پیشینهی تاریخی شیعیان در کویت
مقدمه
حضور شیعیان کویت را باید در حضور شیعیان خلیج فارس جستجو کرد، زیرا جغرافیای سیاسی شیعیان در این منطقه از اهمیت خاصی برخوردار است. مطالعه سیر تاریخی زندگی سیاسی و اجتماعی شیعیان خلیج فارس، مشخص میسازد آنچه اینک تحت عنوان (رستاخیز شیعه) رخ مینماید، در واقع یک واکنش و اعتراض به محرومیتهایی است که در طول تاریخ همواره بر آنان تحمیل شده است. البته نباید فراموش کرد که رستاخیز شیعی نوعی واکنش تدافعی در برابر هجوم و سیطره فرهنگ غرب و فراگستردن آن به دیگر نقاط جهان، به ویژه جوامع اسلامی نیز به شمار میآید.([۱])
قرن بیستم برای تمام شیعیان عرب، قرن بیداری طردشدگان است، در جهان عربی که مدتهای طولانی تحت سیطرۀ اهل تسنّن بوده (خواه در زمان خلفا یا بعدها در زمان امپراطوری عثمانی)، شیعیان تحت شکنجه، اخراج و اغلب اوقات جزء فقراء بودند. بیداری این طردشدگان در جهان عرب، پیامدهای سنگینی برای ثبات رژیمهای موجود دارد زیرا حس مبارزهطلبی در میان شیعیان در حال بیداری است.([۲])
منطقه خلیج فارس از نظر جغرافیایی عمدتاً شیعه مذهب است و باید گفت که در منطقهای که دربرگیرندهی قسمت اعظم ذخائر نفتی خاورمیانه است، تشیع عربی در مناطق فوقالعاده حساس ژئوپولتیکی حضور دارد.([۳])
جهان تشیع بعد از قرنها خواب و تجزیه، علی رغم اقدامات کنونی در جهت تکقطبی شدن و تحرکگرایی، در حال بیداری است. تشیع در مقابل جهان غرب به پا خواسته که به اعتقاد شیعیان چه درست و چه نادرست، در برابر مسلط کردن نه تنها غیرمسلمانان بر مسلمانان بلکه ثروتمندان بر فقراء، کمر بستهاند.([۴])
شیعیان حاشیه خلیج فارس در یک خط ساحلی که تقریباً تمامی سواحل خلیج فارس را در بردارد، ساکن بوده و با توجه به نفت خیز بودن این سرزمینها به طور کلی میتوان گفت: به لحاظ جغرافیایی، مهمترین بخشهای خلیج فارس در انحصار شیعیان است. این بخشها هم شامل سواحل شمالی (سواحل ایران) و هم سواحل جنوبی است. در بخش جنوب، سواحل عراق، کویت، استانهای شرقی عربستان سعودی، سواحل بحرین و قسمتهایی از سواحل قطر و دبی را در امارات متحده عربی دربرمیگیرد و حتی تا سواحل باطنه دریای عمان نیز امتداد مییابد. به بیان دیگر، خلیج فارس از نظر جغرافیایی مذهبی تحت سلطه شیعیان است.([۵])
شیعیان که به عنوان یک اقلیت مذهبی هستند، بزرگترین مشکل ژئوپلتیکی را برای بیشتر کشورهای این بخش (خلیج فارس) فراهم آوردهاند. این شیعیان به لحاظ سیاسی، اقلیتی طرد شده هستند که در طول سالیان طولانی از محرومیتهای سیاسی، اقتصادی و حتی اجتماعی رنج بردهاند. بیشتر آنان در مناطق حساس ژئوپلتیکی به ویژه مناطق نفتخیز، سکنی گزیدهاند. این حضور از جنبههای مختلف برای دولتهای منطقه، مشکلساز و گاه خطرآفرین است.([۶])
۱ـ تاریخچه جمعیتی شیعیان کویت
استراتژی دولتهای خلیج فارس در قبال شیعیان، در انزوا قرار دادن هرچه بیشتر این اقلیتها بوده است، به گونهای که آنان برای رهایی از فشار گروههای سنی به مناطق دور افتاده و ساحلی پناه بردهاند.([۷])
جمعیت شیعیان کویت در دوران شیخ صباح الأول
از ابتدای تأسیس کویت، اهل تسنّن و اهل تشیع هرکدام براساس گرایش مذهبی خود، با هم زندگی میکردند و نسبت جمعیتی آنان ۵۰ درصد، ۵۰ درصد بوده است. آنان با اطمینان و تفاهم کامل با هم زندگی میکردند و در ساخت این کشور سهیم بودند. (جمال، ۲۰۰۵: ۴۰)
