پرداخت زکات

پرداخت زکات
امام صادق (ع) فرمود: «شِیعَتُنا اَهلُ الوَرَعِ والاِجتِهادِ… و یزَکونَ اَموالَهُم»؛ «شیعیان ما اهل ورع و کوشش در راه خدایند و کسانی‌اند که اموالشان را پاک می‌نمایند». [۱]
امام رضا (ع) نیز فرمود: «شیعَتُنا اَلَّذینَ یقیمُونَ الصَّلاهَ و یؤتُونَ الزَّکاهَ»؛ «شیعیان ما کسانی‌اند که نماز را اقامه می‌کنند و زکات را می‌پردازند». [۲]
زکات چیست؟
زکات در لغت به معنای برگزیده شی‌ء، رشد، رشد و نمو کردن، پاکیزه و پاکیزه گردانیدن است. [۳] و در اصطلاح فقه اسلامی به مقدار مالی گفته می‌شود که فرد مسلمان باید از برخی ثروت و اموال خود از قبیل: گندم، جو، طلا، نقره، گاو و گوسفند خارج کند تا در مصارف مخصوصی همچون رفع نیازمندی فقرا، مستمندان، بدهکاران و دیگر راههای خیر هزینه گردد. [۴]
زکات؛ یکی از واجبات و ضروریات دین اسلام است که خداوند متعال پرداخت آن را بر مسلمانان، همانند دیگر موحدان ادیان الهی، واجب نموده است و آنان موظف‌اند هر سال بخشی از اموال خود را که در کتب فقهی حدود و مقدار آن مشخص شده، از اموال خود جدا نمایند و در مصارفی که شرع و حکومت اسلامی آن را تعیین کرده به مصرف برسانند. البته زکات به اموال اختصاص ندارد؛ بلکه بسیاری از امور و اعمال را نیز شامل می‌شود که به یک روایت در مورد محدوده و گستردگی زکات اشاره می‌نماییم.
امام صادق (ع) می‌فرماید:«برای هر جزئی از اجزای بدن تو زکات واجبی برای خداوند است؛ بلکه برای محل رویش هر مویی از موهای بدنت و بلکه برای هر لحظه‌ای از لحظات عمر تو زکات واجبی است! پس زکات چشم، نگاه عبرت‌آمیز و چشم‌پوشی از شهوات است… . و زکات گوش، گوش فرادادن به علم و حکمت و قرآن است و نیز آنچه برای دین مفید است، مانند موعظه و نصیحت و آنچه مایه نجات توست و گوش ندادن به ضد این امور، مانند دروغ و غیبت و مانند آن‌ها، و زکات زبان، نصیحت نمودن مسلمانان و بیدار کردن غافلان و تسبیح و ذکر فراوان و غیر این امور است و زکات دست، بذل و بخشش و سخاوت از آنچه خدا به تو داده می‌باشد و زکات پا، تلاش در جهت ایفای حقوق الهی است؛ مانند دیدار با صالحان و مجالس ذکر و اصلاح مردم و صله رحم و جهاد در راه خدا و آنچه در آن صلاح قلب و سلامتی دین تو است…». [۵]
بر اساس روایت فوق و روایات فراوان دیگری که در این مورد وارد شده است [۶] هر نعمتی که خداوند به انسان داده، زکاتی دارد، هریک ازاعضای بدن انسان زکاتی دارد، نیرو و سلامتی انسان زکاتی دارد، عقل و علم انسان زکاتی دارد، آبروی انسان زکاتی دارد، مال و ثروت انسان زکاتی دارد که انسان وظیفه دارد آن را در راه کمک به نیازمندان و راه‌هایی که خداوند به آن سفارش کرده هزینه نماید؛ بنابراین زکات از این دیدگاه فراتر از زکات اموال است؛ لیکن بحث ما در این موضوع بیشتر مربوط به زکات اموال است؛ هرچند برخی آیات و روایاتی که در این موضوع به آن‌ها استناد می‌شود، فراتر از زکات مال است.
علت تشریع زکات
از آنجا که اسلام؛ آخرین، جامع‌ترین و کامل‌ترین ادیان الهی است، تمام نیازهای بشر را در نظر گرفته و بر اساس آن احکام و دستورهای خاصی را بیان نموده است.
یکی از احکام و قوانین اسلام که براساس نیازهای افراد جامعه اسلامی تشریع شده، پرداخت زکات است؛ اما اینکه اسلام براساس چه نیازی زکات را بر عموم مسلمانان واجب نموده و علت پرداخت آن چیست؟ علل و عوامل متعددی ذکر گردیده است که ما به عمده‌ترین علت‌های آن اشاره می‌کنیم
۱. فقرزدایی از جامعه:
شکی نیست که در هر جامعه افرادی از کار افتاده، بیمار، یتیم، بی‌سرپرست، معلول و امثال این‌ها وجود دارند که زمینه کسب و کار برای آنان مهیا نیست و یا اینکه به طور کلی توان کار کردن و کسب درآمد از آنان سلب گردیده است و از طرفی اینان نیز همانند دیگران به غذا، لباس و مسکن احتیاج دارند و مخارج این قشر عظیم جامعه آبرومندانه تأمین گردد. یکی از راه‌هایی که اسلام برای تأمین نیازهای این گروه از جامعه در نظر گرفته، تشریع زکات است.
امام صادق (ع) می‌فرماید:«إِنَّ اللّهَ عَزَّوجَلَّ فَرَضَ الزَّکاهَ کما فَرَضَ الصَّلاهَ… و ذلک أَنَّ اللّهَ عَزَّوجَلَّ فَرَضَ لِلفُقَراءِ فی اَموالِ الأَغنِیاءِ ما یکتَفُونَ بِهِ و لَو عَلِمَ أَنَّ الَّذی فَرَضَ لَهُم لَم یکفِهِم لَزادَهُم فَاِنَّما یؤتی الفُقَراءُ فِیما أتَوا مِن مَنعِ مَن مَنَعَهُم حُقُوقَهُم لا مِن الفَریضَهِ»؛ «همانا خدای ـ عزوجل‌ـ زکات را واجب نمود؛ چنان که نماز را واجب نمود (سپس در مورد علت تشریع زکات فرمود:) همانا خداوند بزرگ از مال اغنیا حقی برای فقرا به اندازه‌ای که آنان را کفایت کند مقرر فرموده و اگر آن مقدار که معین کرده کفایت نمی‌کرد سهم فقرا را از زکات بیشتر قرار می‌داد. آنچه بر سر فقرا از بدبختی و فلاکت آمده به علت کوتاهی و بخل کسانی است که حق فقرا را نمی‌دهند؛ نه به جهت مقداری که خدا واجب نموده است». [۷]
آن حضرت در روایتی دیگر فرمود:
«لَوأَنَّ النّاسَ اَدَّوا زَکاهَ اَموالِهِم ما بَقِی مُسلِمٌ فَقیرا مُحتاجا… و إِنَّ النّاسَ مَا افتَقَرُوا و لا اِحتاجُوا و لا جاعُوا و لا عَرُوا إلاّ بِذُنُوبِ الاَغنِیاءِ»؛
«اگر همه مردم زکات اموال خود را می‌پرداختند، هیچ مسلمان فقیر و محتاجی باقی نمی‌ماند؛ و مردم، فقیر و محتاج و گرسنه و برهنه نشده‌اند، مگر به سبب گناه ثروتمندان». [۸]
۲. حفظ اموال و جان‌ها:
یکی دیگر از علل تشریع زکات، حفظ اموال اغنیا و نیز نفوس و جان مسلمانان است. قرآن کریم می‌فرماید:
«واَنفِقوا فی سَبیلِ اللّهِ ولا تُلقوا بِاَیدیکم اِلَی التَّهلُکهِ»؛ «در راه خدا انفاق نمایید (و با ترک انفاق و زکات) خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید». [۹]از علی (ع) نقل نیز شده است که فرمود:
«ما هَلَک مالٌ فی بَرٍّ و لا بَحرٍ إلاّ لِمَنعِ الزَّکاهِ مِنهُ؛ فَحَصِّنُوا اَموالَکم بِالزَّکاهِ»؛ «هیچ مالی در خشکی یا دریا جز به خاطر منع زکات آن از بین نمی‌رود. پس اموالتان را با پرداخت زکات حفظ کنید». [۱۰]
حفظ اموال و نفوس با پرداخت زکات به دو صورت و دو روش متصور است:
صورت اول:این است که عدم پرداخت زکات از سوی اغنیا موجب گسترش فقر در جامعه می‌گردد و این امر باعث می‌شود که برخی از فقرا برای رفع احتیاجات و سیر کردن شکمشان به سوی اموال و نفوس اغنیا دست دراز کنند و اموال و جان‌های آنان را در معرض خطر قرار دهند؛ چنان که اکنون در جامعه ملاحظه می‌کنیم که منشأ بسیاری از دزدی‌ها و آدمکشی‌ها فقر و نداری افراد است و اگر اغنیا زکات و خمس اموال خود را پرداخت نمایند، بی‌تردید جلوی اینگونه سرقت‌ها و آدم‌کشی‌ها گرفته خواهد شد. در تفسیر نمونه، ذیل آیه فوق آمده است:
