حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

شنبه, ۸ مهر , ۱۴۰۲ Saturday, 30 September , 2023 ساعت تعداد کل نوشته ها : 35397 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 14 تعداد دیدگاهها : 112×
تکذیب حدیث «ردّ الشمس»‏ توسط ابن تیمیه و رد آن
14 شهریور 1400 - 12:06
شناسه : 66001
بازدید 24
1

تکذیب حدیث «ردّ الشمس»‏ یکی از احادیثی که از معجزات رسول‌خدا| است و در منزلت امیرالمؤمنین، علی×، ذکر شده است، حدیث ردّ شمس است. اما ابن‌تیمیه آن را تکذیب می‌‌کند و می‌‌گوید: وحدیث رد الشمس له قد ذکره طائفه کالطحاوی والقاضی عیاض وغیرهما، وعدوا ذلک من معجزات النبی ولکن المحققون من اهل العلم والمعرفه بالحدیث […]

ارسال توسط :
پ
پ

تکذیب حدیث «ردّ الشمس»‏

یکی از احادیثی که از معجزات رسول‌خدا| است و در منزلت امیرالمؤمنین، علی×، ذکر شده است، حدیث ردّ شمس است.

اما ابن‌تیمیه آن را تکذیب می‌‌کند و می‌‌گوید:

وحدیث رد الشمس له قد ذکره طائفه کالطحاوی والقاضی عیاض وغیرهما، وعدوا ذلک من معجزات النبی ولکن المحققون من اهل العلم والمعرفه بالحدیث یعلمون ان هذا الحدیث کذب موضوع کما ذکره ابن الجوزی فی کتابه الموضوعات.

حدیث ردّ الشمس را عده‏اى همچون طحاوى، قاضى عیاض و دیگران ذکر کرده و آن را از معجزات پیامبر دانسته‌اند؛ ولى اهل حدیث می‌دانند این حدیث دروغ و جعلى است، آن‏گونه که ابن‌جوزى در کتاب «الموضوعات» ذکر کرده است.([۱])

نقد و بررسی:

حدیث مزبور را برخی از افراد که مورد اعتماد اهل تسنن هستند، تصحیح کرده‏اند. ابن‌حجر در شرح صحیح بخارى می‌گوید:

طحاوى و طبرانى در «المعجم الکبیر» و حاکم و بیهقى در «الدلائل» از اسماء بنت عمیس نقل کرده‌اند: پیامبر| بر زانوى على× خوابیده بود، نماز عصر على× فوت شد. حضرت دعا کرد، خورشید برگشت تا این‏که على× نماز به جاى آورد و خورشید دوباره غروب کرد. ابن جوزى به خطا این حدیث را در الموضوعات ذکر کرده است. ابن‏تیمیه هم خطا کرده که در کتاب رد بر روافض آن را جعلى دانسته و خدا داناتر است.([۲])،([۳])

۹

[۱]) ابن‌تیمیه، احمد، منهاج السنهًْ، ج۴، ص۱۸۶.

[۲]) ابن حجر عسقلانی، فتح البارى، ج۶، صص ۲۲۱ و ۲۲۲.

[۳]) افراد بسیاری از علما و حفاظ اهل تسنن این حدیث را نقل نموده و آن را تصحیح یا تحسین کرده‌اند از جمله:

١. حافظ أبوالحسن عثمان بن أبی‌شیبه عبسی کوفی: المتوفّى (٢٣٩)، آن را سنن خودش نقل نموده است.

٢. حافظ أبوجعفر أحمد بن صالح مصری: متوفّى (٢۴٨)، بخاری در صحیحش و در مجموعه نظراتش، او را ثقه دانسته است.

٣. محمّد بن حسین أزدی: متوفّى (٢٧٧)، آن در کتابش که در مناقب علی× است آورده و آن را صحیح دانسته است، همانگونه که ابن ندیم و کورانی و دیگران آمده‌اند. (به لسان المیزان، ج۵، ص ۱۸۵، شماره ۷۲۵ مراجعه شود)

۴. حافظ أبوبشر محمّد بن أحمد دولابی: متوفّى (٣١)، در کتابش به نام الذریهًْ الطاهرهًْ، ص۱۲۹، حدیث ۱۵۶ آن را آورده است.

۵. حافظ أبوجعفر أحمد بن محمّد طحاوی: متوفّى (٣٢١)، در مشکل الآثار ج٢، ص١١؛ آن را با دو عبارت آورده و گفته است: این دو حدیث ثابت شده هستند و روایاتشان ثقه هستند.

۶. حافظ أبوجعفر محمّد بن عمرو عقیلی: متوفّى (٣٢٢) در الضعفاء الکبیر، ج٣، ص٣٢٧ رقم١٣٢٨.

٧. حافظ أبوالقاسم طبرانی: متوفّى (٣۶) در المعجم الکبیر، ج۴، ص۱۴۵، ح۳۸۲، آن را آورده و گفته است: قطعاً آن حدیث جنس است.

