مجمع جهانی شیعه شناسی

شاه تهماسب

جانشینی شاه تهماسب و درگیریهای داخلی قزلباشانشاه اسماعیل صاحب چهار فرزند به نامهای تهماسب ، القاص میرزا ، سام میرزا ، یهرام میرزا .بود.
شاه طهماسب یکمتهماسب فرزند ارشد شاه اسماعیل بود که در روز چهارشنبه۲۶ ذی‌الحجه الحرام سال ۹۱۹ ﻫ ﻖ در روستای شهاباد اصفهان دیده به جهان گشود.[۱] او بعد از فوت پدرش در سال ۹۲۹ با اینکه ۱۱ سال بیش نداشت به سلطنت رسید .سن و سال کم او باعث شده بود تا نتواند به تنهایی دولت را اداره کند به همین خاطر از قزلباشان برای اداره حکومت کمک گرفت، قزلباشان از این فرصت استفاده کردن و به مدت ده سال امور را به دست گرفتند .خود این امر سبب شد که در ده ساله اول حکومت تهماسب، صفویه به خاطر قدرت طلبی قزلباشان دچار ضعف شود .تهماسب بعد از جلوس به تخت پادشاهی زمام امور و نیابت خود را به دیو سلطان روملو ، نظارت دیوان اعلی را به قاضی جهان ، صدارت را شراکتی به امیر قوام الدین حسین اصفهانی و جلال الدین محمد استرآبادی واگذار کرد .دیو سلطان از قبیله روملو ، وکیل شاه تهماسب بود ، او در مقام امیر الامرایی زمام امور کشور را به دست گرفت . اغلب سران قبائل روملو ، تکلو ، ذوالقدر با او موافق بودند بعد از مدتی سران شاملو و نیز برخی از امرای استاجلو نیز به آن پیوستند . ولی اکثر سران استاجلو به رهبری کپک سلطان به مخالفت برخاستند – استاجلو قبیله بود که در خراسان و تبریز ساکن بودند . بعد از اینکه دیو سلطان از مخالفت آنها آگاه شد از لار به طرف تبریز حرکت کرد . کپک سلطان با قبیله خود به شور نشست ، بعضی از افرادش پیشنهاد دادن که به مقابله بپردازند ولی او در جواب گفت :« من وارد جنگ نمی شوم چون ما هر دو از غلامان شاهیم » . سپس کپک به استقبال دیو سلطان رفت و به همراه او در چرنداب به محضر شاه رسیدند . دیو سلطان بعد از این ملاقات برای تضعیف استاجلو و کپک سلطان آنها را به جنگ کفار گرجستان فرستاد . سپس تیول آنها را قطع کرد . وقتی کپک ازعمل دیو سلطان مطلع شد چاره ای ندید جز اینکه وارد جنگ شود . در منطقه ای به نام سلطانیه بین دو سپاه جنگ خونینی در گرفت . در آغاز استاجلو ها برتری را از آن خود کردند و برون سلطان تکلو و قراجه سلطان را کشتند . در این هنگام خود شاه تهماسب به سمت استاجلوها به راه افتاد. کپک که مقاومت را در برابر تهماسب بیهوده می دید از مظفر سلطان ، حاکم سلطانیه در خواست کمک کرد و او هشت هزار سرباز در اختیارش گذاشت .شاه تهماسب در خروزیل به سپاه کپک رسید . استاجلو ها در این نبرد شکست خورده و کپک به سمت گیلان فرار کرد . او در آنجا سپاهی از استاجلو ها و اهالی گیلان محیا کرد و بار دیگر در سال ۹۳۳ ﻫ عازم اردبیل شد . او حاکم اردبیل ، بادنجان سلطان روملو ، را به قتل رساند . آنگاه عازم تبریز شد .شاه تهماسب ، دیو سلطان ، چوهه سلطان و ذوالقدر اوغلی محمدخان را به جنگ آنان فرستاد . استاجلو ها به سمت ایروان شتافتند و در شرور بین دو طرف جنگ در گرفت در این نبرد استاجلوها برای بار سوم شکست خوردن و کپک سلطان کشته و بقایای سپاه او به گیلان گریختند .[۲]بعد از آن واقعه دیو سلطان در ۲۶ شوال ۹۳۳ بر اثر دسیسه چینی هایی که چوهه نزد شاه تهماسب کرده بود از طرف شاه از وکالت عزل و منصبش به چوهه واگذار شد . وی چندان اعتنایی به موقعیت شاه نداشت و زیاده روی را از حد اعتدال گذرانیده بود . در سال ۹۳۷ حسین خان شاملو از شیراز به حضور شاه تهماسب رسید ولی چوهه از این ملاقات جلوگیری کرد و تصمیم گرفت که او را بکشد زمانی که حسین خان از این قصد آگاه شد در حضور شاه چوهه را به قتل رسانید . بعد از این واقعه حسین خان مقاومت در برابر قبیله چوهه – تکلو- را بیهوده دید بنابراین به سمت اصفهان گریخت .امرای تکلو ، پسر بزرگ چوهه، شاه قباد را به جای پدرش گماردند .او با تمام قبایل شاملو ، استاجلو ، ذوالقدر و افشار به دشمنی برخاست . در این حال شخصی به نام یانچی قلی از هواخواهان تکلو قصد داشت که شاه را برباید و نزد قبیله خود ببرد وقتی شاه از این عمل مطلع شد دستور داد که تمام تکلوها را کشتار کنند ، اما آنان به سرعت از راه کردستان به بغداد فرار کردند .بعد از آن شاه تهماسب ، منصب امیر الامرایی را به حسین خان شاملو واگذار کرد . وکالت او همانند سایر قزلباشان چندان طولی نکشید چرا که یکی از نزدیکانش که نزد شاه نیز دارای منزلتی بود قصد داشت شاه را مسموم کند . شاه از این عمل سخت بر آشفت و حسین خان را در سال ۹۴۰ﻫﻖ نزد خود احضار و به قتل رساند .منابع :[۱]- احسن التواریخ ، ج ۲،ص ۱۸۶ .[۲]- احسن التواریخ ، ج ۲ ، ص ۲۴۵- ۲۵۴ و ۲۶۰ – ۲۶۲ .منبع : www.tarikheslam.com
 
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.