«یک حقیقت کلی و اجتماعی را می‌توان از این آیه استفاده کرد و آن اینکه انفاق به طور کلی سبب می‌شود که افراد اجتماع از هلاکت رهایی یابند و به عکس، هنگامی که انفاق فراموش شود و ثروت‌ها در یک قطب اجتماع جمع شود اکثریتی محروم و بی‌نوا به وجود می‌آیند و دیری نخواهد گذشت که یک انفجار عظیم در اجتماع به وجود می‌آید که نفوس و اموال سرمایه داران در آتش انقلاب خواهد سوخت؛ بنابراین، انفاق قبل از آنکه به حال محرومان مفید باشد به نفع سرمایه‌داران است؛ یعنی تعدیل ثروت، حافظ ثروت است». [۱۱]
صورت دوم:حفظ آن از سوی خداوند است؛ به این معنا که خداوند اموال و جان‌هایی را که زکات آن پرداخت شده حفظ کرده و آن را از آفات و بلایا مصون نگه می‌دارد. پیامبر اکرم (ص) در این باره می‌فرماید:«لا تَزالُوا اُمَّتی بِخَیرٍ ما لَم یتَخاوَنُوا… و آتُوا الزَّکاهَ و إِذا لَم یفعَلُوا ذلِک ابتَلُوا بِالقَحطِ والسِّنینَ؛«امت من پیوسته در سلامتی و خیر خواهند بود تا هنگامی که خیانت نورزند و زکات اموالشان را پرداخت نمایند و هرگاه این امور را ترک کردند خداوند آنان را به قحطی و گرسنگی مبتلا می‌نماید». [۱۲]
۳. تطهیر اموال و تزکیه نفوس:
خداوند متعال روزی هر یک از بندگانش را از راهی خاص مقدر کرده است؛ برخی را از راه کار و کوشش، برخی را از راه اعطا و بخشش دیگران و گروهی را از راه‌هایی دیگر. اما خداوند روزی فقرا و مستمندان را به عللی در اموال اغنیا قرار داده است و فقرا در ثروت اغنیا شریک‌اند. قرآن در این باره می‌گوید:«والَّذینَ فی اَمولِهِم حَقٌّ مَعلوم لِلسّالِ والمَحروم»؛ «کسانی که در اموالشان حق معلومی برای درخواست کننده و محروم هست». [۱۳]مقصود از «حق معلوم» در این آیه، زکات، خمس و دیگر حقوق واجب یا مستحبی است که فقرا در اموال و دیگر سرمایه‌های اغنیا دارند. [۱۴] بنابراین، اغنیا و ثروتمندان موظف‌اند این حقوق را به اهل و صاحبان آن بپردازند که پس از خارج کردن حق آن‌ها مال و ثروتشان تطهیر و پاک می‌گردد. همچنین پرداخت زکات موجب تزکیه و تطهیر نفوس فرد و جامعه نیز می‌شود.
قرآن در این باره خطاب به پیامبر اسلام (ص) می‌فرماید:«خُذ مِن اَمولِهِم صَدَقَهً تُطَهِّرُهُم وتُزَکیهِم بِها»؛ «از اموال آنان زکات بگیر تا به وسیله آن آن‌ها را پاک نموده و پرورش دهی». [۱۵]از جمله رذایل اخلاقی که در وجود بسیاری از انسان‌ها قرار دارد؛ حب مال، دنیاپرستی و بخل است و پرداخت زکات و گذشت انسان از بخشی از اموال خود باعث می‌شود، دلبستگی او به دنیا و اموال دنیا از بین برود و نفس انسان از این رذایل پاک گردد؛ ضمن اینکه جامعه هم از بسیاری از آلودگیها و رذایل اخلاقی که دلیل آن فقر و نداری گروهی از انسان‌ها است، پاک می‌شود.
۴. آزمایش مؤمنان:
یکی از سنت‌های الهی برای شناخت مؤمنان واقعی از غیر واقعی و افراد راستگو از دروغگو امتحان است. ممکن است بسیاری از مردم در مقام ادعا خود را برترین و مؤمن‌ترین افراد بدانند و خود را انسان‌های مجاهد و فداکار و بنده واقعی خدا معرفی نمایند، اما هنگام عمل که می‌رسد روشن می‌شود که سخنان آنان ادعایی بیش نبوده و آن‌گونه که ادعا می‌کردند نیستند؛ به همین جهت خداوند برای اینکه نیات و صفات درونی افراد بر خود آنان و دیگران آشکار گردد و قدر و منزلت هر فرد به اندازه‌ای که هست سنجیده و مشخص شود، در طول دوران حیات انسان‌ها آنان را بارها آزمایش می‌کند.
