گفتاری پیرامون اربعین اول
یکی از مباحث قیام کربلا، درباره اربعین امام حسین (ع) میباشد که برخی قائلاند جریان آمدن کاروان اسرا از شام به کربلا در روز اربعین و ملاقات آنها با جابربن عبدالله انصاری در اولین اربعین اتفاق افتاده و برخی دیگر قائلاند که در اربعین دوم اتفاق افتاده (یعنی در سال بعد) متأسفانه برخی افراد مانند مؤلف کتاب عاشوراپژوهی[۱] پا را فراتر گذاشته و بیان کردهاند اینکه کاروان اسرا در اولین اربعین به کربلا آمده باشند از تحریفات عاشورا است وچنین جریانی جعلی و دروغ است و برخی دیگر بیان کردهاند که تنها کتابی که در آن اشاره به اربعین اول شده لهوف است و در کتب دیگری نیامده است. [۲]
نقد و بررسی:
اولاً: چنانچه خواهد آمد طبق ادله مختلف اثبات میکنیم که این جریان در اولین اربعین اتفاق افتاده است.
ثانیاً: حتی اگر فرض بگیریم که این جریان در اربعین دوم اتفاق افتاده، مطرح کردن این بحث آن هم با تعبیراتی نظیر تحریفات و یا جعلی بودن و کذب و خرافه شایسته نیست؛ اینکه این جریان در اربعین دوم اتفاق افتاده نه در اربعین اول نمیتواند مانع مراسم عزاداری وگریه مردم در روز اربعین شود پس بکار بردن این تعبیرات هیچ فایدهای ندارد.
دلائل این واقعه در اربعین اول
اولاً: بسیاری از دانشمندان این مطلب را ذکر کردهاند که عبارتاند از:
۱. ابن اعثم کوفی در الفتوح در کتاب قیام امام حسین برگزیده کتاب الفتوح[۳].
۲. ابوریحان بیرونی (متوفی ۴۴۰ هجری قمری) در کتاب «الآثار الباقیه» مینویسد:
شهر صفر؛ فی الیوم الاول: «ادخل رأس الحسین مدینه دمشق فوضعه یزید لعنته الله بین یدیه ونقد ثنایاه بقضیب کان فی یده … وفی العشرین رد رأس الحسین الی جثته حتی دفن مع جثته وفیه زیاره الاربعین وهم حرمه بعد انصرافهم من الشام …»
در روز اول ماه صفرسر امام حسین را وارد دمشق کردند و یزید آن را در مقابل خود قرار داد در حالیکه به دندانهای امام حسین جسارت میکرد … و در روز بیستم آن ماه سر حسین را به بدنش ملحق کردند و در همانجا دفن نمودند و زیارت اربعین درباره این روز است اربعین به این دلیل است که چهل نفر از اهل بیت او در زمان بازگشت از شام به کربلا او را زیارت کردند.[۴]
۳. قرطبی در کتاب «التذکره»، ج ۲، ص ۶۶۸.
۴. ذکریا درکتاب «عجائب المخلوقات وغرائب الموجودات»، ص ۴۵.
۵. مرحوم شیخ بهایی در کتاب «توضیح المقاصد» ص ۶.
۶. مناوی در «فیض القدیر»، ج ۱، ص ۲۰۵.
۷. مرحوم علامه مجلسی در «بحارالانوار»، ج ۱۰۱، ص ۳۳۴ و «جلاءالعیون» ص ۴۵۰.
۸. قندوزی، «ینابیع الموده»، ج ۳، ص ۹۲.
۹. «الاتحاف بحب الاشراف»، ص ۷۰.
۱۰. شبلنجی در «معجم المؤلفین»، ج ۱۳، ص ۵۳.
۱۱. «نورالابصار» اشراقی، ص ۱۲۱.
۱۲. شهیدآیت الله قاضی طباطبایی در «الاربعین الحسینیه»، ص ۲۰۵.
۱۳. مرحوم سید مرتضی میفرماید: سر مطهر حسین (ع) را از شام به کربلا باز گردانیدند.[۵]
۱۴. «وسیله الدارین» ابتدا نقل کرده است: «ان رأس الحسین رد الی بدنه بکربلا من الشام وضم الیه …» سر امام حسین از شام به کربلا آورده شد وبه بدن شریف ملحق شد وسپس گفته: وفی بعض المقاتل: «قال عطیه فبینما نحن بهذا الکلام اذاسوادقد اقبل علینا من ناحیه الشام …»؛ عطیه میگوید: زمانیکه جابر با قبر مطهر صحبت میکرد سیاهی از دور نمایان شد از سمت شام به سمت ما میآمد.[۶]
۱۵. الدمعه الساکبه: «لما بلغوا ارض کربلا نزلوا…ووجدوا جابربن عبد الله …» زمانیکه کاروان اسرا به کربلا رسیدند از محلها پایین آمدند و در آنجا جابر بن عبدالله را دیدند.محدث قمی مینویسد: سید رحمه الله گفت: روایت شده که سر حسین را به کربلا باز گردانیدند و با جسد شریف دفن کردند عمل طایفه بر این است و غیر این هم روایت شده است. همچنین میفرماید:
مشهور میان امامیه آن است که یا باجسد شریف دفن شد وعلی بن الحسین آنرا باز گرداند ویا نزدیک قبر امیر المؤمنین دفن شدکه مرحوم آیت الله شعرانی در حاشیه نفس المهموم مینویسد: روایت تهذیب صریح است در فاصله بین مدفن رأس شریف و قبر امیر المومنین.