٨. حاکم أبوحفص عمر بن أحمد الشهیر بن شاهین: متوفّى (٣٨۵)، آن حدیث را در مسند کبیرش آورده است.

٩. حاکم أبوعبدالله النیسابوری: متوفّى (۵۰۴) آن را در تاریخ نیشابور در شرح حال عبدالله‌بن حامد فقه واعظ آورده است.

  1. حافظ ابن مردویه أصبهانی: متوفّى (۴١۶)، آن را در المناقب با سلسله سندش از ابی‌هریره نقل نموده است.

١١. أبو إسحاق ثعلبی: متوفّى (۴٢٧، ۴٣٧) آن را در تفسیرش و همچنین در قصص الانبیاء که موسوم به عرائس المجالس است در صفحه ۲۴۹ آورده است.

١٢. فقیه أبوالحسن علیّ‌بن حبیب بصری بغدادی شافعی شهیر بالماوردی: متوفّى (۴۵).

١٣. حافظ أبوبکر بیهقی: متوفّى (۴۵٨) آن را در الدلائل نقل نموده همان‌گونه که در فیض القدیر، تألیف مناوی، جلد۵، صفحه ۴۴ وجود دارد.

١۴. حافظ خطیب بغدادی: متوفّى (۴۶٣) آن را در تلخیص المتشابه، ج۱، ص۲۲۵، شماره ۳۵۳ و در کتاب الاربعین آورده است.

١۵. حافظ أبوزکریّا أصبهانی الشهیر ابن مندهًْ: متوفّى (۵١٢) آن را در کتابش المعرفهًْ آورده است.

١۶. حافظ قاضی عیاض أبوالفضل مالکی أندلسی إمام وقته: متوفّى (۵۴۴)، آن را در کتابش به نام الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۵۴۸، نقل نموده و صحیح دانسته است.

١٧. أخطب الخطباء خوارزمی، (متوفّى ۵۶٨) آن را در مناقب، ص۶۳، ح۱۳ آورده است.

١٨. حافظ أبوالفتح نطنزی، آن را در الخصائص العلویّهًْ آورده است.

١٩. أبومظفّر یوسف قزأوغلی حنفی، (متوفّى ۶۵۴) آن را در تذکرهًْ الخواص، ص۴٩ نقل نموده است.

  1. حافظ أبوعبدالله محمّد بن یوسف کنجی شافعی، (متوفّى ۶۵٨)، این حدیث را در کتابش کفایهًْ الطالب در فصل مربوط به حدیث رد الشمس آورده است.

٢١. أبوعبدالله شمس‌الدین محمّد‌بن أحمد أنصاری أندلسی، (متوفّى ۶٧١) در التذکرهًْ بأحوال الموتى وأمور الآخرهًْ، ص١۴ گفته است: خدای تعالی خورشید را برای پیامبرش بعد از غروبش برگرداند تا علی× نماز خواند. طحاوی آن را ذکر کرده و ثقه است: آن حدیث ثابت شده‌ای است، بنابراین اگر برگشت خورشید، فایده‌ای نداشته و وقت (نماز) تجدید نشود، هرگز آن را برای پیامبر برنمی‌گرداند.

٢٢. شیخ الإسلام حمّوئی (متوفی ٧٢٢)، آن را در فرائد السمطین، ج۱، ص۱۸۳، باب ۳۷، ح۱۴۶ آورده است.

٢٣. حافظ ولیّ‌الدین أبوزرعه عراقی (متوفّى ٨٢۶)، آن را در طرح التثریب، از طریق طبرانی در معجم الکبیر، ج۲۴، ص۱۴۵، حدیث ۳۸۲ آورده و گفته است: حسن است.

٢۴. إمام أبوربیع سلیمان سبتی الشهیر بابن سبع: آن را در کتابش، شفاء الصدور آورده و صحیح دانسته است.

٢۵. حافظ ابن‌حجر عـسقلانی (متوفّى ٨۵٢)، آن را در فتح الباری، ج۶، ص۲۲۲ آورده و گفته است: طحاوی و طبرانی در الکبیر و حاکم و بیهقی در الدلائل از اسماء بنت عمیس نقل نموده  است که: پیامبر| هنگامی که بر زانوی علی× خوابید و نماز عصر علی×، فوت گردید، دعا نمودند، پس خورشید برگشت تا علی× نماز خواند. سپس غروب نمود. و این مطلبی آشکار در معجزه است و به تحقیق ابن جوزی به واسطه ایراد نمودنش بر این حدیث در «الموضوعات» خطا نموده است. همچنین ابن تیمیه در کتاب الرد علی الروافض در گمانی که به جعل این حدیث داشته است، و خدا داناتر است.

