ولایت کلمه ای است که بسیار شنیده ایم و در اهمیت آن همین بس که اتمام دین با ولایت است و ناامیدی کفار از سلطه بر مسلمین تنها پس از ابلاغ آن تحقق می یابد و تک تک اعمال تنها و تنها پس از قبول ولایت ائمه است که مورد قبول واقع می شود . ولی آیا تنها با گفتن و ادعا کردن پذیرش ولایت محقق می گردد و این همه آثار برآن بار می شود ؟ برای رسیدن به جواب باید مروری داشت بر معنا و مفهوم ولایت و چگونگی حضور آن در وجود انسان و جامعه . شؤون اصلی انسان را می توان سه چیز دانست: ۱.شناخت ۲.عواطف و میل ها ۳. کنش ها که حاصل جمع و برآیند دو مورد قبلی یعنی بینش و گرایش است. هر گاه ماده «و ل ی »در مورد دو انسان بکار رود به آن معنی است که آنها تا بدان حد به یکدیگر نزدیک شده اند که در امور سه گانه فوق یکی گشته اند یعنی شناخت ها و معرفت های ایشان شبیه هم است عواطف و احساست آنها به هم آمیخته شده و یکدیگر را دوست دارند و در نهایت رفتارشان نیز مشابه هم است مفهوم حقیقی ولایت بیانگر چنین رابطه تنگاتنگ و هماهنگی است . بنابراین کسی که ولایت دارد که ولی را بشناسد ؛و فراتر از آن با فکر و عمل ولی آشنا باشد و با او همفکر شود و عملش را با عمل ولی هم جهت و هماهنگ کند و دنبال او راه بیفتد و خودش را از نظر فکری و عملی پیوسته با ولی بخواند . ولایت سه بعد دارد:حفظ پیوندهای داخلی و قطع پیوند و وابستگی به قطب های متضاد خارجی و حفظ ارتباط دائمی و عمیق با قلب پیکر اسلامی و قلب امت اسلامی یعنی امام و رهبر که دو مورد قبلی نیز بدون استمرار و تحقق سومی امکان پذیر نیست . ضرورت و اهمیت ولایت فلسفه نبوت تعلیم و تربیت انسان هاست. اما این تعلیم و تربیت نه تک تک صورت می گیرد و نه با بنای یک مکتب علمی و فلسفی بلکه پیامبر کاری استوارتر و ریشه دارتر ارائه می کند و آن ساختن یک کارخانه انسان سازی به نام جامعه اسلامی است. جامعه اسلامی یعنی آن جامعه و تمدنی که در رأس آن جامعه اسلامی یعنی آن جامعه و تمدنی که در رأس آن جامعه خدا حکومت می کند ؛قوانین جامعه قوانین الهی است . عزل و نصب ها بر حسب فرمان اوست . تشکیلات را دین خدا به وجود می آورد در این جامعه هر که بیاید به سوی انسانیت سوق داده می شود اگر هم انسان کامل نشود مجبور است به رفتار انسان ها حرکت کند .برای این کار به یک جمع بهم پیوسته متحد نیاز است که از اعماق قلب به آن مؤمن بوده با گام هایی استوار در پی تحقق آن باشند . برای این که اینها در دیگر جریان ها هضم نشوند و بتوانند رسالت خودشان را انجام دهند باید هر چه بیشتر با هم متحد باشند و از دیگران بگسلند جامعه اگر بخواهد همه نیروهایش در یک جهت به کار افتد و هیچ از نیروهایش هرز نرود و تمام نیروهایش به صورت یک قدرت درآید به یک قدرت متمرکز نیاز دارد که البته شرایطی را هم باید داشته باشد. باید آگاه و بصیر باشد و از هیچ چیز در راه خدا نهراسد. و این همه تأکید بر روی ولایت برای تحقق چنین هدفی است . چرا که تنها در سایه چنین حکومتی می توان با تمام امکانات و انرژی ها و نیروها و قدرت ها و استعداد ها کاملا در اختیار خدا بود و مسلمان زیستن معنی ای جز این ندارد که انسان با تمام وجودش ،مالش ،جانش و اندیشه اش همه در اختیار خدا باشد . اما آن هنگام که ولایت طاغوت در جامعه ای و بر انسان هایی حکمفرمایی می کند همه انرژی ها و استعداد ها در راه فساد و انحطاط بشر به کار گرفته می شود. البته در چنین شرایطی افرادی محدود در گوشه و کنار می توانند با پذیرش ولایت و هماهنگی با امام امت از این همه انحطاط مصون بمانند اما بهره کامل انسان ها از استعداد هایشان تنها در جامعه ای با ولایت الهی امکان پذیر می شود . و شاید این دلیلی باشد بر این همه اصرار و تبلیغ و سخن گفتن از انتظار در ادیان مختلف . ولایتمداری نیازمند دو عامل مهم باید توجه داشت که ولایت الهی و ولایت پیامبر اسلام و ائمه اطهار دارای مراتب مختلفی است و برای رسیدن به بالاترین مراتب این ولایت به دو چیز نیاز است : ۱.معرفت و شناخت ۲. اراده قوی و التزام عملی به عبارت دیگر انسان برای درآمدن در زمره حزب الله و اهل ولایت نیازمند دو توفیق از ناحیه خداست یکی در کسب معرفت و شناخت و دیگری توفیق عمل به معرفت کسب شده یکی از امتحان های دشوار الهی نیز در مقام عمل آنگاه ظاهر می شود که منافع و لذت های زندگی دنیوی یک شخص با اعتقاداتش هم خوانی و هم سویی نداشته باشد. در چنین جایی زمینه برای امتحان از صداقت ادعا فراهم می آید که آیا منفعت و لذت خویش را مقدم می دارد و یا بدان چه به آن ایمان آورده ملتزم می شود . البته تأثیر رعایت کردن و ولایت پذیری از امام امت جز پیروزی و غلبه بر شرک و کفر نیست که «مَن یَتَوَل الله و رَسولَه وَ الَّذینَ آمَنوا فَإِنَّ حِزبَ اللهِ هُمُ الغالِبونَ» منبع: ماهنامه فرهنگی اجتماعی دیدار شماره ۱۱۰