چگونگی بهره برداری جریان امامت از فرهنگ تقیه (۵)

چگونگی بهره برداری جریان امامت از فرهنگ تقیه (۵)

چگونگی روش ها در تقیه

پس از روش شدن مفهوم واژگانی تقیه و آشنایی مختصر با ابعاد آن، در می یابیم که تقیه بستر و موقعیت اضطراری است که عمل ویژه ای را متناسب با طبع خود می طلبد و شخص مکلف بنا به تشخیص خود یکی از حرکت های مناسب را همچون توریه، دروغ مصلحتی، کتمان سر، هم آوایی با مخالف در احکام و عقاید و … به گزینی نماید، و انجام این اعمال در موقعیت تقیه انتخاب روش و شیوه ی خروج از آن موقعیت است.
در واقع اکراه و اجبار شکل های وقوع تقیه یا نشانه های ظهور و یا صورت تحقق آن هستند. به عبارت دیگر تقیه قسیم این موارد نیست. نسبت بین این ها و تقیه مساوی با تباین و من وجه و مطلق نیست؛ نسبت مظروف با ظرف همچون حرکت در زمان و مکان است.
در ارتباط با چگونگی عمل در موقعیت تقیه بهترین و جامع ترین بیان چیزی است که مرحوم شهید (در همان مرجع) درباره ی تقیه می گوید: «التقیه مجامله الناس بما یعرفون و ترک ما ینکرون»؛ یعنی تقیه هماهنگی با مردم در امور مقبولیت یافته، و ترک امور ناشناخته و مردود است.
معنا و مفاد مطلب این است که وقتی شخص در چنین موقعیتی قرار گرفت نباید طوری رفتار کند که به اصطلاح امروزی ها «تابلو» باشد. او باید خود را به طریق مقتضی با جمع به گونه ای هماهنگ سازد که قرینه و نشانه و سندی علیه خود ارائه ننماید (به اصطلاح امروز، در میان مردم گم شود).
تمایز کاربردی شیوه ها در تقیه

چنان که برای یک جستجوگر معارف دینی روشن است، روایاتی که در ارتباط با عمل بر اساس تقیه وارد شده اند شیوه های عملی مختلفی را ارائه نموده اند که از آن جمله توریه و دروغ مصلحتی است.
معنای توریه این است که انسان از کلماتی استفاده کند که دارای دو معنای متضادند و یا از نظر دستوری به گونه ای تلفظ شوند که معنای ظاهر آن مدعی را راضی کند در حالی که معنای مراد گوینده عکس آن است.
نمونه برای مورد اول: «هما امامان عادلان قاسطان قاما علی الحق و مضیا علیه»، که دو برداشت از آن به دو منظور می توان داشت:
۱) دو پیشوای منحرف ستمگرند که علیه حق به پا خاستند و بر همان وضع درگذشتند.
۲) دو پیشوای دادگستر عادل اند که حق را به پا داشتند و بر همان وضع درگذشتند.
نمونه برای مورد دوم: «خیرالناس بعد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) ابوبکر/ابابکر».
این جمله از نظر ادبی و املایی اگر به رفع (ابوبکر) خوانده شود معنای آن: بهترین شخص بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ابوبکر است، می شود؛ و اگر به نصب (ابابکر) خوانده شود بی معنا می شود، زیرا ابابکر منادا قرار می گیرد (نظیر آن در فارسی و هر زبان دیگری نیز وجود دارد، مثل جمله ی معروف «عفو لازم نیست اعدامش کنید»، که اگر بعد از «عفو» مکث بشود به معنای بخشش و لغو اعدام است، ولی بعد از «نیست» تأکید بر همان اعدام خواهد بود).
گاهی نیز توریه در عمل و لفظ هر دو واقع می شود، مثل این که شخصی موقعیت خود را عوض کند آن گاه در مقام شهادت یا استنطاق، ناظر به موقعیت دومش مطلبی را اقرار یا انکار نماید.
چگونگی بهره برداری جریان امامت از فرهنگ تقیه (۵)
بر این اساس توریه حکمی است دارای کاربرد لفظی و عملی به منظور نجات از مخمصه ای که در آن قرار گرفته است.
برای موقعیت تقیه رخصتی نیز در دروغ هست و چنان که پاره ای از روایات گویای آن هستند، حتی می توان مرتکب قسم به دروغ نیز گردید:
«عن علی (علیه السلام) قال قال رسول الله (صلی الله علیه و‌آله و سلم) احلف بالله کاذباً و نج اخاک / أباک من القتل» (طوسی، ۱۳۶۵، ۲۴۰/۸ ب ۹) (صلی الله علیه و آله و سلم).
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده است که فرمود: به خدا سوگند دروغ بخور و برادرت / پدرت را از قتل برهان. روایاتی که ناظر به جواز سوگند دروغ برای نپرداختن زکات و صدقات به حکام جور و امثال آن است، دلالت صریح و روشن بر جواز و گاهی وجوب ارتکاب این عمل دارند (توضیح: منظور بیان حکم فقهی در این جا نیست).
در موقعیت تقیه، آن گاه که امکانی به کارگیری شیوه های یاد شده وجود نداشته باشد، نوبت به عمل یا گفته ی صریح به خلاف عقیده می رسد (چنان که در عمل عمار) بود.
در این باب روایات بسیاری از امامان معصوم (علیه السلام) رسیده که در آنها چنین چیزی به مؤمنان توصیه شده است. از باب نمونه:
عبدالله بن عجلان می گوید از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم از تکلیف در این موقعیتی که ضحاک بر کوفه حکومت یافته است و شاید ما را به برائت از امام علی (علیه السلام) بخواند. امام (علیه السلام) فرمودند شما هم برائت بجویید گفتم چه چیزی را شما بهتر می پسندید؟ فرمود: همان راهی را بروید که عمار رفت، آن گاه که در مکه او را دستگیر و امر به برائت از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) کردند، و او برائت جست و پس از آن با خدا با اشاره به قبول عذرش این آیه را نازل کرد که: «اِلَّا مَنْ اُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمِئِنُّ بِالْایمانِ» (عیاشی، ۱۳۸۰ه، ۲۷۲/۲).
آن چه از مجموعه ی روایات باب تقیه و شیوه های توصیه شده به دست می آید این است که در تقیه همانند امر به معروف، و نهی از منکر مراتبی را (از خفیف به شدید) باید لحاظ نمود که اقتضای حال بدان حکم کند. بدین معنا که باید ارزش هدف را از سویی و ابزار رهایی را از سوی دیگر به تناسب میزان نیاز انتخاب نمود. مثلاً اگر امکان توریه هست، نباید از دروغ استفاده کرد و یا اگر دروغ ساده جواب می دهد نباید از قسم دروغ کمک گرفت. همچنین، باید توجه داشت که اگر در اثر تقیه اساس دین و مذهب در معرض خطر نابودی واقع می شود، تقیه حرام و گناهی بزرگ است.
طرح نموداری تقیه در مکتب اسلام

