حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

شنبه, ۸ مهر , ۱۴۰۲ Saturday, 30 September , 2023 ساعت تعداد کل نوشته ها : 35397 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 14 تعداد دیدگاهها : 112×
 نامه نوشتن کوفیان برای امام حسین× دلیل بر تشیّع آنان نیست
11 شهریور 1400 - 13:35
شناسه : 65946
بازدید 18
1

   نامه نوشتن کوفیان برای امام حسین× دلیل بر تشیّع آنان نیست این‌که در برخی از کتب تاریخی آمده که کوفیان برای حضرت نامه فرستاده‌اند، دلالت بر شیعه بودن ایشان ندارد؛ زیرا ایشان این عمل را تنها به این اعتبار انجام داده‌اند که حضرت از صحابه‌ی رسول خدا| و نوه‌ی ایشان می‌باشد؛ نه به این […]

ارسال توسط :
پ
پ

 

 نامه نوشتن کوفیان برای امام حسین× دلیل بر تشیّع آنان نیست

این‌که در برخی از کتب تاریخی آمده که کوفیان برای حضرت نامه فرستاده‌اند، دلالت بر شیعه بودن ایشان ندارد؛ زیرا ایشان این عمل را تنها به این اعتبار انجام داده‌اند که حضرت از صحابه‌ی رسول خدا| و نوه‌ی ایشان می‌باشد؛ نه به این عنوان که حضرت، امام سوم و معصوم می‌باشد و این‌که لیاقت حضرت برای خلافت بدین‌جهت از دیگران بیشتر است؛

الف) شبث‌بن ربعی و حجار‌بن ابجر و قیس‌بن اشعث و یزید‌بن الحارث از زمره‌ی کسانی بودند که برای سیدالشهدا× نامه فرستادند و حضرت را به کوفه دعوت کردند که حضرت امام حسین× روز عاشورا فرمود:

الم تکتبوا الیّ.([۷])

آیا شما برای من نامه ننوشتید.

ب) عمر‌بن سعد، عروهًْ‌بن قیس را احضار کرد و به او فرمان داد تا به نمایندگی پیامی را به امام حسین× برساند.

وی در پاسخ گفت: من نامه نوشتم و امضا کردم و با این حال، توان دیدن و روبه‌رو شدن با او را ندارم.([۸])

گروه‌هایی که امام حسین× را به کوفه دعوت نمودند:

نویسندگان نامه‌ها سه گروهند: ۱. شیعیان خالص که در اقلیّت بودند، ۲.خوارجی که در کوفه زندگی می‌کردند، ۳. عمّال و پیروان بنی‌امیه

[۱]) امین، سیدمحسن، أعیان الشیعهًْ، ج۱، ص‌۶۰۹؛ ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج‌۵، ص۱۱۷؛ ابن صباغ، علی، الفصول المهمه، ج‌۲، ص۸۲۷.

[۲]) ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغهًْ، ج۱۱، ص‌۴۴؛ محمد بن عقیل، النصایح الکافیهًْ، ص‌۷۲.

[۳]) ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغهًْ، ج‌۱۲، ص‌۲۸۳؛ حر عاملی، وسائل الشیعهًْ (الإسلامیهًْ)، ج‌۵، ص‌۱۹۲، روایت شماره ۲.

[۴]) کلینی، محمد، الکافی، ج ۸، ص‌۵۸ شماره ۲۱.

[۵]) ابن‌عساکر، علی، تاریخ مدینه دمشق، ج‌۵۸، ص۱۹۸.

[۶]) امین، سیدمحسن، أعیان الشیعهًْ، ج۱، ص۵۹۹.

[۷]) مفید، محمد، الارشاد، ج‌۲، ص۹۸.

[۸]) طبری، محمد، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۲.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.