ازجمله مواردی که به عنوان تحریفات عاشورا بیان شده، جریان گریه کردن حضرت ام البنین بر چهار صورت قبر در بقیع میباشد که برخی افراد ناآگاه در آن تشکیک کردهاند[۱].
این بانوی بزرگ هرروز به بقیع میرفتند و در آنجا برای چهار فرزندشان که فدای امام حسین (ع) شده بودند به قدری جانسوز ناله و زاری میکردند که حتی برخی دشمنان مانند مروان نیز از این صدای جانسوز متأثر میشد. اما برخی گفتهاند که این جریان جعلی ودروغ است زیرا کسانیکه این جریان را جعل کردهاند هدفشان این بوده که شخصیت مروان راانسانی پاک ودلسوز ومحب اهل بیت نشان بدهند.
نقد و بررسی:
در پاسخ این اشکال باید بگوئیم که اینجا دو مطلب نباید خطاء و اشتباه شود:
یکی این که آیا این جریان در کتب تاریخی آمده است یا نه؟دوم اینکه به صرف اینکه کسی بخاطر شرائط روحی که برای او بوجود میآید واشک او جاری میشود گرچه دشمن اهل بیت باشد نباید این جریان را انکار کرد وبگوئیم کسانیکه این جریان را آوردهاند قصدشان خوب ومثبت نشان دادن شخصیت مروان است.
معرفت حضرت ام البنین به امام زمانشنکته بسیار مهمی که در زندگی حضرت ام البنین درخشان شده وایشان رابه مراتب بلندی از کمالات رسانده است معرفت وشناخت ایشان نسبت به امام زمانش میباشد چه در دوران زندگانی باامیرالمومنین (ع) و چه در دوران امام حسن وامام حسین (ع) .
از جمله شواهدی که بر این نکته بسیار مهم دلالت میکند این است که ایشان هر چهار فرزند برومندش را به کربلا برای فدا شدن در راه حضرت سیدالشهدا (ع) فرستاد؛ باتوجه به اینکه او یک مادر است و عواطف مادری اجازه نمیدهد که فرزندانش او را تنها گذارند؛ و از سوی دیگر اینکه بجز این چهار فرزند، دیگر کسی را از زندگیش در این دنیا نداشت اما با همه این مسائل به تمام عالم نشان داد که او یک امام شناس کامل است و درس امام شناسی را خوب در مکتب مولایش امیرالمؤمنین یاد گرفته است و آنچه برای او مهم است امام زمانش میباشد.
برای همین بود که وقتی خبر شهادت فرزندانش رابه او دادند عکس العملی نشان نداد و تمام حواس و فکر او در مورد امامش بود و میپرسید از امام حسین چه خبر دارید؟ تا شنید که او را با لب تشنه بین دو نهر آب، سر از بدنش جدا کردند با صورت به زمین افتاد.
براستی چه مقامی بالاتر از اینکه انسان در عزای حضرت سیدالشهدا این گونه باشد و چه خوب حضرت ام البنین این حدیث شریف را معنا کردند که پیامبر اکرم (ص) در روایتی میفرماید:«لایؤمن عبد حتی اکون احب الله من نفسه و تکون عترتی الیه اعز من عترته و یکون اهلی احب الله من اهله …»
انسان ایمان نمیآورد تا اینکه مرا از خودش بیشتر دوست داشته باشد و اهلبیت (ع) من در نزد او عزیزتر و دوست داشتنیتر از اهل خودش باشد.[۲]در واقع این روایت شریف دلالت میکند که نشانه ایمان عبارتست از اینکه: انسان باید پیامبر| و اهل بیت او را از خودش و اهل و عیالش بیشتر دوست داشته باشد و در غیر این صورت انسان مؤمن نمیباشد.
جریان گریه کردن حضرت ام البنین در منابع روایی و تاریخی
۱ – ابوالفرج اصفهانی نقل میکند:«وکانت ام البنین ام هؤلاء الاربعه الاخوه القتلی تخرج الی البقیع فتندب بنیها اشجی ندبه و احرقها فیجتمع الناس الیها یسمعون منها فکان مروان یجی فیمن یجیئ لذلک فلا یزال یسمع ندبتها ویبکی…»ام البنین مادر این چهار برادر شهید، دائماً به بقیع میآمد و چنان با ناله جانسوز ندبه و گریه میکرد که مردم جمع میشدند ومروان میآمد وتا زمانیکه صدای او را میشنید گریه میکرد. [۳]درباره ابوالفرج اصفهانی برخی قائلاند که او شیعه است و برخی مانند شیخ طوسی در کتاب فهرست قائلاند که او زیدی مذهب است اما همگی متفقاند که او عالم بزرگی است و دارای کتابهای مختلفی مانند «التنزیل فی امیرالمؤمنین» و «کلام فاطمه فی فدک» و… میباشد و این خود مدح شخص محسوب میشود.