۱۶ – ابن شهر آشوب بیان کرده: سید مرتضی در بعضی مسائل خویش گفته است: سر مطهر امام حسین (ع) را از شام به کربلا باز گردانیدند وبه بدن محلق کردند وشیخ طوسی میفرماید: زیارت اربعین به همین علت باید کرد و در تاریخ حبیب السیر گوید:یزید بن معاویه سرهای شهدا را به علی بن الحسین تسلیم کرد وآن حضرت آن سرهارا روز بیستم صفر به ابدان طاهره باز گردانید و میگوید اصح روایت در مدفن سر مکرم این است.[۷]
۱۷. ابن نماء حلی مینویسد:«ولما مرعیال الحسین (ع) بکربلا وجدوا جابربن عبدالله الانصاری و جماعه من بنی هاشم قدموا لزیارته فی وقت واحد فتلا قوا بالحزن و الا کتئاب و النوح علی هذا المصاب المقدح لا کباد الا حباب …»هنگامی که اهل بیت امام حسین به کربلا آمدند جابر و عدهای از بنی هاشم را در آنجا دیدند و گردهم آمدند و ناله میزدند.[۸]نکته: ابن نماء حلی متوفی (۶۴۵ ه ق) بوده اما سیدبن طاووس که در کتاب اقبال در اربعین اول اشکال کرده متوفی ۶۶۴ بوده بنابراین ابن نما حلی ۱۹ سال مقدم بر سید است.
۱۸. سید بن طاووس درلهوف، ص ۲۲۵.
۱۹. مرحوم شیخ صدوق از فاطمه بنت علی نقل میکند:«… الیان خرج علی بن الحسین بالنسوه ورد رأس الحسین الی کربلا…»تا آنگاه که امام سجاد همراه زنان از شام خارج شد و سر حسین (ع) را به کربلا باز گرداند.[۹]
۲۰. در ریاض القدس نیز آمده: منزل به منزل طی مراحل کردند تا به جایی رسیدند که یک راه به کربلا میرفت و راه دیگر به مدینه، زنان از راهنما تمنا نمودهاند که تو را قسم میدهیم که ما را از کربلا عبور ده و او قبول کرد.[۱۰]
پاسخ به اشکالات
۱ – مرحوم سید بن طاووس (ره) با اینکه در کتاب لهوف فرموده: کاروان اسرا در اربعین همان سال به کربلا رسیدند و جابر بن عبدالله را در آنجا دیدند اما در کتاب اقبال آن را بعید شمرده است ومیگوید به این دلیل که عبیدالله ابن زیاد نامهای برای یزید نوشت که در آن، ماجرا را نوشته و برای فرستادن اسیران به شام کسب اجازه نمود و تا پاسخ را دریافت نکرد اقدام به ارسال ایشان ننمود و این کار به بیست روز یا بیشتر نیاز دارد، همچنین اهل بیت (ع) در شام یک ماه ماندند همچنین اگر جابر به عنوان زیارت از حجاز آمده باشد رسیدن خبر به او و آمدن وی به کربلا بیش از ۴۰ روز نیازمند است.
پاسخ:
اولاً: عبارتی که در مصباح المتهجد شیخ است این است: «فی الیوم العشرین منه کان رجوع حرم سیدنا ابی عبدالله بن علی بن ابیطالب من الشام الی مدینه الرسول …» یعنی رجوع و بازگشت کاروان اسرا در بیستم صفر بوده و این مطلب با سید بن طاووس تفاوت دارد که از مصباح نقل کرده زیرا در آنجا فرموده وصول کاروان از شام به مدینه بوده است نه رجوع.
ثانیاً: از طرفی مرحوم سیدبن طاووس و علمای دیگر قبول دارند که زیارت جابربن عبدالله در کربلا در روز بیستم صفر سال ۶۱ قطعی بوده است همچنین بیان شد که رجوع کاروان از شام هم در ۲۰ صفر است [۱۱]واز طرفی تلاقی و برخورد کاروان اسرا با جابر بن عبدالله هم از نقلهای دیگری دانسته شد بنابراین نتیجه میگیریم که این تلاقی در اولین اربعین بوده است.
ثالثاً: از علمای امامیه تا قرن هفتم هیچ گونه شبه و اشکالی در این موضوع نشده و نخستین کسی که شبهه کرده سیدبن طاووس است لکن با شواهدی که ذکر شد معلوم شد که زمان برگرداندن رأس مطهر امام حسین (ع) به بدن مطهرش در روز بیستم صفر بوده است و برخی علما ادعای شهرت کردهاند.[۱۲]اما اینکه ادعا شده فاصله کربلا تا شام زیاد بوده و عادتاً ممکن نیست کاوان اسرا روز بیستم صفر به کربلا رسیده باشند. در جواب میگوئیم این ادعایی است بدون دلیل و صرف بعید شمردن و استبعاد، نمیتوان دلیل باشد.
