بسته بودند و با عدم پیوند خونی با بیگانگان رشد جمعیتی مناسبی نداشتند “البته در مورد زمانی است که دیگر ادیان بوجود آمده بودند .انقلاب بهداشتی در قرن بیستم موجب کاهش مرگ و میر در بین اقوام و ملل جهان گردید و در پرتو مراقبتهای بهداشتی رشد جمعیت در صابئین از نرخ رشد مناسبی برخوردار شد.جمعیت تخمینی صابئین قبل از سال ۱۳۸۲ در ایران قریب۱۳۰۰۰ نفر بوده و اکنون پیش بینی می شود به حدود ۳۰۰۰۰ نفر رسیده باشد.از نرخ رشد جمعیت آنها می توان علاقه صابئین نسبت به ازدواج و کثرت فرزندان را دریافت. ازدواج(قابین)و تعمید(مصوتا) از اساسی ترین و مهمترین رسوم صابئین است. هر جوان مندایی بنابر توصیه های والدین اقدام به ازدواج می کند. عموم عروسها و دامادها در گذشته دارای سن پایین (۱۶ تا ۱۹ سال)بوده و اخیراً سن ازدواج به مرز ۲۲ سالگی رسیده است.درست برحسب سنت شرقی که مردان عرب علاقه دارند در وهله اول با دخترعمو ودر وهله بعد با دختر خاله خود ازدواج کنند( این سنت بتدریج در حال اضمحلال است) چنین رسمی در ازدواج صابئین مندایی کمتر دیده می شود و چنین سنتی ندارند.جوانان صابئین مندایی هیچ علاقه ای به ازدواج با مسلمانان، مسیحیان و در کل با اقوام غیر مندایی ندارند و ازدواج با بیگانه باعث طرد دختر یا پسر از اجتماع مندایی خواهد شد. که در صورت در آمدن به دینی غیرازمندایی وخروج از منداییت امکان وصلت با بیگانه فراهم می شود. چرا که منداییان تعصب خاصی نسبت به دینشان و خالص بودنشان دارند.
زندگی اجتماعیزندگی درونی و خانوادگی منداییان بسیار ساده و به دورازتشریفات است. آنها علیرغم دارا بودن مشاغلی مثل زرگری، نقره کاری و صنعتگری از ثروت زیادی برخوردار نیستند. فروتنی و تواضع و برق پرهیزکاری از چشمان مردان متدین مندایی احساس می شود؛ آنها به کارهای دستی علاقه زیاد دارند و به علت عدم مالکیت ارضی و نداشتن زمینهای کشاورزی هوش و توان صابئین مندایی در صنعت(خاصه در صنایع مستظرفه) شکوفا گشته که به همین جهت هم بیشتر دانشجویان این قوم در دانشگاههای ایران در رشته های پزشکی و مهندسی مشغول به تحصیل بوده و به موقعیتهای چشمگیر رسیده اند.در آمد عمومی منداییان ایران در حد متوسط رو به پایین است تنها اندک افرادی که در کار زرگری و نقره کاری و طلافروشی باهم مشارکت دارند دارای درآمد بالاهستند.به طور آماری و درصدی درباره اشتغال غالب منداییان می توان عنوان کرد که بیش از ۶۰% خانواده های مندایی به زرگری ،نقره کاری ، طلافروشی و تراشکاری و کمتر از۱۰% به کار کشاورزی و دامداری و قریب ۲۰% آنها در ادرات دولتی مشغول به کارند.صابئین مندایی هیچگاه احساس غربت در ایران زمین را نداشته و ندارند و احساس ایرانی بودن در منداییان بسیار شدید است که پیرو تعصب خاص وطنی شان است.چرا منداییان کمتر به زبان مندایی صحبت می کنند؟منداییان در محضر دیگران مندایی حرف نمی زنند از طرفی این زبان را آموزش نمی دهند چون تنها متعلق به خودشان است و از سوی دیگر اینکه کسی نتواند به طور کامل با زبانی صحبت کند چیزی عادی در تمام دنیاست مثلاً خیلی از ایرانیان مسلمان به زبان فارسی تکلم می کنند ولی به زبان دینشان هیچ آشنایی ندارند. چون خیلی از مردم انسانهای دینی نیستند.دلیل دیگری نیز وجود دارد که منداییان ایرانی برای ارتباط داشتن با مردم باید بتوانیم به زبان این کشور تکلم داشته باشیم مثل بقیه مردم که باید به زبان مملکتشان تکلم داشته باشند و اگر هرکس با زبان قومی خودش درجامعه ظاهر شود هرج و مرج می شود.منابع تحقیق :andisheqom.comموسسه گفتگوی ادیانAftab.irپایگاه حوزهirna.comAl-borhan.blogfa.comiranmanda.comماهنامه تاریخ اسلامکتب:ابن القفطی: تاریخ الحکماء، به کوشش بهین دارایی (تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۱ش) .ابن جوزی، ابی فرج عبدالرحمن: المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، تحقیق محمد و مصطفی عبدالقادر عرکا (بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۳ه) .ابن حوقل، ابواسحق ابراهیم اصطخری: مسالک و ممالک، (بغداد، جامعه البغداد، ۱۴۱۳ه) .ابن خلکان: وفیات الاعیان، تحقیق احسان عباس، (بیروت، دارصادر، بی تا) .ابن سعد، محمد: الطبقات الکبری، (بیروت داربیروت، ۱۴۰۵ه) .ابن کثیر، اسماعیل: السیره النبویه، تحقیق مصطفی عبدالواحد، (بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۱ه) .ابن کثیر، اسماعیل: تفسیر ابن کثیر، اختصار و تحقیق محمدعلی صابونی (بیروت، مؤسسه التاریخ العربی، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۱ه) .ابن منظور: لسان العرب، (بیروت داراحیاء لتراث العربی، ۱۴۰۸ه) .ابن هشام: السیره النبویه، تحقیق گروهی از محققین (بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ه) .ابوالفداء: تقویم البلدان، ترجمه عبدالمحمد آیتی (تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۹ش) .ابویوسف: کتاب الخراج، (بیروت، دارالمعرفه، ۱۳۰۲ه) .اصفهانی، ابوالفرج: الاغانی، شرح استاد عبدعلی رضا، (بیروت دارالکتب العالمیه، ۱۴۱۲ه) .الزبیدی، محمدمرتضی: تاج العروس من جواهر القاموس، (مصر، مطبعه الخیریه، ۱۳۰۶ه) .القلقشندی، احمدبن علی: صبح الاعشی، شرح و تعلیق محمدحسین شمس الدین، (بیروت دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۹ه) .بغدادی، ابومنصور عبدالقاهر: الفرق بین الفرق، به اهتمام دکتر مشکور (تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۴ش) .بیرونی، ابوریحان: آثارالباقیه عن القرون الخالیه، ترجمه علی اکبر داناسرشت، (تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۳ش) .ثعالبی: غرراخبار ملوک الفرس و سیرهم، ترجمه محمد فضائلی، (تهران، نشر نقره، ۱۳۶۸ش) .جاحظ، ابی عثمان عمروبن بحر: کتاب الحیوان، تحقیق و شرح عبدالسلام هارون، (بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۳۸۸ه) .جوادعلی: المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، (بغداد، جامعه البغداد، ۱۴۱۳ه) .جیهانی، ابوالقاسم احمد: اشکال العالم، ترجمه علی بن عبدالسلام کاتب، با مقدمه فیروز منصوری (مشهد آستان قدس، ۱۳۶۸ش) .حدود العالم من المشرق الی المغرب، مؤلف ناشناس، به کوشش منوچهر ستوده، (تهران، طهوری، ۱۳۶۲ش) .خزاعی نیشابوی، حسین بن علی بن محمد: روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن (تفسیر البوالفتوح رازی)، به کوشش محمدجعفر یاحقی، محمدمهدی ناصح (مشهد، آستان قدس، ۱۳۷۱ش) .خوارزمی، ابوعبدالله محمدبن کاتب: مفاتیح العلوم، ترجمه حسین خدیومم جم، (تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۲ش) .زرین کوب، عبدالحسین: جستجو در تصوف ایران، (تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۹ش) .شهرستانی، عبدالکریم: ملل و نحل، تصحیح احمدفهمی محمد، (بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۰ه) .طبری، فضل بن حسن: مجمع البیان فی تفسیر القرآن، (تهران، اسلامیه، ۱۳۹۵ه) .طبری، محمدبن جریر: تاریخ الامم و الملوک، (بیروت، مؤسسه عزالدین، ۱۴۱۳ه) .طبری، محمدبن جریر: جامع البیان عن تاویل آی القرآن (تفسیر طبری)، (بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۸ه) .طوسی، محمدبن حسن: التبیان فی تفسیر القرآن، (بیروت داراحیاء لتراث العربی، بی تا) .علوی، ابوالمعالی محمدبن حسین: بیان الدیان، تصحیح هاشم رضی (تهران، مؤسسه فراهانی، ۱۳۴۲ش) .فخررازی، محمدبن عمر: التفسیر الکبیر (بی جا، بی نا، بی تا) .متز، آدام: تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ترجمه علی اکبر ذکاوتی قراگزلو، (تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲ش) .مستوفی، حمدالله: تاریخ گزیده، به اهتمام دکتر عبدالحسین نوایی، (تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۴ش) .مستوفی، حمدالله: نزهه القلوب، به کوشش محمود دبیرسیاقی (تهران، طهوری، ۱۳۳۶ش) .مسعودی، علی بن حسین: التنبیه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، (تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۵ش) .مسعودی، علی بن حسین: مروج الذهب و معادن الجوهر، (قم، دارالهجره، ۱۴۰۴ه) .مقدسی، مطهربن طاهر: آفرینش و تاریخ، ترجمه دکترمحمدرضا شفیعی کدکنی (چاپ اول: بی جا، آگه، ۱۳۷۴ش) .ندیم، محمدبن اسحق: کتاب الفهرست، ترجمه و تحقیق محمدرضا تجدد (تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۶ش) .نوبختی: فرق الشیعه، ترجمه محمدجواد مشکور (تهران، بنیاد فرهنگ، ۱۳۵۳ش) .معین، فرهنگ معین، تهران، نشرامیرکبیر، چاپ دهم، ۱۳۷۵ش، ج۵، ص۹۶۳٫الهامی، داود، تحقیقی درباره صابئان، قم، نشر مکتب الاسلام،چاپ اول، ۱۳۷۹شفرهنگ معین، همان، ج۶، ص۱۸۸۷