مرحوم آیت الله خویی میفرماید:«قال الشیخ الحر فی تذکره المتبحرین: ابوالفرج …من اعیان الادباء و کان عالما روی عن کثیر من العلما وکان شیعیا[۴]»
۲ – ابو مخنف نقل میکند:قد کانت تخرج الی البقیع کل یوم ترثیه ام البنین هرروز به بقیع میرفت وگریه میکرد.[۵]
۳. مرحوم علامه مجلسی نیز همین جریان را از جابراز امام باقر (ع) نقل میکند کهام البنین به بقیع آمده و از گریه او مروان به گریه در میآمد.[۶]
۴. «کانت ام جعفر الکلابیه تندب الحسین وتبکیه وقد کف بصرها فکان مروان وال المدینه یجیئ منکرا بالیل حتی یقف فیسمع بکائها و ندبها» ام البنین برامام حسین ندبه و گریه میکرد و مروان حاکم مدینه بصورت ناشناس در شب میآمد و میایستاد و گریه و نالهام البنین را میشنید.[۷] [۸]
۵ – مانند این عبارت در کتاب امالی شجری نیز نقل شده است.[۹]
۶ – مرحوم شیخ عباس قمی مینویسد: ام البنین مادر جناب عباس در ماتم او و برادران اعیانی او بیرون مدینه در بقیع میشد و در ماتم ایشان چنان ندبه و گریه میکرد که هر که از آنجا میگذشت گریان میگشت؛ گریستن دوستان عجیب نیست، مروان بن حکم که بزرگترین دشمن خاندان نبوت بود، چون بر امالبنین عبور میکرد از اثر گریه او گریه میکرد.[۱۰]«کانت تخرج الی البقیع کل یوم وتحمل عبیدالله بن العباس معها فیجتمع اهل المدینه لسماع رثائها و فیهم مروان بن الحکم …»
۷ – هرروز ام البنین با پسر حضرت عباس به بقیع میآمد وگریه میکرد [۱۱]
۸ – مرحوم علامه بحرانی نیز همین جریان رادر کتاب شریف العوالم نقل میکنند. [۱۲]
۹ – تاریخ النیاحه نقل میکند:«کانت ام البنین بعد قتلهم تخرج کل یوم الی البقیع فی المدینه وتحمل معها عبید الله ابن ولدها العباس فتندب اولادها الاربعه».[۱۳]
۱۰. در کتاب «ریاحین الشریعه» و همچنین سید محسن امین در لواعج الاشجان نقل کردهاند:«ام البنین … تخرج الی البقیع فتندبهم»[۱۴]
برسی راویان حدیث:ابوالفرج اصفهانی عن محمد بن علی بن حمزه عن النولی عن حماد بن عیسی عن معاویه بن عمار.- ابوالفرج اصفهانی: در کتب رجالی مانند فهرست شیخ طوسی و معجم رجال الحدیث مدح او وارد شده و عالم و از اعیان ادبا و متخصصین در احادیث بوده است (له کتاب الاغانی و مقاتل الطالبیین، کتاب التنزیل فی امیرالمؤمنین، کلام فاطمه فی فدک)«قال الشیخ الحر فی تذکره المتبحرین… ابوالفرج اصفهانی من اعیان الادباء و کان عالما روی عن کثیر من العلماء و کان شیعیا خبیرا بالاغانی و الاثار و الاحادیث المشهوره … .»[۱۵]
– محمد بن علی بن حمزه: آنچه درروایت مقاتل الطالبین آمده محمد بن علی بن حمزه است اما با بررسی مشخص میشود که در نام او تقدیم و تأخیر شده و او محمد بن حمزه است که در موارد مختلفی ابوالفرج از او نقل کرده است.«قال النجاشی محمد بن علی بن حمزه بن الحسن بن عبیدالله بن العباس بن علی بن ابیطالب، ثقه عین فی الحدیث صحیح الاعتقاد.»[۱۶]
– نوفلی:نولفی لقب چندتن از راویان میباشد اما آنکه در این سلسله قرار گرفته است عبارتست از علی بن محمد بن سلیمان النوفلی که در موارد مختلفی از کتاب مقاتل الطالبین اعتماد شده بر او و شاهدش اینکه امور مختلفی که مربوط به فرزندان امیرالمؤمنین (ع) است را نقل کرده است.روی عن ابی جعفر الثانی و روی عنه موسی بن جعفر و مرحوم کلینی در چند مورد به او اعتماد کرده است[۱۷] وهمچنین میتوان از توثیقات عام استفاده وثاقت کرده، زیرا از رجال نوادر الحکمه استثناء نشده است.
– حماد بن عیسی جهنی:از اصحاب امام صادق و امام کاظم (ع) است. «کان ثقه فی حدیثه صدوقا» و از اصحاب اجماع است که از اجلاء میباشد.
– معاویه بن عمار:قال النجاشی: «کان وجها من اصحابنا، ثقه …» همچنین میتوان گفت چون حماد بن عیسی از اصحاب اجماع است لذا از حماد بن عیسی تا امام (ع) سند صحیح میباشد.