مرحوم آیت الله شهید قاضی طباطبایی در کتاب تحقیق درباره اولین اربعین شواهدی را جمع کرده مبنی براینکه تنها فاصله کربلا تا شام زیاد نبوده بلکه در موارد مختلفی از تاریخ، جریاناتی رخ داده که مدت زمان کمی برخی افراد این مسیر را طی کردهاند مانند اینکه بیان میکند با استناد به جریان میثم تمار معلوم میشود که خبر مرگ معاویه در طی یک هفته از شام به کوفه بوده است[۱۳] و یا اینکه بیان میکند که اهل بیت روز پانزدهم وبنابر برخی از تواریخ روز بیستم محرم از کوفه به سمت شام حرکت کردهاند و در روز اول صفر به شام رسیدند پس چه استبعادی دارد.
و اما اینکه گفته شد، رسیدن خبر شهادت به جابر بن عبدالله و آمدن وی به کربلا ۴۰ روزنیاز دارد.
در پاسخ میگوئیم:خبر شهادت امام حسین (ع) در همان روز عاشورا در مدینه پخش شد زیرا ام سلمه طبق حدیث قاروره که حدیث مشهوری است و تبدیل شدن خاکهای درون آن شیشه به خون، از شهادت امام حسین مطلع میشود آنچنان ضجه زد و گریه کرد که مردم و از جمله ابن عباس مطلع شدند[۱۴].
همچنین پیک عمر سعد دستور داشت به سرعت خود را به مدینه رساند و خبر شهادت امام حسین را به مدینه برساند.[۱۵].
اینکه در برخی روایات وارد شده:«فی الیوم العشرین منه کان رجوع حرم سیدنا ومولانا ابی عبدالله من الشام الی مدینه الرسول»در این روایات رجوع آمده نه وصول و منافاتی ندارد که موقع برگشت از شام به مدینه در کربلا هم رفته باشند.
۳ – اینکه ادعا شده کاوان اسرا یک ماه در شام بودند در جواب میگوئیم:طبق فرموده آیت الله شهید قاضی طباطبایی:کاروان اسرا سه روز در شام بودند و بنابر برخی از نقلها تا ده روز نه بیشتر.[۱۶]
بنابراین با توجه به نقلهای بسیار زیادی که گذشت مخصوصاً از آن نقلهایی که امام سجاد سر مطهر امام حسین (ع) را در روز بیستم صفر به بدن مطهر امام حسین (ع) ملحق کرد، میتوان فهمید که امام سجاد (ع) هم با کاوان اسرا بوده بنابراین هیچ استعبادی ندارد که جریان ملاقات کاروان اسرا وجابربن عبد الله در اربعین سال ۶۱ هجری اتفاق افتاده باشد.
پی نوشت ها
[۱]. عاشوراپژوهی، ص ۶۵.[۲]. حماسه حسینی، ج ۱، ص ۳۰.[۳]. قیام امام حسین برگزیده کتاب الفتوح، ص ۹۴[۴]. الآثارالباقیه، ص ۴۲۲.[۵]. رسائل الشریف، المرتضی، ج ۳، ص ۱۳۰.[۶]. وسیله الدارین، ص ۴۰۳. [۷] حبیب السیر، ج ۲، ص ۶۰؛ دمع السجوم، ص ۵۳۶؛ لواعج الاشجان، سید محسن امین، ص ۲۳۹؛ انوار النعمانیه ج ۳، ص ۲۴۶؛ مقتل مقدّم به نقل از ریاض الاحزان.[۸]. مثیر الاحزان، ص ۱۰۷.[۹]. امالی صدوق، ص ۲۳۲؛ روضهالواعظین، ص ۱۹۲؛ بحارالانوار، ۴۵، ص ۱۴۰.[۱۰]. ریاض القدس، ج ۲، ص ۳۳۶.[۱۱]. مصباح الزائر، ص ۲۸۶؛ بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۳۲۹[۱۲]. تحقیق درباره اولین اربعین، ص ۴.[۱۳]. معجم رجال الحدیث، ج ۲۰، ص ۱۰۴.[۱۴]. امالی صدوق، ص ۲۰۲؛ تاریخ دمشق ترجمه الامام الحسین (ع) ، ص ۳۸۸؛ کفایه الطالب، ص ۴۳۳؛ المعجم الکبیر، ج ۲۳، ص ۳۷۲؛ مقتل خوارزمی، ج ۲، ص ۹۶[۱۵]. تاریخ طبری، ج ۵، ص ۴۶۵[۱۶]. تحقیق در اولین اربعین امام حسین (ع) ، ص ۵۷۵؛ تاریخ طبری، ج ۴، ص ۳۵۳.
برگرفته از کتاب “بزرگترین مصیبت عالم” نوشته ی محمد خادمی
اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی