الف) برزخ در لغت
لفظ برزخ در لغت به معنای حائل و مانع بین دو چیز است.([۱]) مانند دیوار بین دو خانه، و مرز بین دو ملک و همچنین آن مرزی که بین آب شیرین و شور قرار گرفته و مانع مخلوط شدن آن دو است، برزخ نام دارد. در قرآن کریم، در سه مورد واژه برزخ آمده است و در دو مورد آن، این واژه به معنای «مرز حاجب و حائلی» است که در دریا، بین آب شیرین و شور قرار دارد و از مخلوط شدن آن دو نوع آب، جلوگیری میکند.
۱٫ {وَهُوَ الَّذی مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ وَهذا مِلْحٌ اُجاجٌ وَجَعَلَ بَیْنَهُما بَرْزَخاً وَحِجْراً مَحْجُوراً}.([۲])
اوست که دو دریا را به هم آمیخت، این خوشطعم و گوارا، و این شور و تلخ است، و میان آن دو مانع و حایل و سدّى نفوذناپذیر واستوار قرار داد [تا به هم مخلوط نشوند].
۲٫ {مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا یَبْغِیَانِ}.([۳])
دو دریای مختلف (شور و شیرین، گرم و سرد) را در کنار هم قرار داد، در حالیکه با هم تماس دارند. میان آن دو برزخی است که یکی بر دیگری غلبه نمیکند.
ولی در یک مورد منظور همان عالم برزخ است که مورد بحث میباشد.
ب) برزخ در اصطلاح
معنای اصطلاحی برزخ از معنای لغوی آن گرفته شده است. تفاوت معنای اصطلاحی و لغوی در این است که برزخ در لغت عام است و به هر نوع حائل و فاصله اطلاق میشود؛ امّا در اصطلاح به یک فاصله خاص گفته میشود. در این زمینه شاید بهترین تعریف این باشد که بگوییم: برزخ فاصله بین دنیا و آخرت از هنگام مرگ تا برانگیخته شدن در روز قیامت است و در مواردی، حائل میان عالم دنیا و عصر رجعت است.
علّت نامگذاری برزخ این است که میان دنیا و قیامت واقع شده است و در مواردی حائل و حدّ میان عالم دنیا و دوران رجعتِ رجعتکنندگان قرار میگیرد. مقصود ما از برزخ، معنای اصطلاحی آن که از قرآن و روایات استفاده میشود میباشد.
در قرآن کریم آمده:
{حَتَّی إِذا جاءَ أحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّی أعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَکْتُ کَلاَّ إِنَّها کَلِمَهٌ هُوَ قائِلُها وَمِن وَرَائهِم بَرْزَخٌ إِلىَ یَوْمِ یُبْعَثُون}.([۴])
تا زمانى که یکى از آنان را مرگ در رسد، مىگوید: پروردگارا! مرا [براى جبران گناهان و تقصیرهایى که از من سر زده به دنیا] بازگردان. امید است در [برابر] آنچه [از عمر، مال و ثروت در دنیا] واگذاشتهام کار شایستهاى انجام دهم. [به او مىگویند:] این چنین نیست [که مىگویى] بدون تردید این سخنى بىفایده است که او گوینده آن است، و از جلوی آنها برزخی است تا روزی که برانگیخته میشوند.
کلمه (وراء)، هم به معنی پشت سر گفته میشود هم به معنی پیش رو، در قرآن به هر دو معنا استعمال شده است، در این آیه کلمه (وراء) به معنای جلو اطلاق میشود و کلمه «الی یوم یبعثون» هم قرینه بر این معنا است. مانند آیه
{وَکانَ وَراءَهُمْ مَلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفینَهٍ غَصْباً}.([۵])
پیشاپیش آنان پادشاهى بود که هر کشتى (درستى) را به زور مىگرفت.
که وراء در این آیه به معنای پیشاپیش و جلو استعمال شده است.
البتّه میتوان گفت به دلیل همین آیه و روایات بسیار، که واژه برزخ در متن آنها آمده است به جهان بعد از مرگ تا روز قیامت یا تا عصر رجعت، عالم برزخ گفته میشود. ناگفته نماند برزخ عالمی است که نه مادّه محض است و نه تجرّد خالص. یعنی در مرز مشترک مادّه و تجرّد قرار دارد که بعداً بحث خواهیم نمود.