اشکال عقلی:اما اینکه گفته شده برخی بخاطر مثبت نشان دادن شخصیت مروان این حدیث را جعل کردهاند باید در جواب بگوئیم که:
اولاً: همانطور که ذکر شد برخی از رجالیون تصریح کردهاند که ابوالفرج شیعه بوده، لذا دیگر دلیلی ندارد که چهره مروان را مثبت نشان دهد.ثانیاً: بر فرض که او شیعه هم نباشد اما از کجا میتوان به طور یقین ادعا کرد که هدف ابوالفرج این بوده که چهره مروان را مثبت نشان دهد.در موارد بسیار زیادی موجود است که دشمنان امام حسین (ع) گریه کردند واشک ریختند؛ آیا باید گفت تمام آنها جعلی است وبرای مثبت نشان دادن شخصیت دشمنان است خیر نمیتوان این ادعا را کرد زیرا ادعایی است بدون دلیل.
مواردی در مقاتل وجود دارد که دشمنان گریه کردند:۱. زمانی که حضرت زینب (س) وارد گودی قتلگاه شده و چنان ناله میزد که نوشتهاند دوست و دشمن گریه کردند، «فابکت والله کل عدو وصدیق».[۱۸]
۲. در مجلس یزید که حضرت زینب(س) سر مطهر امام حسین (ع) را دید، گریبان چاک داد و به صورت لطمه زد چنانچه تمام کسانی که در مجلس بودند گریه کردند (فابکت کل من کان فی المجلس)[۱۹]
و موارد دیگری که دشمنان اهل بیت (ع) برای مصائب اهل بیت اشک ریختهاند.بنابراین نمیتوان گفت کسانی که این مطالب راآوردهاند قصد سوئی داشتهاند بلکه میتوان علت اشک ریختن آنهارا اینگونه بیان کرد که:
مروان اگرچه دشمن اهل بیت است و لکن شاید واقعاً دل او سوخته و گریه کرده و این نشان میدهد که مصیبت امام حسین چقدر بزرگ بوده است.احتمال دیگر اینکه گریه مروان بخاطر نفاقش بوده که در مقابل مردم گریه میکرد تا مورد سرزنش مردم مدینه قرار نگیرد چون چهره دشمنی او با خاندان عصمت و طهارت برای همه مشخص است.
پی نوشت ها
[۱]. عاشورا پژوهی، صحتی سردرودی، ص ۴۶۴.[۲]. بشاره المصطفی، ص ۵۲؛ علل الشرائع، ج ۱، ص ۱۴۰.[۳]. مقاتل الطالبیین، ص ۹۰.[۴]. معجم رجال الحدیث، ج ۱۱، ص ۳۷۶.[۵]. مقتل ابی مخنف للطبری، ص ۱۳۴.[۶]. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۰.[۷]. دانشنامه امام حسین (ع) ، ج ۹، ص ۴۲۵؛ دانشنامه امیر المؤمنین (ع) ، فصل سوم، ص ۱۰۰.[۸]. دانشنامه امام حسین (ع) کاری است از دارالحدیث که محققین وپژوهشگران مهمی این اثر راجمع آوری وتحقیق کردهاند.[۹]. امالی شجری، ج ۱، ص ۱۷۵.[۱۰]. ر. ک: منتهی الآمال ومفاتیح الجنان.[۱۱]. ادب الطف، ج ۱، ص ۷۱.[۱۲]. العوالم، ج ۱۷، ص ۲۸۳.[۱۳]. تاریخ النیاحه علی الامام الشهید، ص ۸۳.[۱۴]. ریا حین الشریعه، ج ۳، ص ۲۹۴؛ لواعج الاشجان، ص ۱۸۱.[۱۵]. معجم رجال الحدیث، ج ۱۱، ص ۳۶۸؛ فهرست الطوسی، ص ۵۴۴.[۱۶]. همان، ج ۱۶، ص ۳۲۷.[۱۷]. همان، ج ۱۲، ص ۱۴۷.[۱۸]. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۵۹؛ لهوف، ص ۱۳۰.[۱۹]. لهوف، ص ۱۷۹.
گریه کردن دشمنان امام حسین (ع) بر واقعه کربلا گریه کردن دشمنان امام حسین (ع) بر واقعه کربلا گریه کردن دشمنان امام حسین (ع) بر واقعه کربلا گریه کردن دشمنان امام حسین (ع) بر واقعه کربلا گریه کردن دشمنان امام حسین (ع) بر واقعه کربلا گریه کردن دشمنان امام حسین (ع) بر واقعه کربلا گریه کردن دشمنان امام حسین (ع) بر واقعه کربلا گریه کردن دشمنان امام حسین (ع) بر واقعه کربلا گریه کردن دشمنان امام حسین (ع) بر واقعه کربلا گریه کردن دشمنان امام حسین (ع) بر واقعه کربلا گریه کردن دشمنان امام حسین (ع) بر واقعه کربلا