در تاریخ کویت، از مهاجرت شیعیان ایرانی الاصل به جهت اشتغال در بخش تجارت و نیز برای تبادل کالا و تولیدات خود با دیگر کشورها سخن به میان است. این سرزمین که در غرب خلیج فارس واقع شده، از مناطق امن و با ثبات بوده و تجارت و تبادل کالاها در این سرزمین، متداول میباشد و تلاش تجار ایرانی در این سرزمین کوچک، به تجارت این کشور رونق بخشیده است. قشر دوم مهاجران به کویت، در زمان کشف چاههای نفت و ایجاد فرصتهای شغلی و نیاز کویت به نیروی کارگری در حوزه نفتی بر میگردد. شیعیان طبقه متوسط و کارگر، از منطقه شرقی خلیج فارس، جهت اشتغال در این حوزه، به کویت مهاجرت نمودند. (توافق، ۲۰۰۲: ۱۰)
جمعیت شیعیان کویت در اوائل قرن فعلی بر اساس آمار غیر رسمی، ۵۰ درصد بوده و علیرغم اینکه در این مدت زاد و ولد داشتهاند، اما جمعیت آنان به ۴۰ درصد جمعیت کویت کاهش پیدا نموده و علت آن به دو دلیل زیر ذکر شده است:
الف ـ کوچ کردن چادرنشینان عراقی که در فصل تابستان در شمال این سرزمین مستقر بودند و نیز چادرنشینان عربستان سعودی که در فصل تابستان به جنوب این کشور کوچ میکردند، و به دلیل رونق اقتصادی، به این سرزمین مهاجرت و در آن سکونت نمودند.
ب ـ سیاستهای دولت مبنی بر تغییر بافت جمعیتی به نفع خود و اعطای شناسنامه کویتی به این کوچنشینان و قبایل مهاجر که اعمال این سیاست، اثرات منفی بر جمعیت شیعه گذاشت. (توافق، ۲۰۰۲: ۱۰)
در هیچیک از کشورهای عربی خلیج فارس، شیعیان سمتهای عمدهای را در ارتش، نیروهای امنیتی یا مؤسسات خارجی بر عهده ندارند و آنان از ایفای هر نقشی در تدوین سیاست در سطح عالی کشور بر کنار هستند. جمعیت شیعیان کویت از ۲۰٪ کمتر نیست و از ۳۰٪ بیشتر نیست و هیچ مدرک علمی در این زمینه وجود ندارد.([۸])
با انتقال جمع کثیری از اهالی صحرانشین عربستان (بدویها) در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰م. به کویت، آمار شیعیان به حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد کاهش یافته است و براساس تأیید خود شیعیان، آمارهای بیش از ۲۰ تا ۲۵ درصد واقعی نمیباشد.([۹])
۲ـ اصلیت شیعیان کویت
شیعیان کویت در قرن ۱۷ میلادی و نیز در اوایل قرن ۱۸، بر اساس آمار تاریخی در کویت سکونت داشتند. این خانوادههای شیعی شامل: خانواده شمساه، الشمالی، المحمید، بن شیبه، الوزان و عیدی میباشند که در اوائل قرن ۱۷ میلادی به کویت مهاجرت نمودهاند. این شیعیان در جنگ الرقه، با دولت کویت علیه حمله بنی کعب که میخواستند کویت را تصرف کنند، شرکت نمودند و تعدادی از این خانوادههای شیعی من جمله محمد الشمالی و نجم الوزان کشته شدند. هر چند خانوادههای شیعی در کویت، پسر عموهای قبیله بنی کعب، حاکم بصره، بودند، اما جهت دفاع از کویت و حمایت از آن با این قبیله جنگیدند. مشارکت شیعیان کویت با جامعه این کشور به جهت دفاع و حفظ این کشور نوپا، نشاندهنده مشارکت آنان در ثبات و تأسیس این کشور است.([۱۰])
۳ـ فعالیت شیعیان در بخش اقتصادی