٢۶. إمام عینی حنفی (متوفّى ٨۵۵) در عمدهًْ القاری، شرح صحیح بخاری، ج۱۵، ص۴۳ گفته است: چنین قضیه‌ای درباره امام علی× اتفاق افتاده است، حاکم آن را از اسماء بنت عمیس نقل نموده و حدیث را آورده و سپس می‌گوید: طحاوی آن را در مشکل الآثار آورده است. سپس کلام احمد بن صالح مذکور را متذکر می‌شود و می‌گوید: این حدیثی است که سلسله سندش متصل و راویانش ثقه هستند و حال آنکه اعلال‌بن جوزی این حدیث را رد می‌نماید.

٢٧. حافظ سیوطی (متوفّى ٩١١) آن را در جمع الجوامع نقل نموده است.

٢٨. نورالدین سمهودی شافعی (متوفّى ٩١١).

٢٩. حافظ أبوالعبّاس قسطلانی (متوفّى ٩٢٣) آن را در المواهب اللدنیهًْ، ج۲، ص۵۲۸، از طریق طحاوی و قاضی عیاض و ابن منده و ابن شاهین و طبرانی و أبی زرعه از حدیث اسماء بنت عمیس و از طریق ابن مردویه از حدیث ابی هریره آورده است.

  1. حافظ ابن دبیع (متوفّى ٩۴۴) در تمییز الطیّب من الخبیث، ص۹۶، ح۶۳۳، آن را نقل نموده و تضعیف احمد و ابن جوزی در مورد این روایت را متذکر شده است، سپس با تصحیح طحاوی و صاحب شفاء، ضعف آن را جبران نموده است. سپس می‌گوید: آن را ابن منده و ابن شاهین و دیگران از حدیث اسماء بنت عمیس و غیر آن نقل نموده است.

٣١. سیّد عبدالرحیم بن عبدالرحمن عبّاسی (متوفّى ٩۶٣).

٣٢. حافظ شهاب‌الدین ابن‌حجر هیثمی (متوفّى ٩٧۴) آن را در الصواعق المحرقهًْ، ص۱۲۸، کرامت بزرگی برای امیرالمؤمنین× شمرده و می‌گوید: حدیثی که ابن جوزی آن را رد نموده، طحاوی و قاضی در الشفاء آن را صحیح دانسته و شیخ الاسلام ابو رعه آن را حسن دانسته و دیگران از او تبعیت نموده‌اند و جمعی که آن را جعلی دانسته‌اند رد نموده‌اند.

٣٣. ملاّ علیّ قاری (متوفّى ۱۴۱) در المرقاهًْ شرح المشکاهًْ، ج۴، ص۲۸۷ می‌گوید: اما رد الشمس به دستور پیامبر| از اسماء روایت شده است.

٣۴. نورالدین حلبی شافعی (متوفّى ۴۴۱).

٣۵. شهاب‌الدین خفاجیّ حنفی (متوفّى ۶۹۱) در شرح  الشفا، ج۳، ص۱۱، می‌گوید: طبرانی آن را با سندهای متفاوت نقل نموده است. راویان آن اکثر ثقه هستند.

٣۶. ابوالعرفان شیخ برهان‌الدین إبراهیم بن حسن بن شهاب‌الدین کردی کورانی ثمّ المدنی (متوفّى ۲۱۱). در کتابش الامم الإیقاظ الهمم، ص۶۳، از الذریهًْ الطاهرهًْ؛ تألیف حافظ أبی بشر دولابی، ص۱۲۹، ح۱۵۶ آورده است.

٣٧. أبوعبدالله زرقانی مالکی، (متوفّى ١١٢٢) آن را در شرح المواهب، ج۵، صص۱۱۳ـ۱۱۸، تصحیح نموده و می‌گوید: ابن جوزی در اینکه آن را از احادیث جعلی شمرده، خطا نموده است. و در ردّ بر ابن تیمیه کوشش زیادی نموده و می‌گوید: از چیزهای بسیار عجیب، این کلام ابن تیمیه است.

٣٨. شمس‌الدین حنفی شافعی (متوفّى ١١٨١).

٣٩. میرزا محمّد بدخشی در نزل الابرار، ص۷۹، می‌گوید: حدیثی است که به صحیح بودن آن عده‌ای از بزرگان حافظ، مانند طحاوی، قاضی عیاض و دیگران تصریح نموده‌اند. و طحاوی می‌گوید: این حدیث ثابت شده است و راویانش ثقه هستند.

  1. شیخ محمّد صبّان (متوفّى ۶۱۲) آن را در إسعاف الراغبین، ص۶۲ از معجزات پیامبر اکرم| و در صفحه ۱۶۲، از کرامات امیرالمؤمنین× شمرده است و حدیث را ذکر نموده است.

۴١. شیخ محمّدأمین بن عمر الشهیر بابن عابدین دمشقی امام حنفیّهًْ فی عصره (متوفّى ١٢۵٢).

۴٢. سیّد أحمد زینی دحلان شافعی (متوفّى ۴۱۳).

۴٣. سیدّ محمّد مؤمن شبلنجی در نور الابصار، ص۶۳، آن را از معجزات رسول خدا|، شمرده است.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.