چنان که در طرح فوق مشاهده می شود، متعلق تقیه هم قولی و هم عملی است. هر کدام نیز یا جنبه ی ایجابی دارد و یا سلبی، یعنی یا فعل است و یا ترک.
برای روشن تر شدن مطلب بهتر است از مثال کمک گرفته شود:
الف- قولی ایجابی: اظهار کردن سخنی به داعی اکراه و اجبار به خلاف عقیده، مانند کاری که عمار کرد.
ب- قولی سلبی: برملا نکردن اسرار آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) (ر.ک. حر عاملی، ۱۴۰۹ه، ۲۲۸/۱۶)؛ اظهار نکردن سخنی که موجب تحریک احساسات منفی مخالفان عقیدتی شخص می گردد، اعم از این که به داعی تبلیغ مذهب خویش باشد یا در جهت جریحه دار کردن مقدسات مذهبی یا ملی آنان به ایراد طعن پردازد.
ج- عملی ایجابی: انجام دادن دستور مذهبی مورد حساسیت طرف مخالف، مانند انجام مناسک به شیوه ی مذهبی آنان؛ شرکت در مراسم دینی که مخالف مذهب شخص است (همچون جمعه و جماعت و اعیاد و مراسم در کشوری که حاکمیت در اختیار مخالفان عقیدتی شیعه باشد و ترک این گونه اعمال موجب خسران شخص و ایراد اتهام به مذهب می گردد. همچنین بی توجهی به سنت های مذهبی آنان مثل نبستن دست در نماز و طرز وضو و نپرداختن مالیات و صدقات دینی به دولت آن کشور، و امثال این ها).
امیرالمؤمنین (علیه السلام) در ضمن توصیه هایی به شیعه می فرماید:
«… قد اذنت لکم فی تفضیل أعدائنا ان الجاک الخوف الیه و فی اظهار البراءه ان حملک الوجل علیه و فی ترک الصلوات المکتوبات ان خشیت علی حشاشه نفسک الافات و العاهات…» (حرعاملی، ۱۴۰۹ه، ۲۲۸/۱۶).
اگر بیم دشمنان، تو را ناچار گردانید که دشمنان ما را بر ما برتری دهی، و یا ناگزیر به بیزاری جستن از ما شدی، و یا بر نیمه ی جانت از آفات و بلیات ترسیدی که فرایض الهی را ترک کنی، رخصت آن را به شما دادم.
د- عملی سلبی: استفاده نکردن از مهر در سجده یا نبوسیدن آستانه ی عتبات متبرکه در جایی که این عمل موجب وهن و طعن مذهب تلقی می گردد یا موجب ایراد ضرر معتنابه جانی و مالی برای عمل کننده باشد.
توضیح: مواردی که بیان گردید هم در موقعیت ضعف، اختفا و اقلیت مذهبی بودن موضوعیت دارند و هم در موقعیت غلبه، اکثریت و حاکمیت. در این موقعیت اخیر به داعی مدارا و حفظ وحدت و شوکت امت اسلامی، رعایت آنها لازم و ضروری می گردد.
امام کاظم (علیه السلام) – ظاهراً – در رابطه با تقیه در موقعیت مدارا با اهل خلاف به منظور جلب آنان و داشتن زندگی مسالمت آمیز در کنار هم، در جواب نامه ی علی بن محمد، که پرسیده بود آیا می توانیم با هم تعامل دینی در عمل بر طبق فتاوای یکدیگر داشته باشیم، نوشت:
«یجوز لکم ذلک ان شاء الله اذا کان مذهبکم فیه التقیه منهم المداراه لهم» (طوسی، ۱۳۶۵، ۲۲۴/۶)؛ یعنی آری، اگر در جهت تقیه بخواهید با آنان مدارا داشته باشید – ان شاء الله – چنین کاری برای شما رواست.

منبع: نشریه امامت شناسی ۸۸-۸۷٫

http://shiastudies.com/fa

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.