در برخی از این کشورها، شیعیان در تلاش بودهاند، ضعف سیاسی خود را با مشارکت در اقتصاد کشور جبران نمایند. اما در برخی مناطق، آنان حتی از فعالیت مؤثر در اقتصاد نیز عقب رانده شدهاند و در مناطق روستایی و دور افتاده به کشاورزی و دامپروری مشغولاند. این گونه محرومیتها به طور عمد از سوی دولتها به این اقلیت تحمیل شده که البته خواست قدرتهای فرا منطقهای نیز در این خط مشیها بیاثر نبوده است.([۱۱])
انگیزه اکثر شیعیان از مهاجرت به این سرزمین، اشتغالگرایی در بخش تجارت بوده است، زیرا تعامل تجاری میان مردم خلیج فارس و مردم سواحل شرقی قاره هند، رواج داشته است و شیعیان در کویت سهم مهمی در توسعه اقتصادی داشتهاند، خانوادههای القلالیف، الندافه و قطان، در صنعت کشتیسازی، خانواده الحداد در حرفه آهنگری، خانواده التناک و الصفار در حرفه حلبیسازی، خانواده الصائغ در حرفه طلاسازی، خانواده الصفار و التناک در حرفهی ظروف سفالی و اثاث منزل، خانواده النعلی در حرفهی خیاطی و خانواده الباذر در طبابت شهرت داشتند. ایجاد این صنعتها و حرفهها توسط شیعیان، صحرانشینهای اطراف این کشور را جذب کرد و آنان در این سرزمین سکونت نمودند.([۱۲])
در دوران تاریخ کویت به دلیل موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد این کشور و نیز قلت منابع طبیعی در این کشور، حرفه تجارت، شریان اصلی اقتصاد این کشور را تشکیل میداد. و به همین دلیل مردم این کشور در این بخش فعال، و برای کسب روزی و ارتزاق، به خارج از کشور رفته و با تمدنهای مختلف مانند کشورهای غرب آسیا و شرق آفریقا آشنا شدند. بازرگانان کویت در کمک و پشتیبانی اقتصاد ملی این کشور نقش ممتاز و به سزایی داشتند و از این طریق، نزد حکام این کشور منزلتی پیدا نموده و سپس در تصمیمگیریهای سیاسی نقش آشکاری در دولت داشتند.([۱۳])
در گذشته تعدادی از تجار شیعه در بخش تجارت مواد غذایی فعال بوده و نمایندگی تعدادی از شرکتهای کشتیرانی را داشته و به تجارت اسلحه مشغول بودند. همچنین تعدادی از خانوادههای تاجر شیعه با حکام آل صباح ارتباط نزدیکی داشتند. در گذشته شیعیان در حرفه کشتیسازی و تجارت خرما اشتغال داشتند و این خرماها را از عراق به هند و شرق آفریقا به اضافه کالاهای دیگر منتقل میکردند.([۱۴])
شیعیان کویت با داشتن نمایندگانی در مجلس، در امور حکومتی این کشور شرکت دارند. آنها همچنین نقش مهمی را در امور اقتصادی و بازرگانی این کشور ایفا میکنند.([۱۵])
وضعیت اقتصادی و فرصتهای شغلی شیعیان کویت از شیعیان دیگر بخشهای خلیج فارس بهتر است.([۱۶])
وضعیت مناسب اقتصادی شیعیان موجب شده تا علاوه بر آنکه پشتیبانیهای مالی فعالیتهای گوناگون اجتماعی، فرهنگی و دینی آنان در داخل کویت به خوبی انجام میشود، مؤسسات خیریه متعددی نیز کمکهای اقتصادی قابل ملاحظهای را در سراسر دنیای اسلام به شیعیان برسانند. برخی از این مؤسسات خیریه در کارنامه عملکرد خود، ساخت صدها مسجد، درمانگاه، مدرسه وحوزه را به ثبت رساندهاند. لازم به ذکر است؛ حضور ایرانیها در چرخه اقتصادی کویت و همکاری با شیعیان، چشمگیر بوده و بسیاری از فعالیتهای اقتصادی از جمله؛ بازار ارز کویت با محوریت ایرانیان سامان یافته است. وضعیت رفاه اقتصادی شیعیان نسبت به سایر شهروندان کویتی قابل قبول و نسبت به دیگر کشورها بسیار مناسبتر است.([۱۷])