در قرآن مجید علاوه بر آیه بالا، آیات متعدّدی درباره عالم برزخ وجود دارد که با صراحت یا اشاره، سخن از عالم برزخ به میان آورده است. که در بحث بهشت و جهنّم برزخی به طور مفصل ذکر خواهد شد. در اینجا برای آشنایی بیشتر با جهان برزخ و ویژگیهای آن، به ذکر چند نمونه از روایات، ـ با شرح کوتاهی پیرامون پارهای از آنها ـ میپردازیم.
۱٫ امیرمومنان(علیه السلام) در نهج البلاغه با بیان روشن و سخن پند آمیز در رابطه با پادشاهان و کسانی که در دنیا دارای مقام و اعتباری بودند، میفرماید:
الَّذِینَ کَانَتْ لَهُمْ مَقَاوِمُ الْعِزِّ وَحَلَبَاتُ الْفَخْرِ مُلُوکاً وَسُوَقاً سَلَکُوا فی بُطُونِ الْبَرْزَخِ سَبِیلاً، سُلِّطَتِ الأرْضُ عَلَیْهِم، فَأَکَلَتْ مِنْ لُحُومِهِمْ، وَشَرِبَتْ مِنْ دِمَائِهِمْ… .([۶])
در حالیکه آنها دارای عزّت پایدار، و درجات والای افتخار بودند، پادشاهان حاکم، یا رعیت سرفراز بودند که سرانجام به درون برزخ راه یافتند و زمین آنها را در خود فرو گرفت و از گوشت بدنهای آنان خورد و از خون آنان نوشید، پس در شکاف گورها بیجان و بدون حرکت پنهان ماندهاند، نه از دگرگونیها نگرانند، و نه از زلزلههای ترسناک و نه از فریادهای سخت هراسی دارند.
در اینجا آن حضرت برزخ را به معنای قبر گرفتهاند؛ چون میفرماید: در درون برزخ آرمیدند؛ وشاید فاصله بین میّت و اهل دنیا، یا فاصله بین دنیا و آخرت مراد باشد.
۲٫ از امام صادق(علیه السلام) سؤال شد: «وَمَا الْبَرْزَخُ؟» برزخ چیست؟ «قَال: الْقَبْرُ مُنْذُ حِینِ مَوْتِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ»([7])؛ آن حضرت فرمود: مقصود از برزخ، قبر انسان است از لحظه مرگ تا روز رستاخیز.
۳٫ و مقصود از قبر در روایتی از امام سجّاد(علیه السلام) آمده است که:
إِنَّ الْقَبْرَ رَوْضَهٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّهِ أوْ حُفْرَهٌ مِنْ حُفَرِ النِّیرَانِ.([۸])
قبر (برزخ) باغی از باغهای بهشت یا گودالی از گودالهای آتش است.
۴٫ در روایت دیگری آمده است که رسول اکرم(صلی الله علیه و آله ) فرمودند:
إِنَّ الْقَبْرَ اوّل مَنَازِلِ الآخِرَهِ فَإِنْ نَجَا مِنْهُ فَمَا بَعْدَهُ أیْسَرُ مِنْهُ وَ إِنْ لَمْ یَنْجُ مِنْهُ فَمْا بَعْدَهُ لَیْسَ أقَلَّ مِنْه.([۹])
همانا قبر، نخستین منزل آخرت است، اگر انسان در این منزل نجات یابد، حوادث بعد از آن، آسانتر از آن است و اگر در این منزل نجات نیابد، سختی حوادث بعد از آن، کمتر از آن نیست.
۵٫ همچنین پیامبر(صلی الله علیه و آله ) در جای دیگری میفرمایند:
مَنْ مَاتَ فَقَدْ قَامَتْ قِیَامَتُه.
هر کس بمیرد، قیامت او بر پا شده است.([۱۰])
خلاصه قبل از دادگاه عظیم قیامت،ـ که یک دادگاه نهایی و همه جانبه استـ دادگاه دیگری در چند قدمی ما قرار دارد که گاهی از آن به «قیامت صُغری» یاد میشود که دادگاه بسیار سخت و زودرسی است برای مجرمان و دادگاه بسیار شیرین و زودرسی است برای مؤمنان راستین، آنانکه درست میاندیشند و اسیر هوسهای مادّی دنیا نیستند. خود را برای این سفر نزدیک، آماده مینمایند، ولی آنانکه غافل و مغرورند، بدانند که عذاب سخت عالم برزخ، در انتظار آنها است.