خداوند متعال در سوره عنکبوت می‌فرماید:«اَحَسِبَ النّاسُ اَن یترَکوا اَن یقولوا ءامَنّا وهُم لا یفتَنون * ولَقَد فَتَنَّا الَّذینَ مِن قَبلِهِم فَلَیعلَمَنَّ اللّهُ الَّذینَ صَدَقوا ولَیعلَمَنَّ الکـذِبین»؛ «آیا مردم گمان کرده‌اند همین که بگویند ایمان آورده‌ایم به حال خود رها می‌شوند و آزمایش نخواهند شد. ما کسانی را که پیش از آنان بودند، آزمودیم و علم خداوند باید در مورد کسانی که راست می‌گویند و کسانی که دروغ می‌گویند، تحقق یابد». [۱۶]
هر انسانی به طریقی خاص و به تناسب موقعیت و نعمت‌هایی که خداوند به او داده، امتحان و آزمایش می‌شود؛ گاه خداوند برای امتحان، فرزندِ کسی را می‌گیرد، به کسی دیگر فرزند یا فرزندانی می‌دهد، مالی را از دیگری می‌گیرد، به آن دیگری مالی می‌دهد، برخی را به مرض مبتلا می‌نماید و انواع روش‌ها و راههای دیگر و یکی از این راه‌ها، آزمایش از طریق گرفتن اموال است که برای تحقق این هدف، اسلام پرداخت زکات، خمس و انفاق‌های واجب و مستحب دیگر را تشریع نموده است.
امام رضا (ع) در این‌باره می‌فرماید:«إِنَّ عِلَّهَ الزَّکاهِ مِن أجلِ قُوتِ الفُقَراءِ و تَحصینِ اَموالِ الاَغنِیاءِ؛ لِأَنَّ اللّهَ عَزَّوَجلَّ کلَّفَ اَهلَ الصِّحَّهِ القِیامَ بِشَأنِ اَهلِ الزَّمانَهِ والبَلوی، کما قالَ اللّهُ تَعالی: «لَتُبلَوُنَّ فی اَمولِکم واَنفُسِکم»[۱۷] فی اَموالِکم اِخراجُ الزَّکاهِ …»؛ «علت تشریع زکات از سوی خداوند، فراهم کردن روزی فقرا و حفظ اموال اغنیاست؛ زیرا خداوند متعال انسان‌های سالم و صحیح را مکلف نموده که برای برآوردن نیازهای افراد مریض و زمین‌گیر قیام نمایند؛ همچنان که خداوند متعال می‌گوید: به یقین همه شما در اموال و جان‌هایتان آزمایش می‌شوید و آزمایش در اموال، پرداخت زکات است». [۱۸]
منابع
[۱]. بحارالانوار، ج ۸، ص ۵۹. [۲]. وسائل‌الشیعه، ج ۴، ص ۵۷. [۳]. مجمع‌البحرین، ج ۱، ص ۲۸۱؛ مفردات، راغب، ص ۳۸۰، «زکو».[۴]. مصطلحات الفقه، ص ۲۸۰ ـ ۲۸۷. [۵]. مستدرک الوسائل، ج ۷، ص ۴۵. [۶]. همان، ص ۴۶ ـ ۴۸؛ عیون الحکم والمواعظ، ص ۲۷۵. [۷]. علل‌الشرایع، ج ۲، ص ۳۶۹؛ بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۱۸ – ۱۹. [۸]. وسائل‌الشیعه، ج ۹، ص ۱۲. [۹]. بقره ۲ ۱۹۵. [۱۰]. مستدرک‌الوسائل، ج ۷، ص ۲۲. [۱۱]. تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۲۲. [۱۲]. وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۹۵. [۱۳]. معارج ۷۰ ۲۴ – ۲۵. [۱۴]. مجمع البیان، ج ۹ ـ ۱۰، ص ۵۳۵؛ الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۸، ص ۲۹۱. [۱۵]. توبه ۹ ۱۰۳. [۱۶]. عنکبوت ۲۹ ۲ – ۳. [۱۷]. آل‌عمران ۳ ۱۸۶. [۱۸]. وسائل‌الشیعه، ج ۹، ص ۱۲؛ علل الشرایع، ج ۲، ص ۳۶۹.
 
برگرفته از کتاب”سیمای شیعه از نگاه اهل بیت” نوشته ی سید جعفر صادقی فدکی
اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی
 
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.