شیعیان کویت برخلاف همکیشان خود در بحرین، از موقعیت اجتماعی و اقتصادی مطلوبتری برخوردارند. شواهد نشان میدهد که شیعیان کویت از موقعیت اقتصادی و فرصتهای شغلی بهتری در مقایسه با سایر شیعیان حوزه خلیج فارس برخوردارند. به این ترتیب، میتوان به این جمعبندی رسید که آنان در ساختار سیاسی و اجتماعی کشور جذب گردیدهاند. بخشی از شیعیان کویت را نیروهای اجتماعی تشکیل میدهند که از ایلام مهاجرت کرده و در چندین نسل، حضور خود را تثبیت نمودهاند. شیعیان کویت از مراجع مختلفی پیروی میکنند و از سوی دیگر، دارای رویکرد سیاسی کاملا متنوعی هستند.([۱۸])
۴ـ مشارکت شیعیان در امور دفاعی کویت
الف) جنگ الرقه
دولت کویت در دوران حکومت شیخ عبدالله، حاکم کویت، جهت دفع حمله بنیکعب که حاکم بصره بودند، آماده شد و شیعیان در دفاع از کویت همراه دولت در منطقه الرقه نزدیک جزیره فیلکا با بنیکعب درگیر شدند. در این درگیری، شیعیان کویت با شیعیان بصره جهت دفاع از کویت، جنگیدند. خانوادههای شیعی شرکتکننده در این جنگ، آل الشمالی، آل الوزان، المحمید، بن شیبه، بن نعمه، الصباع و آل عباس الکعبی بودند.([۱۹])
ب) جنگ الصریف ۱۹۰۰م/ ۱۳۱۸ هجری
حکام کویت جهت حفظ این سرزمین با نیروهای مهاجم عربستان در نزدیکی منطقه القصیم عربستان جنگیدند و شیعیان در این جنگ شرکت نمودند و تعدادی از آنان کشته شدند.([۲۰])
پ) جنگ الجهراء
در جنگ الجهراء که نیروهای مهاجم از طرف عربستان بودند و دولت با آنان در منطقه الحمراء درگیر شدند، خیلی از کویتیها کشته شدند. سید مهدی قزوینی از طرف شیعیان کویت با دولت تماس گرفت و آمادگی شیعیان را در دفاع از این سرزمین اعلام نمود. دولت کویت در پاسخ، حفظ منطقه داخلی این سرزمین را به عهده شیعیان واگذار نمود.([۲۱])
۵ـ مشارکت شیعیان در کمک به مردم کویت
در سال ۱۲۴۷ هجری/ ۱۸۵۲ میلادی، مرض وباء در کویت شایع شد و مردم زیادی را گرفتار نمود. در این سرزمین قحطی زیادی اتفاق افتاد و مردم زیادی از گرسنگی در خیابانها میمردند. در اثر آن یکی از شیعیان معروف کویت به نام حاج عبدالنبی معرفی، جهت رفع قحطی، انبارهای خود را که از خرما و شیره پر بود، در مقابل مردم گرسنه باز نموده و مردم را در منطقه حیالشرق در خانه خود، اطعام میکرد. همچنین دو نفر دیگر از شیعیان کویت به نامهای یوسف البدر و یوسف الصبیح، برای اطعام مردم گرسنه، غذا آماده میکردند و از مردم در دیوانیههای خود برای اطعام دعوت میکردند. همچنین کسانی که دیوانیه داشتند از مردم پذیرایی مینمودند. محمد المحمید شیعی در روز، ۲۰ نفر از مردم گرسنه را اطعام میکرد و نیز خانواده آل ابراهیم و حاج عبداللطیف العتیقی و سالمبن سلطان، نقش زیادی در سیرکردن گرسنگان کویتی داشتند.([۲۲])
۶ـ مشارکت شیعیان در امور اجتماعی و سیاسی
در کشور کویت، مشارکت اجتماعی و سیاسی شیعیان در حد بالایی است. مهمتر از همه اینکه شیعیان به کشورشان احساس وابستگی کرده، خود را در آینده آن ذی نفع میدانند (احساسی که در هیچ جای دیگر منطقه وجود ندارد). کویت تقریباً تنها کشور منطقه است که مخالفان، اعم از شیعه و سنی مستقر در خارج از کشور ندارد، با این همه این وضعیت اساساً مطلوب، اشکال ظریف و پیچیده تبعیض را که شیعیان بدان واقفاند و بسیاری از شیعیان نیز وجود آنها را تصدیق میکنند، مخفی نگاه میدارد. شیعیان اکنون در تلاش برای رفع این تبعیضهایند.([۲۳])