بنابراین میتوان گفت: یکی از ضروریات دین اسلام آن است که در بدن هر یک از انسانها روح مستقلّی وجود دارد که به وقت مرگ از بدن خارج شده و در دنیا باقی میماند و چون روز قیامت فرا رسد، بدنها از خاک روییده و روح هر کس به بدن خود برمیگردد تا آماده حساب در پیشگاه عدالت باشد.
در پایان این گفتار، توجّه شما خوانندگان عزیز را به تشبیه برزخ با دنیا که پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله ) با تعبیری بسیار زیبا و دقیق، ترسیم نموده است، جلب میکنیم:
إنّ مثل المؤمن فی الدّنیا کمثل الجنین من بطن امّه؛ اذا خرج من بطنها، بکی علی مخرجه؛ حتّی اذا رأی الضوء لا یحب أن یرجع إلی بطن امّه، فکذلک المؤمن یجزع من الموت؛ فذا أفضی الی ربّه، لم یحبّ أن یرجع إلی الدّنیا، کما لا یحبّ الجنین أن یرجع الی مکانه.([۱۱])
مثال مؤمن در دنیا، مثل جنین است در شکم مادر [چنان به آن خو گرفته است که گویی عالمی برتر و باصفاتر از آن نیست]. از این رو پس از پایان عمر آن جهان، با اکراه و سختی، همراه با ترس و گریه، دل از آن مکان میکند.
پس از اندکی که با این جهان انس گرفت، دیگر میل بازگشت به وطن نه ماهه خویش را ندارد.
مؤمن نیز چنان به دنیا خو گرفته است که دل کندن از آن، برایش سخت و مرگ بر او ناپسند است؛ امّا پس از مرگ، وقتی چشمش به جمال نعمتهای فرح بخش و دل انگیز برزخی روشن شد، به هیچ وجه حاضر نیست به وطن چند ده ساله خویش بازگردد.
مرحوم فیض کاشانی، با استفاده از روایات، دنیا و برزخ را چنین تشبیه نموده است:
یکون الدّنیا بالاضافه إلیه کالسّجن والمضیق ویکون مثاله کالمحبوس فی بیت مظلم، فتح له باب الی بستان واسع الاکناف، لا یبلغ طرفه اقصاه، فیه انواع الأشجار والأزهار والثّمار فلا یشتهی العود الی السجن المظلم.([۱۲])
دنیا، همچون زندان تنگی است و انسان در آن خانه تاریک حبس میباشد. دری برای او به سوی بستان وسیع و گستردهای باز میشود که کسی توان دیدن اطرافش را ندارد. در آن انواع درختان، گلهای زیبای عطرآگین و میوههایی است. پس هیچ کس میل به بازگشت به آن زندان تاریک را ندارد.
به هر حال آنچه مسلم و قطعی است اینکه: فاصله میان این جهان و روز رستاخیز جهان سومی وجود دارد به نام «برزخ» که ارواح همه انسانها پس از مرگ تا روز قیامت در آن قرار میگیرند. البته از جزئیات آن جهان آگاهی زیادی نداریم و نمیتوانیم داشته باشیم، ولی اینقدر میدانیم که ارواح نیکان و صالحانی که در درجات بالا قرار دارند در آن جهان، متنعم به نعمتهای فراوانی هستند و نیز ارواح ظالمان و طاغوتها و حامیان آنها در آن جهان معذبند.
[۱]) راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص ۱۱۸٫
[۲]) فرقان/ ۵۳٫
[۳]) الرحمن/۱۹ـ۲۰٫
[۴]) مؤمنون/۱۰۰ـ۹۹٫
[۵]) کهف/ ۷۹٫
[۶]) نهج البلاغه، خطبه ۲۲۱٫ ابن ابی الحدید میگوید: از روزی که این خطبه را یافتم، تا کنون پنجاه سال است حدود هزار بار آن را خواندم و در هر بار، در دلم ترس، لرزش و پندپذیری تازه بوجود آمد. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۱، ص ۱۵۳٫
[۷]) بحار الانوار، ج ۶، ص۲۶۷٫
[۸]) همان، ص۲۱۴٫
[۹]) همان، ص ۲۴۲٫
[۱۰]) همان، ج ۵۸، ص ۷٫
[۱۱]) همان، ص ۲۹۹٫
[۱۲]) المحجّهًْ البیضاء، ج۸، ص ۲۹۸٫