کویت به واسطه برگزاری انتخابات، نوع مناسبات سیاسی این کشور را از کشورهای عربی حوزه خلیج متمایز میسازد. برخلاف بسیاری از کشورهای عربی، در کویت مجلس نمایندگان با انتخابات و رأی مردم شکل میگیرد و زنان نیز میتوانند در آن شرکت کنند. در شرایط فعلی، زنان مشارکت قابل قبولی در مسئولیتهای حکومتی، مطبوعات و رسانهها و دانشگاه دارند. فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی زنان شیعی نیز خوب است. تعدادی از زنان شیعه در حوزههای علمیه مشغول تحصیلاند و در برخی حسینیهها و دیوانیهها در امور دینی فعالیت میکنند.([۲۴])
۷ـ خانوادههای معروف شیعی در کویت
این خانوادهها در اوائل تشکیل این سرزمین در این کشور سکونت داشتند. از جمله خانوادههای شیعی: معرفی، المزیدی، الشمالی، الرامزی جمال، التقی، بهبهانی، أبل و آل عبدالرحیم، آل نجف، میرزا بن نعمه، مقدس، مندفی، لاری، ماتقی، الفرج، آل کرم، بوعباس خاجه، آل ششتر، آل صادق، جولند، بن حیدر، أسیری الأشواک، البلوطی، الخواجه، الدشتی، الشماع، آل الشیخ الصغیر، الطباطبایی، الظاهر، الصیرفی، الحرادی، العریان العوض، القزوینی، المجادی، المهنا، المویل، النجاده، الناصر الهزیم، آل خان، آل باش، بوالنبات، بن نخی، بوحمد، آل ششتری، آل رشید، آل عبدالسلام، آل کمال، کابلی، بوخمین، غضنفری، شهاب و العبدالسلام میباشند. خانوادههای ذیل در اواخر قرن ۱۹ به این کشور مهاجرت نمودند: معرفی، قبازرد، الأریش، خریبط، الشعراف القلاف، الحیاط، الجمعه، حجی حامد، اشکنانی، بهمن، موسوی، دشتی، پیشرو، الاستاد، المترون، جراغ، الحمر، قطان، الحداد، صرخوه، عاشور، سلمان، النکاس، المرهون، آل محمدعلی، آل الناصر، ابوالحسن، حیات، بوشهری، آل یاسین (المنادیل)، الضیامع، آل قاسم، العطار، البغلی، المطوع، آل علیان، الصفار البکای، الفرس، ملاجمعه، آل الضعیلیک، الحرز، الغضنان، المری مقامین، الزلزله، السماک، بن غانم، الرامزی، الصراف، الصحاف، جوهر الکاظمینی و خانوادههایی دیگر.([۲۵])
[۱]) زینب متقی زاده، همان، ص ۲۰۰٫
[۲]) فرانسواتوال، ژئوپلتیک شیعه، (نشر آمن، ۱۳۷۹ هـ ش)، مترجم: عبدالرضا قاسم آقا، ص۱۳٫
[۳]) همان.
[۴]) همان، ص ۱۴٫
[۵]) زینب متقیزاده، همان، ص ۱۶۳٫
[۶]) همان، ص ۱۲۷٫
[۷]) همان، ص ۱۲۸٫
[۸]) صلاح محمد عیسی الغزالی، الجماعات السیاسیه الکویتیه، (۲۰۰۷م)، ص ۳۱۵٫
[۹]) صادقی، مقاله شیعیان کویت، (وزارت خارجه، ۱۳۸۷ هـ ش).
[۱۰]) عبدالمحسن یوسف جمال، لمحات من تاریخ الشیعه فی الکویت، (دار النبأ للنشر والتوزیع، ۲۰۰۵م)، ص۴۰٫
[۱۱]) زینب متقی زاده، همان، ص ۱۲۸٫
[۱۲]) توافق، ۲۰۰۲: ۱۰٫
[۱۳]) عبدالمحسن یوسف جمال، همان، ص ۶۸٫
[۱۴]) همان، ص ۶۹٫
[۱۵]) شیعه نیوز، (۱۳۸۷ هـ ش)، www.shia-news.com.
[۱۶]) گراهام ای فولر، شیعیان عرب مسلمانان فراموششده، (مؤسسه شیعهشناسی،۱۳۸۴ه.ش)، ص۳۱۰٫
[۱۷]) مفید کوهساری، تأملاتی پیرامون شیعیان کویت، (۱۳۸۶ هـ ش)، www.persagoo.com.
[۱۸]) صادقی، همان.
[۱۹]) عبدالمحسن یوسف جمال، همان، ص ۴۳٫
[۲۰]) همان، ص ۴۶٫
[۲۱]) همان، ص ۴۶٫
[۲۲]) همان، ص ۵۷٫
[۲۳]) گراهام ای فولر، همان، ص ۳۱۰٫
[۲۴]) کوهساری، همان.
[۲۵]) عبدالمحسن یوسف جمال، همان، ص ۳۹٫
منبع: برگرفته از کتاب شیعیان کویت؛ اختصاصی مجمع شیعه شناسی
برای مشاهده کتاب اینجا را کلیک کنید